< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

90/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محارب اصطلاحي و قرآني

بحث ما درباره استنجاء بود. راجع به تطهیر مخرج بول بحث کردیم که به پایان رسید.

بررسی کیفیّت تطهیر مخرج غائط

مطلب بعدی راجع به تطهیر مخرج غائط است. در تحریر در این باره آمده است: «و يتخير في مخرج الغائط بين الغسل بالماء و المسح بشي‌ء قالع للنجاسة كالحجر و المدر و الخرق و غيرها» که در ادامه آمده است: «و الغسل أفضل، و الجمع بينهما أكمل»؛[1] درباره این عبارت تحریر چند بحث مطرح است:

فرع هفتم: تخییر در نحوه استنجاء مخرج غائط میان ماء و مسح

بحث اوّل راجع به تخییری است که میان غسل به ماء و مسح به شیئ قالع نجاست برای تطهیر مخرج غائط بیان فرموده‌اند که برای شیئ قالع نجاست مثال‌هایی هم بیان می‌کنند. حکم به این تخییر از روایات به دست می‌آید:

روایت اوّل: یکی از آن روایات صحیحه «زراره» است که حدیث اوّل باب نهم از ابواب احکام خلوت می‌باشد: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام) قَالَ: لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ- وَ يُجْزِيكَ مِنَ الِاسْتِنْجَاءِ ثَلَاثَةُ أَحْجَارٍ- بِذَلِكَ جَرَتِ السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله)- وَ أَمَّا الْبَوْلُ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ غَسْلِهِ».[2] به این عبارت «يُجْزِيكَ» دقّت نمایید.

روایت دوم: روایت دیگر حدیث ششم همین باب است: «عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام) أَنَّهُ قَالَ: يُجْزِي مِنَ الْغَائِطِ الْمَسْحُ بِالْأَحْجَارِ- وَ لَا يُجْزِي مِنَ الْبَوْلِ إِلَّا الْمَاءُ». تعبیر «یُجزی» گویای عدم تعیین است؛ یعنی تطهیر مخرج غائط، متعیّن به تطهیر به وسیله أحجار نیست.

این روایات درباره مجزی بودن تطهیر به وسیله شیئ قالع نجاست است.

امّا روایات دیگری هم درباره طرف دیگر تخییر، یعنی غسل با ماء وجود دارد؛

روایت سوم: مانند موثّقه «عمّار» که حدیث اوّل باب بیست و هشتم از ابواب احکام خلوت می‌باشد: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ(منظور مصدق‌بن‌صدقة است.) عَنْ عَمَّارٍ(منظور عمّار ساباطی است.) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِذَا بَالَ الرَّجُلُ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ شَيْ‌ءٌ غَيْرُهُ- فَإِنَّمَا عَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ إِحْلِيلَهُ وَحْدَهُ- وَ لَا يَغْسِلَ مَقْعَدَتَهُ(چون چیزی از مخرج او خارج نشده است)- وَ إِنْ خَرَجَ مِنْ مَقْعَدَتِهِ شَيْ‌ءٌ وَ لَمْ يَبُلْ- فَإِنَّمَا عَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ الْمَقْعَدَةَ وَحْدَهَا- وَ لَا يَغْسِلَ الْإِحْلِيلَ»،[3] که در این روایت کلمه «غسل» آمده و غسل هم با ماء صورت می‌گیرد.

روایت چهارم: روایت دیگر حدیث دوم باب بیست و نهم از ابواب احکام خلوت است که این هم از «عمّار» می‌باشد: «عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّمَا عَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا- يَعْنِي الْمَقْعَدَةَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ بَاطِنَهَا»؛[4]

لذا منشأ این تخییر بین مسح و غسل و اجزاء هر دو طرف، روایات صحاحی است که در این باره وجود دارد.

فرع هشتم: ملاک تطهیر مخرج غائط قلع نجاست است

در عبارت تحریر آمده است: «و المسح بشي‌ء قالع للنجاسة كالحجر و المدر و الخرق و غيرها»؛ ایشان به طور کلّی فرموده‌اند که با هر چیزی که قالع نجاست باشد، می‌توان مخرج غائط را تطهیر کرد و حجر و مدر به عنوان نمونه ذکر شده است. البتّه اگر چه در اینجا کلّی می‌فرمایند، ولی در ذیل مسأله چهارم، اموری مانند اشیاء محترمه را هم استثناء کرده‌اند و البتّه این دو بیان تعارضی با یکدیگر ندارند و اشکالی ندارد که ما بگوییم تطهیر به وسیله هرچیزی که قالع نجاست باشد، ممکن است و فقط قلع نجاست خصوصیّت دارد.

روایت اوّل: امّا دلیل این فرع موثّقه «یونس‌بن‌یعقوب» در باب نهم از ابواب احکام خلوت است که اطلاق دارد: «عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) الْوُضُوءُ الَّذِي افْتَرَضَهُ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ- لِمَنْ جَاءَ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ بَالَ- قَالَ يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ يُذْهِبُ الْغَائِطَ- ثُمَّ يَتَوَضَّأُ مَرَّتَيْنِ مَرَّتَيْنِ».[5] حضرت در این روایت، درباره تطهیر بول تعبیر غسل را آورده‌اند، ولی برای تطهیر مخرج غائط، به طور مطلق فرموده‌اند «يُذْهِبُ الْغَائِطَ» که اطلاق اقتضاء می‌کند که تطهیر مخرج غائط با هر چیزی که قالع نجاست است ممکن باشد. بول چون خصوصّیت داشته، تعبیر غسل را آورده‌اند و غسل هم با حجر و مدر امکان و معنی ندارد و فقط با ماء ممکن است. امّا درباره تطهیر مخرج غائط به طور مطلق فرموده‌اند: «يُذْهِبُ الْغَائِطَ»؛

روایت دوم: صحیحه «ابن‌مغیره» است که حدیث اوّل باب سیزدهم ابواب احکام خلوت است: «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(علیه‌السّلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِلِاسْتِنْجَاءِ حَدٌّ؟- قَالَ لَا يُنَقَّى مَا ثَمَّةَ- قُلْتُ فَإِنَّهُ يُنَقَّى مَا ثَمَّةَ وَ يَبْقَى الرِّيحُ- قَالَ الرِّيحُ لَا يُنْظَرُ إِلَيْهَا».[6] امام فرموده‌اند باید نقاء حاصل شود و این اطلاق اقتضاء می‌کند که نقاء با هر چیزی که امکان دارد مشکلی ندارد.

پس در تحریر ابتداءً به طور مطلق آمده که تطهیر مخرج غائط به وسیله شیئ قالع نجاست می‌تواند صورت بگیرد. بعد می‌فرمایند این اشیاء قالع نجاست مانند حجر و مدر و خرق و غیرها است. این عناوینی که به عنوان مثال ذکر شده، در روایات ما وارد شده است و ایشان از جانب خود چنین مثال‌هایی نزده‌اند. در همین صحیحه «زراره» به صراحت عنوان «حجر» ذکر شده بود: «وَ يُجْزِيكَ مِنَ الِاسْتِنْجَاءِ ثَلَاثَةُ أَحْجَارٍ»؛ یا در همین روایت «برید» که حدیث ششم باب نهم است آمده «يُجْزِي مِنَ الْغَائِطِ الْمَسْحُ بِالْأَحْجَارِ». لذا روایات بسیاری در این باب داریم که این عناوین در آنها به کار رفته است.

روایت سوم: در باب سی ام از ابواب احکام خلوت هم موثّقه «زراره» است که در این روایت هم همین معنا وجود دارد. چون «عبدالله‌بن‌بُکیر» در سند این روایت آمده است، تعبیر موثّقه را آوردم: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ ‌بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام)قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّمَسُّحِ بِالْأَحْجَارِ- فَقَالَ كَانَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع يَمْسَحُ بِثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ».[7]

روایت چهارم: در حدیث سوم همین باب هم آمده است: «عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام) قَالَ: جَرَتِ السُّنَّةُ فِي أَثَرِ الْغَائِطِ بِثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ- أَنْ ‌يَمْسَحَ الْعِجَانَ وَ لَا يَغْسِلَهُ- وَ يَجُوزُ أَنْ يَمْسَحَ رِجْلَيْهِ وَ لَا يَغْسِلَهُمَا».[8] این حدیث صحیحه است و همه راویان آن شیعه امامی هستند.

پس تعبیر «حجر» در روایات ما آمده است.

امّا راجع به «مدر» و «خِرق» نیز باید عرض کنم که این تعابیر هم در روایات آمده است. حدیث دوم باب سی و پنجم از ابواب احکام خلوت که سندش هم تمام است و صحیحه زراره می‌باشد، اشاره به این تعابیر دارد: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: كَانَ يَسْتَنْجِي مِنَ الْبَوْلِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- وَ مِنَ الْغَائِطِ بِالْمَدَرِ وَ الْخِرَقِ»؛[9] لذا تعبیری که در تحریر آمده عیناً از این روایت گرفته شده است.

البتّه این نکته را باید تذکّر دهم که در این روایت مرویٌ عنه ذکر نشده است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: كَانَ...» که در اینجا همان بحثی که در جلسه گذشته درباره مرجع ضمایر قال و کان بیان کردیم مطرح می‌شود؛ که در جلسه گذشته از قول صاحب وسائل قول صاحب منتقی آورده شد که ایشان ضمیر «کان» را به «ابا جعفر»(علیه‌السّلام) باز می‌گرداند که ما عرض کردیم باید دلیل این ارجاع مشخّص باشد و یا احتمال دیگر این بود که ضمیر «کان» به رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ضمیر قال به ابا جعفر(علیه‌السّلام) باز گردد که هیچ کدام از این احتمالات مورد اعتنا نیست و دلیل پذیرش این روایات همین است که جلالت قدر «زراره» اقتضاء می‌کند که از غیر معصوم چیزی را نقل نکند و شک نیست که این روایت از معصوم نقل شده؛ چه احتمال اوّل را بپذیریم و چه احتمال دوم را. یا چه مراد، امام پنجم باشد و یا امام ششم. لذا دلیل اصلی پذیرش این روایت، جلالت قدر خود «زراره» است که از غیر معصوم حدیثی را نقل نمی‌کند.

روایت دیگر در این باب، حدیث سوم باب سی و پنجم از ابواب احکام خلوت است که این هم صحیحه زراره است و البتّه تعبیری که در آن روایت آمده، «خرق» نیست، بلکه تعبیر «کُرسُف» آمده است: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام) يَقُولُ كَانَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه‌السّلام) يَتَمَسَّحُ- مِنَ الْغَائِطِ بِالْكُرْسُفِ وَ لَا يَغْسِلُ».[10]

لذا در این باب روایات متعدّده و با اسناد خوب آمده است.

فرع نهم: افضلیّت غسل نسبت به مسح در تطهیر مخرج غائط

بعد در عبارت تحریر آمده «و الغسل أفضل». راجع به دلیل این فرع بعضی از آقایان و از جمله مرحوم حکیم در مستمسک استناد به اجماع کرده‌اند. امّا باید بگویم، اجماع وقتی برای ما کارایی دارد که ما دلیل اجتهادی لفظی نداشته باشیم. لذا وقتی ما روایات متعدّده در این باب داریم، جای تمسّک به اجماع نیست و باید به روایات صحاحی که در باب وجود دارد رجوع کنیم.

روایت اوّل: صحیحه هشام که حدیث اوّل باب سی و چهارم از ابواب احکام خلوت می‌باشد: «عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله) يَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحْسَنَ عَلَيْكُمُ الثَّنَاءَ- فَمَا ذَا تَصْنَعُونَ قَالُوا نَسْتَنْجِي بِالْمَاءِ»[11] که معلوم می‌شود به دلیل این‌که انصار خود به وسیله ماء استنجاء می‌کرده‌اند، خداوند بر آنها ثناء فرستاده است.

روایت دوم: صحیحه دیگر حدیث چهارم همین باب است که معمولاً هم آقایان فقهاء در کتب فقهی خود، این روایت را نقل می‌کنند: «عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ - قَالَ كَانَ النَّاسُ يَسْتَنْجُونَ بِالْكُرْسُفِ وَ الْأَحْجَارِ- ثُمَّ أُحْدِثَ الْوَضُوءُ- وَ هُوَ خُلُقٌ كَرِيمٌ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله) - وَ صَنَعَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ»؛[12]

لذا روایات متعدّده در این باب وجود دارد که دلالت بر افضلیّت ماء نسبت به حجر و غیره در تطهیر مخرج غائط می‌کند. بنابراین تا اینجا، همه مباحثی که در این مسأله راجع به تطهیر مخرج غائط بیان شده بر اساس روایات صحیحه و موثّقه است و قابل خدشه نیست.

فرع دهم: اکملیّت جمع میان غسل و مسح در تطهیر مخرج غائط

فرع دیگری که در این مسأله آمده که صاحب عروة هم همین تعبیر را آورده‌اند این است که «و الجمع بينهما أكمل» که باید ببینیم دلیل این اکملیّت چیست.


[1] ‌تحرير الوسيلة، ج:‌1، ص: 19‌.
[2] وسائل الشيعة، ج:‌1، ص: 315.
[3] همان؛ ص: 346.
[4] همان؛ ص: 347.
[5] همان؛ ص: 316.
[6] همان؛ ص: 322.
[7] همان؛ ص: 348.
[8] همان؛.
[9] همان؛ ص: 357.
[10] همان؛ ص: 358.
[11] همان؛ ص: 354.
[12] همان؛ ص: 355.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo