< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

90/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هرگاه دو نفر با کمک همديگر به اندازه نصاب سرقت کنند، حکمش چيست؟

بحث ما درباره مسأله اوّل فصل استنجاء و در مورد تطهیر مخرج بول بود. عرض کردم که درباره این مسأله چند مطلب قابل طرح است:

مطلب اوّل: درباره کلمه «یجب» بود که هم در تحریر و هم در عروة فرموده بودند: «يجب غسل مخرج البول بالماء مرتين على الأحوط». بحث در این بود که آیا این وجوب، غیری است یا نفسی که عرض کردیم غیری است.

پس از بیان این‌که این وجوب غیری است و نماز مشروط به طهارت از خبث می‌باشد، لذا تطهیر مخرج بول هم واجب است، به مطلب دوم کشیده شدیم:

مطلب دوم این بود که آیا صحّت وضو هم مشروط به تطهیر از خبث است یا خیر؟ دو دسته روایت در این باب وجود داشت که آنها را بررسی کرده و نتیجه گرفتیم وضو مشروط به تطهیر از خبث نیست.

مطلب سوم: تطهیر بول فقط به وسیله ماء مجزی است

مطلب سوم درباره این نکته است که فرموده‌اند «بالماء»؛ یعنی تطهیر مخرج بول باید به وسیله آب باشد. من ادلّه‌ای که در این باره مطرح است را به دو بخش تقسیم می‌کنم: بخش اوّل ادلّه عامّه و بخش دوم ادلّه خاصّه وارده در این باب است. ادلّه عامّه عبارت از آن ادلّه‌ای است که سابقاً در باب تطهیر متنجّسات مطرح کردیم. در آن باب عرض کردیم که اشیاء متنجّس به وسیله آب قابل تطهیر هستند. امّا علّت این‌که بار دیگر بحث ادلّه عامّه را مطرح می‌کنم این است که بگویم متنجّس به وسیله مسح و دلک و امثال اینها تطهیر نمی‌شود.

در آن باب عرض کردم که عامّه، زوال عین را مطهِّر می‌دانند؛ ولی خاصّه زوال عین را مطهِّر نمی‌دانند. امّا در بین عامّه که زوال عین را مطهِّر می‌دانند این بحث مطرح است که آیا اگر عین نجاست به وسیله هر چیزی زائل شد، مطهِّر است یا زوال عین فقط باید به وسیله ماء صورت گیرد. عامّه زوال عین را به هر چیزی که تحقّق پیدا کند، مطهِّر می‌دانند. مثلاً اگر جایی آلوده به خون شده باشد، به هر وسیله‌ای که این خون از بین برود، مثل تراشیدن خون یا مسح کردن آن را باعث تطهیر متنجِّس می‌دانند. لذا بحث ما در این قسمت این است که تطهیر مخرج بول، بر اساس روایات عامّه، به وسیله ماء باید صورت بگیرد و صرف زوال نجاست به وسیله مسح و دلک و امثال اینها، باعث تطهیر آن نمی‌شود.

البتّه بحث مخرج غائط را با مخرج بول نباید خلط کرد. راجع به مخرج غائط بحث خواهیم کرد. در باب مخرج بول، ادلّه عامّه اقتضاء می‌کند که اگر بخواهیم مخرج بول را تطهیر کنیم، این تطهیر باید به وسیله غسل با ماء صورت گیرد و مسح و دلک و ساییدن و مالیدن که باعث از بین رفتن عین نجاست شود، مطهِّر نخواهد بود و این بر خلاف نظر عامّه و اهل سنّت است که زوال عین را مطهِّر می‌دانند.

امّا بر اساس ادلّه خاصّه وارده در این باب هم باید عرض کنیم که ما دو دسته روایت داریم که من متعرّض آنها خواهم شد.

بررسی ادلّه دالّه بر کفایت مسح برای تطهیر مخرج بول

یک دسته از روایات ادلّه‌ای است که عدّه‌ای گفته‌اند شاید از این روایات بتوان کفایت مسح برای تطهیر مخرج بول را برداشت کرد. این‌جا سه روایت وجود دارد:

روایت اوّل: حدیث هفتم باب سیزدهم از ابواب نواقض وضو است که سند آن هم تمام است و از آن به موثّقه «حنّان‌بن‌سَدیر» که گاهی هم «سُدِیر» گفته می‌شود تعبیر می‌کنند: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام)- فَقَالَ إِنِّي رُبَّمَا بُلْتُ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى الْمَاءِ- وَ يَشْتَدُّ ذَلِكَ عَلَيَّ- فَقَالَ إِذَا بُلْتَ وَ تَمَسَّحْتَ- فَامْسَحْ ذَكَرَكَ بِرِيقِكَ- فَإِنْ وَجَدْتَ شَيْئاً فَقُلْ هَذَا مِنْ ذَاكَ».[1]

در این روایت بحث تطهیر مخرج بول به وسیله مسح بیان شده است.

روایت دوم: حدیث چهارم همین باب است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى(علیه‌السّلام) إِنِّي أَبُولُ ثُمَّ أَتَمَسَّحُ بِالْأَحْجَارِ فَيَجِي‌ءُ مِنِّي الْبَلَلُ مَا يُفْسِدُ سَرَاوِيلِي قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ».[2] در این روایت مسح به احجار مطرح شده است. البتّه به دلیل این‌که در سند این روایت «قیس‌بن‌ابی‌مسروق‌نهدی» و «حکم‌بن‌مسکین» قرار دارند و این دو توثیق نشده‌اند، سند روایت تمام نیست؛ بر خلاف روایت قبلی که سندش تمام بود.

درباره دلالت روایت اوّل باید عرض کنم، حداکثر مطلبی که از این روایت به دست می‌آید این است که متنجّس، منجّس نیست. این روایت می‌گوید، اگر آب دهانت را به محلّ بول زدی، محلّ بول باعث نجاست آب دهانت نمی‌شود و محلّ بول هم از متنجّسات است و نه عین نجاست. لذا می‌فرماید: «إِذَا بُلْتَ وَ تَمَسَّحْتَ- فَامْسَحْ ذَكَرَكَ بِرِيقِكَ»؛ یعنی اگر مسح کردی و بول از بین رفت و سپس آب دهان را به محلّ خروج بول زدی، دیگر آب دهان نجس نمی‌شود؛ لذا اگر پس از این کار رطوبتی دیدی، بگو این رطوبت برای همان آب دهان است و آب دهان هم که نجس نبوده و متنجّس هم نیست. لذا نهایت مطلبی که این روایت می‌گوید این است که متنجّس، منجِّس نیست و نمی‌خواهد بگوید که چون مخرج بول را مسح کرده‌ای و بول به وسیله مسح زائل شده، پس مخرج طاهر و این مسح هم مطهِّر است. اصلاً متعرّض این مطلب نشده است.

درباره روایت دوم که حدیث «سماعه» بود هم همین مطلب را می‌توانیم بگوییم. در این روایت شخص می‌گوید که بول کردم و محلّ بول را مسح به احجار کردم که باعث خشک شدن آن شد. بعد هم رطوبتی از من خارج شد که به لباسم سرایت کرد. امام می‌فرمایند این رطوبت مشکلی ندارد و منجِّس نیست. امّا نمی‌گوید آن مسح به احجار موجب تطهیر موضع شده است. بلکه باز هم روایت می‌گوید متنجِّس، منجِّس نیست. لذا هر دوی این روایات را باید در این باب بحث کنیم که آیا متنجّس منجِّس است یا خیر؟ لذا این دو روایت اصلاً نمی‌خواهند بفرمایند مسح، مطهِّر است.

روایت سوم: روایت «عبدالله‌بن‌بکیر» است که حدیث پنجم باب سی و یکم از ابواب احکام خلوت می‌باشد. در سند روایت «محمّد‌بن‌خالد» آمده که محلّ حرف است: «و بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) الرَّجُلُ يَبُولُ- وَ لَا يَكُونُ عِنْدَهُ الْمَاءُ- فَيَمْسَحُ ذَكَرَهُ بِالْحَائِطِ- قَالَ كُلُّ شَيْئٍ يَابِسٍ ذَكِيٌّ».[3] شخصی بول کرده و سپس آلت خود را با دیوار خشک کرده است. یک کبرای کلّی در این روایت وجود دارد که «كُلُّ شَيئٍ يَابِسٍ ذَكِيٌّ»؛ مرحوم آقای حکیم هم این روایت را در مستمسک آورده و در ذیل آن نکته‌ای را فرموده‌اند که حرف صحیحی است. این روایت اصلاً در صدد بیان این نیست که یبوست و خشک شدن مطهِّر است. بلکه در صدد بیان این نکته است که وقتی مخرج بول خشک شد، نجاست محلّ به ملاقی آن سرایت نمی‌کند. لذا کبرایی که در انتهای روایت آمده، جمله عجیبی است؛ چون این‌که بگوییم هر شیئ خشکی ذکیّ است، مورد یک اشکال نقضی قرار گرفته است. عدّه‌ای گفته‌اند اگر بخواهیم این کبرا را بپذیریم توالی فاسدی دارد. چون مورد ابتلاء این جمله که فقط محلّ بول نیست. اگر بخواهیم بگوییم منظور از این جمله این‌ است که اگر یک شیئ خشک بود، پاک است، یعنی این‌که اگر متنجّسی هم خشک شد، پاک می‌شود، چه محلّ بول باشد، چه فرش یا لباس یا ظرف و غیره.

همچنین آیا می‌توانیم بگوییم با توجّه به این‌که در «كُلُّ شَيْئٍ يَابِسٍ ذَكِيٌّ»، دلالت «کل» بر عموم وضعی است، شامل همه اشیاء خشک می‌شود؟ خیر. زیرا احدی قائل به این حرف نیست و در بین خاصّه کسی این حرف را نگفته است؛ لذا این اشکال نقضی را وارد کرده‌اند. البتّه شاید بتوان به نحوی این اشکال را رفع کرد و گفت چه بسا «كُلُّ شَيْئٍ يَابِسٍ ذَكِيٌّ» فقط در خصوص مخرج بول است. ولی به هر حال ما با این اشکال کاری نداریم.

پس به طور خلاصه عرض می‌کنم سه روایتی که خواسته‌اند از آنها برای کفایت مسح در تطهیر مخرج بول استفاده کنند قابل استناد نیست. زیرا دو روایت از این سه روایت که روایت «سماعه» و روایت «عبدالله‌بن‌بکیر» از لحاظ سندی مخدوش است. زیرا در روایت «عبدالله‌بن‌بکیر» هم «محمّد‌بن‌خالد» قرار داشت که مورد حرف است و «نجاشی» او را تضعیف کرده است.[4] البتّه عدّه دیگری او را توثیق می‌کنند. لکن به طور کلّی محلّ حرف است. بنابراین فقط موثّقه «حنان‌بن‌سدیر» باقی می‌ماند که آن هم به لحاظ متنی، ظهور تمامی ندارد.

در نتیجه در بین ادلّه خاصّه‌ای که درباره مخرج بول مطرح شده، یک دسته، همین روایاتی بود که مسح مخرج بول را برای تطهیر آن کافی می‌دانست که در همه آنها خدشه کردیم. دسته دیگر که در مقابل این

بررسی ادلّه دالّه بر لزوم تطهیر مخرج بول به وسیله ماء

دسته قرار دارد، روایاتی است که دلالت بر لزوم تطهیر مخرج بول به وسیله غسل با ماء دارد.

روایت اوّل: حدیث اوّل باب نهم از ابواب احکام خلوت که صحیحه زراره است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام) قَالَ: لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ- وَ يُجْزِيكَ مِنَ الِاسْتِنْجَاءِ ثَلَاثَةُ أَحْجَارٍ- بِذَلِكَ جَرَتِ السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله)- وَ أَمَّا الْبَوْلُ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ غَسْلِهِ».[5]

ما مکرّر گفته‌ایم که سند شیخ به «حسین‌بن‌سعید» تمام است. در اینجا «فانّه لابد من غسله» به معنای این است که برای تطهیر بول، مسح کافی نیست و این معنا را بسیار صریح و روشن مطرح کرده است و نمی‌توان در آن خدشه‌ای وارد کرد. به غیر از شست و شو، راهی برای تطهیر بول نیست. لذا این روایت که هم از نظر سندی صحیحه است و هم از نظر متنی بسیار صریح، در مقابل روایات دسته اوّل قرار می‌گیرد.

روایت دوم: روایت«برید‌بن‌معاویه» است که حدیث ششم همین باب نهم از ابواب احکام خلوت می‌باشد: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السّلام) أَنَّهُ قَالَ: يُجْزِي مِنَ الْغَائِطِ الْمَسْحُ بِالْأَحْجَارِ- وَ لَا يُجْزِي مِنَ الْبَوْلِ إِلَّا الْمَاءُ». متن این روایت هم قابل خدشه نیست. با توجّه به این روایت، برای تطهیر مخرج غائط و استنجاء می‌توان مسح به احجار کرد، ولی برای تطهیر و شست و شوی مخرج بول، راهی به جز تطهیر با آب وجود ندارد و این روایت هم در مقابل آن روایات دسته اوّل قرار می‌گیرد که از نظر متنی قابل قیاس با آنها نیست. لذا اجماع فقهاء از قدما تا متأخرین، بر این است که مخرج بول فقط باید با ماء تطهیر شود و غیر ماء کفایت نمی‌کند.

آیا تطهیر مخرج بول به وسیله ماء مضاف هم امکان دارد؟

در این‌جا لازم است مطلبی را از باب تذکّر عرض کنم که مرحوم حکیم هم در مستمسک اشاره‌ای به این مطلب دارند. ما قبلاً عرض کرده‌ایم که تطهیر متنجّسات باید به وسیله ماء باشد و این ماء هم باید مطلق باشد و به وسیله ماء مضاف نمی‌شود تطهیر کرد. در بین خاصّه، مرحوم سیّد مرتضی و شیخ صدوق قائل بودند که به وسیله ماء ورد هم می‌توان تطهیر کرد. لذا جای طرح این سؤال وجود دارد که آیا در باب تطهیر مخرج بول هم این اختلاف وجود دارد یا خیر؟ یعنی آیا این قول وجود دارد که اگر چه مسح برای تطهیر مخرج بول کافی نیست، امّا اگر غسل به وسیله ماء مضاف هم باشد کافیست؟ درباره سیّد مرتضی باید عرض کنیم که ایشان در کتب متعدّده خود از جمله کتاب انتصار، فرموده‌اند که تطهیر مخرج بول فقط باید با ماء مطلق باشد. یعنی قول به تطهیر مخرج بول به وسیله ماء مطلق این قدر قوی است و خدشه‌ای در آن نیست که حتّی خود سیّد مرتضی در انتصار ادّعای اجماع می‌کنند که باید با ماء مطلق باشد. در حالی‌که اگر به صحیحه «زراره» دقّت کنید، آمده بود: «أَمَّا الْبَوْلُ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ غَسْلِهِ» و فقط بحث از غسل داشت؛ یعنی اگر چه مسح را رد کرده بود و غسل و شست و شو را اثبات کرده بود، و این غسل هم لاجرم باید با ماء باشد، ولی چون در روایت اشاره‌ای به ماء نشده، این ماء می‌تواند اعمّ از مطلق یا مضاف باشد و این احتمال در این روایت می‌رود. امّا در روایت «برید» که آمده بود: «لَا يُجْزِي مِنَ الْبَوْلِ إِلَّا الْمَاءُ»، دیگر چنین احتمالی وجود ندارد؛ زیرا در این روایت لفظ ماء آمده است و ما هم قبلاً عرض کرده‌ایم که ماء منصرف به مطلق است. لذا تطهیر مخرج بول فقط با ماء مطلق امکان دارد.

پس ما درباره این عبارت عروه و تحریر «يجب غسل مخرج البول بالماء» سه بحث مطرح کردیم. بحث بعدی که در جلسه آینده مطرح می‌کنم راجع به این عبارت است: «مرّتين على الأحوط».

 


[1] وسائل الشيعة؛ ج:‌1، ص: 284‌.
[2] همان.
[3] وسائل الشيعة؛ ج:‌1، ص: 351‌.
[4] رجال‌النجاشي؛ ص: 335.
[5] همان، ص: 315.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo