< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

کتاب الصلوة

88/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

الفصل الأول: فی تعریف التّأمین

تاریخ پیدایش بیمه را بیان کردیم و گفتیم این مسئله ریشه در زندگی بشر داشته،‌منتها جنبه‌ی رسمی و قانونی به خود نگرفته بود، اما در مرور زمان حالت رسمی و قانونی پیدا کرده است، اکنون می‌خواهیم بیمه را تعریف کنیم.

تعریف بیمه

گروهی بیمه را عقد مستقل می‌دانند و می‌گویند بیمه (همانند بیع، اجاره و سایر عقود) عقد مستقل است، حضرت امام (ره) از این گروه هستند و ما به تبع ایشان همین نظر را پذیرفتیم، یعنی بیمه را عقد مستقل می دانیم.

گروه دیگر بیمه را عقد مستقل نمی‌دانند، بلکه می‌خواهند آن را تحت هبه و یا تحت صلح داخل کنند، و لذا این گروه بیمه را به گونه‌ی دیگر تعریف خواهند کرد و ما فعلاً‌ با تعریف آنان کار نداریم بلکه می‌خواهیم تعریف خود را بیان ‌کنیم.

بنابراین؛ یا باید بیمه را به عنوان عقد مستقل رویش صحه می‌گذاریم و مهر تایید می‌زنیم و یا اینکه رویش صحه نمی‌گذاریم و مهر تایید نمی‌زنیم، نه اینکه آن را تحت هبه و یا صلح داخل کنیم. چرا نباید بیمه را تحت هبه و صلح برد؟ چون یک چنین فکر و نیت و قصدی نه در اندیشه‌ی بیمه گر (مؤمّن) است و نه در اندیشه‌ی بیمه گزار (مستأمن). از این رو ما نمی‌توانیم آن را از طریق هبه و یا صلح درست کنیم، چون «العقود تابعة للقصود» عقود تابع قصود هستند، ‌وقتی نظر بیمه گر و بیمه گزار نه هبه‌ی معوضه‌ است و نه صلح، چگونه ما به گردن آنان بگذاریم که مردا شان هبه و یا صلح است. ما باید آنچه که در ذهن بیمه گر و بیمه گزار است درست کنیم، اگر نتوانستیم درست کنیم، بگوییم بیمه یک عقد باطل است. ولذا تعریف‌هایی که بیمه در نظر گرفت شده و یا کرده‌اند، همه‌اش بر مبنای این است که بیمه را عقد مستقل فکر کرده‌اند، ما طبق این مبنا دو تعریف برای بیمه آورده‌ایم،‌یکی تعریف سنهوری، دیگری هم تعریف حضرت امام (ره):

١- التأمین:‌عقد یلتزم المؤمّن (بیمه گر‌) بمقتضاه أن یؤدی إلی المؤمن له (بیمه گزار) أو إلی المستفید الذی اشترط التأمین لصالحه (مستفید، به کسانی می‌گویند که از این بیمه حق استفاده دارند مانند: اولاد و همسر) مبلغاً من المال ( اداره‌ی بیمه یکجا پول خسارت را می‌دهد) إو إیراداً مرتباً (یا ماهیانه پول خسارت را می‌پردازد‌) أو أی عوض مالی آخر (یا ممکن است بجای پول، چیز دیگری بدهد مانند قند، شکر، نان، روغن و ...،) فی حالة وقوع الحادث أو تحقق الخطر المبین بالعقد (خطری که در عقد معین شده،‌ محقق شود) و ذلک فی نظیر (مقابل) قسط أو أیة دفعة مالیة أخری یؤدّیها المؤمن له‌(بیمه گزار) للمؤمّن (بیمه گر) » الوسیط للسنهوری:7/1084. ( یعنی بیمه گر رایگان و مجانی این همه خسارت را نمی‌پردازد، بلکه در مقابلش هر ماه از بیمه گزار مبلغی را به عنوان حق بیمه می‌گیرد)

توضیح کلامه (سنهوری): أفرض أن شخصاً یٌتعرض لخطر فی شخصه (در معرض خطر قرار می‌گیرد)- کما فی التأمین علی الحیاة (بیمه‌ی عمر) أو فی ماله- کما فی التأمین من الحریق أو التأمین من المسؤولیة فیعمد إلی تأمین نفسه من هذا الخطر بأن یتعاقد مع شرکة تأمین یؤدی لها أقساطاً دوریة فی نظیر(مقابل) أن یتقاضی منها مبلغاً من المال عند تحقق الخطر، وقد أسمی هذا الشخص المؤمن له، ویجوز أن یشترط دفع المال عند تحقق الخطر لشخص آخر غیره، ففی التأمین علی الحیاة مثلاً قد یشترط المؤمن له دفع مبلغ التأمین لزوجته أو لأولاده فیسمی هذا الشخص اآخر المستفید.

٢- التأمین: « (بیمه چی، یعنی بیمه گر) (بیمه گزار) بأن یلتزم المؤمّن جبر خسارة کذائیة إذا وردت علی المستأمن فی مقابل أن یدفع المؤمّن له مبلغاً أو یتعهد بدفع تحریر الوسیله:/547. المسائل المستحدثه، المسألة1.

( بیمه گر متعهد می‌شود که خسارت بیمه گزار را در موقع وقوع حادثه بپردازد، منتها نه رایگان و مجانی بلکه در مقابل مبلغی که مستأمن و بیمه کزار یکجا و یا به صورت ماهیانه به اداره‌ی بیمه به عنوان حق بیمه می‌دهد) این تعریف مال حضرت امام بود.

٣- عرف التأمین فی قانون التأمین الإیرانی بما هذا ترجمته:

أنّ عقد التأمین عقد بموجبه یتعهد أحد الطرفین بأن یدفع لآخر مقداراً معیناً من المال أو یعوّضه خسارة کذائیة عند وقوع حادث أو لحوق ضرر بالمؤمن له ، فی مقابل أن یدفع الآخر مبلغاً یتفقان علیه فی العقد.

و یقال للمتعهد: (المؤمن) ، ولطرف التعهد: (المؤمن له أو المستأمن) ، ولما یدفعه المؤمّن: (حق التأمین) ، و لما یکون مؤمناً علیه: (موضوع التأمین).

گاهی موضوع بیمه حریق و آتش سوزی است، گاهی موضوع بیمه جنگ است، گاهی موضوع بیمه سرقت است و گاهی موضوع بیمه گم کردن است

تعریف سوم را از کتاب بیمه در ایران ترجمه‌ کردم، یعنی از فارسی به عربی بر گردان کردم.

برخی خواسته‌اند بعضی کلمات امیر المؤمین علیه السلام را بر بیمه تطببق کنند و استدلال نمایند. استدلال درست نیست، ولی استیناس خوب است، مثلاً حضرت از جمله دستور‌های که به مالک اشتر می‌دهد این است که: «و اجعل لهم قسماً من بیت مالک» قسمتی از بیت المال را برای ضعفا اختصاص بده، بعضی می‌گویند از قبیل بیمه است و حال آنکه این گونه نیست بلکه از قبیل مساعدت دولت است، دولت اسلامی موظف است که نسبت به ضعفا مساعدت کنند.

داستان پیره مردی که گل را بالا می‌کشید

روزی حضرت علی علیه السلام در شهر کوفه از جای عبور می‌کرد و دید که پیره مردی با همان ضعف و ناتوانی که داشت گل را بالا می‌کشد، حضرت فرمود دست از کار بکش و دست‌های خود را بشوی، آنگاه رو به او کرد و فرمود تو در دوران جوانی از این دوستت کار کشیدی، باز هم در دوران پیری آنها وادار به کار پر مشقت کردی، سپس به فرماندار کوفه دستور داد که ماهیان مبلغی را از بیت المال بده تا او با خاطر آسوده در خانه‌ی خود بنشیند و کار نکند. این قبیل بیمه نیست بلکه از قبیل مساعدت‌های دولت اسلامی است، بله! می‌شود از آن استیناس کرد برای بیمه.

«سواء أقلنا بأن التأمین عقد من العقود أو أنه داخل فی الهبة المعوضة و من مقولة الصلح و الضمان، فلیس ما جاء فی عهد الأمام علی (ع) ألی و الیه مالک الأشتر من عقد التأمین بل هو مساعدة من الدولة ‌إلی الضعفاء »، چون در تامین و بیمه باید طرفین بده و بستان کنند نه یک طرف.

چه خوش باشد محبت هردو سر به،

محبت یک طرف پر درد سر به.

فقد جاء فی هذا العهد قوله(ع) :

«و اجعل لهم قسماً من بیت مالک» .

و مثله ما روی عنه (علیه السلام) أنّه مرّ علیه شیخ مکفوف (نابینا و کور) کبیر، یسأل، فقال أمیر المؤمنین(ع) : «ما هذا ؟ قالوا: یا أمیر المؤمنین نصرانی، فقال أمیر المؤمنین (ع) : «استعملتموه حتی إذا کبر و عجز منعتموه، أنفقوا علیه من بیت المال».

همه‌ی اینها درست است، منتها اینها بیمه‌ی اصطلاحی محسوب نمی‌شوند بلکه از قبیل مساعدت دولت اسلامی است، پس معلوم شد که بیمه بر چهار اصل استوار است:

الف) المؤمّن، به کسر و تشدید میم- .

ب) المؤمّن له،- ‌به فتح و تشدید میم

ج)‌ حق التأمین (حق بیمه).

د) موضوع التأمین.

فتلخص من هذه التعاریف أنّ عقد التأ‌مین یوصف بما یلی:

١. أنّه عقد یتمّ بتراضی الطرفین ، و لا یتوقف انعقاده علی شکل معین. (یعنی به شکلی که به توافق برسند).

٢- أنّه عقد معاوضة ، یقوم علی أن المستأمن یدفع أقساط التأمین ، فیتملکه المؤمّن فی مقابل قبول المسؤولیة عند طروء الحادث، و لذا فإن العلاقة بین الطرفین لیست قائمة علی أساس التبرّع.

٣- أنّه عقد ملزم للطرفین بعد تمام الإجراءات المطلوبة ، بحیث لا یحق لأحدهما الانفکاک عما التزم به.

(بیمه عقد لازم است، یعنی طرفین حق بهم زدن آن را ندارند و فایده‌ای که بر بیمه مترتب است بر اساس این است که عقد لازم است و در غیر این صورت فایده‌ای بر آن مترتب نخواهد بود)

٤- أنّه عقد زمنی یکون الزمن عنصراً أساسیاً فیه (در بیمه باید مدت و زمان مشخص باشد، یعنی بگوید فلان خانه، مغازه و یا چیز دیگری تا پنج سال بیمه‌ی شماست) ، حیث یلتزم المؤمّن تحمل الأخطار المؤمّن منها لمدة محددة ابتداء من تاریخ محدّد.

ما نقلناه من التعاریف إنّما ینسجم مع القول بکون عقد التأمین عقداً مستقلاً ، لا صلة له بسائر العقود، و أمّا من یدخل عقد التأمین فی الهبة المعوضة أو یراه ضماناً أو صلحاً فیختلف تعریفه من ما ذکرنا من التعاریف.

و بما أنّ المختار عندنا أنّه عقد مستقل فلا حاجة إلی تعریفه بصورة الهبة‌المعوضة أو الضمان أو الصلح.

الفصل الثانی: فی تقسیم التأمین

ینقسم التأمین إلی:‌تأمین تعاونی و تأمین تجاریّ‌ ثابت، ما دو نوع بیمه داریم:

1- التأمین التعاونی

یعنی بیمه‌ی تعاونی، بیمه‌ی تعاونی این است که چند نفر با همدیگر جمع می‌شوند و یک صندوقی را تشکیل می‌دهند و می‌ گویند هر کدام مقداری پول به این صندوق می‌ریزیم، که هر کس یک روزی دچار حادثه شد از این صندوق استفاده کند، این مسئله گاهی میان دوستان است و گاهی میان خانوده‌ها، این گونه بیمه‌ها بیشتر در میان عشایر و قبیله‌ها رواج دارد، و جنبه‌ی عاطفی دارد.

2- التّأمین التجاریّ

بیمه‌ی تجاری این است که کارگر مبلغی را تا سی سال بدهد، بعد از سپری شدن سی سال، هر ماه دو باره این مبلغ را پس بگیرد، بیمه‌ی تعاونی بر اساس عاطفه است و لذا مشمول این آیه شریفه است که:‌«و تعاونوا علی البرّ و التقوی»، اما در بیمه‌ی تجاری مسئله،‌مسئله‌ی بده و بستان است. البته بیمه تقسیمات دیگری هم دارد که عبارتند از:

الف) التأمین من الإصابات

«و هو عقد یلتزم بمقتضاه المؤمن فی مقابل أقساط التأمین أن یدفع للمؤمن له أو للمستفید فی حالة موت المؤمن له مبلغ التأمین فی حالة ما إذا لحقت المؤمن له أصابة بدنیة. وبأن یرد له مصروفات العلاج (پول دکتر) و الأدویة کلها أو بعضها».

یعنی از بیمه‌ها، بیمه‌ی حوادث است، یعنی اگر کسی را ماشین بزند و آسیب بدنی ببیند، باید بیمه خسارتش بپردازد.

ب) التّأمین من المرض

٢- التأمین من المرض

و هو أن یلتزم المؤمن بدفع مبلغ معین للمؤمن له فی حالة ما إذا مرض أثناء مدة التأمین- و أن یرد علیه مصروفات العلاج و الأدویة کلها أو بعضها حسب الاتفاق. و الخطر المؤمن منه قد یشمل جمیع الأمراض ، و قد یقتصر علی الأمراض الجسمیة ، أو علی العملیات الجراحیة ، أو بعض الأمراض دون البعض الآخر.

بیمه‌ی مرض و بیماری، افراد خود را در مقابل بیماری و مرض بیمه می‌کند که اگر روزی دچار بیماری و مرض شد، اداره‌ی بیمه پول دارو و درمان او را بپردازد، حتی اگر در بیمارستان بستری شد، بیمه چی باید آن را بدهد

٢- التأمین علی الحیاة (بیمه‌ی عمر)

«و هو عقد یلتزم بمقتضاه المؤمن بأن یدفع لطالب التأمین أو لشخص ثالث (زن و بچه) مبلغاً من المال عند موت المؤمّن أو عند بقائه حیاً مدة معینة. و للتأمین علی الحیاة صور کثیرة تزداد یوماً بعد یوم ، نذکر منها علی وجه الإیجاز:

١- التأمین لحالة الوفاة.

٢- التأمین لحالة البقاء ( إی بقاء المؤمن له علی حیاته حیا) .

٣- التأمین المختلط (بین الحالتین السابقتین) .

٤- التأمین الاجتماعی أو التأمین علی الموظفین و العمال.

و التأمین علی الحیاة قد یکون علی حیاة الشخص نفسه و قد یکون علی حیاة الغیر، وفی الحالة الثانیة تشترط موافقة المؤمن علیه قبل إبرام العقد.

و أما النوع الثانی: «فی هذا التقسیم و هو التأمین من الأضرار و یکون فیه الخطر المؤمن منه أمراً یتعلق بمال المؤمن له لا بشخصه، وله أنواع کثیرة، منها: التأمین البحری، و التأمین البرّی، و التأمین الجوی ، و التأمین علی الأشیاء ، و التأمین علی المسؤولیة» الوسیط:7/1522، التأمین الإسلامی:79 و 92 و ما بعدها.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo