< فهرست دروس

درس خارج استاد حسین شوپایی

97/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: جهت دهم: مقصود از فراغ /تعارض با قاعده فراغ و تجاوز /استصحاب

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در جهت نهم تمام شد. نتیجه این شد که استثناء فقط در مورد قاعده تجاوز و در خصوص وضو ثابت است اما در مورد غسل و تیمم ثابت نیست. وارد جهت دهم یعنی مفاد فراغ شدیم.

 

1جهت عاشر: معنای فراغ

سه احتمال در مورد معنای فراغ وجود دارد:

    1. مقصود فراغ حقیقی است؛

یعنی اگر شخص حقیقتا از عمل فارغ شده و شک او بعد از فراغ بود اعتنا به شک نکند. مرحوم خوئی[1] و برخی دیگر این نظر را انتخاب کردند.

    2. فراغ ادعایی(مسامحه ای) هم کافی است؛

یعنی همین که معظم اجزاء گذشته باشد کافی است تا فراغ صدق کند. مثلا کسی که تشهد را خوانده ولی نمی داند سلام را هم خوانده است یا خیر. مرحوم نائینی قائل به این نظر شده است، اگر چه لفظ ادعایی بودن را نیاورده ولی از بیانشان می توان این نظر را استفاده کرد. ایشان فرموده است: اگر معظم عمل گذشته باشد برای صدق فراغ کافی است. مثلا اگر کسی در جزء اخیر نماز شک کند مثلا نداند که سلام نماز را {صحیح}گفته یا خیر، فراغ صادق است چون معظم اجزاء را آورده است.[2]

    3. مقصود فراغ بنائی باشد؛

ملاک، اعتقاد به فراغ است نه تحقق حقیقی آن. مرحوم آقای حکیم ملتزم به این شدند.

1.1بررسی احتمالات

1.1.1فراغ حقیقی

ظاهر عنوان فراغ یا مُضی (که در ادله قاعده فراغ اخذ شده) فراغ حقیقی است و حمل آن بر ادعایی یا بنائی بودن خلاف ظاهر و نیازمند قرینه است.

1.1.2فراغ ادعایی(مرحوم نائینی)

مرحوم نائینی فرموده است که با مضی معظم اجزاء عنوان مضی و فراغ صادق است.

1.1.2.1مناقشه

در جایی که معظم اجزاء گذشته باشد ولی هنوز تمام اجزاء نگذشته، عرفا فراغ صدق نمی کند بلکه برای صدق آن باید ترک اشتغال به عمل سابق صدق کند که در این جا صادق نیست. عنوان فراغ ظهور در این دارد که فراغ حقیقی باشد و اگر این محذوری نداشته باشد باید اخذ شود.

1.1.3فراغ بنائی (مرحوم حکیم)

مرحوم آقای حکیم فرموده است که حمل بر معنای حقیقی محذور دارد و آن این که فراغ حقیقی در زمانی است که عمل را واجدا للاجزاء و الشرائط انجام دهد اما کسی که ناقص انجام داده نسبت به او فراغ از عمل حقیقتا حاصل نشده است، این در حالی است که ما قاعده فراغ را در جایی جاری می کنیم که احتمال نقص در عمل داده باشیم. با این اوصاف باید گفت که حتی در مواردی که اصحاب اتفاق نظر بر جریان قاعده فراغ در آن ها دارند، قاعده جاری نیست. مثلا اگر بعد از سلام شک در صحت رکوع رکعت چهارم کند فراغ حقیقی صادق نیست در حالی که مسلما در این جا قاعده فراغ جاری است. ضمنا اگر احراز تمامیت عمل کنیم شکی در عمل وجود نخواهد داشت تا بخواهیم قاعده فراغ را جاری کنیم. پس ملاک قرار دادن فراغ حقیقی محذور دارد. اما فراغ اعتقادی محذوری ندارد.[3]

1.1.3.1مناقشه 1(مصباح مرحوم خوئی و منتقی و غیره)

محذور مذکور لازم نمی آید. عنوان فراغ از صلاه، بر فراغ از صلاه صحیح و فاسد صادق است. از طرفی مقصود از فراغ، اتمام عمل نیست تا متوقف بر انجام جمیع اجزاء و شرایط باشد بلکه مقصود و متفاهم عرفی از آن، جدا شدن و ترک اشتغال به عمل است و این متوقف بر انجام جمیع اجزاء و شرائط معتبر در عمل نیست. [4]

1.1.3.2مناقشه 2(در منتقی)

اگر ما ملاک را فراغ بنائی و اعتقادی قرار دهیم مستلزم محذور است و آن در جایی است که شخص جزء اخیر را انجام داده و نسبت به ما قبل آن بلافاصله شک می کند؛ مثلا سلام نماز را گفته است و بلا فاصله شک در انجام{صحیح} تشهد می کند، اگر موضوع قاعده فراغ، فراغ اعتقادی باشد، در این جا وجود ندارد؛ زیرا احتمال می دهد گفتن سلام از روی غفلت بوده نه از روی التفات لذا در این جا فراغ بنائی و اعتقادی محقق نیست در نتیجه قاعده فراغ نباید طبق این مبنا جاری شود، لکن متسالم نزد اصحاب این است که در این جا قاعده جاری است.[5]

1.1.3.2.1تخلص

مراد مرحوم حکیم که میزان، اعتقاد به فراغ است، اعتقاد به فراغ در حین جریان قاعده نیست بلکه مراد اعتقاد به فراغ در حال تمام کردن عمل است. در مثال مذکور یقین به فراغ بعد از اتیان جزء اخیر حاصل شده و بعد از آن شک می کند، کما این که در روایت آمده است: «...فَسَلَّمَ وَ هُوَ يَرَى أَنَّهُ قَدْ أَتَمَّ الصَّلَاةَ وَ تَكَلَّمَ ثُمَّ ذَكَر...»[6]

پس در مثال مذکور شک بعد از صلاه با اعتقاد به تمامیت قبل از آن منافات ندارد بلکه گاهی چنین اعتقادی دارد و گاهی ندارد. بله احتمال این هست که اعتقاد به فراغ در آن زمان پیدا نکند ولی این گونه نیست که همیشه اعتقاد به فراغ حاصل نشود. لذا نقض مذکور بر نظر مرحوم حکیم وارد نیست؛ زیرا آن چه مخالف تسالم اصحاب است این است که در مثال مذکور اصلا قاعده فراغ جاری نشود و حال آن که طبق نظر مرحوم حکیم خلاف این تسالم صورت نگرفته است.

1.1.3.2.2تخلص 2

مرحوم حکیم قائل به کفایت فراغ اعتقادی است، نه این که این تنها راه جریان قاعده باشد و فراغ حقیقی بلا اثر باشد. لذا ایشان قاعده فراغ را در مثال مذکور که فراغ حقیقی است، جاری می داند.

1.1.3.2.2.1اشکال به تخلص 2

لکن این توجیه با بیان مرحوم حکیم که فرمودند فراغ حقیقی اصلا امکان ندارد سازگار نیست.

پس معنای فراغ معلوم شد.

1.2بررسی صدق فراغ در صورت شک در جزء اخیر

حال به بررسی صدق فراغ در مورد شک در جزء اخیر می پردازیم؛ چرا که صدق فراغ در صورت شک در غیر جزء اخیر معلوم است اما صدقش در تمام موارد شک در جزء اخیر محل تردید است. مرحوم خوئی فرمودند: در مورد شک در جزء اخیر چهار صورت متصور است. [7]

2خلاصه جلسه

جهت عاشر: معنای فراغ. احتمالات:1. فراغ حقیقی: اصل بر این است که وقتی فراغ و مُضی موضوع قاعده قرار می گیرد مراد صدق حقیقی آن هاست. 2. فراغ ادعایی:(مسامحه ای) که با اتیان معظم اجزاء صادق است. مناقشه: عرف فراغ را در این حالت صادق نمی داند. 3. فراغ بنائی: چرا که اگر فراغ حقیقی ملاک باشد باید علم به عدم نقص عمل پیدا کرد و حال آن که شک داریم. مناقشه1: فراغ یعنی جدا شدن از عمل نه اتمام آن. 2: فراغ اعتقادی محذور دارد؛ زیرا مانع جریان قاعده در مورد تشهد بعد از اتیان سلام می شود زیرا احتمال این را می دهد که سلام را از روی غفلت گفته و از نماز فارغ نشده است. تخلص از 2: مراد اعتقاد به فراغ در زمان اتمام عمل است نه هنگام جاری کردن قاعده.[8]

 


[3] الأول(الفراغ الحقیقی) موجب لسقوط القاعدة عن الحجية، إذ مهما شك في الجزء فقد شك في الفراغ الحقيقي، فلا يمكن التمسك بها لإثباته. مستمسک العروه الوثقی، سید محسن حکیم، ج2، ص518.
[8] . خلاصه از مقرر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo