< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدجواد شبیری

98/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اصالة الزیاده در دوران امر بین زیاده و نقیصه /بررسی قید علی مؤمن /قاعده لاضرر

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه قبل درباره اصاله الزیاده در دوران امر بین زیاده و نقیصه بود که بیانات مختلف در اثبات و رد اصاله الزیاده مورد اشاره قرار گرفت .آیت االه سیستانی اصاله الزیاده را به عنوان یک قانون عام نپذیرفتند و اشکالاتی ایراد نمودند .در ادامه تفاوت بحث زیادة الثقة و بحث دوران امر بین زیاده و نقیصه مورد بحث قرار می گیرد

1اصاله الزیاده عند دوران الامر بین الزیاده و النقیصه

بحث در اصالة الزیاده عند دوران الامر بین الزیاده و النقیصه بود.گفتیم بعضی بزرگان مثل مرحوم شیخ الشریعه (ره) قائلند در جایی که دو نقل وجود دارد یکی با زیاده و یکی با نقیصه باید بگوییم در اصل زیاده بوده و برای راوی نقیصه غفلت و اشتباهی روی داده است و این مطلب را اصل اجماعی و مسلم دانستند.

آقای سیستانی می فرمایند چنین اصلی نه بین عامه و نه بین خاصه اجماعی نیست . از بین خاصه به کلام مرحوم نائینی(ره) اشاره می کنند که فرمودند در جایی که راوی زیاده یک نفر و راوی نقیصه متعدد باشد حکم به اشتباه راوی نقیصه نمی کنیم.از این مطلب استفاده می شود ایشان مدار را بر محاسبه احتمالات و مقارنه هر طرف با دیگری دانسته اند. از عامه هم به عبارت زیلعی در نصب الرایه اشاره شد که در مباحث گذشته ملاحظه شد.

1.1تفاوت بحث زیاده الثقه و دوران امر بین زیاده و نقیصه

در جلسه قبل و اوایل بحث لاضرر اشاره کردیم بحث زیاده الثقة و بحث دوران امر بین زیاده و نقیصه با وجود جهات مشترک،دو بحث مختلفند .در بحث زیاده الثقة از کلمات قوم دو نکته استفاده می شود اول اینکه مفروض بحث جایی است که راوی زیاده یک نفر و راوی نقیصه متعدد باشد که همان مفروض مرحوم نائینی(ره) است .همین بیان را بعضی از بزرگان عامه مثل خطیب بغدادی در کفایه ذکر کرده اند. نکته دوم این است که علت اعتبار زیادی این است که راوی نقیصه شهادت به عدم وجود زیاده نمی دهد و در حقیقت نسبت به وجود زیاده ساکت است به بیان دیگر از باب عدم الشهادة است نه شهادة العدم. پس شهادت بر زیاده از یک نفر با عدم شهادت دیگری تعارض ندارد .

اما در بحث دوران امر بین زیاده و نقیصه ،فرض این است که هر دو شهادت می دهند یعنی راوی زیاده شهادت بر زیاده و راوی نقیصه شهادت بر نقیصه می دهد .در اینجا گفته می شود که شهادت راوی زیاده پذیرفته می شود و شهادت راوی نقیصه مردود است . دلایل مختلفی ممکن است بتوان مطرح کرد مثلا اماریت شهادت زیاده را اقوی بدانیم.اختلاف در بحث اصالة الزیادة این است که کلام راوی نقیصه آیا صرفا عدم الشهادة است یا این که شهادت به عدم وجود زیاده می دهد ؟ با این توضیح در حقیقت بحث صغروی است .

1.1.1بیان آیت الله والد در تحلیل شهادت بر زیاده و نقیصه

حاج آقا تحلیل متفاوتی با قوم دارند که جالب است و البته توضیح تحلیل علما نیست .ایشان می فرمایند گاهی اوقات راوی زیاده و نقیصه هر دو شهادت می دهند ، اما در حقیقت ظاهر کلام هر دو شهادت است ولی عرف به قرینه شهادت اثباتی از ظهور کلام در شهادت به عدم، رفع ید می کند.

مثلا دو نفر از یک سخنرانی گزارش می دهند یکی ده صفحه و یکی دوازده صفحه . ابتدا وقتی نقل ده صفحه ای را می بینیم خیال می کنیم در مقام بیان کامل بحث است ولی وقتی نقل دوازده صفحه ای را دیدیم می فهمیم نقل ده صفحه ای با این که در مقام اختصار کامل نیست ولی فی الجمله اختصاری داشته و برخی نکات نه چندان مهم را حذف کرده است.

1.1.2 تأثیر تعدد راوی نقیصه در بحث زیاده الثقه

نکته مهمی که در بحث زیاده الثقة مطرح است این است که بحث صغروی که علما مطرح کرده اند که راوی نقیصه متعدد و راوی زیادة یکی باشد چه نقشی در بحث دارد؟ آیا این باعث می شود اگر راوی نقیصه یکی باشد عدم الشهادة است ولی اگر متعدد بود شهادة العدم است .چون ظاهر حرف قوم این است که در فرضی که هر دو راوی یک نفر باشند اصالة الزیادة را می پذیرند.

در بیان حاج آقا هم این سوال مطرح می شود که اگر راوی نقیصه متعدد شد آیا باعث می شود جمع عرفی ایجاد شود ؟ خب اینجا که عملا بر عکس است.پس چه وجهی دارد بگوییم جمع عرفی بر وقوع عدم الشهادة است؟اگر بگوییم هر کدام از نقل ها ذاتا ظهور در شهادة العدم دارد اگر چند راوی نقیصه بود این چند شهادة العدم تبدیل به عدم الشهادة می شود؟

چه نکته ای وجود دارد که بحث به صورت تعدد اختصاص داده شده است؟ اگر شهادت راوی نقیصه و راوی زیاده معارض نیست اگر روات نقیصه متعدد شدند چه تفاوتی به وجود می آید؟

1.1.2.1تحلیل استاد در این موضوع

من سابقا احتمالی مطرح می کردم که با بعضی کلمات قوم هم سازگار بود. گفتم شهادت راوی نقیصه همان عدم الشهادة است ولی گاهی اوقات اماره عقلایی بر عدم الشهادة وجود دارد که راوی نقیصه هم صریحا اخبار نمی دهد.مثل این که بگوید فلان عالم را درحرم دیدم ما از این بیان می فهمیم آن عالم عبا و قبا داشته است. بحث این است که اگر وضعیت عالم از حالت عادی و متعارف خارج بود او اخبار می کرد، لذا این عدم اخبار حاکی از عدم وجود وضعیت غیر متعارف است .وقتی وضعیت عادیست توجه خاصی حاصل نمی شود و توضیح واضحات است ولی در وضعیت غیر متعارف داعی بر اخبار و شهادت وجود دارد. یکی از تحلیل هایی که در اطلاق مقامی هم مطرح می شود همین است .

اینجا می گوییم راوی زیاده شهادت به زیاده می دهد ولی روات نقیصه اگر زیاد باشند اینکه بگوییم همه نسبت به نقل زیاده ساکتند بعید است و از عدم وجود داعی در نقل زیاده نزد افراد بسیاری ،کشف می کنیم زیاده ای در کار نبوده است والا داعی برای نقل از سوی برخی افراد پیدا می شد. این بیان با کلمات قوم کمی متفاوت است که می گویند دعوا صرفا صغروی است.در حقیقت سؤال این است آیا جایی که روات نقیصه زیادند، مجرد کثرت روات نقیصه، اماره عقلایی شمرده می شود تا در مقابل شهادت زیاده مقاومت کند؟ آنهایی که قائل به اصالة الزیاده اند که اکثرا هم همین طورند می گویند تعدد روات نقیصه یا اصلا اماره ای محسوب نمی شود یا این که اماره نمی تواند در مقابل شهادت صریح راوی زیاده مقاومت کند.

این جا ممکن است به شکل دیگری تحلیل ارائه کنیم .ممکن است بیان کسانی که می گویند قول راوی زیاده و نقیصه تعارض می کند این گونه باشد که نقل راوی نقیصه ذاتا از باب عدم الشهادة است چون ثابت نیست در مقام بیان همه الفاظ کلام باشد و ممکن است در مقام اختصار باشد و همین احتمال که در مقام بیان همه عبارت نباشد موجب ظهور در این می شود شهادت به عدم نباشد . اما اینکه همه افراد در مقام اختصار باشند بعید است هر چه راوی نقیصه بیشتر شود احتمال اینکه در مقام بیان تمام عبارت باشند بالاتر می رود .لذا تعدد منشأ می شود شهادت بر عدم فی الجمله نباشد یعنی علم اجمالی پیدا می کنیم بعضی روات نقیصه لااقل شهادة العدم می دهند و در نتیجه قول آنها با راوی زیاده تعارض پیدا می کند و تفاوت بین واحد یا متعدد بودن راوی نقیصه همین است .جایی که راوی واحد است ممکن است در مقام اختصار باشد اما وقتی متعدد شد دیگر نمی توانیم این رابگوییم.آنهایی که می گویند زیاده الثقة مقبول است می گویند اگر در روات نقیصه تعدد هم باشد باز شهادت بر عدم ایجاد نمی شود مگر این که اینقدر زیاد باشند که اطمینان ایجاد کند.

البته این تحلیل هایی که عرض شد به وضوح در کلمات دیده نمی شود و این که بیانات آنها از باب شهادة العدم اجمالی است یا اماره عقلایی اجمالی باشد در کلمات محتمل است . خطیب بغدادی تصریح می کند مقبول بودن زیاده الثقة به خاطر شهادت راوی زیاده و عدم شهادت راوی نقیصه است اما در برخی بیانات روشن نیست وجه عدم قبول زیادة الثقة در جایی که روات نقیصه متعددند چیست.

فردا بحث خواهیم کرد که فرمایش حاج آقا با این بیانات قابل تفسیر نیست ولی البته تفسیر جالبیست که تحلیل جداگانه ای می طلبد .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo