< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدجواد شبیری

97/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: آیات 1-7 سوره طلاق /بررسی آیات /کتاب العده

خلاصه مباحث:

در جلسه گذشته کلام مرحوم تستری مورد نقد استاد قرار گرفت و استاد معظم استشهاد شیخ طوسیعلیهما‌السلام به روایت فاطمه بنت قیس را صحیح دانستند. در ادامه جلسه استاد معظم نظرات برخی از فقهای متأخر را در رابطه با فقره «الّا ان یأتین بفاحشة مبینة» بیان کردند. در این جلسه نیز نظر بعض از فقهای دیگر در این رابطه بیان خواهد شد. ایشان در ادامه نظر خود را در رابطه با فقره «الّا ان یأتین بفاحشة مبینة» بیان خواهند نمود.

اقوال سایر فقهاء در مورد آیه اول سوره طلاق

در جلسه گذشته اقوال بعض فقهاء در رابطه با فقره «الّا ان یاتین بفاحشة مبیّنة» بیان شد. در این جلسه نیز، اقوال دیگری از فقهاء بیان می‌گردد. علامهعلیهما‌السلام در کتاب مختلف، قول ابن جنیدعلیهما‌السلام را چنین نقل می‌کند:

«و قال ابن الجنيد: و لا تخرج من منزل زوجها إلّا أن تأتي بالفاحشة المبينة، و هو الزنا و نحوه».[1]

این عبارت دو ابهام دارد؛ ابهام اول اینکه مراد از «و نحوه» چیست؟ آیا امور جنسی دیگر، مانند مساحقه و ... و یا مقدمات زنا و یا ما یوجب الحدّ اراده شده است؟ اگر ما یوجب الحدّ اراده شده باشد، آیا ما یوجب الحدّ موجب سقوط حق سکناست یا حق سکنی را اسقاط نمی‌کند؟

علامهعلیهما‌السلام در کتاب مختلف در این مسئله توقف نموده، چنین می‌فرماید:

و الاحتجاج بالآية ضعيف، و كذا بالروايتين، لأنّهما مقطوعتان، فنحن في هذا من المتوقّفين[2] .

کلمه مقطوعة به معنای مرسله است.

محقق اردبیلیعلیهما‌السلام در زبدة البیان استدلال جدید و قابل توجهی را مطرح فرموده‌اند. عبارت ایشان چنین است:

قيل هي [الفاحشة] أن تبذو على الزوج و تؤذيه و تؤذي أهله و حينئذ يجوز الإخراج بهذا النصّ، و الضرر المنفيّ عقلا و نقلا[3]

طبق بیان ایشان گویا «لا ضرر» بر ادله وجوب اسکان حاکم است.

در کتاب تفسیر شاهی جلد 2 صفحه 391، تعبیر «فاحشة مبیّنة» به «گناه کبیره ظاهره» معنا شده است[4] ؛ چون فاحشه به معنای ما اشتدّ قبحه است. بنده این معنی را در کتاب دیگری ندیدم. اما در همان کتاب صفحه 418 چنین می‌خوانیم: «و مراد از (فاحشة مبينه) ايذاء و دشنام مطلقات است اهل ازواج را. يا مراد زنا است چنانكه متبادر است‌». گویا به نظر ایشان در لغت به معنای گناه کبیره است اما در اینجا گناه کبیره خاصی اراده شده است. مصحّح تفسیر شاهی، میرزا ولی الله اشراقی سرابی در حاشیه‌ای جالب می‌گوید:

«دعوى تبادر زناء از فاحشه مبينة خالى از وجه است زيرا كه استعمال فاحشه در بعضى از موارد در زنا دليل تبادرى كه علامت وضع[5] است نمى‌شود بلكه مراد از آن اعمال و رفتار قبيحه است و آن عبارت از بدرفتارى مطلقه است. با اهل خانه و ناراحتى خانواده شوهر است از افعال آن و اين گونه رفتار موجب شدت عداوت منافى حكمت ابقاء آن در خانه زوج در ايام عده است.[6] »

ایشان در این عبارت همان معنایی را که ما بیان می‌کردیم، تبیین نموده‌اند. گویا کلمه فاحشه به معنای اعمال و رفتار قبیحه است و به تناسب حکم و موضوع، رفتار قبیحه در مورد سکنی، رفتاریست که آرامش خانه را از بین ببرد. همچنین گویا ابقاء زن در خانه به سبب ایجاد یک نوع التیام و آرامش در خانه است که زمینه بازگشت فراهم شود اما اگر ابقاء او زمینه بازگشت را از بین ببرد، با حکمت ابقاء منافات خواهد داشت.

در ادامه کلمات فقهاء دیگر به صورت فهرست‌وار ذکر می‌شود و تنها برخی از نکات بیان می‌گردد:

     نهایه المرام جلد 2 صفحه 119

     مسالک الافهام فاضل جواد جلد 4 صفحه 32. عبارت ایشان در ادامه چنین است: «و قيل: الفاحشة كلّ معصية للّه ظاهرة و هذا أقرب الى الظّاهر إلّا أنّ العامل بها من أصحابنا قليل.[7] » از این عبارت استفاده می‌شود که برخی از اصحاب کلمه فاحشه را به معنای «کلّ معصیة ظاهرة» دانسته‌اند. ما سابقا بیان نمودیم که عبارت تبیان بر این معنا دلالت می‌کند.

     روضه المتقین جلد 9 صفحه 45

     تعلیقات آقا جمال بر شرح لمعه صفحه 408

     کشف اللثام جلد 8 صفحه 164

     الحدائق الناظره جلد 25 صفحه 525

     الانوار اللوامع جلد 10 القسم الثانی صفحه 189

     الانوار الفقاهه کتاب الطلاق صفحه 69

     کتاب الطلاق صفحه 69

     جواهر الکلام جلد 32 صفحه 333

     تکمله عروه الوثقی جلد 1 صفحه 117

     جامع المدارک جلد 4 صفحه 577

     نظام الطلاق فی الشریعه الاسلامیه الغراء صفحه 329

     مبانی منهاج الصالحین جلد 10 صفحه 455

     فقه الصادق7 جلد 23 صفحه 61

عبارتی در شرح لمعه وجود دارد که مشتمل بر نکته‌ خوبی است. شهید اولعلیهما‌السلام در لمعه چنین می‌فرماید: «وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِ الْإِخْرَاجُ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَ بِفَاحِشَةٍ يَجِبُ بِهَا الْحَدُّ أَوْ تُؤْذِيَ أَهْلَهُ[8] ». شهید ثانیعلیهما‌السلام در شرح این عبارت می‌فرماید: «و اعلم أن تفسير الفاحشة في العبارة بالأول هو ظاهر الآية. و مدلولها لغة ما هو أعم منه، و أما الثاني ففيه روايتان مرسلتان و الآية غير ظاهرة فيه، لكنه مشهور بين الأصحاب، و تردد في المختلف لما ذكرناه و له وجه[9] ». شهید ثانیعلیهما‌السلام در کتاب ارشاد ذیل تعبیر «الّا ان یأتین بفاحشه مبیّنه» چنین حاشیه زده‌اند: «و هی توجب الحدّ[10] » گویا در نظر ایشان مراد از فاحشه «ما یوجب الحدّ» است. لکن این سوال مطرح می‌شود که چگونه ممکن است ظاهر آیه «ما یوجب الحدّ» باشد اما مدلول لغوی آن اعم باشد؟ ایشان در کتاب مسالک در توضیح عبارت شرح لمعه چنین می‌فرماید: «و قد اختلف في تفسير الفاحشة، فقيل: هي أن تفعل ما تستحقّ فيه الحدّ كالزنا. و هو الظاهر من إطلاق الفاحشة عرفا[11] ». گویا این عبارت یک معنای لغوی (معنای اعم) و یک معنای عرفی (ما یوجب الحدّ) دارد که باید آیه را بر معنای عرفی آن حمل کرد. بعد از ایشان مرحوم فاضل سبزواریعلیهما‌السلام در کفایه الاحکام جلد 2 صفحه 372 به این نکته اشاره نموده‌اند کما اینکه در مفاتیح الشرائع جلد 2 صفحه 353 و ریاض المسائل جلد 12 صفحه 340 به این مطلب اشاره شده است. اما در کشف اللثام از این معنی ترقی شده و چنین آمده است: «و هو مناسب لمعناها اللغويّ و العرفيّ[12] »؛ یعنی هم معنای لغوی و هم معنای عرفی آن ما یوجب الحدّ است.

لکن به نظر می‌رسد معنای لغوی آن به هیچ وجه به معنای «ما یوجب الحدّ» نیست کما اینکه معنای عرفی و متبادر از آن هم نمی‌تواند این معنا باشد. بلی اینکه برخی گفته‌اند معنای عرفی فاحشه، زنا یا مسائل جنسی (اعم از زنا و مساحقه و ..) است وجهی دارد اما اینکه فاحشه به معنای «ما یوجب الحدّ» باشد بلا وجه است. ایشان در بخش دیگری از کتاب مسالک در ذیل آیه ﴿لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ[13] عبارت دیگری دارند که جمع آن عبارت با عبارت ایشان در ما نحن فیه راحت نیست. عبارت ایشان چنین است:

«و اختلف في الفاحشة المستثناة بسببها، فقيل:هي الزنا، و قيل: ما يوجب الحدّ مطلقا، و قيل: كلّ معصية. و كون الحكم على خلاف الأصل ينبغي معه الاقتصار على محلّ الوفاق و هو الأول، لأنه ثابت على جميع الأقوال»[14] .

این تعبیر در هر دو آیه یکسان است و فرقی بین آنها نیست. بلی می‌توان این دو تعبیر را چنین جمع نمود که خارج کردن زن از خانه به سبب ضرورت و به جهت اجرای حد زنا است. لکن این جمع صحیح نیست زیرا ظاهر عبارت ایشان این است که حق سکنی ساقط می‌شود چنانکه این مفاد صریح کلام ابن ادریسعلیهما‌السلام می‌باشد.

عبارت بعض فقهای معاصر، همانند آقای سیستانی در مسائل منتخبه مبهم است. عبارت ایشان در صفحه 423 چنین است: «إلّا ان تأتي بفاحشة مبيّنة و ابرزها الزنا» ایشان توضیحی در رابطه با ضابطه فاحشه مبینه نداده‌اند.

آقای سید محمد سعید حکیم می‌فرمایند: «و الأحوط وجوبا الاقتصار في الفاحشة المبينة على القبيح من القول و الفعل مما يتعلق بالجنس.[15] » لکن مراد ایشان از «مما یتعلق بالجنس» روشن نیست و محتمل است که ایشان مسائل جنسی را اراده کرده باشند.

نظر استاد در رابطه با «فاحشه مبیّنه»

به نظر ما ظاهر آیه و لا اقلّ قدر متیقن آیه، گناهانی است که سکنای در خانه را با مشکل مواجه کند. استدلال محقق اردبیلیعلیهما‌السلام به «لا ضرر» استدلال قابل توجهی است که بر مدعای ما دلالت دارد. بنده به استدلال ایشان این مطلب را اضافه می‌کنم که ممکن است در موارد حرجی، به لا حرج نیز تمسک کرد مگر آنکه گفته شود «لا تخرجوهن» نهی است و «لا حرج» در نواهی نافع نیست. لکن ما با غضّ نظر از لا حرج می‌گوییم ظاهر آیه و یا قدر متیقن آیه، گناهانی است که زندگی متعارف را مختل سازد و همانطور که ابن حمزهعلیهما‌السلام در وسیله فرموده بود اگر زن مقصر باشد، او از خانه خارج می‌شود و اگر خویشاوندان مقصر باشند، آنها از خانه خارج می‌گردند. خروج زن از خانه برای ضرورت و اجرای حدّ اگرچه جایز است، اما آیه ناظر به آن نیست. مطلبی که در حاشیه تفسیر شاهی بیان شده بود و همچنین قول ابن عباس و روایات مربوط به فاطمه بنت قیس[16] نیز مؤید نظر ماست. با توجه به مجموع این امور و ضمیمه آنها به یکدیگر، مدعای ما ثابت می‌شود.

نکته دیگری که در مقام وجود دارد این مسئله است که آیا «لا تخرجوهن» ناظر به حق سکنی است یا یک حکم شرعی است؟ در جلسات گذشته به این بحث اشاره شد و ما در جلسات آینده آن را تکمیل خواهیم کرد. در جلسات آینده عرض خواهیم کرد که ممکن است گفته شود زن حق خروج و مرد حق اخراج ندارد و این حکم با توافق هر دو آنها نیز ساقط نمی‌گردد. در مقابل ممکن است گفته شود با توافق هر دو حق سکنی ساقط می‌شود. این بحث از قدیم در کلمات فقهاء و مفسرین بیان شده است و ما در جلسه آینده این بحث را بررسی خواهیم نمود.

اگر ما قائل شویم که مراد از این آیه شریفه حق است نه حکمی شرعی، در این صورت زن و شوهر هر یک بر دیگری حق خواهند داشت و عبارت «الّا أن یأتین بفاحشة مبینة» ارتباطی به حق سکنی نخواهد داشت بلکه زن به جهت ضرورت (اقامه حدّ) از خانه خارج می‌شود. ما عرض کردیم که قدر متیقن آیه، این مطلب است و طبق نقل مجمع البیان روایات بسیاری این مطلب را تأیید می‌کند. آن روایات اگر چه مربوط به بذاء است اما طبق بیان شیخ حسن کاشف الغطاءعلیهما‌السلام در انوار الفقاهه می‌توان از آنها القاء خصوصیت کرد و شامل همه گناهانی که آرامش خانه را از بین می‌برد، دانست.

مسئله دیگری که باید به آن پرداخت این است که مراد از «بیوتهن» چیست؟ مراد از بیوتهن، قطعا خانه‌های مملوک زنان نیست؛ زیرا فاحشه مبیّنه موجب از بین رفتن ملکیت و یا حق استفاده از ملک نمی‌شود. در کلمات فقهاء و مفسرین نکاتی وجود دارد که در جلسه آینده بیان خواهد شد.

و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آل محمد

محققین گرامی می توانند همه روزه دروس استاد (حفظه الله) را در کانال های ذیل پیگیری نمایند.

 

محقق گرامی؛ شما می‌توانید انتقادات و پیشنهادات خود را نسبت به دروس روزانه، با شماره 09123519358 در میان بگذارید.

 


[1] مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌7، ص: 474.
[2] همان.
[3] زبدة البيان في أحكام القرآن، ص: 583.
[4] آيات الأحكام، ج‌2، ص: 390 مراد از (فاحشة) گناه كبيره است‌.
[5] مراد آنها از تبادر، تبادری نیست که علامت وضع است بلکه به معنای ظهور کلام است. اینکه در بعض موارد کلمه فاحشه در معنای زنا به کار رفته به دلیل وجود الف و لام عهد است که اشاره به فاحشه معهود دارد.
[6] آيات الأحكام، ج‌2، ص: 418.
[7] مسالك الأفهام إلى آيات الأحكام، ج‌4، ص: 33‌.
[8] اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية، ص: 196.
[9] الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشى - كلانتر)، ج‌6، ص: 77.
[10] حاشية الإرشاد، ج‌3، ص: 249.
[11] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، ج‌9، ص: 315.
[12] كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، ج‌8، ص: 164.
[13] سوره نساء آیه 19.
[14] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، ج‌9، ص: 421.
[15] منهاج الصالحين (للسيد محمد سعيد)، ج‌3، ص: 96.
[16] در قضیه فاطمه بنت قیس، این مسئله مفروغ‌عنه تلقی شده بود که به سبب بذاء می‌توان زن را از خانه خارج کرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo