< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدجواد شبیری

97/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: آیات 1-7 سوره طلاق / بررسی آیات /کتاب العده

خلاصه بحث:

در جلسه گذشته اقوال فقهاء در ذیل آیه اول سوره طلاق بیان شد. در این جلسه نیز استاد معظم اقوال فقهاء را به صورت مفصل‌تری شرح خواهند داد و به وجه هر یک از آنجا اشاره خواهند کرد. ایشان در ادامه مختار خود را در مسئله ارائه می‌دهند.

 

اقوال فقهاء در ذیل آیه «الا ان تأتین بفاخشة مبیّنه»

بنده اقوال فقهاء تا کتاب مختصر النافع را جمع‌بندی کردم. در ادامه عبارات فقهاء را می‌خوانیم و نسبت به برخی از آنها توضیحاتی ارائه می‌دهیم.

قول اول: شیخ مفیدعلیهما‌السلام در مقنعه چنین می‌فرماید:

«فإن أتت في منزله بفاحشة تستحق عليها الحد أخرجها منه ليقام عليها حد الله تعالى حد الله تعالى»[1]

محققعلیهما‌السلام نیز در عبارتی شبیه عبارت شیخ مفیدعلیهما‌السلام در مختصر النافع می‌گوید:

«لا يجوز لمن طلق رجعيا أن يخرج الزوجة من بيته إلا أن تأتي بفاحشة، و هو ما يجب به الحد. و قيل أدناه أن تؤذي أهله»[2]

ایشان این نکته را بیان نکرده‌اند که آیا «ما یجب به الحد» مسقط حق سکنی است یا نه؟ همچنین گویا از تعبیر ایشان (و قیل ادناه أن تؤذی اهله) استفاده می‌شود که خود ایشان این مطلب را قبول ندارند. در حاشیه الارشاد شهید ثانیعلیهما‌السلام هم، کلمه فاحشه به این صورت معنا شده است.

 

قول دوم: در کافی ابی الصلاح و غنیه و اصباح الشیعه به نکته «اذی الزوج» اشاره شده است. عبارت چنین است:

«ما تستحق علیه الحد فیخرجها لاقامته أو اذی الزوج»[3]

قول سوم: در سرائر چنین آمده است:

«و لا يجوز له إخراجها منه، إلا أن تؤذي أهله، أو تأتي فيه بما يوجب الحدّ، فيخرجها لإقامته، و لا يجب عليه ردّها إليه.»[4]

یعنی هم "ایذاء الرجل" و هم "ما تستحق علیه الحد"، مسقط حق سکنی است.

قول چهارم: در تفسیر قمی چنین می‌خوانیم:

«أن تزني أو تشرف على الرجال- و من الفاحشة أيضا السلاطة على زوجها- فإن فعلت شيئا من ذلك حل له أن يخرجها.»[5]

قول پنجم: عبارت مبسوط چنین است: البذائه علی اهل زوجها[6] . عبارت کتاب خلاف همانند عبارت مبسوط است با این تفاوت که در آنجا به عموم آیه استدلال شده و معنای عامی ارائه گردیده است[7] .

قول ششم: معنای ششمی که در ذیل این آیه بیان شده، «الاولی حملها علی کل معصیةٍ» است. این معنا در تبیان و مجمع البیان در ذیل آیات دیگری که تعبیر «فاحشه مبینه» وارد شده، بیان کردیده است. ایشان در آن آیات به اصالة العموم تمسک کرده‌اند[8] .

در مقام برخی اقوال نامشخص وجود دارد که مراد از آنها کاملا واضح نیست. عبارت خلاف از این قبیل است؛ چرا که روشن نیست آیا مراد ایشان کل معصیة است یا به اصالة العموم تمسک می‌کنند. قدر مسلم عبارت ایشان این است که اذیت زوج و برخی امور دیگری که روشن نیست، مشمول این حکم است. همچنین عبارت مهذب[9] و نهایه[10] نیز روشن نیست؛ زیرا اینکه ایشان گفته‌اند «ادناه أذی الزوج» ضابطه «ادنی» روشن نیست و مبهم است. عبارت الجامع للشرایع نیز ابهام دارد. یحیی بن سعید در الجامع للشرایع می‌فرماید:

«إذا وجب على الرجعية حد أخرجت للحد ثم ردت الى البيت. و إذا كانت مع بيت احمائها[11] فبذت عليهم أخرجت إلى بيت آخر»[12]

از این عبارت به دست می‌آید که در این دو مورد، زن از خانه خارج می‌شود اما ایشان ضابطه این امر را مشخص نکرده‌ است و این احتمال وجود دارد که در موارد دیگری هم این حکم جریان داشته باشد. عبارت شرایع نیز مبهم است:

«إلا أن تأتي بفاحشة و هي أن تفعل ما يجب به الحد فتخرج لإقامته و أدنى ما تخرج له أن تؤذي أهله»[13]

ایشان نیز ضابطه «ادنی» را مشخص نکرده‌اند. در عبارت‌ برخی از فقهای دیگر نیز این ضابطه مشخص نشده است.

وجه اقوال

وجه قول اول: توجه به این نکته لازم است که در این قول «ما تستحق علیه الحد» خصوص زنا نیست برخلاف اقول فقهای عامه مانند ابن مسعود که بر خصوص زنا حمل شده است «و قال ابن مسعود: الفاحشة أن تزني فتخرج فتحد ثمَّ ترد الى موضعها، و به قال الحسن»[14] . به نظر می‌رسد نظر شیخ مفیدعلیهما‌السلام چنین است: به قرینه سایر آیات، اصل در معنای فاحشه، زنا است اما خصوص اجرای حد، خصوصیتی ندارد و با تنقیح مناط می‌توان در سایر حدود نیز آن را جاری دانست.

وجه قول دوم: با توجه به روایات، «اذی الزوج» نیز به زنا ملحق می‌شود.

وجه قول سوم و چهارم: ابن ادریس ره فرموده‌ است: زن برای اقامه حد خارج می‌شود و در صورت خارج شدن به خانه بازنمی‌گردد چرا که دلیلی بر بازگشت نیست. عبارت ایشان چنین بود:

«لا يجوز له إخراجها منه، إلا أن تؤذي أهله، أو تأتي فيه بما يوجب الحدّ، فيخرجها لإقامته، و لا يجب عليه ردّها إليه.و قال بعض أصحابنا: يخرجها لإقامته، و يردّها، و لا تبيت إلا فيه، و لا يردّها إذا أخرجها للأذى. ‌و الأظهر أن لا يردّها في الموضعين، لأنّ ردها يحتاج إلى دليل.»[15]

لکن به نظر می‌رسد کلام ایشان وجهی ندارد. زیرا ممکن است کسی ادعا کند که فاحشه، خصوص زناست و تعدی از زنا به سایر ما یوجب الحد، به سبب تنقیح مناط انجام می‌شود. از آنجا که خروج از خانه برای اجرای حد، ضرورت عرفیه دارد، این تنقیح مناط صحیح خواهد بود. از این رو کلام ایشان که فرموده‌اند: سقوط حق سکنی، به جهت اجرای حد نیست بلکه زنا ذاتا مسقط این حق است، صحیح نیست. بلی اگر ما قول علی بن ابراهیم را بپذیریم در این صورت اشکالی وجود ندارد که بگوییم تنها زنا مسقط حق سکنی است. عبارت علی بن ابراهیم چنین بود: «أن تزني أو تشرف على الرجال- و من الفاحشة أيضا السلاطة على زوجها- فإن فعلت شيئا من ذلك حل له أن يخرجها» یعنی این حکم اختصاص به زنا دارد و شامل سایر "ما یوجب الحد" نمی‌شود لکن "السلاطه علی زوجها"، به سبب روایات به زنا ملحق شده است.

نظر استاد در مسئله

به نظر ما فاحشه، در خصوص زنا ظهور ندارد. مکی بن حموش در کتاب الهدایه الی بلوغ النهایه چنین می‌گوید: «وإذا كانت الفاحشة بالألف واللام فهي الزنا واللواط[16] » او در جای دیگری می‌گوید: «فإذا أتت الفاحشة بالألف واللام فهي الزنا واللواط[17] ». گویا ایشان الف و لام موجود در الفاحشه را به معنای عهد دانسته است. المحرر الوجیز ظاهرا به عبارت مکی بن حموش اشاره کرده، به بی‌دقتی به این صورت نقل می‌کند: «وقال بعض الناس الفاحشة متى وردت معرفة فهي الزنا، ومتى جاءت منكرة فهي المعاصي يراد بها سوء عشرة الزوج ومرة غير ذلك[18] ». لکن در کلام مکی بن حموش نکته خاصی به این صورت بیان شده است: «فإذا أتت الفاحشة بالألف واللام فهي الزنا واللواط. وإذا أتت نكرة غير منعوتة ببينة فيه تصلح للزنا وغيره من الذنوب[19] » حال این سوال به وجود می‌آید که اگر کلمه بینه ذکر شده باشد، چگونه خواهد بود؟ ایشان در جایی دیگر به این سوال چنین پاسخ می‌دهد: «وقوله: {إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ} ، معناه أن تشتم عرضه، أو تخالف أمره وتبذو عليه، فكل فاحشة (نعتت) مبينة فهي من البَذاء باللسان، وكل فاحشة مطلقة فهو الزنا، والزنا يُسْتَر ويَخفى، فلا تكون مبينة، والنطق بالبذاء يظهر، فهو مبين من لسان فاعله، ودل (على) ذلك قوله: {يانسآء النبي مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ} عنى بذلك مخالفة أمر الرسول ص والأذى بالنطق ونعوذ بالله من أن يعني بذلك [الزنا و هذا معنا قول ابن بکیر[20] ]» یعنی خطاب قرار دادن زنان پیامبر9 به چنین جمله شرطیه‌ای (شما ای زنان پیامبر9 اگر زنا بکنید ...) توهین به آنهاست.

توضیح مطلب اینکه: دو قرائت وجود دارد: 1- مبیَّنه 2- مبیِّنه. کلمه بیَّن هم به صورت لازم (أی: تبیّن) و هم به صورت متعدی (آشکار کردن) استعمال می‌شود. مبیِّنه به معنای آشکار و ظاهر است و کلمه مبیَّنه به معنای "آشکار کرده شده" (یعنی به وسیله‌ای آشکار کرده شده) می‌باشد. اگر مبیَّنه باشد، گفته‌اند معنای آن این است که زنا، به وسیله شهادت شهود آشکار شده است. اما اگر مبیِّنه باشد طبق این قول به این معنا خواهد بود که این گناه خود به خود آشکار است؛ یعنی عامل انسانی در آشکار شدن آن دخالت ندارد بلکه تنها از آنجا که این گناه به وسیله خدا و پیامبر9 بیان شده، آشکار است بر خلاف مبیَّنه که به سبب عامل انسانی آشکار شده است. مکی بن ابی طالب، فاحشه مبیَّنه را به این معنا می‌داند که آن عمل خارجی مبیَّن باشد از این رو زنا که عمل خارجی آشکار نیست و در خفاء انجام می‌گیرد، فاحشه مبیَّنه نخواهد بود. اما بذاء و امثال آن که آشکارا آنجام می‌شود، فاحشه مبیَّنه است. در روایات ما نیز اینکه فاحشه مبیَّنه به معنای «خروج بالسیف[21] » دانسته شده است، با این توضیح مساعد است و البته خروج بالسیف خصوصیتی ندارد.

لکن این کلام مکی بن ابی طالب که فاحشه به قول مطلق به خصوص زنا انصراف داشته باشد، چندان روشن نیست؛ مثلا در آیاتی نظیر (إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ)[22] و (وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ)[23] چنین ظهوری استفاده نمی‌شود. بلی این کلمه در برخی از آیات در معنای زنا و یا لواط به کار رفته است؛ مانند آیه (وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُم[24] ) که در معنای زنا و آیه (وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَة[25] ) که در معنای لواط به کار رفته است. کلمه فاحشه (بدون الف و لام) تنها در آیه 25 سوره نساء به معنای زنا به کار رفته است: (فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ). البته ممکن است در این آیه کلمه فاحشه به قرینه حکمی که در آیه ذکر شده است (اگر اماء مرتکب فاحشه شوند، نصف مجازات محصنات را دارند) به زنا انصراف یافته باشد (همانطور که با الف و لام عهد چنین انصرافی ایجاد می‌شود). بنابراین ما در قرآن آیه‌ای را نیافتیم که در آن فاحشه بدون الف و لام و بدون قرینه دلالت بر زنا داشته باشد. لکن این کلام ما به این معنا نیست که فاحشه همراه با الف و لام حتما دلالت بر زنا دارد.

ممکن است گفته شود این کلام با آیه (ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن[26] ) قابل نقض است؛ چرا که این آیه ناظر به خصوص زنا نیست. لکن این نقض صحیح نیست؛ چون برخی گفته‌اند: در این آیه نیز خصوص زنا اراده شده است؛ زیرا آنها چنین اعتقاد داشتند که اگر زنا به صورت پنهانی انجام گیرد، اشکالی ندارد بر خلاف زنای آشکار که اشکال دارد.

بنابراین به نظر ما کلمه فاحشه مطلق است و به خصوص زنا انصراف ندارد لکن در بعض موارد ممکن است به سبب تناسبات حکم و موضوع، به یک نوع خاصی انصراف پیدا کند.


[2] المختصر النافع في فقه الإمامية، ج‌1، ص: 202.
[3] الکافی للحلبی، أبو الصلاح الحلبی، ج1، ص312..و لا يخرجها الا أن تؤذيه أو تأتي في منزله ما يوجب الحد فيخرجها لإقامته و يردها اليه، و لا تبيت الا فيه، و يخرجها للأذى من غير ردغنية النزوع إلى علمي الأصول و الفروع، ص: 385 : و لا يجوز له إخراجها منه إلا أن تؤذيه، أو تأتي فيه بما يوجب الحد، فيخرجها لإقامته و يردها، و لا تبيت إلا فيه، و لا يردها إذا أخرجها للأذى، و روى أن أقل ما يحصل به الأذى أن تخاصم أهل الرجل.إصباح الشيعة بمصباح الشريعة، ص: 467 : و لا يجوز له إخراجها منه إلا أن تؤذيه أو تأتي فيه بما يوجب الحد فيخرجها لإقامته و يردها، و لا تبيت إلا فيه، و لا يردها إذا أخرجها للأذى، و روي أن أقل ما يحصل به الأذى أن تخاصم أهل الرجل
[4] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى، ج‌2، ص: 738.
[6] المبسوط فی فقه الإمامیة، شیخ طوسی، ج5، ص253..و هو أن تبذو على بيت أحمائها و تشتمهم على خلاف فيه
[7] الخلاف، شیخ طوسی، ج5، ص70.الفاحشة التي تحل إخراج المطلقة من بيت زوجها ‌أن تشتم أهل الرجل و تؤذيهم و تبدو عليهم و به قال ابن عباس. و إليه ذهب الشافعي. و قال ابن مسعود: الفاحشة أن تزني، فتخرج و تحد، ثم ترد إلى موضعها. و به قال الحسن البصري. دليلنا: عموم الآية و إجماع الفرقة.
[8] مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‌3، ص: 40 و التبيان فى تفسير القرآن، ج‌3، ص: 150.
[9] المهذب (لابن البراج)، ج‌2، ص: 318و الفاحشة ان تفعل ما يجب عليها به الحد، فاذا فعلت ذلك أخرجت و أقيم عليها الحد، و قد روى ان أقل ما يجوز إخراجها معه ان تؤذي أهل زوجها، فان فعلت ذلك جاز إخراجها.
[10] النهایة، شیخ طوسی، ج1، ص534.. و الفاحشة أن تفعل ما يجب فيه عليها الحدّ. فإذا فعلت ذلك، أخرجت، و أقيم عليها الحدّ. و قد روي أنّ أدنى ما يجوز له معه إخراجها: أن تؤذي أهل الرّجل. فإنّها متى فعلت ذلك، جاز له إخراجها
[11] حمو الرجل به معنای خویشاوندان زن و حمو المرأه به معنای خویشاوندان مرد است.
[12] الجامع للشرائع، ص: 472.
[14] المؤتلف من المختلف بين أئمة السلف، ج‌2، ص: 273.
[15] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى، ج‌2، ص: 737 - 738.
[16] الهدايه الي بلوغ النهايه، جلد 2 صفحه 1266.
[17] همان جلد 9 ص5826.
[18] المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابن عطية) جلد 5 صفحه 323.
[19] الهدايه الي بلوغ النهايه جلد 9 ص5826.
[20] داخل کروشه در کلام استاد بیان شده است. «مقرر».
[21] اشاره به این روایت است: تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص193.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ» قَالَ: الْفَاحِشَةُ الْخُرُوجُ بِالسَّيْفِ.
[22] سوره بقره آیه 169.
[23] سوره آل عمران آیه 135.
[24] سوره نساء آیه 15.
[25] سوره اعراف آیه 80.
[26] سوره انعام آیه 151.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo