< فهرست دروس

درس رجال آیت الله شبیری

جلسه 26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روایات ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی

بحث در این است که محقق حلی راجع به مراسیل ابن ابی عمیر این اشکال را وارد کرده اند که او گاه از ضعاف نقل می کند. بنا بر این اگر روایتی را مرسلا ذکر کرده باشد که واسطه در آن محذوف باشد احتمال می دهیم که محذوف یکی از ضعاف باشد و در نتیجه نمی توان به آن تمسک کرد.

شیخ بهایی درصدد بود جواب دهد و آن اینکه وسائط محذوف در مرسلات همواره ثقات هستند و این دلیل نمی شود که او در روایات مسند هم همواره از ثقات نقل کرده باشد.

گفتیم این جواب صحیح نیست زیرا اگر عبارت عُده فقط این بود که لا یرسل الا عن ثقه، کلام شیخ بهایی صحیح بود ولی در عُده آمده است که: لا یروی و لا یرسل الا عن ثقه. بنا بر این تمامی مشایخ ابن ابی عمیر از ثقات هستند. حتی می توان گفت که چون مسندات ابن ابی عمیر همه از ثقات هستند به این نتیجه می رسیم که مرسلات او نیز از ثقات بوده اند.

نتیجه اینکه اگر ما مواردی از نقض پیدا کردیم و دیدیم که او در روایات کثیره ای از غیر ثقه نقل کرده است اشکال محقق حلی تقویت می شود.

ما برای بررسی موضوع ابتدا به سراغ مواردی می رویم که ادعا شده است که ابن ابی عمیر از ضعاف نقل می کند که بعد ببینیم آیا می توان از آنها جواب داد یا نه.

ما حدود بیست مورد می توانیم پیدا کنیم که ابن ابی عمیر از کسانی نقل کرده است که گفته شده است از ضعاف هستند و عبارتند از:

    1. ابراهیم بن عمر یمانی. ابن ابی عمیر در کافی از او نقل کرده است.[1] ابن غضائری در مورد ابراهیم بن عمر می گوید: ضعیف جدا.

    2. اسحاق بن عبد العزیز. در کافی، ابن ابی عمیر در دو جا از او نقل کرده است:[2] و[3] و همچنین در تفسیر قمی[4] . ابن غضائری در مورد ابراهیم بن عمر می گوید: یعرف حدیثه تارة و ینکر اخری و یجوز ان یخرج شاهدا.

    3. أمیة بن ابیه. ابن ابی عمیر در کتاب فلاح السائل[5] و کشف المحجة[6] که هر دو کتاب از سید بن طاووس است از او نقل کرده است. در رجال نجاشی در مورد امیة آمده است: ضعفّه اصحابنا. ابن غضائری در مورد او می گوید: ضعیف الرواة فی مذهبه ارتفاع. (یعنی دارای غلو بوده است.)

    4. حسن بن راشد. در رجال چند نفر به این نام هستند که آنی که ابن ابی عمیر از او نقل می کند همان حسن بن راشد است که در مورد او گفته شده است: مولی بنی العباس و یا مولی المنصور. ابن ابی عمیر از او روایات بسیاری نقل می کند که احتیاج به آدرس ندارد. ابن غضائری در مورد او می گوید: انه ضعیف فی روایته.

    5. حسین بن احمد. کتاب او را ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی هر دو ذکر می کنند و در فهرست شیخ، طریقی که از او به کتاب این راوی ذکر شده است در طریق آن ابن ابی عمیر و صفوان قرار دارند. روایات ابن ابی عمیر از او زیاد است و در بعضی از اسانید از حسین بن احمد به حسین بن احمد المِنقَری آمده است. نجاشی در مورد او میگوید: کان ضعیفا ذکر ذلک اصحابنا رحمهم الله. در رجال شیخ در باب اصحاب امام کاظم علیه السلام آمده است: ضعیف.

    6. داود رَقّی. در تهذیب آمده است که ابن ابی عمیر از او روایت کرده است[7] نجاشی در مورد او می گوید: ضعیف جدا و الغلاة یروی عنه. قال احمد بن عبد الواحد، قلما رأیت له حدیثا صدیدا. ابن غضائری در مورد او می گوید: کان فاسد المذهب، ضعیف الروایة لا یلتفت الیه.

    7. عبد الرحمان بن سالم. در کافی ابن ابی عمیر از او روایت می کند[8] . بزنطی نیز از او در مواضعی نقل کرده است. . ابن غضائری در مورد او می گوید: انه ضعیف.

    8. علی بن ابی حمزه بطائنی. ابن ابی عمیر کتاب او را نقل می کند و به این نکته در فهرست شیخ اشاره شده است. در رجال نجاشی گاه از ابن ابی عمیر که از او روایت نقل می کند به عنوان محمد بن زیاد تعبیر شده است که همان ابن ابی عمیر است. در مشیخه ی فقیه در مورد علی بن ابی حمزه آمده است که احمد بن محمد بن ابی نصر از او روایت کرده است و در همان کتاب در طریق ابی بصیر، محمد بن ابی عمیر را به عنوان راوی او نقل می کند و در اسانید بسیاری، ابن ابی عمیر از او نقل کرده است. در فهرست شیخ نیز در ترجمه ی علی بن ابی حمزه آمده است که صفوان بن یحیی راوی اوست و کتاب او را نقل می کند همچنین در اسانید متعددی صفوان از او روایت کرده است. در مورد علی بن ابی حمزه (البته آیت الله خوئی در مورد علی بن حمزه عبارتی ذکر می کند که قبلا به آن اشکال کردیم و آن اینکه از حسن بن فضال در مورد او نقل می کند: ابن ابی حمزة کذاب ملعون قد رویت عنه احادیث کثیرة و کتب تفسیر القران من اول الی آخره الا انی لا استحل ان اروی عنه حدیثا واحدا. که گفتیم که مراد از این عبارت حسن بن علی بن ابی حمزه است نه خودش) در رجال کشّی آمده است که ابن فضال در مورد او گفته است: علی بن ابی حمزة کذاب متهم.

    9. علی بن حدید. در تهذیب، ابن ابی عمیر از او روایت می کنند[9] و هکذا در استبصار[10] . شیخ در تهذیب در مورد او می گوید: هو مضعف جدا. در استبصار نیز می فرماید: ضعیف جدا. شیخ در رجال خود در مورد اصحاب امام جواد و امام هادی علیه السلام می فرماید: انه غال. در رجال کشّی از نصر نقل می کند که میگوید: علی بن حدید بن حُکَیم فطحی و فی مذهبه ارتفاع. (یعنی غالی است.)

    10. محمد بن الحجاج. در کتابی که به نوادر احمد بن محمد بن عیسی معروف است ابن ابی عمیر از او نقل می کند. البته مرحوم مجلسی تردید می کند که کتاب مزبور، نوادر احمد است یا کتاب حسین بن سعید می باشد. به نظر ما کتاب مزبور مسلما از حسین بن سعید است زیرا مشایخی که در آن به شکل وسیع ذکر شده است (مانند فضالة بن ایوب و نضر بن سوید) همان کسانی هستند که حسین بن سعید از آنها روایات بسیاری دارد. احمد بن محمد بن عیسی از اینها اگر روایت کرده باشد روایات کمی است. حسین بن سعید استاد احمد بوده است هرچند احمد، راوی این کتاب را از استادش روایت می کند.

    11. محمد بن عطیه. در کافی ابن ابی عمیر از او روایت کرده است.[11] همچنین در تهذیب[12] . نجاشی نیز در ترجمه ی محمد بن عطیه حناط آمده است که ابن ابی عمیر از او نقل می کند. علامه و ابن داود او را تضعیف کرده اند.

    12. معلّی بن خنیس. حسن بن محمد بن سماعه از محمد بن زیاد (ابن ابی عمیر) از او روایت کرده است. در تهذیب[13] روایت ابن ابی عمیر از او نقل شده است و هکذا در استبصار[14] . در مورد او در رجال نجاشی آمده است: ضعیف جدا. در رجال ابن غضائری آمده است: کان اول امره مُغیریّا (جزء مغیریه بوده است یعنی طرفدار مغیرة بن سعد بوده است که از غلات متعصب بوده است.) ثم دعا الی محمد بن عبد الله (و سپس مردم را به نفس زکیه دعوت کرده است.) و فی هذه الظنة اخذه داود بن علی فقتله. (زیرا مدعی مهدویت بود و علیه منصور قیام هم کرده بود در نتیجه داود بن علی که در دربار منصور بود او را به قتل رساند) و الغلاة يضيفون إليه كثيرا و لا أرى الاعتماد على شي‌ء من حديثه‌.

    13. مفضَّل بن صالح که کنیه اش ابو جمیله است. محمد ابن عمیر در کتاب مختصر البصائر[15] از او نقل حدیث کرده است. کتاب مزبور در مورد رجعت نوشته شده است و اشتباها تصور کرده اند که مختصر کتاب بصائر الدرجات سعد بن عبد الله است و حال آنکه صاحب کتاب کمی از روایات بصائر الدرجات و روایات کتب دیگر را در آن جمع کرده است. در کتاب بصائر الدرجات تألیف صفار نیز روایت ابن ابی عمیر از او ذکر شده است.[16] البته در کتاب مزبور، نام محمد بن ابی عمیر به اشتباه محمد بن عمرو ذکر شده است. صدوق نیز در کتاب کمال الدین (که گاه به اشتباه اجمال الدین می گویند)[17] و در امالی خود[18] و در کفایة الاثر[19] آن روایات را ذکر می کند. در مشیخه ی فقیه احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی در طریق ابی جمیلة مفضل بن صالح از او روایت کرده است. همچنین در طریق سعید بن یسار (که در آن، لفظ المفضل به کار برده شده است که مراد از آن همان مفضل بن صالح است.) در اسانید بسیاری، بزنطی از او روایت کرده است. در کافی صفوان بن یحیی نیز او روایت کرده است[20] . حدیث مزبور از صفوان را برقی در محاسن[21] ذکر کرده است (در آن به سبب تلخیص فقط نام صفوان را می برد و بن یحیی را حذف کرده است.) نجاشی در ترجمه ی جابر بن یزید جعفی می گوید که از او جماعتی نقل کرده اند که درباره ی آنها طعن وارد شده است و آنها تضعیف شده اند. بعد نام می برد که یکی از آنها همان مفضّل بن صالح است. در رجال ابن غضائری آمده است: ضعیف کذاب یضع الحدیث.

    14. مفضّل بن عمر. ابن ابی عمیر از او روایات بسیاری دارد که البته روایات آنها در غیر کتب اربعه است. احمد بن محمد بن ابی نصر نیز در امالی صدوق[22] و امالی شیخ[23] از او روایت کرده است. در رجال نجاشی در مورد آمده است: فاسد المذهب، مضطرب الروایة، لا یعبأ به و قیل انه کان خطّابیا. (که از غلات معروف و مورد لعن بوده است.) و قد ذکرت له مصنفات لا یعول علیها و انما ذکرنا للشرط الذی قدمناه (یعنی اگر ما اسمی از او برده ایم برای این بوده است که تصمیم داشتیم کسانی که به فرق شیعه منسوب هستند و کتابی دارند را ذکر کنیم.) ابن غضائری در مورد او می گوید: ضعيف متهافت مرتفع القول خطابي و قد زيد عليه شي‌ء كثير (مطالب بسیاری نیز به او بسته اند) و حمل الغلاة في حديثه حملا عظيما و لا يجوز أن يكتب حديثه. کشّی نیز خبری را ذکر می کند و بعد اضافه می کند: لعل هذا الخبر إنما روي في حال استقامة المفضل قبل أن يصير خطابيا.

 


[4] تفسیر قمی، ج1، ص664.
[21] محاسن برقی، ج1، ص608.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo