< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله شبیری

92/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 صحت لغوی و شرعی تقدم قبول
 از کلمات بعضی مثل علامه در نهایة الاحکام استفاده میشود که قبول متقدم غلط است، نه اینکه شرعاً صحیح نباشد و مفهوم قبول اقتضاء میکند که یک چیزی وجود داشته باشد، تا انسان آن را امضاء بکند و قبول امضاء شیء است. لذا ایشان میفرماید که ابتداء به قبول صحیح نیست، ولی اگر الفاظی مثل «تملکت» و «اشتریت» و امثال آن ابتداءً بکار برده شود، از جهت مفهوم اشکالی ندارد و مانعی برای بکار بردن آنها نیست.
 بنابراین ایشان نسبت به قبول متقدم اشکال لغوی میکند، یک عده هم میگویند: آن قبولی که شرعاً معتبر است، قبولی است که متأخر باشد نه متقدم.
 پس بنابراین در اینجا دو نوع بحث وجود دارد که یک بحث به حسب لغت و قطع نظر از شرع است که ببینیم آیا در قبول تقدم وجود شیء معتبر است یا نه؟
 ممکن است کسی اینطور شبهه بکند که هیچ مانعی وجود ندارد که انسان نسبت به یک چیزی را که بعداً واقع میشود، اظهار موافقت بکند و «ما یأتی» را امضاء بکند و یا اینکه به یک شیء آتی مثل معاد و جزاء و امثال آن اعتقاد پیدا بکند. وقتی انسان «قبلت» را میگوید، آنچه را که بعداً واقع و صادر میشود را امضاء میکند و به نظر نمیرسد که چنین چیزی غلط باشد و در حقیقت اینجا انشاء موافقت کردن با یک امر واقعی است، حال چه اینکه این امر واقعی قبلاً واقع شده است، یا اینکه مثل جزاء و معاد و امثال آن بعداً واقع میشود. انسان اینها را امضاء میکند. البته ممکن است که گاهی اصطلاح اینها با هم تفاوت بکند، مثلاً شخص بگوید که من جزائی را که متأخر است را قبول دارم، معاد را قبول دارم.
 پس بنابراین میشود انسان نسبت به امر متأخری که بعداً واقع میشود، از کلمهی قبول استفاده بکند.
 پرسش:... پاسخ: هم اخباري‌اش مي‌شود و هم انشائي‌اش كه عبارت از فرض و اعتبار است. شخص یک چیزی را در ظرف خودش اثبات میکند. همانطوری که در اخبار صحیح است، در انشاء هم- مثل ثبوت ملکیت- صحیح است، مثل اینکه شخص بگوید که این شیء ده روز دیگر ملک تو باشد.
 البته اینکه گفته شود چنین چیزی متعارف نیست، مطلب دیگری است که باید بررسی کنیم که آیا عمومات واطلاقات حمل بر متعارف میشود یا نه؟ یا اینکه بگوییم بر اساس بنای عقلاء نمیشود نسبت به امور آتی انشاءِ قبول انجام داد و در نتیجه جلوی اطلاقات گرفته میشود.
 پس خلاصه اینکه به نظر نمیرسد ذاتاً ابتداء کردن به قبول غلط باشد و اشکالی در آن وجود داشته باشد.
 مرحوم ایروانی در اینجا یک بحثی دارد و آقای خوئی هم از ایشان تبعیت کرده است که امروز به آن اشاره میکنیم و آقایان ملاحظه بکنند که فردا به آن بحث میپردازیم.
 ایشان میفرماید که آن قبولی که در بیع و عقود معتبر است و تقدم آن اشکال دارد، در جایی است که شخص بخواهد مُنشأ طرف مقابل را قبول بکند که در اینجا باید مُنشأ محقق بشود تا مورد قبول واقع بشود، ولی اگر معاملهای انشاء نشده باشد و شخص قبول بکند، محذوری وجود ندارد و در اینجا دلیلی نداریم که حتماً باید قبول ناظر به فعل دیگری باشد.
 این هم یک مطلبی است که اگر کسی این حرف را بپذیرد، میتواند بگوید که تقدم قبول اشکالی ندارد، منتهی ممکن است که شیخ بفرماید: اگر شما بگویید که قبول ناظر به فعل دیگری نیست و صرف انشاء تملک است، دیگر وجهی ندارد که این کار را قبول و تملیک طرف مقابل را ایجاب بدانید، علماء هم که در باب بیع شرط کردهاند که هم باید ایجاب و هم باید قبول وجود داشته باشد، یکی را فرع دیگری و آن یکی را اصل برای این قرار دادهاند. و اگر کسی مستقلاً بگوید که من این شیء را در مقابل آن شیء ملک خودم قرار دادم، خود این کار یک نوع ایجاب است و چرا باید اسم آن را قبول بگذاریم؟!
 پس بنابراین ممکن است شیخ بفرماید: آن قبولی که در مقابل ایجاب معتبر است، فرع بر ایجاب است و حتماً باید ایجاب تحقق داشته باشد تا قبول واقع بشود.
 منتهی ما قبلاً هم عرض کردیم که فروع بودن منافاتی با تقدم ندارد، مثل دلیل حاکم و محکوم، به این معنی که یک مفسری برای «ما سبق» و «ما لحق» بیاید و ناظر به متأخر باشد و اشکالی در اینجا وجود ندارد، مگر اینکه اجماع و امثال آن در کار باشد، و الا فرعیت عدم صحت تقدم را اقتضاء نمیکند.
 پرسش: دليل لاحرج ناظر هست.
 پاسخ: وقتی انسان یک قانون کلی وضع میکند، میتواند هر مصداقی پیدا کرد، نظر به آن داشته باشد و آن را تفسیر بکند و اشکالی وجود ندارد.
 خلاصه اینکه با توجه به این جهات اقتضائی برای بطلان وجود ندارد، مگر اینکه اجماعی در مسئله وجود داشته باشد و ما کسی را پیدا نکردیم که «قبلت» را تجویز کرده باشد. شیخ طوسی هم که در باب نکاح-نه باب بیع- صحیح میداند، مثالی که برای قبول متقدم میزند، فعل امر است که شخص بگوید: بعنی کذا، ولی ما در هیچ جا ندیدیم که کسی «قبلت» را تجویز کرده باشد. در عروهای هم که پانزده حاشیه دارد، خیلی از آقایان تصریح کردهاند که قبول متقدم با «قبلت» صحیح نیست، حال یا اشکال لغوی در این تقدم کردهاند، یا اینکه کسی از اول اجازه به این کار نداده است.
 خلاصه اینکه این مطالب مورد بحث است و مرحوم ایروانی در اینجا نسبتاً خوب بحث کرده است و مباحث ایشان قابل ملاحظه است، اما اینکه این مباحث را بپذیریم یا نپذیریم، بحث دیگری است که باید مراجعه و بررسی بشود. آقای خوئی هم تقریباً مطالب ایشان را بیان کرده است و مطلب علی حدهای ندارد.
 پرسش: اگر ما بگوييم صيغه ايجاب و قبول حتماً بايد ماضي باشد، حالا يك حرفي است، ولي اگر ديديم مضارع اشكال ندارد، «أقبلُ» راحت‌تر نيست؟ يعني «قبلت» يك قدری قبولش سخت است، ولي «أقبلُ» چون فعل مضارع است راحت تر است.
 پاسخ: در هر دو مراد انشاء است، نه اخبار.
 پرسش: آقايان «قبلت» را اشكال گرفتند، ولي «أقبلُ» چي؟ «أقبلُ» راحت‌تر است.
 پاسخ: فرقي بين «أقبلُ» و «قبلت» وجود ندارد. مي‌گويند در «أقبلُ» بايد يك چيزي باشد تا شخص آن چیز را قبول كند، در «قبلت» هم همين طور است. «قبلت» و «أقبلُ» در اين جهت فرقي با هم ندارند، منتهي ما مي‌گوييم اگر انسان موافقت خود را نسبت به چیزی که در ظرف خودش موجود میشود، ابلاغ بکند، کافی است و لازم نیست که قبلاً آن شیء موجود باشد. البته یک بحثهایی در اینجا وجود دارد که فردا به آن میپردازیم.
 «و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo