< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

90/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: نهي صوم در ايام التشريق

خلاصه درس:

حضرت استاد مد ظله در این جلسه ابتدا به ادامه ی بحث جمع بین روایات ناهی از صوم ایام تشریق پرداخته،فرموده اند چند جمع محتمل است:

1- حمل مطلقات نهی بر مقید(من کان بمنی)و در نتیجه حرمت در منی و جواز در امصار

2- حمل نهی بر اعم از کراهت و حرمت و در نتیجه حرمت در منی و کراهت در امصار

3- حمل بر متعارف از صوم،و در نتیجه از آنجا که متعارف صوم من کان بمنی،صوم واجب است و متعارف صوم در امصار،صوم مستحبی،صوم به عنوان واجب مطلقا جایز نیست ولو در امصار و صوم مستحبی جای است.

و حضرت استاد جمع سوم را تقویت مینمایند.

سپس در بحث مراد از ایام التشریق بعد از توضیح استعمالات سه گانه آن بیان می فرمایند که مراد از آن برای من کان بمنی روز های دهم،یازدهم و دوازدهم است لذا صوم روز سیزدهم برای او جایز است.

در انتها در ادامه ی بحث روزه های حرام به صوم الصمت و صوم الوصال پرداخته،آنها را به عنوان تشریع حرام دانسته اند.

جمع بین روایات ناهی از صوم ایام التشریق

در جمع بين روايات مربوط به صوم ايام التشريق ، قبلادو نحوه جمع عرض شد .جمع نخست اين بود كه طبق آنچه مشهور قائل شده اند ، مطلقاتي را كه نهي از صوم ايام التشريق نموده بود ،حمل شود به «من كان بمني» . كه عرض شد كه اين جمع ،حمل كردن مطلق است به فرد نادر . مخصوصادر قديم که حاجي خيلي كم بوده و شرايط مثل حالا فراهم نبوده است . همه امكان مالي داشتند ونه تمكن بدني، لذا درست نيست که تمامی اين مطلقات را به يك فرد نادر حمل كنيم. جمع دوم هم اين بود كه به اعم از کراهت و تحریم و بگوييم در مني تحريم شده و در غير مني شد مکروه شمرده شده ،اين جمع را ما قبلا قائل بودیم ولي يك احتمال ديگري كه اقواي از اين دو جمع است وجود دارد و آن اين است كه بگوييم اينكه تفصيل بين امصار و مني قائل شده،نه به جهت حرمت در یکی و کراهت در دیگری یا به جهت حرمت در یکی وجواز در دیگزی است بلکه این تفصیل با در نظر گرفتن متعارف بوده است و متعارف روزه درمنی،روزه واجب (صوم بدل هدی)است چنانچه متعارف روزه امصار ، روزه مستحبي است.والا در امصار يك عامل خارجی علیحده مي‌خواهد تا روزه در غیر رمضان برعهده مکلف واجب شود مثلا نذري كند یا ظهاري انجام بدهد والا طبعاً، روزه ای که شخص می خواهد در ايام التشريق‌ بگیرد ، روزه مستحبي است ولي در منی از آنجا که متعارف كسي كه در مني است،حاجي است و همه اشخاص هم برايشان قرباني فراهم نیست لذا متعارف برای من كان بمني،روزه واجب است. مقرب این جمع هم این است که درخيلي موارد در بحث صوم ، بين واجب و مستحب تفاوت گذاشته شده است.

اينجا هم بگوييم كه بله روزه مستحبي جايز است مطلقا روزه واجبي هم جايز نيست مطلقا آنها را ما حمل به نادر كنيم كسي قسم خورده مادام العمر اين كار را انجام بدهد مي‌گويد مادام العمر روزهاي ايام التشريق مثلا در روزه ی مسافر مي‌گويند ، روزه واجب را در سفر نمي‌شود گرفت اما روزه مستحب،محل خلاف است.روايتهايش هم مختلف است. بعضي‌ صحيح مي‌دانند.آنها‌يي‌ هم كه صحيح نمي‌دانند،روزه مستحبي در سفر را با نذر صحيح مي‌دانند و یا در سه روزي كه در مدينه روزه گرفتن مستحب است مسافر روزه مستحبي را مي‌تواند بگيرد ولی روزه واجب را نمي‌تواند بگیرد. حال اينجا هم در جمع بین روایات بگوييم اگرصوم واجب باشد در ايام التشريق نمي‌تواند بگيرد ولو در بلدان باشد. مطابقاین مطلب در روايات آمده است مثلا در ظهار،در حلف و نذر می گوید در ایام تشریق،روزه نگیر و نمي‌شود همه اين روایات را حمل كنيم به خصوص كسي كه در مني است و یا حمل به كراهت كنیم.اینگونه جمع ها خيلي بعيد است چون در عبائر روایات وفتاوا هست که ده روزه ی حرام است . آنوقت ، نه‌ روزه را بگوییم حرام است ولی این صوم ایام تشریق را بگوييم به معناي كراهت مؤكده است با اینکه همه در سياق واحد هستند كه نشان می دهد همه اينها حرامند.البته اینکه می گوییم در این ایام روزه گرفتن بدل هدی حرام است از باب مثال است و معلوم است که مراد حرمت روزه ای است که به عنوان واجب بر عهده شخص آمده لذا اگر بخواهد صوم کفاره ی ظهار انجام بدهد، نمي‌شود در ايام التشريق انجام بدهد همچنین صوم کفاره ی قسم یا صومی که نذر نموده یا روزه قضائي را نمی تواند در ايام التشريق بگيرد بلی صوم کفاره قتل در اشهر حرم، يك استثنايي است كه خود زراره فقيه هم، از آن تعجب كرده بود.

البته يك احتمال ديگري هست كه در بلدان،صوم واجب و صوم مستحب فرق داشته باشند (حرمت صوم واجب و جواز صوم مستحب) ولي حکم درباره«من كان بمني» مطلق باشد یعنی نه واجب و نه مستحب را نمی تواند بگیرد. ولی به نظر مي‌رسد اگر ما قرار شد يك قسم از تفصیل را به متعارف حمل كنیم دیگر نمی توانیم قسم دیگر را به اعم از متعارف و غير متعارف حمل كنیم . خيلي ازفقها مي‌گويند مطلقات،منزّل به متعارف است،حال اگر این کلام را به صورت كلي نمي‌پسنديم ولي در يك روایتی كه دوشیء باهم ذكر شده،بگوییم يكي‌ معمول و متعارف در نظر گرفته شده و در دیگری غير متعارف ملاحظه شده،ديگرظهوراطلاقي‌اش گرفته مي‌شود.

خلاصه به نظر مي‌رسد كه اقرب و اظهر اين است كه هر دو قسم تفصیل را حمل به متعارف كنيم و بگوييم بين واجب و مستحب فرق وجود دارد.روزه واجب گرفتن در ایام تشریق جایز نیست ولی روزه مستحبی گرفتن جایز است.

یک نکته را باید تذکر داد که اگر بعضي از افراد واجب (روزه ی قضا ) هم در امصار،متعارف باشد،باز هم مي‌توانيم در جمع مابين ادله بگوييم اين جمع اولي از جمعهاي ديگر است. آن جمعهاي ديگر خيلي غير متعارف است.

مطلب ديگر که احتیاج به توضیح دارد اين است كه ايام التشريق كدام روز است؟

از لحاظ لغوی،اين جور كه ذكر كرده‌اند،تشريق به ملاحظه آفتابي است كه روي ذبائح تابيده مي‌شود که هر چهار روز (دهم و يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ) اين خاصيت هست.ولی به حسب استعمالات چون بيشتر قرباني‌ها درروز دهم است،يوم النحر اسم براي روز دهم گذاشته شده و در مقابل،روزهاي ديگر را،يك اسم جداگانه‌اي گذاشته شده اند.و اين اطلاق ايام التشريق به آن سه روز بعدي اكثر است،ولي گاهي هم،به سه روز دهم، یازدهم و دوازدهم گفته مي‌شود.

مثل رواياتی كه مي‌گويد شخص مظاهر، ذيحجه را روزه بگيرد غير از ايام التشريق و بعد،آن سه روز را که نگرفته،در اوّل محرم قضاء كند.گاهي هم به مجموع تمام چهار روز ايام التشريق گفته مي‌شود مثل روایاتی که مي‌گويد مستحب است در ايام التشريق بعد نمازها تكبير گفته شود البته تا آخر ايام التشريق که سيزدهم در آن است،برای من كان بمني و در بلاد،در ايام التشريق بايد از روز دهم گفته شود ولی روز سيزدهم داخل نيست.هر سه جور اطلاق در روايات هست ولی از روايات متعددی كه مي‌گويد يوم الحصبه روزه بگير،(يوم الحَصبه روزي است كه شخص از مني خارج مي‌شود و وارد بطحاء مي‌شود كه روز سيزدهم است)وفتاوا هم طبق آن هست،استفاده مي‌شود اینكه گفته اند صوم براي «من كان بمني» ممنوع است مراد شان این است که سه روز اوّل ممنوع است ولي روز سيزدهم،روزه گرفتنش مانعي ندارد.اما در امصار ممكن است كسي ادعا كند ایام تشریق يازدهم و دوازهم و سيزدهم است چون ايام التشريق بيشتر به سه روز بعد گفته مي‌شود.ولي علي أي تقدير ما عرض می كنيم از روايات استفاده مي‌شود اگر بخواهد صوم بدل هدی را در روز سيزدهم بگیرد، حتي در مني اشكال ندارد و در اين جهت مني و مكه فرقي ندارد.

«الخامس صوم الصمت بأن ينوي في صومه السكوت عن الكلام في تمام النهار أو بعضه بجعله في نيته من قيود صومه و أما إذا لم يجعله قيدا و إن صمت فلا بأس به و إن كان في حال النية بانيا علي ذلك إذا لم يجعل الكلام جزء من المفطرات و تركه قيدا في صومه»

يكي از روزه های محرم،صوم الصمت است به اینگونه که نفس سكوت بما هو سكوت از كلام را قید صوم قرار دهد البته اين تشريع است و محرم و باطل. و اختصاص هم به صوم الصمت ندارد بلکه امساك هر شيء كه جزء صوم نيست را به عنوان صوم مشروع شرعي قرار بدهد جزء محرمات است.بلی در روايات،خصوص نهی از صوم الصمت تصريح شده ولی از باب مثال است چون اين كار متعارف بوده است، اين نهي‌ها دليل بر حرمت ذاتي نيست.

«السادس: صوم الوصال و هو صوم يوم و ليلة إلى السحر، أو صوم يومين بلا إفطار في البين، و أمّا لو أخّر الإفطار إلى السحر أو إلى الليلة الثانية مع عدم قصد جعل تركه جزءاً من الصوم فلا بأس به و إن كان الأحوط عدم التأخير إلى السحر مطلقاً»در این صوم هم همان مطلب را عرض مي‌كنيم که اگر كسي بخواهد تشريعاً چنین روزه‌اي بگيرد،حرمت تشریعی دارد.

 

«و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين»

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo