< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

89/10/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طرق اثبات هلال/ اعتبار حکم حاکم در اثبات هلال/

 

ثبوت هلال با رؤیت قبل الزوال

در این جلسه روایات و ادله دو طرف قائل به ثبوت هلال با رؤیت قبل الزوال و نافی آن را مورد بررسی تحقیقی قرار داده و قول به ثبوت را اثبات می کنیم.

بررسی روایات مورد استدلال برای عدم ثبوت هلال با رؤیت قبل الزوال

جواب از استدلال به روایت اسحاق بن عمار

متن روایت این بود: «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ هِلَالِ رَمَضَانَ یُغَمُّ عَلَیْنَا فِی تِسْعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَعْبَانَ- فَقَالَ لَا تَصُمْهُ إِلَّا أَنْ تَرَاهُ فَإِنْ شَهِدَ أَهْلُ بَلَدٍ آخَرَ أَنَّهُمْ رَأَوْهُ فَاقْضِهِ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ وَسَطَ النَّهَارِ فَأَتِمَّ صَوْمَهُ إِلَی اللَّیْلِ»[1] .

در این روایت سه معنا را احتمال دادیم؛ که یکی را مرحوم شیخ[2] گفته‌اند و دومی را مرحوم خویی[3] ذکر کرده‌اند و معنای سوم را ما بیان نمودیم و استدلال به روایت برای قول به عدم ثبوت هلال با رؤیت آن در قبل الزوال، متوقف بر احراز ظهور روایت در معنایی است که مرحوم خویی احتمال داده‌اند، در حالی که احتمال مذکور از احتمال‌های دیگر ضعیف‌تر است و آن احتمال این بود که صدر روایت راجع به یوم الشک آخر شعبان و پس از بیست و نهم و درباره هلال ماه رمضان است و اما ذیل روایت درباره آخر رمضان و هلال شوّال است؛ که در این صورت ذیل روایت دلالت بر وجوب اتمام صوم و عدم بناء بر اول شوّال بودن روزی که هلال در آن قبل از ظهر دیده بشود، می‌کند. و من دیروز در دو جلسه که

جمعیت زیادی بودند احتمالی را که مرحوم خویی گفته‌اند در مرتبه اول بدون ذکر نام ایشان مطرح کردم تا ببینم که طبعاً چه می‌گویند. همگی آن احتمال را نفی کردند و در مرتبه دوم با ذکر نام ایشان آن را مطرح کردم، همگی تعجب کردند که ایشان چرا چنین احتمالی داده است!

خلاصه: احتمالی که مرحوم خویی داده‌اند و استدلال به روایت برای عدم اثبات هلال متوقف بر آن احتمال است، بسیار بعید است و به ذهن عرفی متعارف نمی‌آید.

استدلال به روایت مذکور بر خلاف قول به عدم ثبوت هلال: و بلکه به نظر ما این روایت مؤیّد ثبوت هلال با رؤیت آن در قبل الزوال است؛ چرا که دو احتمال دیگر در معنای روایت هست که یکی احتمالی است که مرحوم شیخ می‌دهند که این بود که «لَا تَصُمْهُ» به معنای نهی از روزه گرفتن به قصد رمضان است و مقصود از اینکه اگر در وسط روز ماه را دیدید روزه را تمام کنید این است که به قصد شعبان اگر بگیرید اشکالی ندارد و استحباب دارد و مؤید این احتمال شیخ بعضی از روایات است که حضرت می‌فرمایند «امرنا» که در ماه شعبان به نیت شعبان بگیرید و «نهینا» که در آن به نیت ماه رمضان بگیرید. و البته طبق این احتمال ربطی به مورد بحث ما ندارد و اما احتمالی که ما گفتیم این بود که «لَا تَصُمْهُ» در شبهه وجوبیه و توهم وجوب وارد شده است و به معنای عدم وجوب گرفتن آن می‌شود، مانند ورود امر در جایی که توهم حرمت هست که به معنای جواز و رخصت فعل می‌شود. و مؤید احتمالی که ما می‌دهیم ذیلی است که در همین روایت می‌فرماید «فَإِنْ شَهِدَ أَهْلُ بَلَدٍ آخَرَ أَنَّهُمْ رَأَوْهُ فَاقْضِهِ»؛ یعنی اگر اهل بلد دیگری شهادت دادند که ماه را دیده‌اند آن وقت قضایش را به جا بیاور؛ چرا که اگر احتمال وجوبش مطرح باشد، چنین ذیلی مناسبت دارد؛ که بفرماید که اگر وجوب با شهادت ثابت شد قضایش را به جا آورید و اما اگر نهی از انجام به قصد رمضان باشد ـ که شیخ می‌گوید ـ چنین ذیلی مناسبت با آن ندارد؛ که حضرت بفرماید که حرام است که شما به قصد ماه رمضان بجا بیاورید و اما اگر دیگران به جا آوردند شما قضاء آن را بجا بیاورید و به عبارت دیگر: حکم به قضاء در جایی است که ترک شده باشد و این با بیان عدم وجوب مناسبت دارد نه با بیان عدم انجام به قصد رمضان که مرحوم شیخ می‌گوید؛ چرا که مگر به جا آوردن صوم ملازم با به

قصد رمضان بودن است تا اینکه چنین تفریعی بشود که اگر بعداً ثابت شد قضاء نمایید. و وقتی که احتمالی که ما گفتیم مقصود از روایت باشد، عبارت ذیل روایت که می‌فرماید «وَ إِذَا رَأَیْتَهُ وَسَطَ النَّهَارِ فَأَتِمَّ صَوْمَهُ إِلَی اللَّیْلِ» معنایش این می‌شود که حالا اگر کسی چنین روزی را که توهم وجوب صوم بوده است، بیاید روزه بگیرد و در وسط روز هلال را ببیند، در این صورت واجب است که آن روزه را به اتمام برساند؛ یعنی ظاهر اینکه حضرت می‌فرمایند که «فَأَتِمَّ صَوْمَهُ» امر وجوبی است، مثل خیلی جاهای دیگر که می‌گویند قضاء روزه را تا قبل از ظهر مجاز هستید که افطار نمایید و اما اگر بعد از ظهر شد، باید آن را به اتمام برسانید؛ که ظاهرش این می‌شود که اگر چه در اول، الزامی نبود ولی با عروض چنین وضعی، باید به اتمام رسانده شود و مانند صوم اعتکاف که تا دو روز الزامی نیست ولی پس از دو روز، صوم روز سوم واجب است که انجام بشود.

خلاصه: طبق احتمالی که ما استظهار کردیم ذیل این روایت دلیل برای قول مقابل مستدلین به این روایت می‌شود و دلالت می‌کند بر اینکه اگر در یوم الشک ماه رمضان هلال ماه قبل از ظهر دیده بشود، اثبات می‌شود که آن روز جزء ماه رمضان است. پس این روایت از مؤیدات قول سید مرتضی می‌شود که حکم می‌کند به اینکه با رؤیت هلال در قبل از زوال، اول ماه ثابت می‌شود.

(پاسخ به سؤال) آقایان گفته‌اند که «وَسَطَ النَّهَار» قبل از زوال را می‌گیرد ممکن است که مقصود از آن معنای اطلاقی وسط النهار باشد که اواسط عرفی است، همان‌طور که وقتی می‌گویند در وسط روز فلان قضیه اتفاق افتاد، متعارف استعمالاتش این نیست که یک دقیقه هم این طرف و آن طرف‌تر نباشد؛ لذا اگر یک مقداری این طرف و یا آن طرف باشد، باز هم وسط متعارف معمول اطلاق می‌شود.

جواب از استدلال به روایت جراح مدائنی

متن روایت جراح مدائنی: «قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ رَأَی هِلَالَ شَوَّالٍ- بِنَهَارٍ فِی رَمَضَانَ فَلْیُتِمَّ صِیَامَهُ»[4] .

این روایت هم از نظر سندی مورد اشکال است و هم از حیث دلالت:

اما سند روایت: در سند این روایت قاسم بن سلیمان و جراح مدائنی واقع شده‌اند که هیچ کدامشان توثیقی ندارند. مرحوم خویی[5] خواسته‌اند که ایشان را از جهت وقوع آنها در اسناد کامل الزیارات توثیق نمایند ولی خود ایشان هم بعداً از این مبنا برگشته‌اند.

(پاسخ به سؤال) بله قاسم بن سلیمان را ممکن است به جهت اینکه نضر بن سوید که ثقه جلیل القدری است و کتاب او را روایت نموده است و این علامت اعتماد این ثقه صحیح الحدیث درباره او است، حکم به اعتبارش بکنیم ولی جراح مدائنی این‌طور نیست. و اما اینکه قاسم بن سلیمان از جراح مدائنی روایات زیادی دارد، کفایت برای اعتماد به او نمی‌کند و روایات زیاد هم غیر از این است که سرتاسر یک کتابی را از او روایت کرده باشد.

و اما دلالت روایت: بر فرض که ما روایت را معتبر بدانیم، مدلول این روایت هیچ منافاتی با روایاتی که رؤیت هلال در قبل از زوال را دلیل بر تحقق روز اول شوّال قرار داده‌اند ندارد؛ چرا که مفروض در روایت این است که «فی شهر رمضان» در ماه رمضان هستند و تردیدی در این جهت وجود ندارد؛ به طور مقطوع فرض شده است که ماه رمضان است، منتها هلال شوّال را در آن دیده‌اند، حضرت می‌فرمایند در چنین صورتی باید روزه‌اش را تمام نماید. و این هیچ منافاتی با این ندارد که در روایات دیگری بگویند که اگر در یوم الشک هلال را قبل از زوال دیدند، حکم به روز اول شوّال بودن آن روز می‌شود. و اینکه در ماه رمضان هلال شوال دیده شود، خود مرحوم خویی هم این را قبول دارد که در اواخر روز نیم ساعت به غروب مانده پیش می‌آید که هلال ماه شوال دیده شود.

خلاصه: این روایت هیچ منافاتی با روایات مقابلش ندارد تا اینکه اطلاق و تقییدی در بین آنها باشد؛ کما اینکه بعضی از آقایان خواسته‌اند که در بین آنها از راه اطلاق و تقیید جمع نمایند. پس این روایت به هیچ وجه دالّ بر مطلوب مستدلین نیست.

جواب از استدلال به مکاتبه محمد بن عیسی

متن روایت: «قَالَ: کَتَبْتُ إِلَیْهِ ع (این مکاتبه هم از حضرت هادی علیه السلام است) جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا غُمَّ عَلَیْنَا هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَیُرَی مِنَ الْغَد ِ الْهِلَالُ قَبْلَ الزَّوَالِ وَ رُبَّمَا

رَأَیْنَاهُ بَعْدَ الزَّوَالِ فَتَرَی أَنْ نُفْطِرَ قَبْلَ الزَّوَالِ إِذَا رَأَیْنَاهُ أَمْ لَا وَ کَیْفَ تَأْمُرُنِی فِی ذَلِکَ فَکَتَبَ ع تُتِمُّ إِلَی اللَّیْلِ فَإِنَّهُ إِنْ کَانَ تَامّاً رُئِیَ قَبْلَ الزَّوَالِ»[6] .

این روایت هم از جهت سند و هم از نظر دلالت مورد اشکال است:

اما سند روایت: در سندش محمد بن جعفر واقع شده است و مقصود از آن محمد بن جعفر بن احمد بن بطة قمی است که توثیقی ندارد و می‌گویند تساهل در نقل حدیثش زیاد بوده است، خلط در کلماتش زیاد است و در فهرست کتبی که نوشته است غلط زیاد است، علاوه بر اینکه ابن ولید هم او را تضعیف نموده و صریحاً او را «ضعیف» خوانده است و لذا سند روایت معتبر نیست. بله سایر اشخاص واقع در سند معتبر هستند که عبارتند از: علی بن حاتم که علی بن ابی سهل، علی بن حاتم قزوینی است و ثقه است. محمد بن احمد بن یحیی اشعری که او هم ثقه است و محمد بن عیسی هم همان عبیدی است که ثقه است و طبق تحقیق مشتهر بین متأخرین شاید حرفی هم در موردش نباشد، اگر چه در بین گذشتگان محل حرف بوده است. به هر حال سند روایت معتبر نیست.

و اما دلالت روایت: با صرف نظر از سؤالی که باید از اهل نجوم درباره ذیل روایت بشود، دو احتمال در مقصود از روایت وجود دارد که بنابر احتمال اول دلالتاً روایت بر مورد استدلال ثابت می‌شود و اما بنابر احتمال دیگر چنین معنایی ثابت نمی‌شود: اما احتمال اول همان معنایی بود که مرحوم صاحب جواهر می‌گفت و آن اینکه مقصود از هلال رمضان، هلال شوال است و در اضافه ادنی مناسبتی کفایت می‌کند. و من دیدم که این را بعضی از متقدمین بر عصر صاحب جواهر هم دارند و چنین تعبیر کرده‌اند که عند الاضافه ادنی المناسبة کفایت می‌کند و ممکن است که مقصود هلال شوال باشد. و مؤیدش هم عبارت «فَتَرَی أَنْ نُفْطِرَ» در روایت است. و طبق این احتمال شخص سؤال می‌کند که اگر در آخر رمضان، هلال شوال قبل از زوال دیده شود چه وظیفه‌ای داریم؟ حضرت می‌فرماید که باید روزه‌ات را تمام کنی و رؤیت قبل از زوال فایده‌ای ندارد و هلال شوال را اثبات نمی‌کند. پس با این احتمال این روایت دلالت بر عدم ثبوت هلال با رؤیت آن در قبل از زوال می‌کند و معارض با روایات طرف مقابل می‌شود.

و اما احتمال دیگر این است که مقصود از هلال رمضان، همان هلال رمضان باشد یعنی بیست و نه روز از شعبان گذشته است و هلال مستور است و روز سی‌ام روز شک است و از حضرت وظیفه را می‌پرسد که اگر در چنین روزی ماه را قبل از زوال دیدیم چه کنیم؟ حضرت می‌فرمایند: اگر قبل از ظهر بود حکم به رمضان بودن آن می‌شود و باید روزه را اتمام نمایید. پس با این احتمال این روایت هم دلالتش مطابق با روایات طرف مقابل می‌شود. و اما عبارت «فَتَرَی أَنْ نُفْطِرَ» هم منافاتی با این احتمال ندارد؛ چون خود شخص فرض کرده است که شب ابری بوده است و ما هم روزش را که یوم الشک است روزه گرفته‌ایم، و روزه گرفتن در یوم الشک آخر شعبان هم امر غیر متعارفی نیست تا بگوییم چرا حضرت حرف او را حمل بر آن کرد، علاوه بر اینکه خود سائل مسأله روزه بودن را آورده است و گفته است که وقتی ما در وسط روز هستیم اگر ماه را ببینیم تکلیف چیست؟ آیا می‌توانیم افطار بکنیم؟ حضرت می‌فرماید در این صورت باید روزه آن روز را کامل کنید.

(پاسخ به سؤال) این را باید از اهول نجوم و متخصصین آن بپرسیم که دیده شدن ماه در قبل از ظهر در سی‌ام ماه چطور است؟

خلاصه: این روایت علاوه بر ضعف در سند، از حیث دلالت هم در دلالتش چنین شبهه‌ای هست. و لذا این روایت هم ولو از جهت دلالت در مقابل روایات طرف دیگر باشد، از حیث سند قابل اعتماد نیست تا اینکه معارضه‌ای با آنها بکند.

استدلال شیخ به آیات و روایات «صُمْ لِلرُّؤْیَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْیَةِ»[7]

و اینکه قائلین به عدم اعتبار رؤیت قبل الزوال فتوای به این قول داده‌اند عمده اعتمادشان به آیات و روایات «صُمْ لِلرُّؤْیَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْیَة» است و لذا مرحوم شیخ[8] می‌گوید: قرآن می‌گوید که خداوند هلال را معیار قرار داده است و به همین جهت اگر روایات صحیح السند هم در مقابل آیات باشند ما آنها را قبول نمی‌کنیم.

اشکال: مرحوم شیخ و امثال ایشان خیال کرده‌اند که آیات در اینکه رؤیت هلال باید در شب باشد، صراحت یا ظهور خیلی معتنابهی دارند و لذا روایات مقابل آیات را رد کرده‌اند و

الا اگر ما دلالت آیات را تمام ندانیم، آیا می‌توان به روایاتی که مورد بررسی قرار دادیم برای استدلال بر عدم اعتبار رؤیت در قبل از ظهر تمسک نمود؟ با اینکه دلیل تامی در بین آنها نبود!

ذکر روایات مورد استدلال برای اعتبار رؤیت هلال قبل الزوال

در مقابل روایاتی که روشن شد که نه تنها دلیل تامی بر قول به عدم اعتبار رؤیت هلال در قبل از زوال نیستند بلکه بعضی از آنها مثل روایت اسحاق بن عمار، کمک برای قول سید مرتضی است، دو روایت معتبر وجود دارد که کلام سید مرتضی را اثبات می‌کنند:

صحیحه یا موثقه عبیدبن زرارة و عبدالله بن بکیر: این روایت یا موثقه است که این در صورتی است که حسن بن علی بن فضال را فطحی بدانیم و یا صحیحه است که این در صورتی است که آن طوری که نجاشی نقل می‌کند قائل به رجوع او از فطحیت در آخر عمر بشویم. «قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا رُئِیَ الْهِلَالُ قَبْلَ الزَّوَالِ فَذَلِکَ الْیَوْمُ مِنْ شَوَّالٍ وَ إِذَا رُئِیَ بَعْدَ الزَّوَالِ فَذَلِکَ الْیَوْمُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»[9] .

این روایت صریح است و ماه شوال را نام برده است.

صحیحه حماد بن عثمان: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا رَأَوُا الْهِلَالَ قَبْلَ الزَّوَالِ فَهُوَ لِلَیْلَتِهِ الْمَاضِیَةِ وَ إِذَا رَأَوْهُ بَعْدَ الزَّوَالِ فَهُوَ لِلَیْلَتِهِ الْمُسْتَقْبَلَةِ»[10] .

که این روایت در مورد تمامی ماه‌ها این دلالت را دارد که اگر قبل از زوال هلال دیده شود مربوط به شب گذشته است؛ کأنه هوا ابری بوده است مردم هلال را ندیده‌اند، حالا که زائل شده است، آن را می‌بینند. و اگر بعد از زوال دیده شود مربوط به شب آینده است.

جواب شیخ از این دو روایت

قال الشیخ فی التهذیب: «فَهَذَانِ الْخَبَرَانِ أَیْضاً مِمَّا لَا یَصِحُّ الِاعْتِرَاضُ بِهِمَا عَلَی ظَاهِرِ الْقُرْآنِ وَ الْأَخْبَارِ الْمُتَوَاتِرَةِ لِأَنَّهُمَا غَیْرُ مَعْلُومَیْنِ (یعنی ما قطع به صدور آنها نداریم) وَ مَا یَکُونُ هَذَا حُکْمَهُ لَا یَجِبُ الْمَصِیرُ إِلَیْهِ (یعنی یک چیزی که مخالف با قرآن و اخبار متواتر «صُمْ لِلرُّؤْیَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْیَة» هستند، قابل اخذ نیستند) مَعَ أَنَّهُمَا لَوْ صَحَّا (یعنی اگر هم مشکلی نداشتند

و احتمال صدورشان از امام باشد) لَجَازَ أَنْ یَکُونَ الْمُرَادُ بِهِمَا إِذَا شَهِدَ بِرُؤْیَتِهِ قَبْلَ الزَّوَالِ شَاهِدَانِ مِنْ خَارِجِ الْبَلَدِ (ممکن است مراد از آنها صورتی باشد که دو شاهد از خارج بلد بیایند و قبل از زوال شهادت به رؤیت هلال در شب گذشته بدهند)»[11] .

خلاصه: فعلاً به حسب ادله‌ای که در دست ما است همین قولی که سید مرتضی قائل است و شذوذی هم ندارد و حتی مخالف شهرت هم نمی‌شود آن را گفت و بلکه باید بگوییم که در این مسأله «قولان مشهوران» است در مقابل قول علامه که بین اول ماه رمضان و آخر آن فرق می‌گذارد و وجه کلام او هم وجه معتنابهی نیست. بله قول شیخ أشهر از قول سید مرتضی است.


[1] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 178، ح65.
[2] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 178، « يَعْنِي بِقَوْلِهِ علیه السلام أَتِمَّ صَوْمَهُ إِلَى اللَّيْلِ عَلَى أَنَّهُ مِنْ شَعْبَانَ دُونَ أَنْ يَنْوِيَ أَنَّهُ مِنْ رَمَضَانَ...» 3.موسوعة الإمام الخوئي، ج22، ص: 95، « هي و إن كان صدرها وارداً في هلال رمضان، و لكن ذيلها ظاهر في شوّال، لأمره بالإتمام بعد فرض كونه صائماً، الظاهر في كونه من رمضان...».
[3]  .
[4] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 178، ح64.
[5] . معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرجال، ج15، ص: 24.
[6] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 177، ح62.
[7] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 164، ح36.
[8] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 177، « فَهَذَانِ الْخَبَرَانِ أَيْضاً مِمَّا لَا يَصِحُّ الِاعْتِرَاضُ بِهِمَا عَلَى ظَاهِرِ الْقُرْآنِ...».
[9] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 176، ح61.
[10] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 176، ح60.
[11] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 177.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo