< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

89/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط وجوب صوم/ سفر در حال اختیار در صوم‌های واجب غیر از ماه مبارک رمضانگ/

 

سفر در حال اختیار در صوم‌های واجب غیر از ماه مبارک رمضان

بحث در شرائط وجوب صوم بود. در این جلسه، استاد دام ظله، در بحث شرطیت حضر، سفر در حال اختیار در صوم‌های واجب غیر از ماه مبارک رمضان را مورد بررسی قرار می‌دهند.

بحث در وجه جایز بودن یا نبودن سفر در صوم واجب معین غیر ماه مبارک رمضان بود،

روایت اول: علی التحقیق روایت عبد الله بن جبله است که عبارتی که اینجا نقل شده، این است که «سَمِعْتُ مِنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ عَلَی نَفْسِهِ نَذْرَ صَوْمٍ (یصوم فضی فیه) فَحَضَرَتْهُ نِیَّةٌ فِی زِیَارَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یَخْرُجُ وَ لَا یَصُومُهُ فِی الطَّرِیقِ فَإِذَا رَجَعَ قَضَی ذَلِکَ»[1] . در روایات تحریفاتی هست، یکی از آنها تحریف «عبد الله بن جبله» به «عبد الله بن جندب» است، در جای دیگری نیز تحریفی شده، در یکی از دو کتاب تهذیب و استبصار عبد الله بن جبله و در دیگری عبد الله بن جندب آمده، و در جامع الرواة تصریح شده که صحیح عبد الله بن جبله است، در رسم الخط قدیم هر کدام از دو لفظ جبله و جندب شبیه به دیگری نوشته می‌شده، یحیی بن مبارک از عبد الله بن جبله نقل می‌کند.

مرحوم آقای خوئی به استدلال به این روایت سه اشکال ذکر می‌کند[2] ؛ یکی این است که موضوع این روایت در خصوص نذر است و نمی‌توانیم به طور عام استفاده کنیم که در هر صوم واجب معین غیر ماه مبارک رمضان سفر و ترک صوم جایز است، و دوم این است که در سند یحیی بن مبارک هست که او علی المشهور ثقه نیست، و سوم این است که «سَمِعْتُ مِنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع» اشتباه است و درست «سَمِعْتُ مَنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع»[3] است که در کافی و یک جای تهذیب اینطور وجود دارد و آن که در یک جای تهذیب «مِنْ زُرَارَةَ» دارد، اشتباه است. به بعضی از کتب لغت معتبر مراجعه کردم، دیدم که سمع با «من» نیامده بود، سمعت یا متعدی به نفس و یا متعدی به لام است، و علاوه، تعبیر «سَمِعْتُ مِنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع» که بعد از زراره، تعبیری مانند یروی وجود ندارد، نامأنوس و غیر متعارف است، و اگر مشکوک باشد، مشکوک حکم مقطوع الفساد را دارد. و در مورد اشکال دوم، حالا راوی را عبد الله بن جندب یا عبد الله بن جبله بگیریم، روات زراره را که بیش از پنجاه سال بررسی کرده‌ام، هیچکدام از این دو راوی بلا واسطه از زراره نیستند، بلا اشکال «مَنْ رَوَاهُ» درست است، این اشکالات را دارد. مرحوم آقای خوئی اشکال سومی به استدلال دارد، ایشان با اینکه به دلیل وجود یحیی بن مبارک در تفسیر علی بن ابراهیم او را معتبر می‌داند، اما اینجا درباره او تعبیر می‌کند که علی المشهور معتبر نیست[4] ، البته به نظر مختار نیز معتبر است، به خاطر اینکه شیخ یعقوب بن یزید است و می‌توان گفت که شیخ ابراهیم بن هاشم نیز هست که او نیز از اجلاء است، و در صورتی که تضعیفی وارد نشده باشد، مشایخ اجلاء کافی برای اعتبار است، علت اینکه ایشان اینجا اینطور تعبیر می‌کند و به عنوان اشکال سوم ذکر می‌کند، این است که در بسیاری از موارد کلمات ایشان ناظر به مستمسک مرحوم آقای حکیم است، مرحوم آقای حکیم به این روایت استدلال کرده و این سه اشکال ایشان به کلام مرحوم آقای حکیم است، به مرحوم آقای حکیم می‌فرماید شما از راه تفسیر علی بن ابراهیم تصحیح نمی‌کنید و نظر شما

مطابق نظر مشهور است و بر طبق نظر مشهور این اشکال سندی از ناحیه یحیی بن مبارک نیز هست.

سؤال و پاسخ

دو نفر هستند، آن عبد الله بن جبله است، به خاطر اینکه یحیی بن مبارک از عبد الله بن جبله روایت می‌کند و از ابن جندب روایت نمی‌کند، منتها با اینجا متناسب نیست و تصحیف شده است، در جای دیگر نیز همینطور هست، در روایت یحیی بن مبارک عن عبد الله بن جبله، در یکی از دو کتاب تهذیب[5] و استبصار ابن جبله و در دیگری ابن جندب هست و صاحب جامع الرواة می‌گوید که جبله درست است، اما هر کدام باشد، اینها از زراره نقل نمی‌کنند.

این اشکالات مرحوم آقای خوئی درست است، بر فرض کسی سند را معتبر بداند، نمی‌توانیم از این روایت که در مورد نذر است، حکم همه موارد واجب غیر معین را استفاده کنیم.

اشکالی دیگر به استدلال به روایت

و اشکالی غیر از اشکالات ایشان نیز عرض کنم که اگر در اثر امتثال متعلق نذر چیزی که اهم از متعلق نذر است، از بین برود، نذر نسبت به این جهت منعقد نیست، اگر شخص نذر کند که در روز معین روزه بگیرد، باید منهای نذر رجحان داشته باشد تا نذر از آن ناحیه وجوب وفا داشته باشد، اگر منشأ شود که عمل مستحبی زیارت سید الشهداء علیه السلام از بین برود، راجح نیست، لذا به دلیل اینکه اینجا راجح بالفعل نیست و شخص متوجه نبوده که چنین نیتی برای او حاصل می‌شود، ممکن است به همین خاطر بگویند مطلوبیتی قضائی دارد، حالا به نحو استحباب یا غیر استحباب بحث دیگری است، اما علی ای تقدیر، لازم نیست انجام دهد، انسان مستحبی را نذر کند که ذاتاً مرتبه آن مستحب از مستحب دیگر کمتر است که در نتیجه شارع بگوید آن مستحب دیگر را برای خاطر نذر انجام بده و آن مستحب اهم از بین برود، نذر از این ناحیه منعقد نیست.

سؤال و پاسخ

آن روزه بدلی دارد که می‌گوید قضا کند، در باب یمین روایتی هست که اگر قسم خورد کاری را انجام دهد و بعد دید کاری بهتر از آن هست، می‌تواند آن را به احسن تبدیل کند، درباره نذر نیز یمین اطلاق شده و بسیاری توسعه داده‌اند.

خلاصه، از این ناحیه حتی در باب نذر نمی‌توانیم استدلال کنیم که بگوئیم اگر نذر کرد در روز معینی روزه بگیرد، می‌تواند در آن روز به مسافرت تفریحی برود، از این روایت استفاده نمی‌شود که مسافرت تفریحی نیز جایز است، مرحوم آقای حکیم می‌خواهد نتیجه کلی بگیرد، و مرحوم آقای خوئی دلالت روایت را درباره نذر پذیرفته منتها از جهت سند اشکال کرده، اما اصل دلالت آن نیز درست نیست.

سه روایت دیگر در مسئله هست که مرحوم آقای خوئی یکی از آنها را به دلیل تمام نبودن سند ذکر نکرده، و آن روایت قاسم بن أبی القاسم الصیقل است، قاسم صیقل توثیق نشده و قرآئن عامه نیز برای توثیق او نیست، آن روایت به دلیل اینکه مضمون آن با دو روایت دیگر یکی است، برای تأیید خوب است، اما متأسفانه جامع الاحادیث یکی از دو روایت دیگر را ذکر نکرده و به آن روایات دیگر نیز اشاره نکرده است.

روایت دوم: صحیحه «عَلِیُّ بْنُ مَهْزِیَارَ قَالَ: ... کَتَبَ إِلَیْهِ یَا سَیِّدِی رَجُلٌ نَذَرَ أَنْ یَصُومَ یَوْماً مِنَ الْجُمْعَةِ دَائِماً مَا بَقِیَ فَوَافَقَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ عِیدِ فِطْرٍ أَوْ أَضْحًی أَوْ یَوْمَ جُمُعَةٍ أَوْ أَیَّامَ التَّشْرِیقِ أَوْ سَفَراً أَوْ مَرَضاً هَلْ عَلَیْهِ صَوْمُ ذَلِکَ الْیَوْمِ أَوْ قَضَاؤُهُ أَوْ کَیْفَ یَصْنَعُ یَا سَیِّدِی فَکَتَبَ ع إِلَیْهِ قَدْ وَضَعَ اللَّهُ الصِّیَامَ فِی هَذِهِ الْأَیَّامِ کُلِّهَا وَ یَصُومُ یَوْماً بَدَلَ یَوْمٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی»[6] . علی بن مهزیار به حضرت هادی علیه السلام نامه‌ای نوشته، «یَوْماً مِنَ الْجُمْعَة»، مراد از جمعه اسبوع و هفته است، در بعضی نسخ که یوم الجمعه هست، اشتباه است و مناسبت نیز ندارد، در نسخ معتبر همینطور است که اینجا هست، «فَوَافَقَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ عِیدِ فِطْرٍ أَوْ أَضْحًی أَوْ یَوْمَ جُمُعَةٍ أَوْ أَیَّامَ التَّشْرِیقِ»، ایام تشریق را به دو گونه می‌توان معنا کرد؛ یکی یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی حجه است که در هر جا باشد و لو در منی نباشد، و دیگری روزهائی است که ذبائح را در آفتاب قرار می‌دهند تا خشک شود که مراد این است که در منی باشد و منی را درک کند، این محتمل الوجهین است، اینها را باید بعد بحث

کنیم، «أَوْ سَفَراً أَوْ مَرَضاً ...». اگر این را صحیح بدانیم، ممکن است بگوئیم این اختصاص به نذر ندارد، به هر علتی باشد و حتی اگر به اجاره اجیر شده باشد، شارع روزی را که مصادف با سفر می‌شود، الزام نکرده، البته ممکن است اجاره را خارج کنیم، به خاطر اینکه مستأجر که روز معینی را خواسته، «یَصُومُ یَوْماً بَدَلَ یَوْم» بر خلاف خواسته مستأجر است و بعید است.

روایت سوم: ایشان موثقه زراره تعبیر می‌کند اما بهتر بود که صحیحه زراره تعبیر می‌کرد، به خاطر اینکه این یک روایت با مختصر اختلاف در الفاظ و دارای دو طریق است که یکی از آنها صحیحه است، طریق صحیح این است «علی بن ابراهیم عن أبیه عن ابن محبوب عن علی بن رئاب عن زرارة عن أبی جعفر ع»، ایشان روایت را با این طریق نقل نکرده و به طریقی نقل کرده که در آن حسن بن علی بن فضال و عبد الله بن بکیر هست، حالا کتاب نزدم نیست تا روایت را بر طبق سند صحیح بخوانم اما چندان تفاوتی ندارد و جزئیاتی تفاوت وجود دارد، ایشان تعبیر می‌کند فی موثقة زرارة «سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع إِنَّ أُمِّی کَانَتْ جَعَلَتْ عَلَیْهَا نَذْراً إِنِ اللَّهُ رَدَّ عَلَیْهَا بَعْضَ وُلْدِهَا مِنْ شَیْ‌ءٍ کَانَتْ تَخَافُ عَلَیْهِ أَنْ تَصُومَ ذَلِکَ الْیَوْمَ الَّذِی یَقْدَمُ فِیهِ مَا بَقِیَتْ فَخَرَجَتْ مَعَنَا مُسَافِرَةً إِلَی مَکَّةَ فَأَشْکَلَ عَلَیْنَا لِمَکَانِ النَّذْرِ أَ تَصُومُ أَمْ تُفْطِرُ فَقَالَ لَا تَصُومُ وَضَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا حَقَّهُ وَ تَصُومُ هِیَ مَا جَعَلَتْ عَلَی نَفْسِهَا»[7] . «سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی جَعْفَر»، در اسناد سعد بن عبد الله مراد از ابی جعفر احمد بن محمد بن عیسی است، سعد بن عبد الله اشعری است و رئیس اشعریین قم همین ابی جعفر احمد بن محمد بن عیسی است، مطلقات روایات سعد بن عبد الله، احمد بن محمد بن عیسی است، البته احمد بن محمد بن خالد نیز ابی جعفر است و از او نیز روایت می‌کند اما مطلقات به رئیس آنها منصرف است، هر کدام باشند، از این ناحیه اشکالی نیست، «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع ... تَخَافُ عَلَیْهِ أَنْ تَصُومَ ذَلِکَ الْیَوْمَ الَّذِی یَقْدَمُ فِیهِ مَا بَقِیَتْ»، روزی را در نظر گرفته که آن روز در هر هفته یا در هر ماه مانند دوشنبه اول ماه یا در هر سال قابل تکرار است، «فَخَرَجَتْ مَعَنَا ... مَا جَعَلَتْ عَلَی نَفْسِهَا»، دیدم بعضی

از محدثین سابق که بعضی از کلمات آنها را استنساخ کرده بودم، متوجه معنای «تَصُومَ» نشده بودند، با اینکه معنای نسبتاً روشنی دارد و مرحوم آقای خوئی نیز معنا روشن را ذکر کرده، حضرت می‌فرمایند حق تعالی حق خود را که فرض الله است ساقط کرده، و بالاولویه آنچه که آن زن بر خود قرار داده، ساقط است، این استفهام انکاری است، می‌فرمایند وقتی که در ماه مبارک رمضان که فرض الله است، ساقط می‌شود، آنچه که آن زن به وسیله نذر بر خود قرار داده، بالاولویه ساقط است، بعد اینجا سؤالی می‌کند که سؤال خوبی است، سؤال این است که آیا به کلی ساقط است که دیگر موارد دیگر تکرار لازم نیست یا انحلالی است و به منزله نذرهای متعدد است و اگر یک از روزها ترک شد، بقیه را انجام دهد، حضرت می‌فرمایند بالمره ترک نکند و شاید با خطری که برای خاطر آن نذر کرده بود، مواجه شود.

 


[1] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 333 روايت 1048- 116.
[2] . موسوعة الإمام الخوئي؛ ج22، ص: 27 و هناك اشتباهان آخران من صاحب الوسائل.
[3] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج7، ص: 457، روايت 16.
[4] . موسوعة الإمام الخوئي؛ ج22، ص: 27 و هناك اشتباهان آخران من صاحب الوسائل.
[5] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 333 روايت 1048- 116.
[6] . تهذيب الأحكام، ج8، ص: 305، روايت 1135- 12.
[7] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 234، روايت 687- 62.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo