< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

89/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط وجوب صوم/ صوم در اماکن اربعه/

 

صوم در اماکن اربعه

بحث در شرائط وجوب صوم بود. در این جلسه، استاد دام ظله، به تناسب بحث شرطیت حضر، بحث در صوم در اماکن اربعه را پی می‌گیرند.

بحث درباره اماکن اربعه بود، عرض شد که مشهور بین متأخرین تخییر است اما بین قدماء این مطلب روشن نیست و بلکه به نظر می‌رسد که تخییر بر خلاف مشهور است، و روایات مسئله بسیار است و بعضی تعین قصر را اثبات می‌کند و بعضی نافی تعین قصر است و مفاد بعضی تخییر است و بعضی ظهور در اتمام دارد، به صدور روایات طرفین از معصوم اطمینان وجود دارد، البته بین روایات در فروع مسئله مانند جایز یا واجب بودن اتمام اختلافاتی هست اما این که امر به اتمام شده، قابل انکار نیست. یک بحث درباره جمع بین روایات است و بحث دیگر این است که اگر جمع نشد، ترجیح با کدام طرف است.

روایات دال بر اتمام به لسان امر به اتمام یا به تعبیر اینکه من المذخور اتمام الصلاة فی الحرمین یا در اماکن اربعه قابل توجیه است و عرض کردم که اینها بر این دلالت ندارد که بدون قصد اقامه نیز می‌توان نماز را تمام خواند، ممکن است گفته شود اینکه در اینجا امر به اتمام شده و در سایر اماکن اینطور تأکید نشده، به خاطر تقیه و ابتلاء با عامه یا زیادی فضیلت نماز در این اماکن و تمام خواندن نماز برای زیاد شدن نمازها در این اماکن است، و در ادله دیگر گفته شده که شرط تمام خواندن قصد اقامه است، پس، به این معنا است که قصد اقامه کنید تا نمازهای بسیاری خوانده شود، روایات من المذخور نیز همینطور

است که می‌گوید این از اختصاصات این اماکن است که تأکید شده که قصد اقامه کنید و نماز را تمام بخوانید و نسبت به سایر اماکن درباره مسافرین چنین دستوری و لو به نحو استحباب وجود ندارد، این حکم اختصاصی این اماکن از احکام مستوره است که بعداً به وسیله معصومین دیگر کشف شده است، این روایات اینگونه قابل پاسخ است.

اما چهار، پنج روایت است که دیگر اینگونه نمی‌توان جمع کرد؛ صحیحه عبد الرحمن بن حجاج و روایت عثمان بن عیسی می‌گوید و لو صلاة واحده اتمام کنید، و روایت عمر بن رباح گرچه صلاة واحده ندارد اما می‌گوید «قُلْتُ وَ أَمُرُّ بِالْمَدِینَةِ فَأُتِمُّ الصَّلَاةَ أَوْ أُقَصِّرُ قَالَ أَتِمَّ»[1] ، حتی اگر قاصد اقامه نیست، نماز را تمام بخواند، و روایت فائد حناط که می‌گوید «سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ فِی الْحَرَمَیْنِ فَقَالَ تُتِمُّ وَ لَوْ مَرَرْتَ بِهِ مَارّاً»[2] ، علاوه بر اینها روایت علی بن مهزیار است، می‌گوید «قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع الرِّوَایَةُ قَدِ اخْتَلَفَتْ عَنْ آبَائِکَ ع فِی الْإِتْمَامِ وَ التَّقْصِیرِ لِلصَّلَاةِ فِی الْحَرَمَیْنِ فَمِنْهَا أَنْ یَأْمُرَ بِتَتْمِیمِ الصَّلَاةِ وَ لَوْ صَلَاةً وَاحِدَةً وَ مِنْهَا أَنْ یَأْمُرَ بِتَقْصِیرِ الصَّلَاةِ مَا لَمْ یَنْوِ مُقَامَ عَشَرَةِ أَیَّامٍ وَ لَمْ أَزَلْ عَلَی الْإِتْمَامِ فِیهِمَا (اعتقاد داشته که به طور الزام یا غیر الزام تمام مشروعیت دارد) إِلَی أَنْ صَدَرْنَا مِنْ حَجِّنَا فِی عَامِنَا هَذَا إِلَی أَنْ صَدَرْنَا فِی حَجِّنَا فِی عَامِنَا هَذَا فَإِنَّ فُقَهَاءَ أَصْحَابِنَا أَشَارُوا عَلَیَّ بِالتَّقْصِیرِ إِذْ کُنْتُ لَا أَنْوِی مُقَامَ عَشَرَةِ أَیَّامٍ فَصِرْتُ إِلَی التَّقْصِیرِ وَ قَدْ ضِقْتُ بِذَلِکَ حَتَّی أَعْرِفَ رَأْیَکَ فَکَتَبَ إِلَیَّ بِخَطِّهِ قَدْ عَلِمْتَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ فَضْلَ الصَّلَاةِ فِی الْحَرَمَیْنِ عَلَی غَیْرِهِمَا فَإِنِّی أُحِبُّ لَکَ إِذَا دَخَلْتَهُمَا أَنْ لَا تَقْصُرَ وَ تُکْثِرَ فِیهِمَا الصَّلَاةَ فَقُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِسَنَتَیْنِ مُشَافَهَةً إِنِّی کَتَبْتُ إِلَیْکَ بِکَذَا وَ أَجَبْتَنِی بِکَذَا فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ أَیَّ شَیْ‌ءٍ تَعْنِی بِالْحَرَمَیْنِ فَقَالَ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةَ (و منی)»[3] . «إِلَی أَنْ صَدَرْنَا فِی حَجِّنَا فِی عَامِنَا هَذَا ... حَتَّی أَعْرِفَ رَأْیَکَ»، از این استفاده می‌شود که فقهاء که اشاره کرده‌اند، منظور مطلب مشتهر بین متأخرین نبوده که حکم تخییر است و قصر جایز است و افضل تمام است، و همچنین قول مرحوم سید مرتضی[4]

و مرحوم ابن جنید[5] نبوده که تمام متعین باشد، اگر این بود، دیگر ناراحتی و نگرانی نداشت، پیداست که فقهاء گفته‌اند که وظیفه قصر است یا حد اقل گفته‌اند که رجحان با قصر است یا احتمال دیگری نیز هست که برای فقهاء نیز مسئله روشن نبوده و امر احتیاطی می‌کردند که احتیاط در اخذ به قصر است و علی القاعده به احتمال مظنون، این احتیاط وجوبی است، احتمال دیگری نیز هست که احتیاط استحبابی باشد، علی ای تقدیر، نظر فقهاء در آن دوره اینطور نبوده که بین متأخرین مشتهر است، و در روایت سعد بن عبد الله نیز که از ایوب بن نوح پرسیده، ایوب بن نوح نیز تقریباً معاصر علی بن مهزیار است، او نیز گفته من و صفوان و ابن ابی عمیر و جمیع اصحاب ما قصر می‌خوانیم[6] ، از این روایات استفاده می‌شود که در آن دوره تقصیر یا به نحو الزام یا استحباب یا احتیاط ترجیح داشته، «فَکَتَبَ إِلَیَّ بِخَطِّهِ ...»، حضرت درباره اینکه فقهاء درست گفته‌اند یا اشتباه کرده‌اند، نخواسته‌اند چیزی بگویند و تکلیف او را روشن کرده‌اند، صریحاً بیان نکرده‌اند اما این به نحوی ظهور دارد که قصد اقامه بکن تا بتوانی نماز تمام زیاد بخوانی، گرچه بدون قصد اقامه نیز اکثار صلات می‌شود که بفرمایند اگر ده روز نمی‌مانی اما هر چه می‌توانی بیشتر بمان تا نماز بیشتر بخوانی و اینطور نباشد که یکی، دو روز بمانی، این نیز محتمل است اما فرد ظاهر آن این است که قصد اقامه کند، علی ای تقدیر، حضرت محذور داشتند که فقهاء را تخطئه یا تصویب کنند، تا اینجا چیزی استفاده نمی‌شود که نظر فقهاء درست هست یا نیست، اما ذیلی دارد که مرحوم کلینی مقداری از آن را نقل نکرده و مرحوم شیخ در تهذیب و استبصار نقل کرده، در نامه این مطلب بوده و احتیاط کرده به طور شفاهی نیز دوباره سؤال کرده، می‌گوید «فَقُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ ... فَقَالَ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةَ (و منی)»، به جای «منی» در بعضی از نسخ «متی» واقع شده که به عبلرت بعدی متصل می‌شود، اما در نسخه‌های معتبر مقابله شده با نسخ معتبر تعبیر «منی» دارد و ذیل نیز با «منی» مناسب است، مرحوم کلینی از «و منی» به بعد را ندارد، در تهذیب و استبصار این تعبیر «و منی» و بعد از آن را دارد، می‌گوید «إِذَا تَوَجَّهْتَ مِنْ مِنًی فَقَصِّرِ الصَّلَاةَ فَإِذَا

انْصَرَفْتَ مِنْ عَرَفَاتٍ إِلَی مِنًی وَ زُرْتَ الْبَیْتَ وَ رَجَعْتَ إِلَی مِنًی فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ تِلْکَ الثَّلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ قَالَ بِإِصْبَعِهِ ثَلَاثاً»[7] ، منی از ملحقات مکه است که همین حکم را دارد، منتها تفسیری در منی شده، اگر منی حکم حرمین را داشته باشد، از همه جهات نیست که در آنجا نیز بماند و قصد اقامه کند و اکثار صلات کند، چنین سیره‌ای نبوده، فقط درباره تمام خواندن منی را به مکه ملحق کرده‌اند، منتها اینطور بیان می‌فرمایند که شخص در منی نیز نماز را تمام بخواند اما وقتی می‌خواهد از منی به عرفات برود، رسم سابقین نیز همین بوده و الان نیز سنی‌ها همینطور عمل می‌کنند که روز هشتم به منی می‌روند و شب نهم در منی می‌مانند، این از قبیل مستحبات مؤکد است، بعد روز نهم به عرفات می‌روند، از مکه تا عرفات مسافت است، اگر کسی اهل مکه است یا در مکه قصد اقامه کرده، اگر بخواهد به عرفات برود، به دلیل اینکه مسیر راه به مقدار مسافت شرعی است، رفتن تا برگشتن وظیفه قصر است، منتها اگر در منی نیز مانند مکه برای شرافت بقعه تخییر یا تمام باشد، نسبت به قسمت دیگر که مشعر و عرفات است، به حسب روایات ما حتماً باید قصر بخواند و حتی سنی‌ها نیز این را قبول کرده‌اند و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز همینطور عمل کرده‌اند، حالا نسبت به مکه و مدینه حضرت دستور داده‌اند که تمام بخواند و در منی نیز تمام بخواند، وقتی می‌خواهد از منی به قصد عرفات و مشعر حرکت کند، قصر می‌خواند، اما اگر برگردد که روز دهم برمی‌گردد و به زیارت بیت می‌رود و دوباره به منی برمی‌گردد، در مدتی که در منی هست، نماز را تمام بخواند، از منی به سمت عرفات که خارج می‌شود، به دلیل اینکه مسافر است، نماز شکسته است، اما وقتی برمی‌گردد، سه روزی که در منی هست، نماز را تمام بخواند، در روایت اینگونه است، ظاهر این روایت این است که در سه روزی که در منی است، گرچه قصد اقامه نکرده، نماز را تمام بخواند، در این احتمالی هست که درباره آن فتوائی ندیدم، بگوئیم همان است که قبلاً دستور دادند که اکثار صلات بکن، کسی که در مکه قصد اقامه کرده، بگوئیم مقیم بمنزلة المتوطن که این در روایات نیز هست، همانطور که متوطن که به محل اقامه می‌رسد، نماز تمام می‌خواند، همچنین اگر از محل اقامه اعراض نکرده باشد، نماز را تمام می‌خواند و این که قصد اقامه کرده، به دلیل

اینکه بعد اعمالی دارد که مربوط به مکه است، مادامی که از مکه به قصد خروج حرکت نکرده، گرچه قصد اقامه نکرده، وظیفه دارد که در مکه نماز را تمام بخواند، منی نیز نزدیک مکه است، همان قصد اقامه اولی کافی است، گرچه با قصد اقامه اولی مسافت شرعی را نیز قصد کرده و رفتن به عرفات و منی را قصد کرده و برگشته، معذالک همانطور که اگر اهل مکه به عرفات بروند و برگردند، نماز آنها در مکه تمام است، قاصد اقامه نیز مانند اهل مکه است و مادامی که از مکه اعراض نکرده و حرکت خود را به سمت وطن آغاز نکرده، گرچه به عرفات رفته و برگشته، نماز او تمام است، نمی‌دانم کسی به این مطلب قائل شده یا نشده، اگر این باشد، این نیز با کلام فقهاء منافات پیدا نمی‌کند که می‌گویند قصد اقامه معتبر است و به دلیل اینکه در مکه قصد اقامه کرده، در منی نیز تمام می‌خواند، در مورد مکه در سؤال شفاهی پاسخ داده شده که می‌فرمایند در مکه و منی گرچه قصد اقامه نباشد، نماز تمام است، اینجا نظر فقهاء را تخطئه کرده‌اند، این روایت به حسب ذیل روایت حکم کرده که در منی بدون قصد اقامه نماز تمام است، اگر در مکه قصد اقامه کرده باشد، قصد اقامه در مکه برای منی فایده‌ای ندارد، پس، معلوم می‌شود که به طریق اولی در مکه نیز باید بدون قصد اقامه نماز تمام باشد، برای شرافت مکه گفته‌اند در منی نماز تمام خوانده شود، این روایت نیز از قبیل روایات جواز تمام است و تقصیر لازم نیست.

روایات دیگری نیز هست که دستور قصر داده، در همین روایت علی بن مهزیار نیز آمده که از شما وارد شده که بدون قصد اقامه نماز تمام نیست، فقهاء نیز به استناد روایات فتوا داده‌اند، آنها نیز همینطور است، اینجا ممکن است کسی بگوید که دو دسته روایات هست، روایاتی گفته که بدون قصد اقامه نماز شکسته است و روایاتی گفته که بدون قصد اقامه نیز می‌توان تمام خواند، این روایات متعارض است.

یکی از راه‌های رفع تعارض این است که بگوئیم روایاتی که دستور تمام داده، از باب تقیه است، اما صحیحه عبد الرحمن بن حجاج هست که «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع إِنَّ هِشَاماً رَوَی عَنْکَ أَنَّکَ أَمَرْتَهُ بِالتَّمَامِ فِی الْحَرَمَیْنِ وَ ذَلِکَ مِنْ أَجْلِ النَّاسِ قَالَ لَا کُنْتُ أَنَا وَ

مَنْ مَضَی مِنْ آبَائِی إِذَا وَرَدْنَا مَکَّةَ أَتْمَمْنَا الصَّلَاةَ وَ اسْتَتَرْنَا مِنَ النَّاسِ»[8] ، اصلاً مطلوب اولی اتمام بوده و تقیه نبوده است.

 


[1] . الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج2، ص: 330، روايت 1175- 4.
[2] . كامل الزيارات، ص: 250.
[3] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 525، روايت 8.
[4] . جمل العلم و العمل؛ ص: 77 و لا تقصير في مكة و مسجد النبي صلى اللّه عليه و آله و سلم و مسجد الكوفة و مشاهدة الأئمة.
[5] . مختلف الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج3، ص: 135 و كذا عبارة ابن الجنيد.
[6] . كامل الزيارات، ص: 248.
[7] . الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج2، ص: 333، روايت 1183- 12. تهذيب الأحكام، ج5، ص: 429، روايت 1487- 133.
[8] . تهذيب الأحكام، ج5، ص: 428، روايت 1486- 132.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo