< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی

88/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 تبعيت دلالت لفظی از اراده/فصل اول: دلالت لفظي/دليل لفظي/علم اصول
 
 اشکال شهيد صدر (ره):
 ايشان در اشكال به اين مطلب می فرمايند:
 اولاً ـ اگر هر قيدی از جمله اراده به عنوان قيد معنی أخذ شود لازم می آيد معنی قابل انطباق و جری بر خارج نباشد زيرا كه مقيد به قيدی شده كه فقط در عالم ذهن وجود دارد نه در عالم خارج.
 و ثانياً ـ با توجه به آنكه اراده همانند علم و حبّ و بغض از صفات نفسانی ذات اضافه می باشد متعلق آن از لحاظ رتبه بر آن مقدم است و كانّه بمثابه معروضی می ماند كه اراده عارض بر آن می شود حال چنانچه اراده در معنای موضوع له به عنوان قيد معنی أخذ شود لازم می آيد در هنگام استعمال، اراده مستعمل كه متأخر از معنی است مقدم بر معنای اراده شده باشد و واضح است اين تقدم الشىء علی نفسه است كه خلف و يا دور است، وليكن هيچ يك از دو اشكال مزبور وارد نيست و فقط همان اشكال سابق باقی می ماند كه امكان ندارد معنی و يا دلالت تصورى، مقيد به قيد تصديقی اراده باشد مگر بر اساس مسلك تعهد.
 اما ردّ اشكال اول: باتوجه به آنكه صفات ذات اضافه هميشه دارای دو شكل از متعلق می باشند و يكی حقيقی بوده در افق نفس كه عين صفت ذات اضافه می باشد مانند معلوم بالذات كه عين علم است و ديگری مجازی و بالعرض بوده كه در خارج است و متعلق و معلوم بالعرض و المجاز است (چرا كه ممكن است علم خطا باشد) همين مطلب در مورد اراده نيز صدق می كند يعنی يك مراد بالذات وجود دارد كه عين اراده می باشد و يك مراد بالعرض كه اضافه مجازی اراده به وجود خارجی يا نفس الامری می باشد و بنابر اين جری معنای لفظ بر خارج صدق می كند زيرا اضافه مجازی و مراد بالعرض شدن قيد است نه مراد بالذّات.
 و أما ردّ اشكال دوم: مدعی بدنبال آن نيست تا اراده را جزء معنی بداند و لازم باشد آنرا قصد نمايد بلكه مقصود آن است كه لفظ برای معنای مقيد به اراده داشتن همان معنی با همان اراده وضع شده است يعنی مدلول لفظ (معنى)، مركب از دو جزء می باشد كه يك جزء آن تصوری است و جزء ديگرش نيز جزء تصديقی يعنی اراده آن جزء تصوری می باشد چون اراده همواره به يك امر تصوری تعلق می گيرد پس اراده خود اين قيد تصديقی اخذ شده است تا محذور آيد «توقف الشىء علی نفسه» يا دور و خلف لازم آيد. علاوه بر اينكه اراده و قصد متكلم مقيد است به قصد استعمال و قصد تفهيم و قصد جدی و می شود برخی در برخی ديگر اخذ شود. محقق عراقی (ره) با توجه به مبنای خاص خويش كه در موارد مختلف مورد استفاده قرار داده است در رد اين اشكال فرموده می توان تقيد معنی به مراد بودن را به شكلی تقريب نمود كه اشكال أخذ قيد تصديقی در دلالت تصوری پيش نيايد و آن به نحو حصّه توأم می باشد يعنی قيد و تقيّد هر دو خارج از معنای موضوع له آن است يعنی هم قيد، خارج از مقيد می باشد و هم تقيد به آن قيد، خارج از مقيد می باشد مانند «خاصف النّعل» كه وقتی پرسيده شد: أميرتان كيست؟ پاسخ داده شد خاصف النّعل است يعنی كسی كه نعلين خود را می دوزد و مقصود ذات مبارك اميرالمؤمنين (ع) است و روشن است قيد مزبور كه پينه دوزی نعل است خارج از موضوع ولايت و خلافت است و تقيد به آن نيز خارج از موضوع می باشد.
 حكمت اين قبيل قيود آن است كه تنها عنوان مشير است و وقتی تقيد و قيد در مدلول موضوع له أخذ نشده باشد وتنها به شكل حصّه توأم با آن قيد و تقيد در موضوع أخذ شده باشد ديگر محذور عدم انطباق و جری بر خارج را نخواهد داشت و بنابر اين معنايی توأم با اراده بلا قيد و بلا تقيد كه ذات معنی است مدلول لفظ است و اراده آن نيز لازم است بطوری كه تا اراده نباشد حصّه توأم شكل نخواهد گرفت وليكن اين به معنای آن نيست كه اراده در موضوع له أخذ شده باشد.
 
 نقد اين تقريب:
 اين بيان به هيچ وجه قابل قبول نيست زيرا:
 اولاً ـ حصّه توأم تنها در وجودات خارجی معقول می باشد نه در مفاهيم و عناوين مانند آنكه گفته شود «شخصی كه دارای لباس سفيد بر تن است» كه پوشيدن لباس سفيد صرفاً مشير و معرف می باشد و مخصص اين انسان كه وجود خارجی دارد باشد و اين بر خلاف قيود در باب مفاهيم است يعنی اگر بخواهيم مفهومی را بصورت مقيد تصور كنيم در عالم مفاهيم، قيد در مفهوم يا أخذ می شود كه مفهوم مقيد خواهد شد يا أخذ شود كه مفهوم مطلق خواهد بود و خارج از اين دو، شق سومی متصور نيست پس در اينجا نيز لفظ را كه برای مفهوم و معنايی وضع می كنند چنانچه نه قيد و نه تقيّد را در آن أخذ نشود نتيجه آن خواهد بود كه لفظ برای معنای مطلق از قيد اراده وضع خواهد شد كه خلف مطلوب است.
 ثانياً ـ چنانچه حل اشكال جری بر خارج را با تعبير حصّه توأم از ايشان بپذيريم اشكال دوم كه اشكال خلف بود همچنان باقی است زيرا با توجه به آنكه خواستند معنای موضوع له را از حالت مطلق خارج ساخته و آن را توأم و مقيد با اراده كنند لازم می آيد قبلاً اراده ای وجود داشته باشد تا حصّه توأم شكل گيرد و به تعبير ديگر لازم می آيد قبل از اراده استعماليه، اراده ديگری وجود داشته باشد كه پيامد اين لازمه آن است كه پس از اراده بر خودش تقدم داشته باشد و در نتيجه، اشكال خلف يا دور همچنان بماند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo