< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی

88/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 حقيقت وضع/فصل اول: دلالت لفظي/دليل لفظي/علم اصول
 
 ثالثاً - چنانچه متعهّد باشد هيچگاه لفظ را استعمال نكند مگر اينكه قاصد معنايش باشد تنها اشكال دوّم وارد می شود ولی اگر گفته شود تعهّد اينگونه است كه «اگر لفظ را بدون قرينه بياورد قصد اخطار معنای خاص را دارد و چنانچه لفظ را به همراه قرينه بياوَرَد قصد اخطار معنای مجازی را دارد» اين گفته هم صحيح نيست زيرا در باب استعمالات، مشهور آن است كه حتّی استعمال لفظ در معنای مجازی بدون قرينه نيز از نظر لغوى، استعمال صحيحی است بلكه يكی از أغراض عرفی و نوعی اهل لغت آن است كه لفظ را بدون قرينه در معنای غير حقيقی استعمال كنند همانند موارد قصد اجمال و گُم نمودن مطلب بر شنونده (توريه و امثال آن). علاوه بر آنكه چنانچه مراد از قرينه، خصوص قرينه متّصله باشد لازم می آيد التزام و تعهّد به عدم اعتماد و قرائن منفصله باشد و اينكه بدون قرينه متّصله، قصد معنای مجازی را نداشته باشد كه اين خلاف واقع است و اگر مراد، أعمّ از قرينه متّصله و منفصله باشد لازمه اش اجمال ظهور در موارد احتمال قرينه منفصله است كه اين هم صحيح نيست.
 رابعاً - مسأله تعهّد و التزام، يك مسأله پيچيده عقلی يا عقلايی است با آنكه پديده لغت و وضع از چنان پيچيده گی عقلی برخوردار نيست و بلكه اصلاً مقولة تعهّد و التزام، مقوله ای مترقی و پيچيده است و خيلی جلوتر از آن در زمان های دور و كُهَن لغت در تاريخ بشر شكل گرفته است و حتّی اطفال نيز به محض آنكه قدرت تكلّم و تلفّظ را پيدا می كنند لغات را فرا می گيرند و اين امر را نمی توان بر اساس تعهّدات عقلی يا عقلائی توجيه كرد.
 خامساً - لازمه مسلك تعهّد آن است كه لغت نيز مانند تعهدات اجتماعی قابل لغو و نسخ باشد با آنكه چنين نيست.
 
 3 - نظريه قرن أكيد، نظر مختار در حقيقت وضع است:
 اين نظريه بيشتر تنقيح نظريه اعتبار است از آن جهت كه ملازمه و سببيّت موجود در باب وضع را بر اساس جنبه تكوينی وضع - و نه اعتباری - آن تفسير می كنند. حاصل آنكه خداوند اين قدرت را به ذهن انسان بخشيده كه از احساس به شئ، آن را تصوّر كند و اين همان ادراك تصوّری است كه قانون اوّلی می باشد و سپس بر اساس آن قابليت دو قدرت طولی ديگر به انسان عنايت شده است: يكی آنكه از احساس به مشابه آن شىء نيز ذهن به خود آن شىء منتقل می شود و ديگری اينكه اگر شىء مشروط به ادراك شىء ديگر شد از تصوّر آن مشروط و مقرون، به تصوّر شيء ديگر منتقل می شود مانند اينكه غذا را با صدای زنگ جلو خود ببيند يا زيد را با عمرو هميشه ببيند مانند (سكونىو نوفلی در علم رجال) كه در برخی علوم جديد از آن به «قدرت ذهن انسان بر رفلكس دادن» تعبير می كنند و اين قابليت ذهنى، مبنای تكوينی تداعی ذهنی می باشد يعنی از احساس يك شيء به سوی تصوّر آن شيء منتقل می شود و بين احساس و تصوّر يا بين آن دو تصوّر، قرن أكيد و بليغی شكل می گيرد و اين اقتران و مشروطيّت بايستی مؤكّد باشد يعنی گاهی بر اثر تكرار فراوان كه از آن به «عامل كمّی» تعبير می كنند اقتران عميق و راسخی می شود و گاهی بر اثر حادثه يا حالت خاصی كه از آن به «عامل كيفی» تعبير می كنند اقتران راسخ و عميق می شود بطوری كه همان يكبار موجب می شود هيچ گاه از ذهن بيرون نرود مانند شخصی كه در شب تاريك از حادثه ای خطرناك بوسيله شخص ديگری نجات يافته و بعداً هرگاه آن نجات دهنده را می بيند حادثه را ب ذهن می آورد.
 اين عامل كمی همان وضع تعيّنی در نزد لغويوّن می باشد كه بر اثر كثرت استعمال لفظ در معنايى، تعيّن در آن پيدا می كند و عامل كيفى، را نيز می توان به وضع تعيينی برگرداند كه جنبه كيفی اقتران می باشد و با وضع و جعل، ايجاد می شود كه تكية اصلی نظريه فوق بر روی اقترانی است كه بين تصوّر و احساس به لفظ و تصوّر معنی شكل می گيرد و حقيقت وضع غير از اين نيست كه احساس و تصوّر لفظ بدنبال وجود عامل كمی يا كيفی سبب تصور معنی می شود بر اثر اقتران بليغ و عميقی كه بين اين دو ايجاد شده است و در حقيقت، هر يك از اين دو عامل كمی و كيفى، صغرای شكل گيری اقتران هستند و كبری نيز همان قدرت ذهنی است كه اشاره شد.
 خلاصه آنكه حقيقت وضع عبارت از قرن مؤكّد و عميق است كه عمل تكوينی ذهنی می باشد و مستلزم تداعی و استتباع دلالت لفظ بر معنی است و اين حالت، يك أمر اعتباری و يا تعهّد متعهّد نيست - اگر چه ممكن است از طريق وضع و اعتبار نيز اقتران مؤكّد شكل گيرد - .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo