< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله هاشمی شاهرودی

91/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مصرف هفتم\بررسی مستندات اقوال\استناد به برخی روايات و بررسی آن
 
 بحث در مصرف هفتم بود عرض شد در تعريف و بيان محدوده سبيل الله سه قول و يا سه احتمال است:
 احتمال يا قول اول: خصوص جهاد و قتال در راه خدا است (اعم از جهاد ابتدايی و دفاعى)
 قول دوم: مراد هر قربتی است.
 قول سوم: احتمال وسطی است كه مراد از فی سبيل الله مصالح عامه است نه هر قربتی حتی مصلحت خاص فردی و شخصی در قول اول استدلال شده به وجوهی وجه اول: اصل عملی است كه گفته می شود عند الشك در اينكه آيا می توان از سهم سبيل الله به غير مجاهد زكات داد يا خير؟ اصل عدم جواز تصرف در مال عمومی بدون اذن شارع است پس مقتضای اصل عملی قول اول است كه قدر متيقن مصرف سهم سبيل الله است.
 جواب اين استدلال روشن است چون اصل عملی در جايی است كه اطلاق لفظی نداشته باشيم ولكن در مانحن فيه از آيه صدقات استفاده اطلاق می كنيم و ديگر نوبت به اصل عملی نمی رسد چون اصل عملی محكوم اصل لفظی است.
 نكته ديگر اين كه اگر زكات، تنها تكليفی محض هم باشد اين مورد از موارد دوران بين تعيين و تخيير است كه آيا صرف در مطلق سبيل الله واجب است يا خصوص اين سبيل الله (جهاد)، بنابراين مثل موارد ديگر دوران بين تعيين و تخيير برائت از تعيين جاری می شود وليكن اگر حكم وضعی هم باشد مثل تمليك و يا حق برای اصناف داشته باشيم مقتضای استصحاب عدم جواز تصرف است مگر در قدر متيقن.
 
 وجه دوم:
 ادعا شده كه در آيه شريفه «فی سبيل الله» ظاهر در مجاهدين است و مراد از «فی سبيل الله» همان جهاد است چون عنوان «فی سبيل الله» كه در آيه آمده است در آيات ديگر استعمال شده به نحوی كه ظاهر در همان جهاد است و ادعا شده كه به اين جهت لفظ موجود در آيه زكات به همين معنايی كه عامه استفاده می كنند انصراف دارد و قرينه و يا مويد ديگر ـ بر اين كه مراد مطلق كار خير نيست ـ اين است كه از اراده آن معنا يك نوع تكرار مستهجن لازم می آيد چون معنای عام شامل مصارف در اصناف ديگر هم خواهد شد پس ذكر «فی سبيل الله» با ذكر آنها ـ آن هم در وسط آيه نه درصدر يا ذيل آن كه از باب عطف عام بر خاص باشد ـ يك نوع تكرار است بخلاف اينكه اگر مقصود جهاد باشد كه ديگر تكرار نيست و عنوان خاصی است غير از موارد مذكور ديگر.
 
 جواب اين بيان:
 اين بيان هم قابل قبول نيست زيرا كه:
 اولاً:
 از نظر لغوی معنای «فی سبيل الله» عام است كه همان در راه و طريق خدا مصرف كردن است و معنای لغوی ظاهر آيه است مگر با وجود قرينه ای بر خلاف آن كه هر دو مطلب ذكر شده قرينيت ندارد أما اينكه گفته شده در اثر كثرت استعمال در آيات ديگر قرآن در معنای جهاد، در اينجا نيز منصرف به آن خواهد شد تمام نيست زيرا كه
 اولاً: اينگونه نيست كه در آن آيات ديگر (فی سبيل الله) در معنای خاص استعمال شده باشد بلكه در آن آيات ديگر نيز در همان معنای لغوی و عام خودش استعمال شده است و از ذكر «قاتلوا» و امثال آن استفاده می كنيم كه مراد، جهاد است يعنی از باب تعدد دال و مدلول است كه فرق هست بين باب تعدد دال و مدلول و باب مجاز كه اگر استعمال عام در خاص باشد مجاز است و شايد به تدريج معنای مشهور و يا انصرافی لفظ شود. اما اگر لفظ در همان معنای مطلق استعمال شده باشد و خصوصيت را از ذكر قيدی فهميديم اين قيود هم به معنای مطلق، اضافه شده است كه تغييری در معنای مستعمل فيه ايجاد نمی كند و مجاز نيست و در موارد ذكر شده نيز همين گونه است كه لفظ (فی سبيل الله) در خصوص جهاد استعمال نشده است. پس اصل اين انصراف ادعا شده وجهی ندارد
 و ثانياً علاوه بر آن، آيات ديگری در قرآن كريم داريم كه (فی سبيل الله) در آن ها به همان معنای لغوی بكار رفته است مثل آيه {مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِل} [1] كه مشخص است منظور انفاق است يا آيه {الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَلا أَذی لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ} [2]
 كه باز هم ناظر به همان صدقه دادن و انفاق كردن است و ربطی به جهاد ندارد و مثل آيه {وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَی فی سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ} [3] و آيا آيه {... وَالَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا يُنْفِقُونَها فی سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذاب أَليم} [4] كه انفاق كنز مربوط به جهاد نيست بلكه مطلق است.
 اين معنای لغوی در غير باب اموال هم آمده است مثل آيه {وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ} [5] كه مقصود قتال و جهاد نيست بلكه اضلال از دين خدا است و مثل آيه {الَّذينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَها عِوَجاً وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُون} [6] و آيه {ولا تتبع الهوی فيضلك عن سبيل الله} [7] اتباع هوی انسان را از كارهای خير وا می دارد نه خصوص جهاد، بنابر اين استعمال (سبيل الله) در معنای اعم در آيات قرآنی زياد است بنابر اين نه صغرای اين مطلب درست است نه كبرايش علاوه بر اينكه مجرد اين كه لفظی در جايی ديگر در معنای غير حقيقيش استعمال شده باشد دليل نمی شود كه در همه جا از معنای لغوی لفظ دست برداريم.
 و أما قرينه دوم كه گفته شد اراده معنای عام مستلزم تكرار مستجهن است و نمی توان از باب عطف خاص بر عام هم باشد اين مطلب هم درست نيست زيرا كه:
 اولاً: اين مطلب قرينه بر اراده معنای اول بالخصوص نمی شود و با معنای سوم هم تناسب دارد زيرا كه معنای سوم كه مصالح عامه باشد بازهم با مصارف ديگر مباين است و شامل آنها نيست.
 وثانيا: از اراده معنای لغوی و مطلق سبل الخير باز تكرار لازم نمی آيد چون آيه شريفه اصناف را به دو قسمت كرده است سه عنوان اول را با تعبير (لام) ذكر شده كه ظهور در تمليك دارد و چهار عنوان ديگر در آيه با عنوان «فى» آمده است كه استفاده می شود در آنها مصرفيت مورد نظر است كه مثلاً از زكات عتق انجام شود نه آنكه به برده داده شود و همچنين در رفع دين غارمين صرف بشود و در اين سياق فی سبيل الله نيز ذكر شده است كه بازهم معنای مباين با آنها خواهد بود و نه تكرار آنها زيرا كه در عنوان (ابن سبيل) فرض می شود آن مصرف فی نفسه برای خدا و فعل مضاف به او و قرب به او باشد و اين در عتق يا دفع دين غارم يا ابن السبيل اخذ نشده است پس تكرار در عناوين اين مصارف و اصناف لازم نمی آيد علاوه بر اين كه هر ذكر عامی بعد از خاص ـ اگر خصوصيت و اولويتی در ذكر عناوين خاص باشد ـ تكرار مستجهن نيست.
 
 دليل سوم
 برخی تمسك به روايتی نموده اند كه از امام صادق - عليه السلام - آمده است و مشايخ ثلاثه در كتب اربعه آن را نقل كرده اند:
 وَعَنْهُمْ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَاد عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ أَنَّ رَجُلًا كَانَ بِهَمَذَانَ ذَكَرَ أَنَ أَبَاهُ مَاتَ وَكَانَ لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ فَأَوْصَی بِوَصِيَّة عِنْدَ الْمَوْتِ وَأَوْصَی أَنْ يُعْطَی شَی فِی سَبِيلِ اللَّهِ فَسُئِلَ عَنْهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ - عليه السلام - كَيْفَ نَفْعَلُ وَأَخْبَرْنَاهُ أَنَّهُ كَانَ لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَوْصَی إِلَی أَنْ أَضَعَ فِی يَهُودِی أَوْ نَصْرَانِی لَوَضَعْتُهُ فِيهِمَا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی يَقُولُ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما اِثْمُهُ عَلَی الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهَُّ«- فَانْظُرُوا إِلَی مَنْ يَخْرُجُ إِلَی هَذَا الْأَمْرِ يَعْنِی بَعْضَ الثُّغُورِ فَابْعَثُوا بِهِ إِلَيْهِ [8] .
 امام - عليه السلام - مقدمه ای را بيان می فرمايد كه اگر كسی وصيتی كرده باشد ولو برای يهودی و نصرانی باشد لازم است در همان جايی كه وصيت كرده بعينه صرف نمايد و الا مصداق آيه {فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ... } می شود سپس حضرت می فرمايد ببيند چه كسانی به جهاد می روند و آن مال را به آنها بپردازيد از اين استفاده می شود كه امام عنوان (فی سبيل الله) را همان جهاد با دشمنان فرض كرده اند پس نزد امام اين عنوان ظهور در جهاد دارد بر اين استدلال چند اشكال وارد است.
 
 اشكال اول:
 اين روايت بيش از اين دلالت ندارد كه امام از وصيت موصی كه از اهل سنت بوده است استظهار نموده كه مقصودش از (سبيل الله) جهاد بوده است كه شايد عرف عامه خصوصاً در آن زمان اين بوده است مخصوصاً كه فتوای مذاهب عامه همين بوده است و اين مطلب دليل بر اين نمی شود كه امام بخواهند بفرمايند كه كلمه (فی سبيل الله) حقيقت شرعی در جهاد است و شك در قصد موصی نيز از برای احتياط و اخذ به قدر متيقن در مصرف وصيت كافی است و اين مطلب از روايت ديگری هم استفاده می شود و آن معتبره خشاب است:
 قالت سألته عن امرأة اوصت لی بمال ان يجعل فی سبيل الله فقيل لها يحجّ به فقالت اجعله فی سبيل الله فقالوا لها فنعطيه آل محمد(صلی الله عليه وآله)؟ فقالت: اجعله فی سبيل الله فقال ابو عبدالله - عليه السلام - اجعله فی سبيل الله كما امرت [9] .
 
 اشكال دوم:
 استدلال به رواياتی بر خلاف شده است كه بر توسعه دلالت دارد و اين كه سبيل الله مخصوص به جهاد نيست كه ذيلاً آنها را ذكر می كنيم:
 1- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی بْنِ عُبَيْد عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِد قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْعَسْكَرِی - عليه السلام - - عَنْ رَجُل أَوْصَی بِمَال فِی سَبِيلِ اللَّهِ- قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ شِيعَتُنَا [10] .
 گفته شده است صريح اين روايت آن است كه سبيل الله را می توان به شيعيان بدهيد و اين دليل بر عدم اختصاص اين عنوان به خصوص جهاد است البته در اينجا اين احتمال می رود كه مقصود اين است كه مجاهد بايد شيعه هم باشد همانگونه كه گذشت كه يكی از شرايط مصرف زكات آن است كه بايد شيعه باشد مگر اينكه بگوييم كه وجود شيعی غازی و در جنگ جهاد در زمان امام صادق - عليه السلام - كه حكام جائر بوده اند بسيار فرد نادری بوده است. احتمال ديگر هم داده می شود كه مقصود اين باشد كه امروز شيعه ما در حال جهاد با حكام جائر هستند و اين نيز يك نوع جهاد است.
 روايت ديگر صحيح علی بن يقطين است و چند روايت ديگر به همين مضمون است
 2- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِی بْنِ يَقْطِين أَنَّهُ قَالَ لِأَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع- يَكُونُ عِنْدِی الْمَالُ مِنَ الزَّكَاةِ أَ فَأُحِجُ بِهِ مَوَالِی وَأَقَارِبِی قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ [11] . وَبِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّرُورَةِ أَ يَحُجُّ مِنَ الزَّكَاةِ قَالَ نَعَمْ [12] .
 كه در اين دسته از روايات تجويز شده است زكات را در راه انجام فريضه حج مصرف كنند به نظر می رسد اين استدلال تمام نيست زيرا كه در اين دسته از روايات ذكر نشده است كه از سهم (سبيل الله) در اين جهت می توان پرداخت نمود بلكه ظاهر يا محتمل آن است كه از سهم فقراء و مساكين می توان در اين جهت مصرف كرد كه اين مطلب در بحث مصرف فقرا و مساكين نيز گذشت كه صحيح و جايز است در روايات متعدده ای صريحاً دلالت بر اين مطلب داشت مانند معتبره ابی بصير و معتبر سماعه:
 ... ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ نَظَرَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ ثُمَّ نَظَرَ فِی الْفُقَرَاءِ فَجَعَلَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ مَا يَكْتَفُونَ بِهِ وَلَوْ لَمْ يَكْفِهِمْ لَزَادَهُمْ بَلَی فَلْيُعْطِهِ مَا يَأْكُلُ وَيَشْرَبُ وَيَكْتَسِی وَيَتَزَوَّجُ وَيَتَصَدَّقُ وَيَحُجُ [13] .


[1] سوره بقره، آيه 261.
[2] سوره بقره، آيه 262.
[3] سوره انفال، آيه 60.
[4] سوره توبه، آيه 34.
[5] سوره انعام، آيه 116.
[6] سوره اعراف، آيه 45.
[7] سوره ص، آيه 29.
[8] العاملي، وسائل الشيعة: ج19، ص341 (4-24727).
[9] العاملي، وسائل الشيعة: ج19، ص340 (24726-3).
[10] العاملي، وسائل الشيعة: ج19، ص338 و ص339 (1-24724).
[11] العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص290 (12045- 1).
[12] العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص290 (12046-2).
[13] العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص290(2-12043).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo