< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدتقي شهيدي

99/03/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی جمله خبریه در مقام انشاء / صیغه امر/ اوامر/ مباحث الفاظ

خلاصه مباحث گذشته:

بعد از بررسی دلالت ماده و صیغه امر بر وجوب، جملات خبریه در مقام انشاء مورد بررسی گرفته و چگونگی استعمال جمله خبریه در مقام طلب و همچنین ظهور یا عدم ظهور آن در وجوب مورد بررسی قرار می گیرد.

1بررسی جمله خبریه در مقام انشاء

در مورد استعمال جمله خبریه در مقام در انشاء مانند آیه شریفه ﴿وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾[1] و یا تعبیر «تعید صلاتک» یا «یعید صلاته» که در برخی از روایات در مورد صدور حدث در نماز ذکر شده، بیان شد که در دو مقام بحث وجود دارد:

الف: تحلیل چگونگی استعمال جمله خبریه در مقام طلب.

ب: ظهور یا عدم ظهور جمله خبریه در مقام انشاء در وجوب.

1.1تحلیل استعمال جمله خبریه در مقام طلب

در مورد استعمال جمله خبریه در مقام طلب بیان شد که ظاهر عرفی این است که جمله خبریه در مقام انشاء در همان معنایی استعمال شده است که در موارد دیگر به کار برده می شود. این مطلب مشهور بین اصولیین است. به عنوان مثال مدلول استعمالی مطابقی تعبیر ﴿وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾، بیان صدور ارضاع دو سال از مادران است و لذا در ترجمه این عبارت از تعبیر «مادران فرزندان خود را دو سال شیر بدهند»، استفاده نمی شود بلکه در ترجمه از تعبیر «مادران فرزندان خود را دو سال شیر می دهند» استفاده می شود.

در مورد نکته دلالت جمله خبریه در مقام انشاء بر طلب چهار احتمال وجود دارد:

    1. احتمال اول در مورد نکته دلالت جمله خبریه در مقام انشاء بر طلب که توسط محقق ایروانی در صفحه 52 از جلد اول کتاب الاصول فی علم الاصول بیان شده[2] و شهید صدر نیز در صفحه 56 از جلد دوم بحوث فی علم الاصول آن را پذیرفته اند[3] ، این است که اساسا مفاد جمله خبریه در مقام انشاء اخبار از وقوع خارجی فعل است، اما اخبار مطلق نیست، بلکه مشروط به این است که مکلف بخواهد عمل به قانون شرع کند. بنابراین تعبیر امام علیه السلام به «من أحدث فی أثناء الصلاة یعید صلاته»، به صورت «من أحدث فی أثناء الصلاة و کان عاملا بقانون الشرع یعید صلاته» خواهد بود. تعبیر ﴿وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾ هم به معنای «الوالدات العاملات بحکم الشرع یرضعن أولادهن حولین کاملین» خواهد بود. در صورتی هم که امام علیه السلام خطاب به شخص خاصی از تعبیر «تعید صلاتک» استفاده کند که در این مورد موضوع نمی تواند مقید شده و به صورت «العامل بحکم الشرع یعید صلاته» باشد، به صورت «ان کنت عاملا بحکم الشرع تعید صلاتک» مشروط خواهد شد.

به نظر ما ما احتمال اول عرفی نیست؛ چون بالوجدان اینکه موضوع در ﴿وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾ مادرهایی باشد که ملتزم به شرع هستند و یا اینکه در مورد «یعید صلاته» موضوع شخصی باشد که ملتزم به حکم شرع است، تقییدی مخالف مرتکز عرفی است و چنین مطلبی فهمیده نمی شود. شاهد مطلب ذکر شده این است که گاهی مولی خطاب به عبد خود از تعبیر «أنا أعلم أنّک تحفظ احترامی» استفاده می کند و در مقام طلب از عبد خود می خواهد که احترام او را حفظ کند که این تعبیر را نمی توان به اخبار مشروط برگرداند. این مطلب شاهد بر این است که بازگشت استعمال جمله خبریه در مقام طلب به اخبار مشروط به اینکه مکلف ملتزم به شرع باشد، نیست.

    2. احتمال دوم در مورد نکته دلالت جمله خبر در مقام انشاء بر طلب توسط محقق عراقی ذکر شده است. ایشان فرموده اند: استعمال جمله خبریه در مقام طلب همانند استعمال کنائی است. همان طور که تعبیر «زید کثیر الرماد»، کنایه از سخاوتمند بودن زید است، در حالی که چه بسا اساسا خاکستری در خانه او نباشد. در مورد تعبیر «یعید صلاته» هم در عین اینکه مستعمل فیه جمل خبریه است، اما کنایه از لازم جمله خبریه است؛ یعنی مدلول مطابقی اینکه مولی بیان کرده است که نمازش را اعاده می کند، اعاده نماز توسط مکلف است، اما امام علیه‌السلام قصد اخبار از این مدلول مطابقی نداشته است، بلکه قصد اخبار از لازم آن که طلب شرعی اعاده است، داشته است؛ چون تحقق خارجی فعل از مکلف از لوازم طلب آن فعل است. بنابراین بیان تحقق فعل از مکلف می تواند کنایه از لازم آن که طلب مولی است، باشد.[4]

    3. احتمال سوم در مورد نکته دلالت جمله خبریه در مقام انشاء بر طلب که این احتمال هم از سوی محقق عراقی ذکر شده و ایشان این وجه را أوجه از احتمال قبلی دانسته اند، این است که اخبار از تحقق خارجی فعل توسط مکلف به لحاظ موجود بودن مقتضی تحقق فعل از او است. مقتضی تحقق خارجی فعل، طلب مولی است که وقتی مولی تعبیر «یعید صلاته» را بیان می کند، خبر از تحقق اعاده نماز توسط مکلف به داعی اخبار از تحقق مقتضی اعاده است که طلب مولی است.

    4. احتمال چهارم در مورد نکته دلالت جمله خبریه در مقام انشاء بر طلب این است که جمله خبریه در همان معنای حقیقی خود استعمال شده است، اما اساسا مولی داعی بر اخبار از مدلول مطابقی که صدور خارجی فعل از مکلف ولو مشروط به اینکه ملتزم به احکام باشد، نداشته است. داعی اخبار از لازم صدور خارجی فعل از مکلف هم که طلب مولی نسبت به فعل است، هم وجود ندارد. داعی بر اخبار از تحقق مقتضی فعل هم وجود ندارد بلکه استعمال جمله خبریه به داعی انشاء طلب است؛ چون وقتی که مولی، عبد خود را به یک فعل امر می کند، راه عدم آن فعل را بر عبد می بندند؛ یعنی گویا در مقام تشریع آن فعل محقق شده است کما اینکه اگر مولی به عبد خود تعبیر «تو نمی توانی فلان کار را انجام دهی» را بیان کند و این در حالی باشد که عبد توان تکوینی بر آن عمل داشته باشد، به معنای این است که مولی تشریعا ابواب وجود آن فعل را سد کرده و راه را برای عبد بسته است. در مورد واجبات نیز مولی بیان می کند که تو این کار را خواهی کرد که امر مولی موجب می شود که تشریعا راه عدم تحقق آن شیء بسته شود. در نتیجه صحیح خواهد بود که مولی خبر از انجام آن عمل بدهد و اخبار او به داعی انشاء طلب باشد.

نکته ای لازم به ذکر است که صاحب کفایه فرموده اند: استعمال جمله خبریه در مقام طلب از نظر دلالت بر بعث، دلالت آکد نسبت به صیغه امر دارد.

ما وجه آکد بودن دلالت جمله خبریه بر طلب نسبت به صیغه امر را نفهمیدیم. البته ممکن است که استعمال جمله خبریه أبلغ باشد؛ چون در استعمال جمله خبریه بر خلاف بر خلاف ماده و صیغه امر، مولی اظهار علوّ نمی کند، اما أبلغ بودن غیر از آکد بودن است.

به هر حال نتیجه این شد که جمله خبریه در مقام طلب در همان معنای موضوع له خود استعمال شده است و به نظر ما نکته دلالت آن بر طلب همان احتمال چهارم است که اساسا در موارد طلب، استعمال جمله خبریه به داعی اخبار نخواهد بود بلکه به داعی طلب فعل است که چگونگی دلالت آن بر طلب فعل نیز این است که طلب مولی تشریعا منشأ سد ابواب عدم بر فعل می شود و لذا مناسبت عرفیه دارد که مولی با محقق بودن علت تشریعه وجود فعل در خارج که اراده مولی است، بیان می کند که مکلف آن کار را انجام خواهد داد.

1.2بررسی کلام محقق نراقی در رد دلالت جمله خبریه بر وجوب

تاکنون نکته دلالت جمله خبریه در مقام طلب بر طلب بیان گردید. اما محقق نراقی در صفحه 217 از جلد دوم کتاب مستند، دلالت جمله خبریه بر وجوبی بودن طلب رد کرده و فرموده اند: جمله خبریه که در مقام طلب استعمال می شود، دلالت بر وجوب نمی کند.

به نظر ما فرمایش محقق نراقی وجهی ندارد؛ چون بر اساس نکات ذکر شده، ظاهر جمله خبریه در مقام طلب، وجوبی بودن طلب است. اما بنابر بر نکته محقق ایروانی و شهید صدر جهتش این است که اگر طلب استحبابی باشد، موضوع مقید به کسی می شود که ملتزم به واجبات و مستحبات باشد. به عنوان مثال اگر ﴿وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾ طلب استحبابی باشد که از نظر فقهی هم همین طور است، موضوع آن طبق بیان محقق ایروانی و شهید صدر، «الوالدت اللتی تلتزم بواجبات الشرع و مستحباته ترضع اولادها حولین کاملین» خواهد شد، در حالی که اگر طلب وجوبی باشد، موضوع آن أعم است و اینکه فردی هم ملتزم به واجبات و هم مستحبات شرع باشد، محدود است؛ چون بسیاری از مردم صرفا ملتزم به واجبات شرع هستند. در نتیجه باید اطلاق جمله خبریه به مقداری که قرینه وجود دارد، تقیید زده شود که قرینه وجود دارد که افرادی که اساسا ملتزم به شرع نیستند، خارج هستند، اما سایر افراد اعم از اینکه صرفا به واجبات ملتزم باشند و یا اینکه به واجبات و مستحبات ملتزم باشند، داخل در اطلاق آیه خواهند بود. بنابراین لازمه این مطلب این است که مادرانی که فقط به واجبات ملتزم اند ولی به مستحباب التزامی ندارد، آنها هم فرزندان خود را دو سال شیر می دهند که کاشف خواهد بود که طلب وجوبی است و الا مادرانی که صرفا ملتزم به واجبات شرع هستند، در صورتی که این طلب استحبابی بود، این کار را نمی کردند.

بنابر نکته ای که محقق عراقی ذکر کرد که جمله خبریه در عین اینکه مدلول مطابقی آن اخبار از صدور فعل از مکلف است، اما کنایه از لازم آن که طلب مولی است، خواهد بود، لازم صدور فعل از مکلف طلب وجوبی مولی است؛ چون طلب استحبابی ملازم با تحقق فعل نیست و بسیاری از مستحبات وجود دارد که بسیاری از مؤمنین ترک می کنند و این ترک به جهت ترخیصی است که خود مولی بیان کرده است. بنابراین ملازمه بین تحقق خارجی فعل و طلب لزومی آن وجود دارد.

بیان دوم محقق عراقی هم که استعمال جملیه خبر در مقام طلب به داعی تحقق مقتضی تحقق فعل در خارج است، همین صورت خواهد بود؛ چون عرفا مقتضی تحقق فعل در خارج طلب وجوبی است که سد باب عدم بر فعل می کند و الا طلب استحبابی که مولی مکلف را ترخیص در ترک داده است، مقتضی عرفی تحقق فعل در خارج نیست و سد باب عدم بر آن نمی کند.

بنابر نکته ای که ما بیان کردیم، استعمال جمله خبریه اساسا به داعی اخبار نیست بلکه به داعی انشای طلب است و نکته استعمال جمله خبریه در مقام طلب این است که طلب مولی علت تامه تشریعه صدور فعل از مکلف است و لذا وقتی مولی تعبیر «تو این کار را خواهی کرد» را به کار می برد، از این باب است که علت تامه تشریعیه آن محقق است و علت تامه تشریعه تحقق فعل از مکلف، طلب وجوبی است و الا طلب استحبابی که خود مولی ترخیص در ترک داده است و بر مکلف الزامی بر انجام آن وجود ندارد، برای مولی کافی نیست تا تحقق فعل از مکلف را فرض کرده و بگوید که تو این کار را خواهی کرد. بنابراین تناسب با انشای بعث نخواهد داشت مگر اینکه بعث وجوبی باشد.

بنابراین به نظر ما ظاهر جمله خبریه ای که در مقام طلب استعمال می شود، وجوبی بودن طلب است.

2تعبدی و توصلی

بعد از اتمام مباحث مربوط به صیغه امر، کلام در بحث تعبدی و توصلی واقع می شود که در آن اصل اولی مبنی بر تعبدی یا توصلی بودن مورد بررسی قرار می گیرد.

2.1بررسی معانی تعبدی و توصلی

معنای مشهور از تعبدی این است که در تحقق امتثال آن قصد قربت معتبر است. به تعبیر دیگر صحت عمل مشروط به قصد قربت است که در مقابل آن توصلی قرار دارد که صحت عمل مشروط به قصد قربت نیست. البته قصد قربت در استحقاق ثواب نقش خواهد داشت.

غیر از معنای ذکر شده برای تعبدی و توصلی، سه معنای دیگر هم برای تعبدی و توصلی ذکر شده است که علماء در این بحث در مورد آنها هم بحث کرده اند:

    1. معنای اول تعبدی این است که صدور فعل از خود مکلف به صورت مباشری شرط شده است. در مقابل تعبدی به این معنا، توصلی به این معنا است که صدور فعل از خود مکلف شرط نشده است و لذا اگر دیگری هم فعل را انجام دهد، تکلیف از فرد ساقط خواهد شد. به عنوان مثال قضای نمازهای فوت شده بر فرزند بزرگتر واجب است، اما اگر دیگری انجام دهد، تکلیف از فرزند پسر بزرگ ساقط خواهد شد که به این واجب توصلی گفته م شود.

    2. معنای دوم تعبدی این است که امر به آن ساقط نمی شود الا اینکه فعل اختیارا از مکلف صادر شود. در مقابل توصلی قرار دارد که اگر فعل به غیر اختیار هم از مکلف صادر شود، صحیح خواهد بود.

    3. معنای سوم تعبدی این است که امر آن ساقط نمی شود الا اینکه در ضمن فرد حلال اتیان شود. در مقابل توصلی چیزی است که امر به آن حتی در ضمن اتیان به فرد حرام ساقط می شود.

سه معنا برای تعبدی و توصلی ذکر شد که با اضافه شدن معنای معروف(اعتبار قصد قربت در تعبدی و عدم اعتبار آن در توصلی)، معانی تعبدی و توصلی به چهار معنا می رسد.

مقتضای اصل در مورد معانی چهارگانه تعبدی و توصلی در جلسه آینده مطرح خواهد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo