< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدتقي شهيدي

97/01/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تقدیم أسبق زمانا/ مرجّحات باب تزاحم / تعارض أدله

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مرجّحات باب تزاحم قرار دارد که هفتمین مرجّح، تقدیم أسبق زمانا است.

1- مرجّحاب باب تزاحم

1.1- تقدیم أسبق زمانا

هفتمین مرجّح از مرجّحات باب تزاحم، مربوط به موردی است که دو واجب وجود داشته باشد که یکی از آنها از نظر زمانی أسبق باشد.

1.1.1- کلام مرحوم آقای خویی

در بحث ترجیح به سبق زمانی، مرحوم خویی در کتاب مصباح الاصول فرموده اند: اگر دو واجب وجود داشته باشد که وجوب هر دو فعلی بوده ولکن ظرف امتثال یکی از آنها از نظر زمانی متقدم بر دیگری باشد، لازم است که أسبق زمانا انجام شود و با انجام أسبق زمانا، نسبت به متأخّر زمانا، عاجز خواهد شد و از نظر عقلی معذور خواهد بود الا اینکه متأخّر زمانا اهم باشد. [1]

مرحوم خویی در جلد3 از کتاب محاضرات تفصیل داده و در مورد دو واجب مشروط به قدرت شرعیه، ترجیح به سبق زمانی را پذیرفته اند، اما در مورد دو واجب مشروط به قدرت عقلیه که در خطاب مشروط به قدرت نیست بلکه از خارج توسط مقید عقلی مشروط به قدرت شده است، سبق زمانی را مرجح ندانسته اند.[2]

لازم به ذکر است که فرض مرحوم خویی در صورتی است که هر دو وجوب فعلی است و الا اگر یکی از دو واجب، واجب مطلق و دیگری واجب موقت یا مشروط باشد که وقت و یا شرط آن موجود نشده است، در اینجا ظاهرا اختلافی وجود ندارد که عقلا باید واجب مطلق امتثال شود که با امتثال واجب مطلق، در ظرف وجوب واجب مشروط، عاجز از امتثال خواهد شد و تکلیف وجود نخواهد داشت.

در حال حاضر بحث ما هم در فرضی است که هر دو وجوب فعلی است و صرفا در یک طرف واجب استقبالی است که ظرف امتثال آن متأخّر از ظرف امتثال واجب اول است.

استدلال مرحوم آقای خویی در مصباح الاصول این است که قدرت در ظرف امتثال، شرط تکلیف است و لذا اگر نسبت به واجب أسبق زمانا امتثال صورت گیرد، قدرت در ظرف امتثال وجود دارد و این امر منشأ خواهد شد که قدرت بر امتثال واجب متأخّر در ظرف امتثال آن وجود نداشته باشد و وقتی در ظرف امتثال قدرت وجود نداشته باشد، تکلیف به جهت انتقاء شرط، منتفی خواهد شد. به عنوان مثال اگر شخص نذر کرده باشد که پنج شنبه و جمعه روزه بگیرد و بنا به دلیلی از جمله عجز بدنی یا عامل خارجی مثل اکراه یا اضطرار، صرفا متمکّن از روزه گرفتن در یکی از روزهای پنچ شنبه یا جمعه باشد، در این فرض نسبت به روزه روز پنج شنبه قدرت دارد و لذا عقلا نسبت به ترک صوم معذور نخواهد بود. با انجام صوم روز پنج شنبه، قدرت بر صوم روز جمعه در یوم الإمتثال نخواهد داشت و لذا با انتفاء شرط، تکلیف ساقط خواهد شد.

1.1.1.1- مناقشه در کلام مرحوم خویی

1.1.1.1.1- الف: مناقشه در شرطیت قدرت در ظرف امتثال

به نظر ما اشکال فرمایش مرحوم آقای خویی این است که قدرت در ظرف امتثال، شرط تکلیف نیست؛ بلکه از زمانی که وجوب فعلی می شود، اگر شخص قدرت بر واجب داشته باشد و متمکن باشد که قدرت خود را تا زمان امتثال حفظ کند، عقلا حفظ قدرت برای او تا زمان امتثال متعین خواهد بود و الا اگر حفظ قدرت واجب نباشد، جائز خواهد بود که شخص قدرت خود را صرف در امر مباح کرده و خود را عاجز کند؛ مثل اینکه نذر کرده است که روز پنج شنبه روزه بگیرد و روزه ی روز چهارشنبه مستحب باشد ولی در صورتی که در روز چهارشنبه روزه بگیرد، عاجز از وفاء به نذر و روزه در روز پنج شنبه خواهد شد. در این فرض ولو اینکه انجام عمل مستحب یا مباح موجب می شود که قدرت بر واجب در ظرف امتثال آن منتفی شود، اما هیچ کس به این مطلب ملتزم نشده است و انتقاء قدرت را موجب انتفاء تکلیف نمی داند؛ چون وقتی وجوب وفاء به نذر به مجرد نذر فعلی می شود، ولو اینکه واجب استقبالی است، اما قدرت بر روزه پنج شنبه و روزه جمعه وجود دارد و هر کدام به تنهایی موضوع برای وجوب عقلی حفظ قدرت از باب مقدمه واجب خواهد بود و لذا به همین جهت مرحوم آقای خویی در کتاب محاضرات در مورد دو واجب مشروط به قدرت عقلیه، پذیرفته اند که سبق زمانی مرجح نیست؛ چون وقتی وجوب فعلی شده و قدرت بر انجام واجب در ظرف خودش وجود دارد، عقل حکم می کند که باید قدرت حفظ شود.

1.1.1.1.2- ب: مناقشه در پذیرش ترجیح در واجبین مشروطین به قدرت شرعی

اما مرحوم خویی در مورد دو واجب مشروط به قدرت شرعی فرموده اند: اگر به عنوان مثال شارع بیان کند: «اذا قدرت فصم یوم الخمیس» و «اذا قدرت فصم یوم الجمعه»، در این فرض اگر شخص روز پنج شنبه روزه بگیرد، دیگر قادر بر روزه روز جمعه نخواهد بود و لذا نسبت به «اذا قدرت فصم یوم الجمعه» شرط محقق نشده است و عرف می گوید: شخص قادر بر روزه روز جمعه نیست و لکن اگر به صورت عکس عمل شود و روز پنج شنبه روزه نگیرد، عرف او را قادر بر روزه روز پنج شنبه می داند.

مرحوم خویی در ادامه فرموده اند: مثال وفاء به نذر هم این این قبیل است که شرط قدرت در موارد وفاء به نذر عقلی نیست بلکه شرط قدرت، شرعی است.

به نظر ما این فرمایش مرحوم خویی دارای دو اشکال است:

    1. اشکال اول مربوط به مثال ایشان است؛ چون در در خطاب وفاء به نذر، قدرت شرعی اخذ نشده است، بلکه وفاء نذر همانند سایر واجبات است و صرفا باید متعلق آن راجح باشد که این امر مطلب دیگری است، اما در مورد مقدور بودن، اینکه به این معنا مقدور باشد که واجب دیگری که از نظر زمانی أسبق است، وجود نداشته باشد، دلیل ندارد و لذا اینکه قدرت به معنای «اذا لم تشتغل بواجب أسبق زمانا» باشد، صحیح نیست و در نتیجه بیان وفاء به نذر، برای واجب مشروط به قدرت شرعیه صحیح نیست.

    2. اشکال دوم ما در اصل مدعای ایشان در محاضرات است که ایشان در مورد دو خطاب «اذا قدرت فصم یوم الخمیس» و «اذا قدرت فصم یوم الجمعه» ترجیح را پذیرفتند، اما کلام ما این است که فرضا وجوب در هر دو فعلی است و ظاهر تعبیر «اذا قدرت فصم یوم الجمعه»، قدرت در یوم الجمعه نیست و الا شخص می توانست با یک عمل مباح، خود را از روزه روز جمعه عاجز کند؛ مثلا آن قدر کار کند و یا داروی مضعّف استفاده کند که نتواند روزه جمعه روزه بگیرد، در حالی که قطعا ایشان چنین اجازه ای نمی دهند؛ چون ظهور «اذا قدرت فصم یوم الجمعه» قدرت در یوم الجمعه نیست بلکه صرف الوجود قدرت است که قدرت بر صرف الوجود حاصل است و در حال حاضر هم قدرت بر صوم یوم الخمیس و هم صوم یوم الجمعه وجود دارد.

1.1.1.1.2.1- پاسخ از یک ادعاء (ظهور قدرت در قدرت بر ذات فعل و عدم وجود معجز مولوی)

البته یک ادعاء مطرح است که ظاهر «اذا قدرت» عبارت است از قدرت بر ذات فعل و عدم معجز مولوی که عبارت است از امر به أسبق زمانا؛ یعنی در حقیقت تعبیر «اذا قدرت فصم یوم الجمعه» به صورت «اذا قدرت و لم تصرف قدرتک فی واجب أسبق زمانا فصم یوم الجمعه» خواهد بود.

اگر این استظهار صحیح باشد، اشکالی در این ادعاء نداریم کما اینکه مرحوم خویی در بحث واجب مطلق و مشروط به قدرت فرمودند: ظاهر «اذا قدرت فافعل کذا» این است که صرف قدرت در امتثال واجب مطلق و غیر مشروط به قدرت صورت نگیرد.

اما همان طور که در بحث واجب مطلق و مشروط به قدرت اشکال کردیم، در اینجا هم اشکال می کنیم که دلیلی وجود ندارد که قدرت به این معنا باشد و این استظهار صحیح نیست.

1.1.1.1.2.1.1- قرینیت استقراء فقهی بر استظهار قدرت به معنای قدرت بر ذات فعل و عدم صرف در واجب أسبق زمانا

البته تنها قرینه بر این استظهار، استقراء فقهی است که ذوق فقهی فقیه در ابواب مختلف این است که در واجبین مشروط به قدرت، أسبق زمانا مقدم می شود. برای این مطلب می توان به چند مثال اشاره کرد:

    1. مثال اول مربوط به روزه ماه مبارک رمضان است که اگر شخصی صرفا توان روزه گرفتن در نصف ماه مبارک را داشته باشد، فقیهی از فقهاء اذن نمی دهد که شخص پانزده روز دوم را انتخاب کند؛ چون فقهاء این شخص را در نیمه اول ماه مبارک رمضان، مصداق انسانی می دانند که «لیس بمریض و لامسافر» و لذا آیه شریفه ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾[3] خواهد بود که لازم است در نیمه اول ماه مبارک رمضان روزه بگیرد و در نیمه دوم مصداق مریض خواهد شد که روزه از او ساقط خواهد شد.

در این حکم ظاهرا اختلافی وجود ندارد.

    2. مثال دوم مربوط به نماز ظهر و عصر است که اگر شخص متمکن باشد که برای نماز ظهر وضوء بگیرد و شرائط او به نحوی باشد که برای نماز عصر مجبور به تجدید به وضوء باشد و یک آب هم بیشتر نداشته باشد. در این فرض اگر شخص برای نماز ظهر خود وضوء بگیرد، برای نماز عصر خود که متأخّر است، تیمم خواهد کرد و هیچ فقیهی ملتزم نشده است که او برای نماز ظهر تیمم کرده و برای نماز عصر وضوء بگیرد؛ چون در زمان انجام نماز ظهر، مصداق آیه شریفه ﴿فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّبا﴾[4] نیست و لذا لازم است که برای نماز ظهر وضوء گرفته و برای نماز عصر تیمم کند.

    3. مثال سوم این است که شخصی در نماز ظهر و عصر قادر بر انجام قیام دریکی از دو نماز باشد و لذا اگر یک نماز را به صورت قائما انجام دهد، نماز دیگر باید به صورت ایمائی یا نشسته باشد. در مورد این شخص بعید است که فقیهی ملتزم شود که می تواند نماز ظهر را نشسته یا ایمائی بخواند و قدرت خود بر قیام را در نماز عصر صرف کند. عدم جواز قیام در نماز عصر به این جهت است که در هنگام نماز ظهر، تعبیر «إِذَا قَوِيَ فَلْيَقُم‌»[5] بر او صادق است و لذا باید نماز ظهر خود را به صورت قائما انجام دهد که بعد از انجام نماز ظهر، عاجز قیام شده و مصداق «الْمَرِيضُ يُصَلِّي جَالِساً»[6] خواهد بود و لذا نماز عصر خود را به صورت نشسته انجام می دهد.

مطلب ذکر شده حتی در مورد رکعات نماز هم صادق است و لذا اگر شخص توان انجام قیام در رکعت اول یا دوم را داشته باشد، تعبیر «إِذَا قَوِيَ فَلْيَقُم‌»[7] شامل است و اقتضاء می کند که رکعت اول را به صورت قائما انجام دهد و در رکعات بعد به صورت نشسته یا ایمائی انجام دهد؛ اما عکس این عملکرد وجهی ندارد؛ چون در رکعت اول قادر بر قیام است و ترک آن دلیل ندارد.

1.1.1.1.2.1.1.1- بررسی استقراء فقهی

1.1.1.1.2.1.1.1.1- بررسی مثال روزه

انصاف این است که مثال های ذکر شده صحیح است، اما کلام ما این است که این عناوین با عنوان «اذا قدرت» متفاوت است و لذا اگرچه عنوان «المریض لایصوم» در نیمه اول ماه صادق نیست و شخص مریض نیست، اما اگر فرض شود که ظالمی مانع از صوم شهر رمضان شود و صرفا به او اجازه دهد که نیمی از ماه مبارک رمضان را روزه بگیرد، دلیل بر عدم وجوب صوم در حق این شخص، دیگر آیه شریفه ﴿وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَر﴾[8] نخواهد بود بلکه دلیل عدم وجوب صوم، «رفع مااضطروا علیه»[9] خواهد بود و در این صورت دیگر دلیل وجود ندارد که لازم است که نیمه اول را برای روزه انتخاب کند؛ چون ظالم او را از جمع بین دو واجب منع کرده است.

محل بحث همانند این است که مولی گفته است: «اذا قدرت فانقذ زیدا من الهلاک» و «اذا قدرت فانقذ عمروا من الهلاک». حال اگر امروز حکم اعدام زید به صورت قطعی صادر شده باشد و نسبت به عمرو هم یقینا حکم به اعدام شده باشد، اما روز اعدام عمرو متفاوت با زید باشد. در این فرض اگر ظالمی وجود داشته باشد که صرفا شفاعت مکلف را در مورد یکی از این دو نفر می پذیرد و امکان نجات هر دو نفر وجود نداشته باشد، اگر قدرت، صرف در نجات زید نشود و به عنوان مثال به جهت دوستی با عمرو، قدرت خود را صرف نجات عمرو کند، در این صورت که قدرت بر انقاذ حیات احدهما وجود داشته است و صرف قدرت بر نجات عمرو شده است، در نزد عقلاء مستحق عقاب نیست و عقاب او وجهی ندارد.

البته اگر فرض به این صورت باشد که در صورت شفاعت زید در امروز، امکان شفاعت عمرو در فردا هم وجود داشته باشد یا اگر امروز نسبت به زید شفاعت نکند، شفاعت او در فردا نسبت به عمرو هم مورد پذیرش قرار نگیرد، در این دو صورت بلاشک ترجیح با شفاعت زید است؛ چون شفاعت او از هلاک نقد است در حالی که در مورد عمرو، اصلا روشن نیست که تمکن از شفاعت او وجود دارد؛ در حالی که در محل بحث روشن است که اگر امروز زید را شفاعت نکند، فردا قطعا می تواند عمرو را شفاعت کند، که به وجدان عقلی و عقلایی در صورت نجات عمرو، مستحق عقاب نیست؛ چون وجوب در هر فعل فعلی است و صرفا در مورد شفاعت امر، واجب استقبالی است که با لحاظ این نکته اینکه شارع تعبیر «اذا قدرت» را به کار ببرد و یا از این تعبیر استفاده نکند، تفاوتی ندارد. برای روشن تر شدن این مطلب می توان مثال به این صورت مطرح کرد که اگر قرار باشد زید و عمرو با فاصله نیم ساعت اعدام شوند و شخصی توان شفاعت یکی از این دو را داشته باشد، اگر به جهت دوستی و رفاقت با عمرو، شفاعت او صورت گیرد، در نزد عقلاء مستحق عقاب نخواهد بود. در این جهت هم تفاوتی وجود ندارد که شارع به صورت «اذا قدرت فانقذ زیدا من الهلاک» و «اذا قدرت فانقذ عمرا من الهلاک» تکلیف کرده باشد و یا اینکه به صورت مطلق بیان کندکه «انقذ زیدا من الهلاک» و «انقذ عمرا من الهلاک». بین این دو صورت تفاوتی وجود ندارد.

در مورد روزه هم استظهار ما از خطاب وجوب صوم شهر رمضان این است که صوم از شخص مریض در همان روز رفع شده است و این رفع از کسی که عمدا خودش را مریض کند، انصراف دارد، اما در مورد کسی که قادر تکوینی بر صوم است و این قدرت تکوینی تا پایان وجود دارد، ولی اکراه شود که همه ایام ماه مبارک رمضان را روزه نگیرد بلکه صرفا نیمی از ماه را روزه بگیرد. در این صورت اکراه بر فرد نیست و خصوص هیچ کدام از روزها مورد اکراه واقع نشده است بلکه اکراه بر جامع و ترک احدهما است و لذا بین روزه روز اول یا روزهای دیگر ترجیحی وجود ندارد و شخص مخیر است؛ چون شارع گفته است که جایز است یک روز روزه نگیرد.

1.1.1.1.2.1.1.1.2- بررسی مثال نماز ظهر و عصر

مثال دومی که در بحث استقراء فقهی مطرح شد، مربوط به نماز ظهر و عصر است که اگر کسی برای یکی از نماز ظهر وعصر آب داشته باشد، مخیر بودن او معنا ندارد و لذا باید نماز ظهر را با وضوء بخواند و برای نماز عصر تیمم کند؛ چون ظاهر دلیل﴿فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّبا﴾[10] این است که شخص فاقد طبیعی ماء باشد، در حالی که این شخص آب دارد.

کلام ما این است که این مثال را نمی توان به مثال «اذا قدرت فانقد زیدا من الهلاک» و «اذا قدرت فانقذ عمروا من الهلاک» قیاس کرد؛ چون دلیل وجود ندارد که باید قدرت صرف بر انقاذ زید که أسبق زمانا است، شود؛ چون اگر فرض شود که عمرو، فرزند خود شخص باشد و می خواهد شفاعت مقبول خود را برای حفظ حیات فرزند خود به کار بندد. در این صورت عقلاء او را تقبیح نمی کنند که چرا فرزند خود را که متأخّر بود، نجات دادی و چرا قدرت خود را صرف در أسبق زمانا نکردی؟

البته اگر قرینه وجود داشته باشد که شرط وجوب، قدرت در ظرف وجوب نیست بلک قدرت در ظرف امتثال است، همان طور که بیان شد، اگر خطاب «اذا قدرت فصم یوم الجمعه» به معنای «اذا قدرت علی صوم یوم الجمعه فصم» باشد، مکلف می تواند با فعل مباح، تعجیز نفس کند. اگر هم ظهور خطاب به این صورت باشد که «اذا قدرت» به معنای «اذا لم تصرف قدرتک فی واجب أسبق زمانا» باید صرف قدرت در أسبق زمانا صورت گیرد، اما اشکال ما بر این مطلب، اشکال استظهاری است که ما چنین استظهاری نداریم و لذا به نظر ما حق این است که سبق زمانی مرجح نیست.

البته در صورتی که احراز نشود که با ترک واجب أسبق، قادر بر امتثال واجب متأخّر زمانا خواهد بود و چه بسا نسبت به متأخّر هم عاجز باشد، در این صورت بلااشکال عقلا و عقلاءا حکم به امتثال واجب نقد می شود و لذا در مورد مثال صوم اگر این احتمال را بدهد که اگر امروز را روزه نگیرد، فردا هم مشکل ایجاد می شود، اینجا باید خصوص امروز را روزه بگیرد. در این فرض اگرچه أسبق زمانا مقدم شد، اما این مورد خروج از فرض است؛ چون فرض در مورد فروضی است که اگر امروز روزه نگیرد، فردا حتما توان روزه گرفتن دارد و یا اگر امروز شفاعت نکند، فردا قطعا می تواند شفاعت کند. نکته دیگر این است که محل بحث فرضی است که احتمال تبدل حال داده نشود؛ یعنی شخص احتمال ندهد که اگر امروز واجب متقدم را انجام دهد، فردا برای واجب متأخّر تجدد قدرت می شود؛ چون اگر به این صورت باشد، متعین است که واجب أسبق زمانا را انجام دهد.

1.1.2- بررسی ترجیح در فرض تزاحم واجب مطلق و مشروط

تمام مطالب ذکر شده در فرضی بود که وجوب در هر دو طرف فعلی و واجب استقبالی باشد، اما در صورتی که وجوب در یک طرف فعلی و در دیگری مشروط به شرطی باشد، طبق نظر مشهور که تعجیز نفس قبل از شرط جایز است، با تعجیز نوبت به تزاحم نخواهد رسید، اما به نظر ما وفاقا للسید الامام تعجیز نفس جایز نیست و لذا بعید نمی دانیم که در مورد واجب مشروط که علم وجود دارد که شرط آن در آینده مثل فردا محقق می شود، عقل حکم می کند که قدرت خود را حفظ کند و لذا تزاحم رخ می دهد که با تزاحم بعید نیست که حکم به تخییر شود؛ هرچند احتیاط در تقدیم واجب أسبق زمانا است.

در اینجا مباحث مربوط به ترجیح به سبق زمانی به اتمام رسیده و در جلسه آینده به بحث ترجیح حق الناس بر حق الله می پردازیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo