< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

99/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرائط سجدگاه مصلی /مکان مصلی /کتاب الصلاة

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه قبل مسأله 24 تا 27 بررسی شد.

 

1ادامه مسأله 27 (مفقود شدن مهر در أثنای نماز)

إذا اشتغل بالصلاة و في أثنائها فقد ما يصح السجود عليه‌ قطعها في سعة الوقت و في الضيق يسجد على ثوبه القطن أو الكتان أو المعادن أو ظهر الكف على الترتيب‌

در رابطه با مسأله 27 دو مطلب باقی مانده است که بیان می کنیم؛

مطلب أول این است که: ما همانند مشهور عرض کردیم اگر کسی در سعه وقت، ما یصح السجود را از دست بدهد مثل این که کسی آن را بردارد و برود باید نماز را قطع کند و مهر تهیه کند و نماز را از نو شروع کند.

این مطلب منافاتی با مطلبی که از روایت أبی بصیر [الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَكُونُ فِي السَّفَرِ فَتَحْضُرُ الصَّلَاةُ وَ أَخَافُ الرَّمْضَاءَ عَلَى وَجْهِي كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ تَسْجُدُ عَلَى بَعْضِ ثَوْبِكَ قُلْتُ لَيْسَ عَلَيَّ ثَوْبٌ يُمْكِنُنِي أَنْ أَسْجُدَ عَلَى طَرَفِهِ وَ لَا ذَيْلِهِ قَالَ اسْجُدْ عَلَى ظَهْرِ كَفِّكَ فَإِنَّهَا إِحْدَى الْمَسَاجِدِ[1] : أبوبصیر در روایت بیان می کند که در سفر هستم و وقت نماز فرا می رسد و می بینم هوا شدیداً گرم است و اگر بخواهم پیشانی را روی زمین بگذارم می سوزم؟ حضرت فرمود بر بعض ثوب سجده کن. ابوبصیر می گوید که نمی تواند بر لباس سجده کند؟ حضرت می فرماید بر پشت دست سجده کند.] استفاده می شود ندارد که اگر در وقت فضیلت متمکّن از سجود بر ما یصح السجود علیه نباشد می تواند بر ثوب خود سجده کند و اگر بر ثوب ممکن نبود بر پشت دستش سجده کند.

کسانی که سند این روایت را قبول دارند و از ناحیه قاسم بن محمد جوهری یا علی بن أبی حمزه بطائنی این حدیث را تضعیف نمی کنند (که ما هم این مطلب را بعید ندانستیم) مفاد این روایت این است که اگر در وقت فضیلت ظهر و عصر سجده بر زمین ممکن نبود بر ثوب سجده کند؛ زیرا اگر صبر می کرد تا گرمای شدید هوا کمتر می شد می توانست قبل از غروب آفتاب نماز ظهر و عصر را با سجده بر مایصح علیه السجود بخواند و تا آن زمان گرمای شدید آفتاب برطرف شده است ولی حضرت صبر را واجب ندانستند.

مطلب دوم این است که: آقای سیستانی فرمودند اگر نمازگزار ما یصح السجود علیه را از دست بدهد با قاعده «السنة لاتنقض الفریضه» که در ذیل حدیث لاتعاد است می توان این نماز را تصحیح کرد. و ایشان در فتاوا تفصیلی نداده اند که قبل از رکوع رکعت أول باشد یا بعد از آن باشد؛ لکن در تقریر بحثشان فرموده اند بعد از رکوع رکعت أول این قاعده را اجرا می کنیم زیرا أولین فریضه ای که در نماز است رکوع است و فریضه آن چیزی است که در قرآن آمده است و در قرآن تکبیرة الاحرام و قرائت حمد و سوره نیامده است.

این کلام ایشان غیر از این که با فتاوای ایشان نمی سازد قابل قبول هم نیست؛ زیرا می توان فریضه را بر کل نماز تطبیق کرد و لازم نیست بر خصوص رکوع تطبیق کرد و اتفاقاً در صدر قاعده «السنة لاتنقض الفریضه» تعبیر «لاتعاد الصلاة» مطرح شده است که ظاهرش این است که فریضه را بر نماز تطبیق کرده است و لذا اگر قبل از رکوع رکعت أول، ما یصح السجود علیه را از دست دادیم و واجب باشد که بر مهر سجده کنیم به این معنا خواهد بود که این صلاة فریضه باطل است و دیگر قابل تصحیح نیست و بطلان فریضه، خلاف قاعده «السنة لاتنقض الفریضه» خواهد بود.

البته ما قائل به تطبیق این قاعده در موارد اضطرار فی بعض الوقت نشدیم و لکن آقای سیستانی که قبول دارند فرقی ندارد که قبل از رکوع اخلال محقق شود یا بعد از رکوع باشد.

2مسأله 28 (سجده سهوی بر ما لایصح السجود علیه)

إذا سجد على ما لا يجوز باعتقاد أنه مما يجوز‌ فإن كان بعد رفع الرأس مضى و لا شي‌ء عليه و إن كان قبله جر جبهته إن أمكن و إلا قطع الصلاة في السعة و في الضيق أتم على ما تقدم إن أمكن و إلا اكتفي به‌

صاحب عروه می فرماید: اگر کسی بر چیزی سجده کند که سجده بر آن صحیح نیست ولی فکر می کرد که سجده بر آن صحیح است و بعد از برداشتن سر از سجود متوجّه شد که مثلاً روی مهر چرک شده و مانع از سجده بر خاک شده است، چون بعد از سربرداشتن از سجده متوجّه شده است اشکالی ندارد؛ ولی اگر در أثنای سجده متوجّه شود اگر می تواند پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است می کشاند ولی اگر امکان جرّ جبهه نبود و تنها راه این بود که سر از سجده بردارد و بر چیزی که سجده بر آن صحیح است قرار دهد نمازش باطل است؛ البته اگر در ضیق وقت باشد نماز را به همین شکل تمام می کند.

2.1بررسی حکم مسأله بر اساس مبانی

در این مسأله باید مبنا مشخص شود؛

یک مبنا مبنای نسبت داده شده به مشهور است که: اساساً وضع پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است شرط سجود نیست و واجب در حال سجود است یعنی واجبی است که ظرفش سجود است شبیه ذکر سجود؛ طبق این مبنا اگر سر از سجده برداریم و متوجّه شویم که واجب را در ضمن سجود اتیان نکرده ایم محل این واجب گذشته است و اگر شارع آن را نبخشد تنها راه این است که نماز اعاده شود که خلاف حدیث لاتعاد است و شبیه این است که بعد از سربرداشتن از سجده متوجّه شود که ذکر سجده را نگفته است که بدون اشکال نماز صحیح است زیرا اگر بخواهد سجده دیگری به جا بیاورد و ذکر را بگوید دیگر ذکر را در محل خودش به جا نیاورده است و این سجده، سجده زائده است و در آن، ذکر سجود واجب نیست.

أما این مبنا خلاف ظاهر أدله است: این که در صحیحه هشام فرموده است «لایجوز السجود إلا علی الارض أو ما انبتته الارض الا ما اکل أو لبس» ظاهرش ارشاد به شرطیت در خود سجود است؛ یا مثلاً ظاهر صحیحه فضل بن عبدالمک «لاتسجد إلا علی الارض أو ما انبتته الارض» این است که سجود مأمور به سجود خاص است. و وقتی پذیرفتیم سجود مأمور به سجود علی ما یصح السجود علیه است بعد از سربرداشتن از سجده اگر بفهمیم بر چیزی سجده کرده ایم که سجده بر آن صحیح نبوده است سجود شرعی را امتثال نکرده ایم که باید سراغ حدیث لاتعاد برویم؛

در این صورت در این مسأله أقوالی وجود دارد؛

یک قول قولی است که مرحوم خویی در مقام اختیار کرده اند که: اگر این شخص بفهمد در یک سجده بر چیزی که سجده بر آن صحیح نیست سجده کرده است این سجده را اعاده می کند زیرا از اعاده آن، بطلان نماز به وجود نمی آید و حدیث لاتعاد جایی جاری می شود که اگر حدیث لاتعاد جاری نشود نماز محکوم به بطلان می شود؛ نهایت اعاده سجده مستلزم زیادی سجده قبلی است که این زیاده زیادی عمدی نبوده است و زیادی غیر عمدی سجده واحده، بر اساس روایات خاصه که از «من نسی فزاد سجدة واحده» سؤال شده است و حضرت در جواب فرموده اند «لاتعاد الصلاة من سجدة»، معفوّ است.

ولی اگر بفهمد دو سجده بر ما لایصح السجود علیه بوده است؛ اگر قبل از دخول در رکوع بفهمد چون از تدارک یک سجده مشکلی به وجود نمی آید بر می گردد و یک سجده را تدارک می کند و اگر بخواهد دو سجده را تدارک کند به این خاطر که مجموع دو سجده رکن است زیادی رکن حاصل می شود و مبطل نماز است و لذا برای این که نماز باطل نشود حدیث لاتعاد سجده أول را تصحیح می کند و نیازی به اعاده ندارد ولی اعاده سجده دوم اشکالی ندارد و با اعاده آن یک سجده زیادی می شود که زیادی سهوی است و مبطل نماز نیست.

و اگر بعد از دخول رکوع متوجه شود هر دو سجده او صحیح است زیرا محل تدارک هر دو سجده گذشته است و اگر حدیث لاتعاد جاری نشود این نماز محکوم به بطلان می شود و لذا حدیث لاتعاد موضوع پیدا می کند؛ همینطور اگر بعد از رکوع متوجّه شود که یک سجده او بر چیزی بوده که یصح السجود علیه نبوده است.

أما مرحوم خویی در موسوعه جلد 15 صفحه 141 از این نظر برگشته و فرموده اند: این نظر مبتنی بر این است که حدیث لاتعاد شامل اخلال به شرایط سجود شود و نماز با اخلال به شرایط سجود را تصحیح کند؛ در حالی که به نظر ما ظاهر حدیث «لاتعاد الصلاة إلا من خمس الوقت و القبله و الطهور و الرکوع و السجود» این است که مستثنی سجود شرعی است و کسی که به شرایط سجود اخلال کند مشمول حدیث لاتعاد نیست و لذا ایشان فتوا داده است اگر هر دو سجده کسی بر مکان نجس بوده باشد و بعد از نماز بفهمد باید نماز را اعاده کند زیرا به سجود شرعی اخلال وارد کرده است؛ ایشان طبق این مبنا فرموده اند اگر بعد از رکوع متوجّه شود که هر دو سجده اش بر ما لایصح السجود علیه بوده است نماز محکوم به بطلان است زیرا به دو سجده شرعی در یک رکعت اخلال وارد کرده است؛ أما اگر بعد از رکوع بفهمد یک سجده اش بر ما لایصح السجود علیه بوده است طبق روایاتی که بیان می کند «لاتعاد الصلاة من سجدة» که در مورد نسیان سجده آمده است به خاطر ترک سجود شرعی واحد در یک رکعت نماز محکوم به بطلان نخواهد بود؛ ولی اگر قبل از دخول در رکوع متوجّه شود در صورتی که یک سجده را بر ما لایصح السجود علیه به جا آورده باشد آن سجده را تدارک می کند و مشکلی ندارد و نهایت زیادی سجده واحده حاصل می شود که از روی نسیان و عذر بوده است. و اگر قبل از دخول در رکوع متوجّه شود که هر دو سجده او بر ما لایصح السجود علیه بوده است این نماز قابل تصحیح نیست و باید نماز دیگری بخواند زیرا اگر بخواهد هر دو سجده را تدارک کند چهار سجده حاصل می شود که دو سجده آخر واجد شرایط بوده است و دو سجده أولی که بر ما لایصح السجود بوده است دو سجده عرفی بوده است و در مانعیت و مبطلیت زیادی دو سجده در یک رکعت، فرقی ندارد که آن دو سجده زاید واجد شرایط شرعی سجود باشد یا واجد شرایط شرعی سجود نباشد زیرا از برخی روایات استفاده می شود که سجده به خاطر قرائت آیه سجده دار، زیاده مبطله در نماز است با این که سجده بعد از قرائت آیه سجده دار مشروط به شرایط سجود صلاتی نیست و لذا زیادی سجده عرفی اگر عمداً باشد یکی هم مبطل است و اگر سهوی باشد دو تا در یک رکعت مبطل است.

ممکن است برخی بگویند که: راه حل وسطی را ارائه می دهیم: این شخص یک سجده را اعاده کند که با دو سجده دیگر، سه سجده حاصل می شود و زیادی یک سجده که بر ما لایصح السجود علیه بوده است به این خاطر که عمدی نبوده است مبطل نیست و این که یک سجده صحیح دیگر به جا نیاورده و ترک کرده است چون از روی عذر است مبطل نماز نیست و لذا یک سجده را تدارک می کند و یک سجده را تدارک نمی کند.

مرحوم خویی اشکال کرده اند که: این مطلب صحیح نیست و نمی توان در محل سجده، سجده ثانیه شرعی را از روی عمد ترک کرد و ترک عمدی مشمول حدیث لاتعاد نیست و به صرف این که اگر این سجده دوم را تدارک کنم زیادی دو سجده در یک رکعت لازم می آید کافی نیست که مشمول حدیث لاتعاد شود.

ما در بحث حدیث لاتعاد بیان کرده ایم که: ظاهراً اخلال به شرایط شرعی سجود مشمول حدیث لاتعاد است و لذا اگر این شخص بعد از رکوع بفهمد که سجده اش بر ما لایصح السجود علیه بوده است نمازش محکوم به صحت است و اگر قبل از دخول در رکوع بفهمد که دو سجده اش بر ما لایصح السجود علیه بوده است –همان طور که مرحوم خویی در بحث مورد ما قبلاً می فرمودند- نسبت به سجده أول حدیث لاتعاد جاری می شود زیرا اگر جاری نشود نماز محکوم به بطلان می شود ولی سجده دوم را تدارک می کند و نیز اگر بفهمد که یک سجده اش بر ما لایصح السجود علیه بوده است آن را تدارک می کند.

آقای سیستانی فرموده اند: قاعده «السنة لاتنقض الفریضه» را راجع به خود سجده جاری می کنیم؛ این سجده فرض الله است و در قرآن بیان شده است و شرط این که سجده بر ما یصح السجود علیه باشد سنّت است و ذات سجده فریضه است و لذا اگر اخلال به شرط سجده از روی عذر باشد مخلّ به سجده نخواهد بود ولو بعد از سجده واحده و حتّی قبل از رفع رأس از سجده بفهمد که این مهر ما لایصح السجود علیه بوده است اطلاق دلیل بیان می کند که سنّت (که در غیر قرآن بیان شده است) تنها در حال التفات و عمد، شرط فریضه است و در حال عذر شرط نیست و این شخص هم در حال عذر و با اعتقاد به این که این مهر، ما یصح السجود علیه است سجده را شروع کرده است ولو هنوز سر را برنداشته است ولی وقتی ملتفت می شود تا آن زمان شرط سجده نبوده است و بعد از آن هم ذکر واجب تمام شده است و شخص می خواهد سر را از سجده بر دارد.

انصافاً این فرمایش تمام نیست؛

أولاً: ظاهر «السنة لاتنقض الفریضه» این است که بر نماز تطبیق شده است «لاتعاد الصلاة»، و هر کجا از عدم جریان حدیث لاتعاد، اعاده نماز لازم بیاید حدیث لاتعاد جاری می شود؛ و اگر بعد از رفع رأس از سجده واحده گفته شود که این سجده بر ما لایصح السجود علیه بوده است و سجده را اعاده کن، موجب اعاده نماز نخواهد شد.

ثانیاً: این قاعده قبل از رفع رأس تطبیق نمی شود؛ زیرا از این که شرطیّت سجده بر ما یصح السجود علیه بعد از التفات باقی باشد انتقاض سجده لازم نمی آید و «السنة لاتنقض الفریضة» در جایی است که اگر این حدیث نمی بود فریضه منتقض و باطل می شد در حالی که در سجده واحده قبل از رفع رأس می تواند سر را به روی چیزی که سجود بر آن صحیح است بکشاند و این شرط را بدون انتقاض فریضه تحصیل کند. لذا این فرمایش آقای سیستانی تمام نیست.

2.2حکم جرّ پیشانی به ما یصح السجود علیه

البته بحثی در اینجا وجود دارد که: کسی که قبل از رفع رأس متوجّه شود که بر چیزی که سجده بر آن صحیح نیست، سجده کرده است اگر می تواند پیشانی خود را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بکشاند یا مثلاً خانمی که چادرش بین پیشانی و مهر فاصله شده است آن قسمت چادر را بکشد کافی است که مشهور می گویند؛ یا این که باید سر را بردارد و دوباره سجده کند که نظر مرحوم خویی است؛ این بحثی است که در احکام سجود بحث می کنیم که آیا نظر مشهور صحیح است که در برخی از روایات مثل صحیحه معاویة بن عمار آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا وَضَعْتَ جَبْهَتَكَ عَلَى نَبَكَةٍ فَلَا تَرْفَعْهَا وَ لَكِنْ جُرَّهَا عَلَى الْأَرْضِ[2] »؛ ولی مرحوم خویی فرموده اند این روایت در مورد خاص یعنی مکان مرتفع است و به آن ملتزم می شویم و علی القاعده چون ظاهر دلیل «اسجد علی ما یصح السجود علیه» لزوم احداث سجود بر ما یصح السجود علیه است این که پیشانی را به جایی که سجده بر آن صحیح است بکشانیم احداث سجود بر ما یصح السجود علیه نیست. این بحث را در احکام سجود دنبال خواهیم کرد.

بحث در مورد أحکام مسجد بعد از تعطیلات ماه مبارک رمضان خواهد بود.

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیّاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتّی تسکنه أرضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلاً. و صلی الله علی محمّد و آله الطاهرین.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo