< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

99/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرائط سجدگاه مصلی /مکان مصلی /کتاب الصلاة

خلاصه مباحث گذشته:

بحث راجع به مسأله 18 و حکم فرض اضطرار بود. روایاتی در مقام وجود داشت که در جلسه قبل برخی را بیان کردیم.

 

1شرائط سجدگاه مصلی

2نکته باقیمانده از مسأله 17

صاحب عروه در مسأله 17 فرمودند: «یجوز السجود علی القبقاب و النخل المتخذ من الخشب»

آقای سیستانی نسبت به سجده بر قبقاب (کفشی که از چوب تهیه می شد و در حمام از آن استفاده می شد) و سجده بر نعلی که از چوب تهیه شده باشد احتیاط واجب کردند.

ما قبلاً به این احتیاط واجب اشکال کردیم؛ لکن به نظر می رسد اشکال ایشان خالی از وجه نیست؛ زیرا ایشان فرمودند کفشی که از چوب تهیه شده به خاطر این که فی نفسه نادر و شاذّ نیست عنوان «ما لبس» بر آن صادق است.

بله، چوب خام مصداق ما لبس نیست؛ بر خلاف پنبه یا کتان که به خاطر این که تهیه لباس از پنبه و کتان متعارف است مصداق «ما لبس» یعنی «ما من شأنه أن یلبس» هستند ولی چوب عرفاً این گونه نیست ولی این نوع از چوب که از کفش چوبی است عرفاً مصداق «ما لبس» است و لذا سجده بر آن جایز نیست.

3نکته باقیمانده از مسأله 22

صاحب عروه در مسأله 22 فرمودند: سجده بر کاغذ مطلقاً جایز است اگر چه از پنبه یا کتان یا ابریشم گرفته شده باشد.

آقای سیستانی تفصیل دادند که: سجده بر کاغذی که از ابریشم تهیه شده جایز نیست؛ أما کاغذی که از أجزای چوب و گیاه یا از پنبه و کتان تهیه شده است جایز است.

ما به ایشان اشکال کردیم که: حدیثی که بیان می کند «سجده بر کاغذ جایز است» به نظر شما یا به نحو قضیه حقیقیه است «ما صدق علیه القرطاس یجوز السجود علیه» که در این صورت سجده بر کاغذی که از ابریشم تهیه شده باشد هم جایز است؛ یا این که به نحو قضیه خارجیه است که در این صورت ناظر به کاغذ های در زمان صدور حدیث است که قدرمتیقّن از آن، کاغذی است که از گیاهان تهیه شده باشد و لذا دیگر سجده بر کاغذی که از پنبه یا کتان تهیه شده باشد جایز نخواهد بود.

لکن با مراجعه به تقریر بحث ایشان، ابهام ما برطرف شد؛

ایشان فرموده اند که با مراجعه به کتب لغت و تاریخ می فهمیم که کلمه قرطاس و کاغذ در ابتدا بر یک نوعی از گیاه اطلاق می شده که از مصر می آورده اند و نام آن «بردا» بود که کاغذ طبیعی بوده است و در مرحله دوم کاغذ صناعی تولید شد که از أجزای گیاهان تهیه می شد. همانطور که در تاریخ الاسلام السیاسی جلد 3 صفحه 325 نقل می کند صنعت کاغذسازی در عصر خلیفه دوم عباسی شایع شد. در مرحله سوم کاغذ و قرطاس بر هر ورقی که بر آن می نوشتند اطلاق شد و لو آن ورق از ابریشم تهیه شده باشد.

روایتی که بیان می کرد «امام صادق علیه السلام بر قرطاس سجده می کرد» قدرمتیقّنش همان قرطاس طبیعی است زیرا طبق این نقل کتاب تاریخ اسلامی سیاسی، در زمان امام صادق علیه السلام غیر از کاغذ طبیعی (که همان بردا بود و از مصر می آوردند) کاغذ دیگری نبود. روایت علی بن مهزیار که از امام هادی علیه السلام راجع به قراطیس و کواغد مکتوبة علیها سؤال شد شامل کاغذ هایی که صناعی بود و از أجزای گیاهان تولید می شد، می شود؛ علاوه بر این که تقابل بین قراطیس و کواغد قرینه بر این است که مراد از قراطیس همان بردا بوده که کاغذ طبیعی بوده است و مراد از کواغد همان کاغذ صناعی بود که تولید می شده است و از أجزای گیاهان تهیه می شده است و لذا این روایات حتی نسبت به کاغذی که از پنبه یا کتان تهیه شده اطلاق ندارد.لکن ایشان در ادامه فرموده اند: وقتی علی القاعده حساب می کنیم متوجه می شویم که کاغذی هایی که از پنبه یا کتان تهیه شده مصداق «ما انبتته الارض» است و مصداق «ما لبس» نیست؛ مصداق «ما انبتته الارض» است زیرا این تعبیر به صیغه ماضی آمده و با عنوان «نبات الارض» تفاوت دارد؛ عنوان «نبات الارض» حتی بر کاغذی هایی که از چوب تهیه می شد صادق نبود و لکن دلیلی که سجده بر «نبات الارض» را جایز می دانست مفهوم مخالف ندارد که «سجده بر غیر آن جایز نیست» و لذا کاغذی که از پنبه تهیه شده مصداق «ما انبتته الارض» به صیغه ماضی است و داخل در صحیحه هشام «لایجوز السجود الا علی الارض او ما انبتته الارض الا ما اکل او لبس» می شود؛ کما این که کاغذی که از چوب تهیه شده مصداق «ما انبتته الارض» است ولی مصداق «نبات الارض» نیست.

تنها این مطلب باقی می ماند که: کاغذی که از پنبه یا کتان تهیه شده داخل در استثنای از «ما انبتته الارض» و مصداق «ما لبس» است یا نه؟ انصافاً مصداق «ما لبس» نیست زیرا «ما لبس» یعنی چیزی که قابل لبس است؛ مثلاً پنبه خام قابل لبس است به این شکل که از آن لباس تهیه کنیم؛ أما اگر از پنبه خام لباس تهیه نکردیم و فرش تهیه کردیم یا کاغذ تهیه کردیم دیگر این پنبه مصداق «ما لبس» نیست و فعلاً قابل لبس نیست. و لذا علی القاعده سجده بر کاغذی که از پنبه یا کتان تهیه شده جایز است ولی کاغذی که از ابریشم تهیه شده مصداق «ما انبتته الارض» نیست و لذا سجده بر آن جایز نیست.

با توجه به این فرمایش آقای سیستانی دیگر وجهی برای اشکال ایشان در جواز سجود بر دستمال کاغذی به ملاک اشکال در صدق قرطاس و کاغذ بر آن، وجود ندارد؛ زیرا ایشان برای عنوان کاغذ خصوصیتی قائل نشد و لذا اگر دستمال کاغذی از پنبه یا کتان تهیه شده باشد و عرفاً قرطاس و کاغذ هم بر آن صادق نباشد طبق بیان ایشان مصداق «ما انبتته الارض» است و مصداق «ما لبس» نیست و لذا دلیل جواز سجود شامل آن می شود.

اشکال فرمایش آقای سیستانی این است که: در صحیحه فضل بن عبدالملک فرمود: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تَسْجُدْ إِلَّا عَلَى الْأَرْضِ أَوْ مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا الْقُطْنَ وَ الْكَتَّانَ[1] » که متفاهم عرفی از این صحیحه این است که چیزی که ماده اش قطن و کتان است به هر صورتی که در بیاید سجده بر آن جایز نیست و لذا صورت و شکل مهم در قطن و کتان مهم نیست و چه خام باشد و چه به هیئت لباس، فرش یا هیئت کاغذ باشد اطلاق صحیحه از سجود بر آن نهی می کند.

علاوه بر این که بعید نیست گفته شود: عرفاً «ما لبس» را به لحاظ هیئت و صورت محاسبه نمی کنند بلکه به لحاظ همان ذات و ماده کاغذ محاسبه می کنند و این ماده کاغذ که پنبه و کتان است مصداق «ما انبتته الارض» است و به لحاظ همین ماده هم عرف می گوید مصداق «ما لبس» است و قابلیت لبس دارد و لو بالفعل مانعی ایجاد کرده اند که نمی شود از آن لباس تهیه کرد.

شبیه این که در مورد «ما أکل» و چیزی که طعام است مانعی ایجاد کنند (مثل سم زدن یا ایجاد بوی بد در آن) که هیچ کس رغبت به خوردن آن پیدا نکند؛ أما با این حال این شیء مصداق «ما أکل» است ولو مانعی برای أکل آن ایجاد شده است. و این پنبه ای که به صورت فرش یا کاغذ در آمده است هر چند این صورت فرش یا کاغذ مانع از لبس شده است ولی ماده این فرش یا کاغذ مصداق «ما انبتته الارض» است و به همین لحاظ مصداق «ما لبس» است.

البته ما أصل مدعای آقای سیستانی را که فرموده اند «روایات جواز سجود بر قرطاس اطلاق ندارد و به نحو قضیه حقیقیه نیست بلکه به نحو قضیه خارجیه است و ناظر به کاغذهای متعارف در آن زمان بوده که قدرمتیقن آن کاغذ هایی بوده است که از چوب و برگ درختان تهیه می شده است» قبول داریم.

ضمناً ایشان فرمودند که روایت علی بن مهزیار از امام هادی علیه السلام است در حالی که صحیح نیست و داود بن فرقد از أبی الحسن علیه السلام سؤال کرد و همان طور که در رجال شیخ و نجاشی آمده است داود بن فرقد از أصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام بوده و لذا مراد از «أبوالحسن» امام کاظم علیه السلام است.

4ادامه مسأله 23 (حکم فرض اضطرار)

إذا لم يكن عنده ما يصح السجود عليه من الأرض أو نباتها أو القرطاس‌ أو كان و لم يتمكن من السجود عليه لحر أو برد أو تقية أو غيرها سجد على ثوبه القطن أو الكتان‌ و إن لم يكن سجد على المعادن أو ظهر كفه و الأحوط تقديم الأول‌

بحث راجع به این بود که اگر نمازگزار در تمام وقت از سجده بر چیزی که سجده بر آن صحیح است عاجز شود چه وظیفه ای دارد؟ صاحب عروه فرمودند در درجه أول اگر می تواند بر لباسش که از پنبه یا کتان است سجده کند ولی آقای سیستانی فرمودند در صورت عجز، سجده بر هر چیزی بدون مانع است و حتی بر فرش هم می توان سجده کرد.

مرحوم خویی فرمودند: در فرض عجز از سجده بر چیزی که سجده بر آن صحیح است، باید بر ثوب سجده کند چه ثوب از قطن و کتان باشد و چه از چیز دیگری تهیه شده باشد.

4.1روایات در مقام و بررسی آن

مرحوم خویی روایات را مطرح کردند و ما دو روایت را بررسی کردیم؛

1-صحیحه منصور بن حازم: مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنَّا نَكُونُ بِأَرْضٍ بَارِدَةٍ يَكُونُ فِيهَا الثَّلْجُ أَ فَنَسْجُدُ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا وَ لَكِنِ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ شَيْئاً قُطْناً أَوْ كَتَّاناً[2]

مرحوم خویی فرمودند: این روایت ربطی به مقام ندارد زیرا مورد روایت مورد اضطرار نیست و این شخص جایی رفته است که فرض شده در آنجا برف بوده است ولی فرض نشده که هیچ جایی وجود ندارد که بتواند بر آن سجده کند و چیزی هم که سجده بر آن صحیح است ندارد و این روایت تنها بیان می کند که شخص به جایی رفته که در آنجا برف است آیا روی برف سجده صورت بگیرد با به جایی برویم که درآنجا برف نباشد و بر زمین سجده کنیم. امام علیه السلام در جواب فرمودند سجده بر برف جایز نیست ولی می توانید بر پنبه یا کتان سجده کند. این روایت از أدله جواز سجود بر قطن و کتان در حال اختیار است که باید بر فرض تقیه حمل شود.

آقای سیستانی نیز این اشکال را پذیرفتند و اضافه کردند که: ممکن است أصلاً نکته در أمر به این که چیزی روی برف قرار دهند این باشد که اگر روی برف نماز بخواند و چیزی روی آن قرار ندهد استقرار و طمأنینه اش مختل می شود و لذا فرموده اند چیزی بینداز که استقرار و طمأنینه مختل نشود.

أما به نظر می آید که دلالت این روایت تمام باشد؛ ظاهر روایت این است که فرض جایی است که فقط برف است مثل بیابانی که پر از برف است؛ تعبیر «انا نکون بارض باردة یکون فیها الثلج» حداقل اطلاقش این فرض را شامل می شود که همه جا برف است و نمی تواند روی زمین سجده کند و لذا سؤال کرد که روی برف سجده کند؟ حضرت هم در جواب فرمودند نه، چیزی که از پنبه یا کتان باشد قرار دهد و روی آن سجده کند. و اتفاقاً مفاد روایت این است که چیزی که روی برف قرار داده می شود و بر آن سجده می شود لازم نیست ثوب باشد فرش هم باشد مشکلی ندارد و مهم پنبه یا کتان بودن است. این که بگوییم در تعبیر «اجعل بینک و بینه شیئا قطنا او کتانا» قطن و کتان را به عنوان مثال بیان کرده است و خصوصیت ندارد خلاف ظاهر است و ظاهر این است که «قطناً أو کتاناً» تقیید «شیئا» است.

و لذا همان طور که مرحوم داماد در کتاب الصلاة جلد 3 صفحه 115 فرموده اند: ظاهر جواب این است که در حال ضرورت اگر انسان می تواند بر چیزی که جنسش پنبه یا کتان است سجده کند باید حتماً بر آن سجده کند.

2- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الْمُثَنَّى الْحَنَّاطِ عَنْ عُيَيْنَةَ بَيَّاعِ الْقَصَبِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فِي الْيَوْمِ الشَّدِيدِ الْحَرِّ فَأَكْرَهُ أَنْ أُصَلِّيَ عَلَى الْحَصَى فَأَبْسُطُ ثَوْبِي فَأَسْجُدُ عَلَيْهِ فَقَالَ نَعَمْ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ.[3]

روایت دوم روایت عیینه بیاع القصب بود که از امام صادق علیه السلام سؤال کرد که در روزی که شدیداً گرم است وارد مسجد می شوم و بر من سخت است که بر سنگ ریزه هایی که شدیداً داغ و سوزنده است سجده کنم. آیا جایز است لباسم را پهن کرده و بر آن سجده کنم؟ حضرت فرمودند اشکالی ندارد.

مرحوم خویی راجع به سند روایت بحث فرمودند: این شخص عیینه یا عتیبه یا عتبه است و اختلاف نسخه ها را نقل کردند؛ لکن به نظر ما شکی نیست که این شخص، عیینه است و این کتاب هایی که در دسترس ما است چه تهذیب، چه استبصار و چه رجال نجاشی «عیینه» ضبط شده و «عیینه» توسط نجاشی توثیق شده است: «عیینه بن میمون بیاع القصب ثقة عین» و روایت سندا صحیح است.

مرحوم خویی در بحث دلالی نقل می کنند که: برخی اشکال کرده اند که این روایت ربطی به بحث ما ندارد زیرا مورد روایت عادتاً اضطرار به ترک سجود بر چیزی که سجده بر آن صحیح است، نبوده است و این شخص می توانسته سنگی بیاورد که زیر آفتاب نبوده است یا چوبی پیدا کند یا این که صبر کند و بعد از رفتن به منزل یا بعد از خنک شدن هوا و کم شدن حرارت خورشید، نماز بخواند.

مرحوم خویی فرموده اند: مورد روایت مورد تقیه است و در مورد تقیه صبر کردن تا آخر وقت یا از آن مکان به مکان دیگر رفتن شرط نیست؛ لذا روایت به لحاظ فرض تقیه مربوط به مقام است. که این فرمایش قابل قبولی است ولی نمی شود از این روایت حکم اضطرار غیر تقیه را فهمید.

مهم در اشکال به این روایت این است: از این روایت تعیّن سجود بر ثوب فهمیده نمی شود؛سائل گفت «آیا جایز است من در این حال تقیه یا حال اضطرار لباسم را پهن کنم و بر آن سجده کنم؟» حضرت فرمود «بله جایز است» اما دلالت بر تعین آن نمی کند. اگر می پرسید «فرشی بیندازم و بر آن سجده کنم» ممکن بود حضرت همین جواب را بدهند که اشکال ندارد.

3-صحیحه قاسم بن فضیل: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ يَسْجُدُ عَلَى كُمِّهِ- مِنْ أَذَى الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.[4]

اشکال دلالی روایت این است که: راوی از «جواز سجود بر آستین در حال اضطرار» سؤال کرد و حضرت فرمود اشکال ندارد و این روایت دلالت بر تعیّن سجود بر آستینش که جزئی از ثوب او است نمی کند.

این روایت با دو سند دیگر نقل شده است: أولی از عباد بن سلیمان از سعد بن سعد از محمد بن قاسم بن فضیل از أحمد بن عمر حلبی که می گوید: عَنْهُ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَسْجُدُ عَلَى كُمِّ قَمِيصِهِ مِنْ أَذَى الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ أَوْ عَلَى رِدَائِهِ إِذَا كَانَ تَحْتَهُ مِسْحٌ أَوْ غَيْرُهُ مِمَّا لَا يُسْجَدُ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.[5]

مِسح، فرشی بود که از پشم حیوانات تهیه می شد که سجده بر آن جایز نیست. حلبی سؤال می کند که اگر به خاطر شدت گرما یا سرما سجده بر سنگ ریزه ممکن نباشد می توان بر آستین یا رداء سجده کرد؟ حضرت فرمود اشکال ندارد.

سند دیگر این است: عَنْهُ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: كَتَبَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع هَلْ يَسْجُدُ الرَّجُلُ عَلَى الثَّوْبِ يَتَّقِي بِهِ وَجْهَهُ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ مِنَ الشَّيْ‌ءِ يَكْرَهُ السُّجُودَ عَلَيْهِ فَقَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهِ.[6]

مرحوم بروجردی فرموده اند: این سه روایت یک روایت اند: یا از روایت أول که می گوید «عن القاسم بن فضیل»، لفظ «محمد» سقط شده است و در واقع «محمد بن القاسم بن فضیل» بوده است یا این که از آن دو روایت بعدی لفظ «محمد» باید حذف شود و این لفظ زیادی است.

که این فرمایش مرحوم بروجردی و نیز دلالت این روایات را در جلسه بعد دنبال خواهیم کرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo