< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

98/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرائط مکان مصلی /مکان مصلی /کتاب الصلاة

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در حرمت تقدّم نمازگزار بر قبر معصوم بود که در جلسه قبل مطالبی راجع به سند روایت أول بیان شد.

 

1شرط هفتم

السابع أن لا يكون متقدما على قبر معصوم و لا مساويا له‌ مع عدم الحائل المانع الرافع لسوء الأدب على الأحوط و لا يكفي في الحائل الشبابيك و الصندوق الشريف و ثوبه.

1.1حرمت تقدّم نمازگزار بر قبر معصوم

بحث راجع به تقدم در نماز بر قبر معصوم علیه السلام بود؛ از برخی بزرگان مثل شیخ بهایی و مرحوم مجلسی و صاحب حدائق نقل کردیم که حکم به حرمت کرده اند.

1.1.1دلیل حرمت

مستند حرمت برخی از روایات است:

1.1.2روایت أول

أولین روایت، روایتی است که شیخ طوسی در تهذیب از حمیری نقل می کند: رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْفَقِيهِ ع أَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَزُورُ قُبُورَ الْأَئِمَّةِ ع هَلْ يَجُوزُ لَهُ أَنْ يَسْجُدَ عَلَى الْقَبْرِ أَمْ لَا وَ هَلْ يَجُوزُ لِمَنْ صَلَّى عِنْدَ قُبُورِهِمْ أَنْ يَقُومَ وَرَاءَ الْقَبْرِ وَ يَجْعَلَ الْقَبْرَ قِبْلَةً وَ يَقُومَ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ رِجْلَيْهِ وَ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَتَقَدَّمَ الْقَبْرَ وَ يُصَلِّيَ وَ يَجْعَلَهُ خَلْفَهُ أَمْ لَا فَأَجَابَ ع وَ قَرَأْتُ التَّوْقِيعَ وَ مِنْهُ نَسَخْتُ أَمَّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ فَلَا يَجُوزُ فِي نَافِلَةٍ وَ لَا فَرِيضَةٍ وَ لَا زِيَارَةٍ بَلْ يَضَعُ خَدَّهُ الْأَيْمَنَ عَلَى الْقَبْرِ وَ أَمَّا الصَّلَاةُ فَإِنَّهَا خَلْفَهُ يَجْعَلُهُ الْأَمَامَ وَ لَا يَجُوزُ أَنْ يُصَلِّيَ بَيْنَ يَدَيْهِ لِأَنَّ الْإِمَامَ لَا يُتَقَدَّمُ وَ يُصَلِّي عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ.[1] در این روایت تعبیر «اما الصلاة فانها خلفه و یجعل القبر أمامه و لایجوز ان یصلی بین یدیه» بیان شده است که محل استدلال به روایت است.

1.1.3بررسی سندی

راجع به سند این روایت اشکال هایی مطرح شد که جواب دادیم.

1.1.3.1مناقشه چهارم

آخرین اشکال که آقای سیستانی مطرح کردند این بود که قدماء از این روایت اعراض کرده اند.

1.1.3.2جواب مرحوم حکیم

مرحوم حکیم در کتاب مستمسک این اشکال را مطرح کرده و جواب داده اند که: اعراض از یک روایت در صورتی موهن روایت است که بدانیم أصحاب از سند روایت اعراض کرده اند و این اعراض منشأ ظن نوعی به عدم صدور روایت می شود و حجیت خبر ثقه با فرض ظن نوعی به خطای ثقه اعتبار ندارد؛ لکن در اینجا ممکن است اعراض، اعراض از سند نباشد و اعراض از دلالت باشد و أصحاب این روایت را بر کراهت حمل کرده باشند و اعراض مشهور از ظهور و دلالت یک روایت، هر چند موجب ظن نوعی به عدم اراده ظهور شود لکن لطمه ای به حجیت ظهور نمی زند و حجیت ظهور مشروط به عدم ظن نوعی به خلاف نیست.

1.1.3.3اشکال در جواب

آقای سیستانی در جواب فرمودند: بحث «نماز جلوتر از قبر معصوم» أصلاً در کلمات قدماء مطرح نشده است با این که شیخ مفید در مقنعه راجع به نماز در مقابر أئمه بحث کرده و فرموده است: «لاتجوز الصلاة الی شیء من القبور حتی یکون بین الانسان و بینه حائل و قد قیل انه لابأس بالصلاة الی قبلة‌ فیها قبر الامام و الاصل ما ذکرنا و یصلی الزائر مما یلی رأس الامام فهو افضل من ان یصلی الی القبر من غیر حائل بینه و بینه علی حال[2] » و ایشان راجع به تقدّم بر قبر امام علیه السلام در هنگام نماز مطلبی بیان نکرده اند و لذا اعراض از سند روایت صورت گرفته است و اعراض از دلالت نبوده است.

1.1.3.3.1پاسخ از اشکال

به نظر ما این اشکال قابل جواب است؛

أولاً: به نظر ما خبر ثقه ولو با ظن نوعی به خلاف به جهت اطلاق صحیحه حمیری «مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ قَالَ: ... قَالَ سَأَلْتُهُ وَ قُلْتُ مَنْ أُعَامِلُ أَوْ عَمَّنْ آخُذُ وَ قَوْلَ مَنْ أَقْبَلُ فَقَالَ لَهُ- الْعَمْرِيُّ ثِقَتِي فَمَا أَدَّى إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّي وَ مَا قَالَ لَكَ عَنِّي فَعَنِّي يَقُولُ فَاسْمَعْ لَهُ وَ أَطِعْ فَإِنَّهُ الثِّقَةُ الْمَأْمُونُ...[3] » حجّت است.

بله، کسانی مثل آقای سیستانی که حجیّت خبر ثقه را مشروط به وثوق به صدور می دانند یا کسانی مثل مرحوم صدر که عدم ظن نوعی به خلاف را شرط می دانند، اعراض مشهور از سند را موهن می دانند ولی ما حجیت خبر ثقه را مطلق دانسته و فقط وثوق نوعی به خلاف نباید حاصل شود.ثانیاً: از جهت صغروی اعراض قدماء از این روایت (که آقای سیستانی فرموده اند) ثابت نیست؛ زیرا معلوم نیست مسأله عام البلوی بوده است که بخواهند با عدم تعرض به آن به مردم بفهمانند که از متن و سند این حدیث اعراض کرده اند و صرفاً از باب عدم ذکر است.

بله، اگر فتوای به جواز نماز جلوتر از قبر معصوم می دادند اعراض محقق می شد أما این که متعرض این مسأله نشده اند باعث ثبوت اعراض نمی شود؛ به این دلیل که معلوم نیست مسأله عام البلوی بوده باشد و شاید مردم عادتاً جلوتر از قبر معصوم نماز نمی خواندند یا این که فقهائی که این روایت را دیده بودند از آن کراهت فهیمده و فکر کرده اند کراهت، مسأله ای نیست که به دیگران هم مطرح کنند و دیگران را متنبّه کنند و لذا این اعراض ثابت نمی شود.

1.2نتیجه نظر استاد راجع به سند مستند حرمت

و لذا سند این روایت به نظر ما تمام است.

1.2.1بررسی دلالی

أما روایت به جهت دلالت دارای سه احتمال است؛

احتمال أول: تعبیر روایت را با کسر همزه یعنی «یجعله الإمام» بخوانیم و مفاد روایت این خواهد بود که «و أما الصلاة فإنها خلفه یجعله الإمام» یعنی قبر امام را خود امام فرض می کند (یفرضه أنه هو الامام المعصوم)؛ چطور انسان جلوتر از امام واقع نمی شود و نماز نمی خواند، جلوتر از قبر امام هم نماز نخواند.

احتمال دوم: «یجلعه الامام» را به کسر همزه بخوانیم و لکن مراد این باشد که «یجعله و یفرضه امام الجماعة» یعنی قبر امام را مثل امام جماعت فرض کند و همان طور که اگر شخصی جلوتر از امام جماعت بایستد و اقتداء کند جماعتش باطل است اینجا هم اگر جلوتر از قبر معصوم بایستد نماز باطل می شود.

احتمال سوم: «یجعله الامام» با فتح همزه خوانده شود یعنی نماز را خلف و پشت قبر بخوانیم و «یجعله الأمام» قبر شریف را جلوی خودمان قرار بدهیم.اشکال احتمال أول این است که: تنزیل قبر معصوم به منزله خود معصوم عرفیت ندارد و صرف این که قبر معصوم را خود معصوم فرض کنیم ثمره ای بر آن مترتّب نمی شود؛ اگر تقدم بر قبر معصوم در نماز جایز نیست دیگر احتیاج به این که قبر معصوم را همام معصوم فرض کنیم نداریم؛ بله اگر خود روایت تعبیر «فهو کالامام نفسه» را بیان می کند اشکالی نداشت ولی این که بگوید شما این قبر را همان امام معصوم فرض کنید رکاکت دارد.

علاوه بر این که مگر جلوتر از امام معصوم نماز خواندن در زمان حیات امام، مستلزم بطلان نماز بوده تا جلوتر از قبر امام نماز خواندن مستلزم بطلان باشد؟! بله، اگر هتک امام باشد بحث دیگری است أما غالباً هتک امام محسوب نمی شود و لذا این احتمال أول عرفی نیست.

اشکال احتمال دوم این است که: احتمال دوم تنزیل قبر معصوم به منزله امام جماعت بود و این که همان طور که تقدم بر امام جماعت موجب بطلان جماعت است بلکه اگر عمدی باشد موجب بطلان أصل نماز است، تقدم بر قبر معصوم هم موجب بطلان نماز است و تعلیل هم سازگار می شود که «لأن الامام لایتقدم یعنی لانّ امام الجماعة لایتقدم»؛ لکن با این حال، عرفیت ندارد فرض کنیم این قبر، امام جماعت است! اگر حکم شرعی این است که تقدم بر قبر معصوم در نماز جایز نیست این حکم شرعی را بیان می کنند و بیان این حکم با فرض این که این قبر همان امام جماعت من است عرفیت ندارد و رکاکت دارد.

اشکال احتمال سوم این است که: احتمال سوم که نماز خلف قبر شریف است و مصلی باید قبر شریف را جلوی خودش قرار دهد، عبارت متینی است و خالی از رکاکت است و لکن تعلیل «فإن الامام لایتقدم» با حکم الزامی تناسب ندارد؛ زیرا در تعلیل بیان می کند که نباید بر امام تقدم یافت در حالی که تقدم بر امام معصوم ولو در نماز اگر مستلزم هتک امام معصوم نباشد قطعاً حرام نیست و موجب بطلان نماز نیست؛ بله اگر تعبیر «لأن قبر الامام لایتقدم» بیان می شد کبرایی برای حکم می شد ولی تعلیل مذکور در روایت با حکم الزامی تناسب ندارد و لذا یک حکم تأدّبی خواهد بود.

لذا بر اساس این روایت قائل می شویم که نماز خواندن جلوتر از قبر امام معصوم مکروه است حال یا به این معنا که ثواب کمتری دارد یا أصلاً به این معنا که خود این تقدّم حزازت و مبغوضیت غیر شدیده دارد که موجب بطلان نماز نمی شود.

1.3نتیجه بررسی دلالی روایت

پس استدلال به این روایت بر حرمت تقدم بر قبر معصوم در نماز تمام نیست.

1.4روایت دوم

روایت دوم همین روایت حمیری است که در احتجاج با تعبیری دیگر نقل می کند؛

«...وَ سَأَلَ عَنِ الرَّجُلِ يَزُورُ قُبُورَ الْأَئِمَّةِ ع هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَسْجُدَ عَلَى الْقَبْرِ أَمْ لَا؟ وَ هَلْ يَجُوزُ لِمَنْ صَلَّى عِنْدَ بَعْضِ قُبُورِهِمْ ع أَنْ يَقُومَ وَرَاءَ الْقَبْرِ وَ يَجْعَلَ الْقَبْرَ قِبْلَةً وَ يَقُومَ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ رِجْلَيْهِ وَ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَتَقَدَّمَ الْقَبْرَ وَ يُصَلِّيَ وَ يَجْعَلَ الْقَبْرَ خَلْفَهُ أَمْ لَا؟ فَأَجَابَ أَمَّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ- فَلَا يَجُوزُ فِي نَافِلَةٍ وَ لَا فَرِيضَةٍ وَ لَا زِيَادَةٍ وَ الَّذِي عَلَيْهِ الْعَمَلُ أَنْ يَضَعَ خَدَّهُ الْأَيْمَنَ عَلَى الْقَبْرِ وَ أَمَّا الصَّلَاةُ فَإِنَّهَا خَلْفَهُ وَ يَجْعَلُ‌ الْقَبْرَ أَمَامَهُ‌ وَ لَا يَجُوزُ أَنْ يُصَلِّيَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا عَنْ يَمِينِهِ وَ لَا عَنْ يَسَارِهِ لِأَنَّ الْإِمَامَ ص لَا يُتَقَدَّمُ وَ لَا يُسَاوَى‌...»[4]

امتیاز روایت احتجاج این است که نهی از نماز مساوی با قبر امام علیه السلام را هم ذکر می کند.

دلالت این روایت تمام است و لکن سندش ضعیف است چون هم مرسل است و اعتبار ندارد و هم اینکه قطعا این روایت با روایت تهذیب یکی است و احتمال تعدد روایت در آن نیست و متنش با روایت تهذیب مختلف است. در تهذیب تعبیر «و یصلی عن یمینه و یساره» دارد ولی اینجا «و لا عن یمینه و لا عن یساره لان الامام لایتقدم و لایساوی» دارد.

1.5روایت سوم

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَصَمِّ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ يُزَارُ وَالِدُكَ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ وَ يُصَلَّى عِنْدَهُ وَ قَالَ يُصَلَّى خَلْفَهُ وَ لَا يُتَقَدَّمُ‌ عَلَيْهِ‌ قَالَ فَمَا لِمَنْ أَتَاهُ قَالَ الْجَنَّةُ إِنْ كَانَ يَأْتَمُّ بِهِ...[5]

دلالت روایت هاشم بن سالم تمام است و عمده اشکال در سند است؛ زیرا نجاشی «عبدالله بن عبدالرحمن أصم» را تضعیف کرده است و حتّی اگر رجال کامل الزیارات را توثیق کنیم (که نظر سابق مرحوم خویی بود و بعد از آن عدول کردند و تنها مشایخ بدون واسطه ابن قولویه را توثیق کردند و أصم از مشایخ مع الواسطه است)، این توثیق با تضعیف نجاشی تعارض و تساقط کرده و وثاقت او ثابت نشده و لذا سند روایت از اعتبار ساقط می شود.

1.6نتیجه نهایی راجع به حکم نماز جلوتر از قبر معصوم

و لذا نماز جلوتر از قبر معصوم کرهت دارد.

1.7حکم ثانوی نماز جلوتر از قبر معصوم

بله، اگر عنوان هتک منطبق شود و لو به این خاطر که در بین متشرعه عرف شود که جلوتر از قبر معصوم نماز نخوانند و اگر کسی جلوتر از قبر معصوم نماز بخواند عرف آن را هتک شمارد در این صورت به عنوان هتک امام معصوم حرام خواهد بود؛ ولی ظاهراً تاکنون عنوان هتک صادق نبوده و در ارتکاز متشرعه هتک تلقّی نمی شود.

حال اگر هتک تلقی شود آیا نماز محکوم به بطلان است؟ أولاً باید بررسی شود که ترکیب عنوان هتک با نماز، ترکیب اتحادی است یعنی عرفاً این نماز با بودن در این مکان مصداق هتک است؟ و اگر ترکیب اتحادی باشد باید بررسی شود که مستلزم بطلان نماز می باشد یا خیر؟

آقای سیستانی فرموده اند: أولاً از اتحاد هتک با نماز منع می کنیم و هتک بر بودن در این مکان صادق است ولی با افعال نماز اتحاد ندارد؛ شبیه این که ایشان فرموده است که اگر شخصی روی فرشی نماز بخواند که اسماء مقدسه روی آن وجود دارد، بودن در آن مکان حرام است ولی با افعال نماز، اتحاد ندارد.

بعد فرموده اند: بر فرض بودن در این مکان با افعال نماز اتحاد داشته باشد به نظر ما اجتماع أمر و نهی جایز است و اگر کسی عمداً واجب را در یک فرد حرامی انجام دهد مثل این که نماز را در مکان مغصوب بخواند، نمازش صحیح خواهد بود؛ منتها در بحث نماز در مکان مغصوب به خاطر اجماع، فتوای به صحت ندادیم ولی اینجا اجماعی وجود ندارد و لذا نماز به نظر ما صحیح خواهد بود.این فرمایش آقای سیستانی ناتمام است؛

أولاً: قطعاً هتک بر «کون فی هذا المکان» صادق نیست و جلوتر از قبر معصوم بودن هتک نیست و آنچه هتک محسوب می شود نماز خواندن جلوتر از قبر معصوم است و صرف بودن در آن مکان هتک تلقّی نمی شود و افراد، اطراف قبر شریف جلوتر از قبر معصوم می ایستند؛ مگر این که کسی پشت به قبر کند که بدون این که نماز هم بخواند برخی تلقی هتک کنند؛ أما صرف این که جلوتر از قبر با فاصله ایستاده باشد هتک نیست و نهایت این است که عرف می گوید نماز در این مکان هتک است که اگر این گونه باشد نماز مصداق هتک می شود؛ و وقتی نماز مصداق هتک شد ما عرض کردیم که ولو قائل به جواز اجتماع أمر و نهی هستیم أما در ارتکاز عقلاء و متشرعه فعل مبغوض و مبعّد از مولا، صلاحیت عبادیت و مقربیّت ندارد.

این فرمایش آقای سیستانی شبیه فتوایی است که داده اند که اگر کسی مسجد برود و در کنار نماز جماعت، نماز فرادا بخواند و عرف از این نماز فرادا انتزاع کند که امام جماعت را هتک می کند و این امام جماعت مستحق هتک نیست، در این صورت فعل این شخص حرام است ولی نمازش صحیح است؛ ما در اینجا هم اشکال می کنیم که هتک بر نماز او منطبق است و وقتی هتک بر نماز او منطبق باشد این عمل مبغوض خواهد بود و دیگر صلاحیت مقربیّت و عبادیّت ندارد.

1.8حکم نماز مساوی قبر معصوم

بعضی از متأخّرین فرموده اند: نماز مساوی قبر معصوم جایز نیست و به روایت احتجاج استدلال می کنند که «لایجوز ان یصلی بین یدیه و لا عن یمنیه و لا عن یساره» لکن سند روایت ضعیف بود علاوه بر این که با صریح روایت تهذیب (فان الامام لایتقدم و یصلی عن یمینه و شماله) معارض بود.

مرحوم خویی فرموده اند: روایات کثیره ای که بیان می کنند نماز نزد رأس الحسین یا نزد قبر امیر المؤمنین علیه السلام ثواب و فضیلت زیادی دارد نشانگر این است که نماز مساوی با قبر شریف کراهت هم ندارد.

لکن به نظر ما این استدلال تمام نیست؛ زیرا «صلاة عند رأس الحسین، صلاة عند قبر أبی الحسن أمیر المؤمنین علیه السلام» ولو با تأخّر از قبر شریف صدق می کند.

1.9نماز خواندن جلوتر از قبر معصوم با حائل

صاحب عروه در ادامه فرموده اند: نماز خواندن جلوتر از قبر معصوم در صورتی که حائل وجود داشته باشد اشکال ندارد.

این کلام ایشان صحیح بوده و انصراف روایت «فانها خلفه و یجعله الأمام فان الامام لایتقدم» به فرض عدم حائل است و مسأله خالی از اشکال است.

البته همان طوری که صاحب عروه فرموده اند شبابیک حرم شریف و یا صندوق قبر شریف و أمثال آن، در صدق حائل کافی نیست؛ ولی دیوار یا درب بسته حائل محسوب می شود.

2شرط هشتم

الثامن أن لا يكون نجسا نجاسة متعدية إلى الثوب أو البدن‌ و أما إذا لم تكن متعدية فلا مانع إلا مكان الجبهة فإنه يجب طهارته و إن لم تكن نجاسته متعدية لكن الأحوط طهارة ما عدا مكان الجبهة أيضا مطلقا خصوصا إذا كانت عليه عين النجاسة.

شرط هشتم مکان مصلی این است که به نحوی نجس نباشد که به ثوب یا بدن مصلی سرایت کند.

در حقیقت این شرط، شرط مکان مصلی نیست بلکه شرط طهارت ثوب یا بدن است که اگر مکلف در مکان متنجس مرطوبی بایستد که بدن یا ثوب وی متنجس شود فاقد شرط طهارت ثوب بوده و نماز از این جهت اشکال پیدا می کند؛ حال اگر ثوبی بود که «لاتتم الصلاة فیه» مثل جوراب بود یا خون کمتر از درهم باشد مشکلی ایجاد نمی کند.

3شرط نهم

التاسع أن لا يكون محل السجدة أعلى أو أسفل من موضع القدم‌ بأزيد من أربع أصابع مضمومات على ما سيجي‌ء في باب السجدة.

شرط نهم این است که محل سجده بیش از چهار انگشت چسبیده به هم، بالاتر یا پایین تر از موضع قدم نباشد. این را در بحث مکان سجود ان شاء الله مطرح می کنیم.

4شرط دهم

العاشر أن لا يصلي الرجل و المرأة في مكان واحد‌ بحيث تكون المرأة مقدمة على الرجل أو مساوية له إلا مع الحائل أو البعد عشرة أذرع بذراع اليد على الأحوط و إن كان الأقوى‌ كراهته إلا مع أحد الأمرين و المدار على الصلاة الصحيحة لو لا المحاذاة أو التقدم دون الفاسدة لفقد شرط أو وجود مانع و الأولى في الحائل كونه مانعا عن المشاهدة و إن كان لا يبعد كفايته مطلقا كما أن الكراهة أو الحرمة مختصة بمن شرع في الصلاة لاحقا إذا كانا مختلفين في الشروع و مع تقارنهما تعمهما و ترتفع أيضا بتأخر المرأة مكانا بمجرد الصدق و إن كان الأولى تأخرها عنه في جميع حالات الصلاة بأن يكون مسجدها وراء موقفه كما أن الظاهر ارتفاعها أيضا بكون أحدهما في موضع عال على وجه لا يصدق معه التقدم أو المحاذاة و إن لم يبلغ عشرة أذرع.

شرط دهم شرط مهمی است: صاحب عروه فرموده است: نباید زن و مرد در مکان واحد نماز بخوانند به جوری که زن جلوتر از مرد یا مساوی مرد باشد مگر اینکه بین این ها حائلی باشد یا فاصله به اندازه ده ذراع که حدودا چهار متر و نیم است، باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo