< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

98/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرط دوم «قارّ بودن» /مکان مصلی /کتاب الصلاة

خلاصه مباحث گذشته:

در انتهای جلسه قبل بحث در شرطیت استقرار بدن مصلی در سفینه واقع شد.

 

1- شرط دوم مکان مصلی (قارّ بودن)

الثاني من شروط المكان كونه قارا‌ فلا يجوز الصلاة على الدابة أو الأرجوحة[1] أو في السفينة و نحوها مما يفوت معه استقرار المصلي نعم مع الاضطرار و لو لضيق الوقت عن الخروج من السفينة مثلا لا مانع و يجب عليه حينئذ مراعاة الاستقبال و الاستقرار بقدر الإمكان فيدور حيثما دارت الدابة أو السفينة و إن أمكنه الاستقرار في حال القراءة و الأذكار و السكوت خلالها حين الاضطراب وجب ذلك مع عدم الفصل الطويل الماحي للصورة و إلا فهو مشكل‌

1.1- بررسی شرطیت استقرار بدن مصلی در سفینه

بحث راجع به نماز در کشتی در حال حرکت بود که عرض کردیم نماز در کشتی در حال حرکت با نماز در سایر وسیله های نقلیه مثل اتوبوس، قطار و هواپیما فرقی ندارد و اگر انسان بتواند شرائط نماز اختیاری مثل استقبال قبله، استقرار بدن، رکوع و سجود اختیاری و أمثال آن را رعایت کند، نماز در سفینه در حال حرکت جایز خواهد بود.

البته لازم به تذکر است که صرف تکان شدید بدن در أثنای نماز، مضر نیست و آنچه در نماز لازم است استقرار و طمأنینه بدن در حال تکبیرة الاحرام، حمد و سوره، ذکر واجب رکوع و سجود، تشهد و تسبیحات اربعه است و اگر اتفاقاً در حال انجام یکی از این موارد، دچار تکان شدید شد در صورتی که با حالت طمأنینه عمل را تکرار کند مشکلی برای نماز ایجاد نمی شود مگر این که تکان شدید آن قدر مستمر باشد که اتیان ذکر واجب در آن فتره ای که بدن، استقرار و طمأنینه پیدا می کند موجب فصف طویل شود و صورت نماز را از بین ببرد که در این صورت نماز باطل خواهد بود. أما اگر شرائط اختیاری نماز در این وسیله های نقلیه مختل بشود در این صورت در حال اختیار نمی توان در این وسایل نقلیه نماز خواند و اگر وقت سعه دارد باید قبل از سوار شدن به هواپیما یا کشتی و یا بعد از رسیدن به مقصد، نماز را با رعایت شرائط اختیاری به جا آورد.

نکته: راجع به لزوم استقرار بدن مصلی و عدم اضطراب بدن او مبانی مختلف است؛ مشهور در جمیع حالاتی که مطرح شد (تکبیرة الاحرام، قرائت، ذکر واجب رکوع و سجود، تشهد، تسبیحات اربعه) استقرار بدن را لازم می دانند؛ ولی مرحوم خویی در أدله لفظیه آن مناقشه کرده اند و تنها دلیل را صحیحه بکر بن محمد ازدی [وَ عَنْهُ، عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ قَالَ: سَأَلَهُ أَبُو بَصِيرٍ- وَ أَنَا جَالِسٌ عِنْدَهُ- عَنِ الْحُورِ الْعِينِ، فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ الدُّنْيَا، أَوْ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ الْجَنَّةِ؟ فَقَالَ لَهُ: «مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ! عَلَيْكَ بِالصَّلَاةِ، فَإِنَّ آخِرَ مَا أَوْصَى بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ حَثَّ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ. إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْتَخِفَّ أَحَدُكُمْ بِصَلَاتِهِ، فَلَا هُوَ إِذَا كَانَ شَابّاً أَتَمَّهَا، وَ لَا هُوَ إِذَا كَانَ شَيْخاً قَوِيَ عَلَيْهَا. وَ مَا أَشَدَّ مِنْ سَرِقَةِ الصَّلَاةِ! فَإِذَا قَامَ أَحَدُكُمْ فَلْيَعْتَدِلْ، وَ إِذَا رَكَعَ فَلْيَتَمَكَّنْ، وَ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ فَلْيَعْتَدِلْ، وَ إِذَا سَجَدَ فَلْيَنْفَرِجْ وَ لْيَتَمَكَّنْ، فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ فَلْيَعْتَدِلْ، وَ إِذَا سَجَدَ فَلْيَنْفَرِجْ، فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ فَلْيَلْبَثْ حَتَّى يَسْكُنَ[2] ] دانسته اند که در خصوص رکوع و سجود است و الغای خصوصیت از ذکر واجب در رکوع و سجود به بقیه ذکر های واجب مثل تشهد، تسبیحات اربعه؛ بلکه تکبیرة الاحرام و قرائت حمد و سوره، را قبول ندارند و فرموده اند که دلیل بر لزوم استقرار در این موارد، اجماع است که دلیل لبی است و طبق لذا تکان خوردن بدن در وسایل نقلیه در غیر حال رکوع و سجود به این جهت که خارج از قدرمتیقّن از اجماع است طبق مبنای ایشان نباید مخلّ باشد؛ مخصوصاً در کشتی که برخی از فقهاء قائل بودند که در صورتی که انسان نتواند در کشتی شرائط اختیاری را رعایت کند مهم نیست و در صورتی که نزدیک ساحل است لازم نیست از کشتی پیاده شود و روی زمین نماز بخواند.

نکته دیگر این است که: راجع به تعبیر «اذا رکع فلیتمکن و اذا سجد فلینفرج و لیتمکن» استظهار ما بیش از این نیست که در حال ذکر واجب رکوع و سجود، انسان باید تمکن و استقرار داشته باشد و البته الغای خصوصیت از آن به بقیه حالات نماز، بحث دیگری است که ما بعید نمی دانستیم خلافاً للسید الخوئی؛ أما آقای سیستانی از این صحیحه بکر بن محمد استفاده بیشتری کرده و فرموده اند: ظاهر «اذا رکع فلیتمکن» این است که به مجرد این که رکوع کند شرط رکوع این است که استقرار داشته باشد تا رفع رأس از رکوع کند؛ یعنی قبل از ذکر واجب رکوع هم باید استقرارش را حفظ کند و بعد از ذکر واجب رکوع هم باید استقرارش را حفظ کند مگر ان لحظه ای که می خواهد سرش را از رکوع بردارد. یا در حال سجده، از وقتی که مواضع سبعه را روی زمین می گذارد باید بدنش را آرام نگه دارد تا وقتی که سر از سجده بر می دارد. لذا فرموده اند بعد از رفتن به سجده ولو هنوز ذکر واجب سجده را شروع نکرده باشد نمی تواند جابجا شود و نیز اگر ذکر واجب سجده تمام شود و مشغول ذکر مستحب سجده شود نیز نمی تواند در أثنای ذکر مستحب یک مقدار جابجا شود و اطلاق «اذا سجد فلینفرج و لیتمکن»، لزوم تمکن و استقرار تا آن لحظه ای که سر از سجده بر می دارد را اقتضا می کند و این شرط صحت سجود است و اگر کسی عمداً یا از روی جهل تقصیری به این شرط، اخلال وارد کند نمازش ایراد پیدا می کند.

ولی انصافاً از تعبیر «اذا رکع فلیتمکن و اذا سجد فلیتمکن» استفاده نمی شود که از ابتدای رکوع و سجود تا انتهای رکوع و سجود، تمکن لازم است و این استفاده خار از متفاهم عرفی این روایت است و اگر در حال ذکر واجب رکوع سجود، استقرار شرط باشد تعبیر مذکور عرفی است.

1.2- حکم مضطرّ به نماز در وسیله نقلیه در حال حرکت

اگر شخص در تمام وقت از نماز در غیر این وسیله نقلیه که از ابتدای وقت نماز تا آخر وقت نماز در حال حرکت است، عاجز باشد (مثل این که بلیط هوایما یا قطار در ساعتی تهیه شده که وقت نماز است و قبل یا بعد از آن نمی تواند نمازی با رعایت شرائط اختیاریه، بخواند) بحث است که أولاً کسی که مضطر به سفر نیست و یا اگر مضطر به سفر است مضطر به سفر در این ساعت نیست آیا جایز است خودش را از نماز اختیاری عاجز کند و مثلاً هنگام اذان صبح سوار هواپیمایی شود که بعد از طلوع آفتاب به مقصد می رسد؟

این بحث، بحث مهی است و از این بحث به مقدمات مفوته تعبیر می شود؛ یعنی مقدماتی است که اگر انسان قبل از وقت، تهیه نکند در داخل وقت از تحصیل آن عاجز است مثلاً اگر بعد از اذان، سوار این هواپیما شود دیگر نم یتواند نماز اختیاری بخواند که قطعاً جایز نیست مگر این که مضطر باشد أما اگر قبل از وقت سوار این هواپیما شود و این هواپیما از أول وقت تا آخر وقت در حال حرکت باشد سوار شدن به این هواپیما، تجیز نفس از شرائط اختیاری نماز قبل از دخول وقت نماز است.

مبنای مرحوم خویی این بود که حتّی تعجیز نفس قبل از وقت از أصل نماز هم جایز است؛ مثل این که شخصی قبل از وقت بخوابد و بداند که تا آخر وقت بیدار نمی شود؛ در صراط النجاة جلد 1 صفحه 68 از ایشان سوال کردند: «اذا استیقظ قبل دخول الفجر بمدة یسیرة خمس او عشرة دقائق مثلا فهل یجوز له معاودة النوم اذا کان یعلم او یحتمل احتمالا قویا انه لایستیقظ الا بعد خروج الوقت. الخوئی: لایحرم ذلک و ان کان لاینبغی ان یفعل» و در صفحه 74 قیدی زده و فرموده اند: «ان لم یکن تهاونا بالصلاة فلابأس» یعنی اگر استخفاف به نماز تلقّی نشود اشکالی ندارد.

ایشان در اصول نیز در بحث واجب مشروط نظرشان این بود که انسان قبل از دخول وقت و یا قبل از حصول شرط در واجب موقت و واجب مشروط می تواند خودش را از آن عاجز کند و لذا وقتی که واجب می خواهد با دخول وقت یا حصول شرطش فعلی شود این شخص عاجز بوده و تکلیف شامل عاجز نمی شود و وقتی خطاب شامل این شخص نشد کشف نمی کنیم که ملاک ملزمی از او فوت شده است مگر این که دلیل خاصی داشته باشیم مثل دلیل وجوب تعلّم که اگر شخص قبل از وقت، مسائل این واجب را یاد نگیرد، در داخل وقت از انجام آن واجب عاجز می شود که اطلاق دلیل وجوب تعلّم کشف می کند که ملاک ملزم از این شخص فوت شده است و لذا تعلّم واجب می شود أما غیر تعلّم دلیلی بر وجوب ندارد.

لکن به نظر ما تحصیل مقدمات مفوته عقلائاً لازم است و همان طور که امام قدس سره فرموده اند اگر کسی عندالعقلاء مولا به او خطاب مشروط یا موقتی داشته باشد و مثلاً بگوید «ان جاءک زید فاکرمه» و این عبد بداند که اگر الآن و قبل از مجیء زید، مقدمات اکرام او را فراهم نکند بعد از مجیء زید از اکرام زید عاجز خواد بود که اگر این عبد، تحصیل مقدمات را ترک کند عقلاء او را معذور نمی دانند. و انصافاً به نظر ما در مرتکز عقلائی تحصیل مقدمات مفوته لازم است و مؤیدش این است که د ردو روایت صحیحه از حضرت سؤال کردند که کسی به جایی می رود که آب برای وضوء در آنجا وجود ندارد و مجبور است تیمم کند که حضرت فرمودند «لا أری أن یخرج إلی مکن یوبق دینه» یعنی نباید به جایی برود که دینش را به خطر بیندازد؛ و لذا تحصیل مقدمات مفوته لازم است و نتیجه این است که اگر شخص، مضطر نیست و به حرج نمی افتد نباید سوار این هواپیمایی شود که می داند اگر سوارش شود از رعایت شرائط اختیاری نماز عاجز خواهد بود. ولی اگر مضطر بود اشکالی ندارد که نماز را با شرائط ممکن بخواند یا اگر کسی مضطر است سوار کشتی شود و نمی تواند پیاده شود و نمی تواند شرائط اختیاری نماز را رعایت کند همان مقدار از شرائط نماز را که می تواند رعایت می کند.

صاحب عروه فرموده است: «نعم مع الاضطرار و لو لضیق الوقت عن الخروج من السفینة یجب علیه حینئذ مراعاة الاستقبال و الاستقرار بقدر الامکان فیدور حیثما دارت السفینة و ان امکنه الاستقرار فی حال القراءة و الاذکار و السکوت حین الاضطراب وجب ذلک مع عدم الفصل الطویل الماحی للصورة‌ و الا فهو مشکل»؛ البته ما متوجّه نشدیم که «اگر فصل طویل ماحی صورت در أثنای عدم استقرار این مصلی، صورت بگیرد صحت نماز مشکل است» یعنی اگر این مصلی بخواهد مکث کند تا تکان شدید کشتی که موجب تکان بدن او است تمام بشود منشأ می شود که مکث طویل ماحی صورت صلات محقق شود؛ چرا صاحب عروه در این فرض فرموده اند «فهو مشکل»؟ اینجا که دیگر عرفاً نماز صدق نمی کند و این نماز، باطل است و نباید این مقدار تأخیر انداخته شود و باید با همان عدم استقرار بدن، نماز را ادامه دهد.

نسبت به استقبال قبله هم اگر بتواند استقبال قبله را تا آخر نماز، رعایت کند باید ولو با چرخیدن به سمت قبله، رعایت کند؛ أما اگر نتواند، أول نماز رو به قبله بایستد ولو در أثنای نماز از قبله منحرف شود و این مطلب در مورد سفینه در موثقه یونس بن یعقوب آمده است: وَ سَأَلَ يُونُسُ بْنُ يَعْقُوبَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي الْفُرَاتِ وَ مَا هُوَ أَصْغَرُ مِنْهُ مِنَ الْأَنْهَارِ فِي السَّفِينَةِ فَقَالَ إِنْ صَلَّيْتَ فَحَسَنٌ وَ إِنْ خَرَجْتَ فَحَسَنٌ وَ سَأَلَهُ عَنِ الصَّلَاةِ فِي السَّفِينَةِ وَ هِيَ تَأْخُذُ شَرْقاً وَ غَرْباً فَقَالَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ ثُمَّ كَبِّرْ ثُمَّ دُرْ مَعَ السَّفِينَةِ حَيْثُ دَارَتْ بِكَ[3] : حضرت می فرماید ابتدای نماز در سفینه، روبه قبله بایستد بعد اگر سفینه منحرف شود بدن را به گونه ای قرار بده که رو به قبله باشد.

و در صحیحه حلبی چنین آمده است: سَأَلَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِيٍّ الْحَلَبِيُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي السَّفِينَةِ فَقَالَ يَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ وَ يَصُفُّ رِجْلَيْهِ- فَإِنْ دَارَتْ وَ اسْتَطَاعَ أَنْ يَتَوَجَّهَ إِلَى الْقِبْلَةِ فَلْيَفْعَلْ وَ إِلَّا فَلْيُصَلِّ حَيْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ وَ إِنْ أَمْكَنَهُ الْقِيَامُ فَلْيُصَلِّ قَائِماً وَ إِلَّا فَلْيَقْعُدْ ثُمَّ يُصَلِّي[4] : در این روایت هم می فرماید اول نماز رو به قبله می استد و اگر کشتی چرخید و این مصلی هم بتواند که توجهش را به قبله حفظ کند همین کار را می کند و اگر نمی تواند اشکال ندارد و به همان شکل نماز می خواند و فقط أول نماز رو به قبله بایستد.

بعضی از أخبار ضعیف که در فقه الرضا و مرسله هدایه صدوق و مرسله من لایحضره الفقیه است آمده است که اگر نمی تواند به سمت قبله بایستد به طرف صدر سفینه و جلوی سفینه نماز بخواند:

و إذا كنت في السفينة و حضرت الصلاة فاستقبل القبلة و صل إن أمكنك قائما و إلا فاقعد إذا لم يتهيأ لك و صل قاعدا و إن دارت السفينة فدر معها و تحر إلى القبلة و إن عصفت الريح فلم يتهيأ لك أن تدور إلى القبلة فصل إلى صدر السفينة و لا تخرج منها إلى الشط من أجل الصلاة[5]

این روایت سند سندارد و فقه الرضا معتبر نیست و آنچه هم در من لایحضره الفقیه و هدایه نقل شده مرسله است. و لذا در مورد کسی که در اثناء نماز نمی تواند استقبال قبله را حفظ کند نیاز نیست که استقبال قبله را حفظ کند؛ بلکه به همان سمتی که نماز را شروع کرد و به سمت قبله به همان نحو بایستد و تکان نخورد و نیازی هم نیست که به سمت جلوی سفینه متوجه بشود.

2- مسأله 24

يجوز في حال الاختيار الصلاة في السفينة‌ أو على الدابة الواقفتين مع إمكان مراعاة جميع الشروط من الاستقرار و الاستقبال و نحوهما بل الأقوى جوازها مع كونهما سائرتين إذا أمكن مراعاة الشروط و لو بأن يسكت حين الاضطراب عن القراءة و الذكر مع الشروط المتقدم و يدور إلى القبلة إذا انحرفتا عنها و لا تضر الحركة التبعية بتحركهما و إن كان الأحوط القصر على حال الضيق و الاضطرار‌

این مسأله را قبلاً توضیح دادیم که راجع به این است که در حال اختیار می شود در سفینه نماز خواند چه در حالی که سفینه ایستاده است و چه در حال حرکت، و حرکت تبعیه بدن مصلی، مضر نیست ولی اگر بدن مصلی جدای از حرکت کشتی، تکان شدید بخورد مضر است و در حال اختیار اکتفای به آن جایز نیست.

3- مسأله 25

لا تجوز الصلاة على صبرة الحنطة‌ و بيدر التبن و كومة الرمل مع عدم الاستقرار و كذا ما كان مثلها.

صاحب عروه فرموده است: نماز بر صبره گندم و یا بیدر تبن و کاه و یا کومه ای از رمل که بدن انسان روی آن مستقر نیست و دچار تکان و عدم طمأنینه می شود جایز نیست که مطلب واضحی است.

کلام واقع می شود در شرط سوم مکان مصلی که در جلسه بعد بیان خواهیم کرد.


[1] ارجوحه چیزی مثل تاب است یا به تعبیر دیگر به آن ألاکلنگ گفته می شود. (استاد).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo