< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

98/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرط دوم (قار بودن) /مکان مصلی /کتاب الصلاة

خلاصه مباحث گذشته:

متن خلاصه ...

1مسأله 23 (حکم دوران أمر بین نماز در حال خروج و نماز با درک یک رکعت در خارج وقت)

إذا دار الأمر بين الصلاة حال الخروج من المكان الغصبي بتمامها في الوقت أو الصلاة بعد الخروج و إدراك ركعة أو أزيد‌ فالظاهر وجوب الصلاة في حال الخروج لأن مراعاة الوقت أولى من مراعاة الاستقرار و الاستقبال و الركوع و السجود الاختياريين.

قبل از ورود به بحث از شرط دوم مکان مصلی نکته باقیمانده از مسأله 23 را بیان می کنیم: صاحب عروه فرمودند: اگر کسی از روی جهل قصوری در مکان مغصوب قرار گرفت و بعد ملتفت به غصبیت مکان شد یا با اذن مالک در آن مکان قرار گرفت و مالک از اذن خود رجوع کرد در صورتی که تأخیر نماز تا بعد از خروج از آن مکان، مسلتزم باشد که تمام رکعات در داخل وقت درک نشود وظیفه این شخص این است که در حال خروج ولو با ایمای به رکوع و سجود نماز بخواند و حتی اگر یک رکعت از نماز را در وقت در بیرون این مکان بتواند درک کند همچنان وظیفه اش این است که در حال خروج نماز بخواند تا تمام رکعات نماز در وقت اتیان شود.

مناسب بود ایشان توضیح بیشتری بیان می کردند؛ زیرا اگر این مکلف بتواند بعض نماز را در وقت در مکان مباح و با رعایت شرائط نماز مثل رکوع و سجود اختیاری و استقرار، بخواند باید نمازش را به گونه ای تنظیم کند که بخشی از نمازش در داخل وقت، بیرون از مکان غصبی انجام شود و رعایت شرائط اختیاریه آن مقدار از نماز بشود؛ مثلاً اگر این شخص بخواهد در حال خروج نماز بخواند تمام نمازش در حال خروج انجام خواهد شد ولی اگر تأخیر بیندازد یا با تأنّی نماز بخواند می تواند یک رکعت یا دو رکعت یا سه رکعت از این نماز را در مکان مباح و با رعایت شرائط اختیاری، انجام دهد که در این حالت وظیفه اش این است که چنین کند و وجهی ندارد که این شخص تمام نمازش را در حال خروج بخواند. لذا مناسب بود صاحب عروه به این مطلب اشاره می کردند تا مورد غفلت واقع نشود.

2 شرط دوم مکان مصلی (قارّ بودن)

الثاني من شروط المكان كونه قارا‌ فلا يجوز الصلاة على الدابة أو الأرجوحة[1] أو في السفينة و نحوها مما يفوت معه استقرار المصلي نعم مع الاضطرار و لو لضيق الوقت عن الخروج من السفينة مثلا لا مانع و يجب عليه حينئذ مراعاة الاستقبال و الاستقرار بقدر الإمكان فيدور حيثما دارت الدابة أو السفينة و إن أمكنه الاستقرار في حال القراءة و الأذكار و السكوت خلالها حين الاضطراب وجب ذلك مع عدم الفصل الطويل الماحي للصورة و إلا فهو مشكل‌

2.1تبیین محل بحث

ظاهر أولی این تعبیر که: «شرط مکان مصلی این است که قار باشد و متحرک نباشد» این است که شرط خود مکان را بیان می کند و در صدد بیان شرط اعتبار استقرار و طمأنینه در بدن خود مصلی نیست.

لذا مرحوم خویی فرموده اند: استقراری که در نماز معتبر است دو معنا دارد: یک استقرار به لحاظ خود مصلی است که از آن تعبیر می شود که بدن مصلی باید طمأنینه داشته باشد و اضطراب نداشته باشد یا مثلاً مصلی در حال راه رفتن نباشد. و یک استقرار به لحاظ مکان مصلی است؛ مثلاً در أمثال کشتی و قطار و هواپیما چه بسا شخص نمازگزار استقرار داشته باشد و تکان نخورد أما مکان مصلی حرکت می کند و استقرار ندارد که در این صورت بحث می شود که حرکت تبعیه مصلی به تبع حرکت مکان مصلی مضر به صحت نماز در حال اختیار است یا مضطر نیست؟

ایشان فرموده اند: محل بحث از معنای أول مربوط به آینده است که از افعال نماز بحث می کنیم و فعلاً از شرائط مکان مصلی بحث می شود که آیا نماز در هواپیما در حال اختیار با رعایت جمیع شرائط نماز از جمله استقرار بدن مصلی، صحیح است؟

به نظر ما این فرمایش مرحوم خویی تمام نیست؛ زیرا از مسأله بعدی که مسأله 24 است معلوم می شود که معنای أول مدّ نظر صاحب عروه بوده است و این که شرط مکان مصلی این سات که قار باشد مقدمه ای برای بیان شرطیت استقرار بدن مصلی است و لذا در مسأله 24 فرموده است: «يجوز في حال الاختيار الصلاة في السفينة‌ أو على الدابة الواقفتين مع إمكان مراعاة جميع الشروط من الاستقرار و الاستقبال و نحوهما بل الأقوى جوازها مع كونهما سائرتين إذا أمكن مراعاة الشروط و لو بأن يسكت حين الاضطراب عن القراءة و الذكر مع الشروط المتقدم و يدور إلى القبلة إذا انحرفتا عنها و لا تضر الحركة التبعية بتحركهما و إن كان الأحوط القصر على حال الضيق و الاضطرار‌» و ایشان تصریح می کنند که اگر مصلی در مکان متحرکی مثل کشتی بود (یا مثل این که داخل قطار یا هواپیما بود) أما حرکت آن به نحوی نبود که موجب اضطراب بدن مصلی یا انحراف او از قبله شود در این صورت نماز خواندن در این مکان متحرم در حال اختیار هم اشکال ندارد.

البته مناسب است که ما در اینجا از هر دو جهت بحث کنیم؛ هم بحث کنیم که آیا در حال اختیار، نماز خواندن در ماشین در حال حرکت یا قطار در حال حرکت یا هواپیمای در حال حرکت، جایز است؟ و جهت دوم این است که دلیل بر شرطیت استقرار و طمأنینه در بدن مصلی در حال نماز چیست؟ و دلیل لبی است یا لفظی است؟ و این دلیل لفظی شامل نماز در مثل کشتی می شود یا نه؟ که صاحب جواهر از ظاهر شیخ طوسی در مبسوط و نهایه و ابن حمزه در وسیله و از کتاب مهذب و نهایة الاحکام نقل می کنند که گفته اند نماز در کشتی اختیاراً هم جایز است ولو بدن انسان تکان بخورد و حرکت کشتی به نحوی باشد که موجب اضطراب و تکان خوردن بدن مصلی بشود.

2.2حکم نماز خواندن در وسیله‌ی در حال حرکت

اما راجع به جهت أول و حکم نماز خواندن در وسیله در حال حرکت: به برخی روایات بر عدم جواز نماز در وسیله در حال حرکت در حال اختیار استدلال شده است که عمده این روایات را مطرح می کنیم؛

2.3أدله عدم جواز

2.4روایت أول

روایت أول، روایت معروف منقول از پیامبر صلی الله علیه و آله است: قَالَ النَّبِيُّ ص أُعْطِيتُ خَمْساً لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلِي جُعِلَتْ لِيَ‌ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ وَ أُحِلَّ لِيَ الْمَغْنَمُ وَ أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ وَ أُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ[2]

گفته شده است که مفاد روایت این است که باید مکان نمازگزاز زمین باشد و کسی که روی دابه مثل شتر یا أسب نماز می خواند مسجدش زمین نیست یا کسی که در أمثال قطار و هواپیما نماز می خواند مسجدش زمین نیست و لذا این نماز در حال اختیار جایز نیست ولو شرائط عامه نماز را مراعات کند و بدنش استقرار داشته باشد و قادر بر قیام و استقبال قبله و رکوع و سجود اختیاری باشد. لازمه ی این مطلب این است که حتی اگر فرض کنیم این وسیله در حال حرکت نباشد و قطار متوقّف باشد یا بالگرد در فضا متوقّف باشد در این صورت نیز نماز در حال اختیار جایز نباشد؛ ولی بعید است که کسی به این مطلب ملتزم شود و کسانی که اشکال کرده اند به نماز در وسیله در حال حرکت اشکال کرده اند.سند این روایت متعدد است و هم بین عامه معروف است و هم بین خاصه معروف است و لذا انسان قطع به صدورش پیدا می کند ولو أغلب این سند ها ضعیف است؛ البته أمالی صدوق این روایت را با سندی نقل می کند که به نظر ما قابل تصحیح است؛

شیخ صدوق در امالی این حدیث را از استادش محمد بن الحسن الولید از حسین بن حسن بن ابان از اسماعیل جعفی نقل می کند؛ [حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ أُعْطِيتُ خَمْساً لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلِي جُعِلَتْ لِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ أُحِلَّ لِيَ الْمَغْنَمُ وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ وَ أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلَامِ وَ أُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ[3] ] حسین بن حسن بن ابان و لو توثیق خاص ندارد اما ابن الولید که از مدققین در علم رجال بود بیش از دویست روایت از او نقل کرده و ما وثوق داریم اگر این شخص نزد ابن الولید حسن ظاهر نمی داشت، ابن الولیدی که این قدر در رجال سخت‌گیر بود از او به این مقدار نقل حدیث نمی کرد.

اما اسماعیل جعفی هم به نظر ما ثقه است، هر چند مردد بین اسماعیل بن جابر و بین اسماعیل بن عبدالرحمن و اسماعیل بن عبدالخالد است؛

زیرا اسماعیل بن جابر ثقه است هم به خاطر اینکه از مشایخ صفوان است و شیخ طوسی در کتاب عده شهادت داده که صفوان و یا بزنطی و یا ابن ابی عمیر لایروون و لایرسلون الا عن ثقة و هم این که شیخ طوسی در رجال او ثقه دانسته است«اسماعیل بن جابر الخثعمی ثقة» و اسماعیل بن جابر خثعمی ظاهرا همین اسماعیل بن جابر جعفی است زیرا در رجال این ها به عنوان دو نفر ذکر نشده اند و اگر دو نفر می بودند در رجال به صورت متعدد ذکر می شدند. شاهد دیگر این است که نجاشی فرموده است که راوی کتاب اسماعیل بن جابر جعفی، صفوان است و شیخ طوسی هم فرموده است که اسماعیل بن جابر خثعمی اصولی دارد که صفوان از او نقل کرده است که این مطلب نشان می دهد این دو یک نفر اند و شاید خثعمی تصحیف جعفی و یا بالعکس باشد.

اسماعیل بن عبدالرحمن جعفی هم ثقه است زیرا نجاشی فرموده است «کان وجها فی أصحابنا» و ظاهر این تعبیر، توثیق است و حداقل شهادت به حسن ظاهر اسماعیل بن عبدالرحمن جعفی است و حسن ظاهر شرعاً أماره عدالت است.

و اسماعیل بن عبدالخالق جعفی نیز صریحاً توسط نجاشی توثیق شده است.

نتیجه این که اسماعیل بن جعفی هر کسی باشد ثقه است و لذا این سند به نظر ما قابل تصحیح است؛ البته نسخه امالی صدوق باید مورد اطمینان باشد و بعید نیست با توجه به اینکه اضطراب متنی در آن نیست انسان اطمینان به صحت این نسخه امالی صدوق که فعلا در دسترس است پیدا کند؛ پس سند روایت مشکلی ندارد.

2.4.1مناقشه

لکن استدلال به این روایت در مقام صحیح نیست؛ زیرا مفاد این روایت امتنان است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند جعلت لی الارض مسجدا و طهورا؛ یعنی کی از ‌امتیازاتی که خداوند به منِ پیامبر داده است این است که زمین را برای من مسجد و طهور قرار داده است و ظاهرش این است که در مقابل تضییق در امم سابقه که عبادت شان را باید در معابد خاصی (مثل صومعه و کلیسا و کنیسه) برگزار می کردند و نمی توانستند در هر کجا که بخواهند عبادت کنند؛ اما در اسلام در هر مکانی می شود عبادت کرد. و خلاف ظاهر است که از این روایت شریفه تضییق و شرطیت زمین بودن مکان مصلی را استفاده کنیم و این که اگر روی دابه یا سفینه نماز خوانده شود جایز نیست.

شاهد بر این مطلب این است که واضح است نماز روی تخت حتیّ در حال اختیار جایز است و تخت از این جهت که نماز روی زمین به طور مستقیم نیست فرقی با دابه و مانند آن نمی کند؛ البته هواپیما از این جهت که اعتماد بر زمین ندارد ممکن است با قطار و دابه و ماشین تفاوت کند و لکن دلیلی نداریم که نماز در حال اختیار در هواپیما جایز نباشد.

2.5روایت دوم

روایت دوم که ممکن است به آن استدلال شود که نماز در حال اختیار باید روی زمین باشد، صحیحه ای است که شیخ طوسی با سند معتبرش از سعد بن عبدالله نقل می کند: سَعْدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يُصَلِّي عَلَى الدَّابَّةِ الْفَرِيضَةَ إِلَّا مَرِيضٌ يَسْتَقْبِلُ بِهِ الْقِبْلَةَ وَ يُجْزِيهِ فَاتِحَةُ الْكِتَابِ وَ يَضَعُ بِوَجْهِهِ فِي الْفَرِيضَةِ عَلَى مَا أَمْكَنَهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ وَ يُومِئُ فِي النَّافِلَةِ إِيمَاءً.[4]

احمد بن محمد ظاهرا احمد بن محمد بن عیسی است ولی اگر احمد بن حمد بن خالد برقی باشد او هم ثقه است و حماد بن عثمان از اجلاء اصحاب امام کاظم علیه السلام است

گفته می شود که مفاد روایت این سات که نماز بر دابه جز بر مریض جایز نیست؛ البته مراد نماز واجب است و دابه هم خصوصیت ندارد و مثالی برای وسیله حمل و نقل است و لذا روایت شامل نماز در قطار یا هواپیما هم می شود و مفاد روایت این است که در حال اختیار نماز در ماشین یا قطار یا هواپیما جایز نیست ولو تمام شرائط نماز مراعات شود.

2.5.1مناقشه

اشکال استدلال به روایت این است که: مقتضای جمود بر ظاهر روایت این است که گفته شود نماز فریضه بر دابه در حال اختیار جایز نباشد و وجهی ندارد به وسایل دیگر حمل و نقل تعدی کنیم؛ کما این که مقتضای جمود بر اطلاق این روایت این است که بگوییم حتی اگر دابه در حال حرکت نیست و مثلاً شتری است که دست و پایش بسته شده و امکان تحرک ندارد، نماز بر آن در حال اختیار جایز نباشد؛ و برخی بزرگان به این حکم تمایل دارند؛ مثلاً مرحوم علامه حلی در کتاب قواعد جلد 1 صفحه 252 فرموده است: «و لاتجوز الفریضة علی الراحلة اختیارا و ان تمکن من استیفاء الافعال علی اشکال» بعد در ادامه فرموده است: «و فی صحة الفریضة علی بعیر معقول أو ارجوحة متعلقة بحبالة نظر» یعنی حتی اگر شتری دستانش بسته شده است و امکان حرکت ندارد نماز فریضه روی آن خواندن، اشکال پیدا می کند. یا شهید اول در ذکری جلد 3 صفحه 189 فرموده است: «لو تمکن الراکب من الاستقبال و استیفاء الافعال کالراکب فی الکنیسة أو علی بعیر معقول ففی صحة صلاته وجهان اصحهما المنع» یعنی اگر شخص سواره مثل کسی که در محمل است یا روی شتر دست بسته است، بتواند شرائط عامه نماز مثل استقبال قبله و قیام در نماز را رعایت کند در صحت نماز او دو وجه است که اصح الوجهین این است که ممنوع است و در وجه آن فرموده است: «لان اطلاق الامر بالصلاة ینصرف الی القرار المعهود و هو ما کان علی الارض و ما کان فی معناها» یعنی اطلاق أمر به نماز، منصرف به استقرار متعارف است که بر روی زمین و مانند آن مثل نماز روی تخت است. یا مرحوم شهید ثانی در مسالک جلد 1 صفحه 159 فرموده است: «و لو کان الراکب بحیث یتمکن من الرکوع و السجود فی فرائض الصلاة هل یجوز له الفریضة علی الراحلة اختیارا قیل نعم و قیل لا و هو الاشبه» یعنی اگر راکب بتواند بر دابه نماز اختیاری بخواند اشبه این است که بگوییم چون سوار بر دابه است نماز فریضه او در حال اختیار اشکال دارد.

پس ممکن است یکی از شرائط نماز این باشد که روی دابه نباشد؛ و از حدائق نقل شده که فرموده اند این قول مشهور فقهاء است.

و لکن انصاف این است که: مفاد عرفی این صحیحه این است که از نماز فریضه بر دابه به این خاطر که عادتاً امکان رعایت شرائط نماز در حال اختیار بر روی دابه نیست، نهی می کند و شاهد بر این مطلب این است که حضرت در استثناء فرمودند «الا المریض» و راجع به مریض شرائط اضطراری را بیان کردند که او را به طرف قبله قرار می دهند و نیازی به خواندن سوره فاتحه الکتاب نیست و در حال سجود پیشانیش را بر هر چیزی که سجود بر آن صحیح است قرار می دهد؛ استثناء نشان می دهد که به این لحاظ است که کسی که روی دابه نماز می خواند شرائط اختیاریه نماز را عادتاً نمی تواند رعایت کند و اگر مریض باشد در حق او اغماض می شود. و أساساً متعارف در نماز بر روی دابه همین است که انسان شرائط اختیاریه نماز مثل استقرار بدن خود مصلی و مثل استقبال قبله و مثل رکوع اختیاری را نمی تواند عادتاً مراعات کند. و انصافاً این روایت بیش از این ظهور ندارد.

لذا حتی در مورد دابه هم اگر فرض کنیم که به نحوی است که نماز اختیاری روی آن می شود خواند مشکلی نخواهد داشت مثل این که روی دابه محملی باشد که مرتفع باشد و رکوع و سجود و قیام در آن به راحتی انجام شود یا این که مکلف شخصی است که اگر روی زمین می بود نماز نشسته می خواند و حال روی دابه نماز نشسته می خواند و شرائط نماز را هم رعایت می کند. از روایت استفاده نمی شود که این کار در حال اختیار جایز نیست.

2.6روایت سوم

روایت سوم، روایتی است که شیخ طوسی در تهذیب نقل می کند: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ يُصَلِّي الرَّجُلُ شَيْئاً مِنَ الْمَفْرُوضِ‌ رَاكِباً قَالَ لَا إِلَّا مِنْ ضَرُورَةٍ.[5]

در این روایت بیان شده است که نماز واجب را نمی توان در حال سواره خواند مگر این که ضرورتی اقتضا کند؛ گفته می شود این روایت اطلاق دارد و شامل فرضی که انسان بتواند تمام شرائط اختیاریه نماز را رعایت کند می شود مثل این که در هواپیما یا قطار تمام شرائط اختیاری را بتواند رعایت کند که اطلاق روایت فرموده است نماز فریضه در حال سواره فقط در حال ضرورت جایز است.

سند روایت مشتمل بر أحمد بن هلال عبرتایی است ولی مرحوم خویی فرموده است این روایت موثقه است و احمد بن هلال عبرتایی ثقه است هر چند فاسد العقیدة است و دلیل بر وثاقتش این است که نجاشی در حق او فرموده است: «صالح الروایة»، علاوه بر اینکه جزء رجال تفسیر قمی هم می باشد و در دیباجه تفسیر قمی علی بن ابراهیم قمی شهادت داده که از ثقات این روایات کتاب تفسیر را نقل می کنیم. ما قبلا راجع به احمد بن هلال عبرتایی بحث کردیم و در وثاقت او اشکال کردیم.

اما روایتی دیگر شیخ در تهذیب به اسنادش از محمد بن علی بن محبوب که اسناد صحیحی است نقل می کند از احمد بن حسن که ثقه است از نضر که نضر بن سوید است که او هم ثقه است از عبدالله بن سنان که از اجلاء اصحاب است: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُصَلِّ شَيْئاً مِنَ الْمَفْرُوضِ‌ رَاكِباً قَالَ النَّضْرُ فِي حَدِيثِهِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ مَرِيضاً[6] .

در این روایت فرموده است نماز فریضه را در حال رکوب نباید بخوانید. که سند این روایت تمام است. و لذا به این روایت هم استدلال شده که شرط مکان مصلی این است که استقرار داشته باشد و لذا کسی که سوار دابه است یا سوار قطار یا هواپیما است و لو تمام شرائط دیگر نماز را بتواند رعایت بکند اما چون در حال سیر است در حال رکوب است نمازش جایز نیست. انشاءالله راجع به این روایت در جلسه آینده بحث خواهیم کرد و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.


[1] ارجوحه چیزی مثل تاب است یا به تعبیر دیگر به آن ألاکلنگ گفته می شود. (استاد).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo