< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

96/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الصلاه/اوقات نماز های یومیه /ادامه مسأله نهم عروه (تزاحم بین وقت فضیلت و نماز جماعت)

خلاصه مباحث گذشته:

 

ادامه مسأله نهم (تزاحم بین وقت فضیلت و نماز جماعت)

بحث راجع به مسأله نهم بود:

يستحب التعجيل في الصلاة في وقت الفضيلة‌ و في وقت الإجزاء بل كلما هو أقرب إلى الأول يكون أفضل إلا إذا كان هناك معارض كانتظار الجماعة أو نحوه‌

صاحب عروه بحث تزاحم بین وقت فضیلت و ادراک جماعت را در مسأله سیزدهم هم مطرح کرده است: مسألة قد مر أن الأفضل في كل صلاة تعجيلها‌ فنقول يستثنى من ذلك موارد ... السادس لانتظار الجماعة إذا لم يفض إلى الإفراط في التأخير

و این مطلب قابل بحث است و مرحوم حکیم فرموده است حتّی اگر منجرّ به افراط در تأخیر نماز از وقت فضیلت شود باز انتظار جماعت أفضل است.

مشکل این است که اگر علی القاعده بحث کنیم، و با قطع نظر از روایت جمیل بن صالح بحث کنیم (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّهُمَا أَفْضَلُ- يُصَلِّي الرَّجُلُ لِنَفْسِهِ فِي أَوَّلِ الْوَقْتِ- أَوْ يُؤَخِّرُ قَلِيلًا وَ يُصَلِّي بِأَهْلِ مَسْجِدِهِ- إِذَا كَانَ إِمَامَهُمْ قَالَ- يُؤَخِّرُ وَ يُصَلِّي بِأَهْلِ مَسْجِدِهِ إِذَا كَانَ [هُوَ] الْإِمَامَ.[1] ) که مختصّ امام جماعت است و ممکن است امام جماعت مستحبّ باشد نماز را تأخیر بیندازد تا جمع کثیری به او اقتدا کنند ولی برای مأموم مستحبّ باشد نماز را بدون تأخیر در ابتدای وقت بخواند و احتمال خصوصیّت در مورد امام جماعت می دهیم. علاوه بر این که مورد روایت تأخیر یسیر است و سند آن هم اشکال داشت.

شبهه شرکت نکردن در نماز جماعت به جهت رعایت وقت فضیلت

اگر علی القاعده بحث کنیم؛

مرحوم خویی و مشابه آن آقای سیستانی فرمودند که: اگر انتظار نماز جماعت منجرّ به فوت وقت فضیلت شود ، وقت فضیلت مقدّم است.

و این را هم ضمیمه کنیم که وقت فضیلت نماز عشاء بعد از زوال حمره مغربیه و حدود 50 دقیقه بعد از اذان مغرب است و اتّفاقاً صاحب عروه در مسأله 13 یکی از اسثنائات استحباب درک أول وقت را چنین بیان می کند: الحادي عشر العشاء تؤخر إلى وقت فضيلتها و هو بعد ذهاب الشفق بل الأولى تأخير العصر إلى المثل و إن كان ابتداء وقت فضيلتها من الزوال

و نتیجه این می شود که: در این نماز جماعت هایی که برقرار می شود نماز مغرب را بخوانیم و أفضل این است که نماز عشاء را تا ذهاب حمره مغربیه تأخیر بیندازیم و با جماعت نخوانیم. بلکه اگر بگوییم وقت فضیلت نماز ظهر طبق روایت صحیحه، موقعی است که سایه دو هفتم شاخص شود و وقت فضیلت نماز عصر، زمانی است که سایه چهار هفتم شاخص شود و قبل از آن نماز ظهر و عصر فضیلت ندارد (القدمان و أربعه أقدام صواب جمیعاً) معنایش این است که نماز جماعت ظهر و عصر هم در ابتدای زوال أفضل نباشد و أفضل این باشد که نماز تأخیر انداخته شود و تأخیر نماز بر نماز جماعتی که در ابتدای وقت خوانده می شود، مقدّم باشد.

و نیز این مسلّم است که نافله مانع از فضیلت مبادرت به نماز است و در این نماز ها که امام جماعت نماز ظهر را و نماز عصر را سریع می خواند و فرصت برای نافله پیدا نمی شود تأخیر أفضل می شود و امام جماعت هایی که نافله ظهر و نافله عصر را بخوانند نادر اند.

نتیجه این می شود که رعایت درک فضیلت وقت، مانع از ادراک نماز جماعت می شود. و در نماز صبح هم مشکل دخول وقت وجود دارد و ده دقیقه ای در لیالی عادی و بیست دقیقه ای در لیالی مقمره جهت احتیاط، تأخیر می اندازد و نتیجه‌ی این ها ترک نماز جماعت می شود و این یک شبهه ای است.

جواب مرحوم حکیم از این شبهه

مرحوم حکیم شبهه را از اساس برطرف کرده و فرموده است:

تأخیر نماز برای درک نماز جماعت حتّی اگر منجرّ به فوت وقت فضیلت شود باز مقدّم است زیرا روایات به ثواب نماز جماعت خیلی تأکید کرده اند.

بررسی أهم در صورت تزاحم بین نماز جماعت و وقت فضیلت با ملاک ثواب

ما باید ثواب درک وقت فضیلت و ثواب درک نماز جماعت را بررسی کنیم و هر کدام بیشتر بود همان أفضل است.

نکته: البته در واجب و مستحبّ این گونه نیست که اگر ثواب مستحبّ به مقداری باشد ثواب واجب بیشتر باشد. بلکه ممکن است چون واجب است و فریضه است ثوابش کمتر باشد مثل بدء به سلام که مستحبّ است و ثواب آن از جواب سلام که واجب است بیشتر است و می گویند جواب سلام وظیفه ات بوده است و خدا رئوف است و حال یک ثواب هم برای این واجب قرار داده است.

ولی در مستحبّ عرفی نیست که مستحبِّ أفضل، ثوابش از مستحبّ مفضول کمتر باشد هر چند احتمال عقلی دارد که چیزی که مستحبّ أفضل است چون رغبت نوعیه دارد نیازی به زیاد کردن ثواب آن نباشد مثل اتیان نساء در شب أول ماه رمضان. و گاهی مستحبّی غیر أفضل است ولی چون رغبت نوعیه به آن وجود ندارد ثواب آن زیاد می شود مثل این که در روایت آمده است که: قطعه خبزی در مکان غیر نظیف پیدا شد و حضرت آن نان را شست و به دست عبد خود داد و فرمودند این را نگه دار تا بعد از تطهیر برگردم و آن را بخورم و وقتی از تطهیر برگشتند، دیدند که عبد نان را خورده است که حضرت فرمود توآزدای، این قطعه خبز وارد شکم کسی نمی شود مگر این که أهل بهشت است که در این جا رغبت نوعیه وجود ندارد که قطعه خبزی که در محل غیر نظیف پیدا شده است خورده شود.

لذا این احتمال ثبوتی وجود دارد ولی در نماز جماعت و درک وقت فضیلت نکته عرفیه ای وجود ندارد که أفضل، ثوابش از مفضول کمتر باشد.

و این که رجاءً در ابتدای وقت نماز فرادا بخوانم و در نماز جماعت هم شرکت کنم ولو از باب صلاه معاده جماعهً که مستحب است: بر فرض استحباب شرکت در نماز جماعت شامل این نمازی که قبلاً فرادا خوانده شده با علم به این که جماعتی برگزار می شود، بشود فرضی است که برای برخی مکلّفین فایده دارد ولی ما می خواهیم مسأله را برای کسی که تنها می خواهد یک بار نماز بخواند و قصد تکرار نماز ندارد، بررسی کنیم که چنین شخصی وقت فضیلت را انتخاب کند و یا نماز جماعت را مقدّم کند.

روایات مربوط به ثواب نماز جماعت

لذا روایات را بررسی می کنیم: روایات جماعت این گونه وارد شده است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصَّلَاةُ فِي جَمَاعَةٍ تَفْضُلُ عَلَى كُلِّ صَلَاةِ الْفَرْدِ بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً تَكُونُ خَمْساً وَ عِشْرِينَ صَلَاةً.[2]

این روایت می گوید که نماز جماعت 24 پله از نماز فرادا بالاتر است لذا بیست و پنج برابر نماز فرادا می شود. سند این روایت تمام است.

روایات دیگری داریم که سند آن ضعیف است ولی أخبار تسامح در أدله سنن می گوید که هر چه ثواب در حدیث ضعیف برسد آن ثواب داده می شود ولو همان طور که گفته شده نباشد:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مَنْ مَشَى إِلَى مَسْجِدٍ يَطْلُبُ فِيهِ الْجَمَاعَةَ- كَانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ حَسَنَةٍ- وَ يُرْفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مِثْلُ ذَلِكَ- فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ عَلَى ذَلِكَ- وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ- يَعُودُونَهُ فِي قَبْرِهِ وَ يُبَشِّرُونَهُ- وَ يُؤْنِسُونَهُ فِي وَحْدَتِهِ- وَ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّى يُبْعَثَ.[3]

هر گامی که برای نماز جماعت بر می دارد هفتاد هزار ثواب برای او نوشته می شود. البته این روایت در مورد رفتن به سوی مسجد برای نماز جماعت است.

الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الرِّضَا ع فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ: وَ الصَّلَاةُ فِي الْأَوْقَاتِ- وَ فَضْلُ الْجَمَاعَةِ عَلَى الْفَرْدِ- بِكُلِّ رَكْعَةٍ أَلْفَا رَكْعَةٍ- وَ لَا تُصَلِّي خَلْفَ فَاجِرٍ- وَ لَا تَقْتَدِي إِلَّا بِأَهْلِ الْوَلَايَةِ- وَ لَا تُصَلِّ فِي جُلُودِ الْمَيْتَةِ وَ لَا جُلُودِ السِّبَاعِ.[4]

برخی سند أحادیث تحف العقول را معتبر می دانند چون در ابتدای کتاب عبارتی دارد: فتلقّوا ما نقله الثقات که ما در آن مناقشه کردیم. روایت می گوید هر رکعت جماعت نسبت به فرادا دو هزار برابر است.

صاحب عروه در فضیلت نماز جماعت دو روایت دیگر ذکر می کند:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ قَالَ: أَرْسَلْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَسْأَلُهُ- عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي الْمَكْتُوبَةَ وَحْدَهُ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ- أَفْضَلُ أَوْ صَلَاتُهُ فِي جَمَاعَةٍ- فَقَالَ الصَّلَاةُ فِي جَمَاعَةٍ أَفْضَلُ.[5] محمد بن عماره توثیق ندارد.

صاحب عروه می فرماید نماز در مسجد کوفه ببینیم چه مقدار ثواب دارد که ثواب نماز جماعت از آن أفضل است:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخَرَّازِ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي يَا هَارُونَ بْنَ خَارِجَةَ كَمْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ- يَكُونُ مِيلًا قُلْتُ لَا قَالَ- فَتُصَلِّي فِيهِ الصَّلَوَاتِ كُلَّهَا قُلْتُ لَا- قَالَ أَمَا لَوْ كُنْتُ بِحَضْرَتِهِ- لَرَجَوْتُ أَنْ لَا تَفُوتَنِي فِيهِ صَلَاةٌ- وَ تَدْرِي مَا فَضْلُ ذَلِكَ الْمَوْضِعِ- مَا مِنْ عَبْدٍ صَالِحٍ وَ لَا نَبِيٍّ- إِلَّا وَ قَدْ صَلَّى فِي مَسْجِدِ كُوفَانَ- حَتَّى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أَسْرَى اللَّهُ بِهِ- قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ أَ تَدْرِي أَيْنَ أَنْتَ السَّاعَةَ- يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْتَ مُقَابِلُ مَسْجِدِ‌ كُوفَانَ- قَالَ فَاسْتَأْذِنْ لِي رَبِّي حَتَّى آتِيَهُ فَأُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ- فَاسْتَأْذَنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَذِنَ لَهُ- وَ إِنَّ مَيْمَنَتَهُ لَرَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ- وَ إِنَّ وَسَطَهُ لَرَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ- وَ إِنَّ مُؤَخَّرَهُ لَرَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ- وَ إِنَّ الصَّلَاةَ الْمَكْتُوبَةَ فِيهِ لَتَعْدِلُ بِأَلْفِ صَلَاةٍ- وَ إِنَّ النَّافِلَةَ فِيهِ لَتَعْدِلُ بِخَمْسِمِائَةِ صَلَاةٍ- وَ إِنَّ الْجُلُوسَ فِيهِ بِغَيْرِ تِلَاوَةٍ وَ لَا ذِكْرٍ لَعِبَادَةٌ- وَ لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِيهِ لَأَتَوْهُ وَ لَوْ حَبْواً.[6]

در سند روایت سهل بن زیاد و محمد بن عبدالله بن خزاز است که توثیق ندارند.

صاحب عروه چنین استدلال می کند که: نماز فریضه در مسجد کوفه برابر با هزار نماز فریضه در غیر مسجد کوفه است و نماز جماعت از نماز در مسجد کوفه أفضل است.

روایت دومی که صاحب عروه به آن استدلال می کند همان روایتی است که معروف است و در رساله ها هم ذکر شده است:

الشَّهِيدُ الثَّانِي فِي رَوْضِ الْجِنَانِ، نَقْلًا عَنْ كِتَابِ الْإِمَامِ وَ الْمَأْمُومِ لِلشَّيْخِ أَبِي مُحَمَّدٍ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْقُمِّيِّ بِإِسْنَادِهِ الْمُتَّصِلِ إِلَى أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَتَانِي جَبْرَئِيلُ مَعَ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ بَعْدَ صَلَاةِ الظُّهْرِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبِّكَ يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ أَهْدَى إِلَيْكَ هَدِيَّتَيْنِ لَمْ يُهْدِهِمَا إِلَى نَبِيٍّ قَبْلَكَ قُلْتُ مَا الْهَدِيَّتَانِ قَالَ الْوَتْرُ ثَلَاثُ رَكَعَاتٍ وَ الصَّلَاةُ‌ الْخَمْسُ فِي جَمَاعَةٍ قُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا لِأُمَّتِي فِي الْجَمَاعَةِ قَالَ يَا مُحَمَّدُ إِذَا كَانَا اثْنَيْنِ كَتَبَ اللَّهُ لِكُلِّ وَاحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ مِائَةً وَ خَمْسِينَ صَلَاةً وَ إِذَا كَانُوا ثَلَاثَةً كَتَبَ اللَّهُ لِكُلٍّ مِنْهُمْ بِكُلِّ رَكْعَةٍ سِتَّمِائَةِ صَلَاةٍ وَ إِذَا كَانُوا أَرْبَعَةً كَتَبَ اللَّهُ لِكُلِّ وَاحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ أَلْفاً وَ مِائَتَيْ صَلَاةٍ وَ إِذَا كَانُوا خَمْسَةً كَتَبَ اللَّهُ لِكُلِّ وَاحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ أَلْفَيْنِ وَ أَرْبَعَمِائَةِ صَلَاةٍ وَ إِذَا كَانُوا سِتَّةً كَتَبَ اللَّهُ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِكُلِّ رَكْعَةٍ أَرْبَعَةَ آلَافٍ وَ ثَمَانَمِائَةِ صَلَاةٍ وَ إِذَا كَانُوا سَبْعَةً كَتَبَ اللَّهُ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِكُلِّ رَكْعَةٍ تِسْعَةَ آلَافٍ وَ سِتَّمِائَةِ صَلَاةٍ وَ إِذَا كَانُوا ثَمَانِيَةً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ تِسْعَةَ عَشَرَ أَلْفاً وَ مِائَتَيْ صَلَاةٍ وَ إِذَا كَانُوا تِسْعَةً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِكُلِّ رَكْعَةٍ سِتَّةً وَ ثَلَاثِينَ أَلْفاً وَ أَرْبَعَمِائَةِ صَلَاةٍ وَ إِذَا كَانُوا عَشَرَةً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لِكُلِّ وَاحِدٍ بِكُلِّ رَكْعَةٍ سَبْعِينَ أَلْفاً وَ أَلْفَيْنِ وَ ثَمَانَمِائَةِ صَلَاةٍ فَإِنْ زَادُوا عَلَى الْعَشَرَةِ فَلَوْ صَارَتْ بِحَارُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ كُلُّهَا مِدَاداً وَ الْأَشْجَارُ أَقْلَاماً وَ الثَّقَلَانِ مَعَ الْمَلَائِكَةِ كُتَّاباً لَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يَكْتُبُوا ثَوَابَ رَكْعَةٍ وَاحِدَةٍ يَا مُحَمَّدُ تَكْبِيرَةٌ يُدْرِكُهَا الْمُؤْمِنُ مَعَ الْإِمَامِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ سِتِّينَ أَلْفَ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ وَ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا سَبْعِينَ أَلْفَ مَرَّةٍ وَ رَكْعَةٌ يُصَلِّيهَا الْمُؤْمِنُ مَعَ الْإِمَامِ خَيْرٌ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ دِينَارٍ يَتَصَدَّقُ بِهَا عَلَى الْمَسَاكِينِ وَ سَجْدَةٌ يَسْجُدُهَا الْمُؤْمِنُ مَعَ الْإِمَامِ فِي جَمَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِتْقِ مِائَةِ رَقَبَةٍ‌[7]

که اگر دو نفر در نماز جماعت باشند هر رکعتی صد و پنجاه نماز حساب می شود و نگفت هر رکعتی صد و پنجاه رکعت حساب می شود و عملاً هر رکعتی سیصد رکعت می شود. و وقتی جماعت به ده نفر می رسد هفتاد و دو هزار و هشتصد نماز برای او نوشته می شود و اگر از ده نفر بگذرد دیگر ثواب آن قابل محاسبه نیست.

لابد صاحب عروه از باب تسامح در أدله سنن این روایت را قبول می کند و خصوصاً این که این روایت از نبی صلی الله علیه و آله است و ما بلغه النبی در مورد آن صدق می کند و قدرمتیقّن از أخبار تسامح در أدله سنن است.

نتیجه بررسی روایات ثواب نماز جماعت

به نظر ما:

روایت بیست وپنج برابر، سندش معتبر بود. و این روایات سند ندارد و ما أخبار تسامح در أدله سنن را دلیل بر حجّیت خبر ضعیف نمی دانیم. بله دلیل بر إعطاء ثواب می دانیم از جایی که خبر معتبر معارض دارد انصراف دارد و در این جا خبر معتبر گفت که نماز جماعت بیست و پنج برابر نماز فرادا است نه این که دو هزار برابر باشد.

فرق است بین جایی که امکان تقیید اطلاق باشد مثل این که گفته باشد ثواب زیارت امام حسین علیه السلام حجّ است که جنس حجّ را می گوید و در جایی دیگر تعداد حجّ را بیان می کند. ولی در این جا در هر دو حدیث عدد را مشخّص کرده است لذا تعارض وجود دارد.

و این با غمض عین از نظر آقای سیستانی است که این روایات مربوط به جایی است که بلغه خبر صحیح نه این که خبر ضعیف آمده باشد. و آقای زنجانی هم قبلاً همین اشکال را می کردند ولی ظاهراً از این اشکال عدول کردند که تعبیر در برخی روایات عنوان من بلغ، نیست بلکه تعبیر به من سمع کرده است که شامل خبر ضعیف هم می شود. البته این اشکال که من بلغ شامل خبر ضعیف نمی شود را ما جواب دادیم. و نیز اشکال دیگر آقای سیستانی را جواب دادیم که در روایت آمده است من بلغه شیء من الثواب علی شیء من الخیر که باید خیر بودن محرز باشد. که اگر این اشکال وارد هم باشد در این جا مشکلی نداریم زیرا خیر بودن نماز جماعت محرز است.

لذا عمده اشکال همین بود که عرض کردیم که از أخبار تسامح در أدله سنن حجّیت خبر ضعیف را نفهمیدیم و بلوغ ثواب هر چند منشأ إعطاء ثواب می شود ولی أولاً از این جایی که خبر صحیح ثواب مباین با آن را بگوید انصراف دارد و ثانیاً إعطاء ثواب تفضّلی برای ترغیب مردم، أفضلیّت فقهیه درست نمی کند و أفضلیت فقهیه نیازمند دلیل معتبر است.

أما روایت مسجد کوفه غیر از ضعف سند، معارض هم دارد که البته در سند آن محمد بن سنان است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ الصَّلَاةُ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ فَرْداً- أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ صَلَاةً فِي غَيْرِهِ جَمَاعَةً.[8]

در مقابل آن روایت که می گفت نماز جماعت از نماز در مسجد کوفه أفضل است این روایت می گوید نماز فرادا در مسجد کوفه أفضل از نماز جماعت است.

روایات مربوط به ثواب درک وقت فضیلت

أما روایات راجع به وقت فضیلت:

روایات ثواب معیّنی ذکر نشده است و ما در روایات ثواب معیّنی پیدا نکردیم.

ولی باید توجّه شود که:

گاهی انتظار جماعت موجب تضییع نماز می شود و مکلّف داخل در روایاتی می شود که می گوید اگر کسی نماز ظهر را از چهار هفتم شاخص و نماز عصر را از شش هفتم شاخص تأخیر بیندازد فذلک المضیّع، و به آقای حکیم می گوییم که این غیر از وقت فضیلت است و تزاحم بین نماز جماعت و تضییع نماز است. این بحث را در جلسه بعد دنبال می کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo