< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/06/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صلاۀ/نماز جمعه /معنای حرمت نماز جمعه و ادله قائلین به وجوب تعیینی

خلاصه مباحث گذشته:

بحث درحکم نماز جمعه در عصر غیبت بود که چهار قول مطرح شد. قول اول وجوب تعیینی، که قول شهید ثانی در رساله صلاة جمعه است. قول دوم قول به وجوب تخییری، که مذهب مشهور متاخرین هست؛ از جمله امام قدس سره و آقای سیستانی. قول سوم قول به حرمت نماز جمعه در عصر غیبت بود که استظهارمان این بود که اگر نماز جمعه در عصر غیبت حرمت داشته باشد، حرمت تشریعیه دارد. یعنی ما بر اقامه نماز جمعه ولایت نداریم.

 

وجه حرمت تشریعیه نماز جمعه

وجه اینکه بر اقامه نماز جمعه ولایت نداریم این است که نماز جمعه از مناصب امام معصوم هست و با اذن او باید نماز جمعه برگزار بشود. و مثل تصدی غیر ولی می شود که فی نفسه حرمت تکلیفی ندارد؛

مثال برای تصدی غیر ولی:

1-مادر یک فرزند بعد از فوت پدر بر فرزند ولایت ندارد، باید از حاکم شرع کسب تکلیف کند. (مگر اینکه پدر به قیمومت او در فرض فقد جد پدری وصیت کند، و الا اگر جد پدری باشد قیم شرعی اوست). حالا اگر بدون اذن حاکم شرع متصدی قیمومت این طفل یتیمش شد، اگر تصرف تکوینی در اموال طفل کند حرام تکلیفی است. اما تصرف اعتباری مثل بیع و شراء، تنها حرام وضعی است.

2-امام جماعت اگر فاسق بود تنها جماعت باطل است و حرام تکلیفی مرتکب نمی‌شود. مگر این‌که بگوییم تسبیب کرده است مامومین را به ترک وظیفه نماز فرادی که از این جهت هم مشهور اشکال نمی‌کنند. می‌گویند فوقش مأموم قرائت را بخاطر اعتقادی که به این امام جماعت دارد، ترک می کند و این موجب بطلان نماز نیست. و لذا می‌گویند امام جماعت شدن شخصی که خود را فاسق می‌داند شرعا حرام نیست. و لو ولایت ندارد فاسق بر اقامه امامت جماعت، اما این حرمت ذاتیه و تکلیفیه که نمی‌آورد.

ردّ وجه حرمت ذاتی

تصدی نماز جمعه بدون اذن امام هم تصدی غیر ولی است. چرا حرام ذاتی باشد؟ این‌که تعبیر کردند غصب منصب امام معصوم هست، غصب اعتباری است نه تکوینی؛ و غصب اعتباری دلیلی بر حرمت ندارد چون تصرف در مال الغیر نمی‌کند تنها متصدی منصبی شد که اهلیت آن را ندارد و بعدش هم احتیاطا نماز ظهر را می‌خواند.

اشکال

پس چرا در دعای صحیفه سجادیه آمده: «اللهم ان هذا مقام خلفائك قد ابتزّوها». یعنی کار آن‌ها حرام بود که غصب کردند مقام خلفاء خدا را که اقامه نماز جمعه است.

جواب

این دعا ناظر به خلفاء جور است که مانع شده بودند از این‌که ائمه اقامه نماز جمعه بکنند و متصدی این منصب شوند. کار آن‌ها حرام تکلیفی بود. اما اگر مانع نمی‌شدند، می‌رفتند در یک روستایی که امام در آنجا حضور ندارد، نائب خاص هم در آنجا ندارد، نماز جمعه برپا می‌کردند، معلوم نبود کارشان حرام تکلیفی باشد.

نتیجه نهایی: پس به نظر ما اگر قول ثالث را ما بپذیریم باید حرمت تشریعیه نماز جمعه را بگوییم و حرمت ذاتیه آن خلاف ظاهر است.

نظر آقای زنجانی

آقای زنجانی فرموده اند که ما شبهه حرمت ذاتیه هم داریم در نماز جمعه. هم برای امام جمعه هم برای مامومین. چون این کارشان ممکن است غصب منصب امام معصوم باشد.

و نقل کردند که مرحوم آقای بروجردی هم احتیاط می‌کردند در رابطه با حرمت ذاتیه اقامه نماز جمعه و مرحوم آقای داماد به حرمت ذاتیه آن فتوی می‌داده.

اگر شبهه حرمت ذاتی ردّ نشود دوران الامر بین المحذورین رخ می دهد؛ یعنی نماز جمعه مردّد بین حرام ذاتی و واجب می شود. و دیگر نمی توان به این صورت احتیاط کرد که هم در نماز جمعه شرکت کنیم و هم نماز ظهر را بخوانیم. و لذا آقای زنجانی فرمودند ما احتیاط می‌کنیم؛ مقلدین ما یا از موضوع خودشان را خارج کنند؛ بروند سفر یا از مرجع تقلید دیگری تقلید کنند با رعایت اعلم فالاعلم. چون در این موارد احتیاط ایشان ناشی است از عدم رجوع کامل به ادله و رجوع به دیگران را اجازه می‌دهند.

اما این شبهه را ما ضعیف می دانیم و اگر حرمتی باشد، حرمت تشریعیه است که آقای حکیم همین را در تعلیقه عروه فرمود: «الظاهر عدم مشروعیة صلاة الجمعة فی عصر الغیبة» و لذا مانعی ندارد افراد رجائا نماز جمعه بخوانند ولی مجزی از نماز ظهر نیست.

نکته ای در رابطه با فتوای مرحوم تبریزی

قول رابع هم تفصیل بود بین اقامه نماز جمعه که واجب تخییری بود ولی بعد از این‌که اقامه شد با شرائط، حضور در آن واجب تعیینی است که عرض کردیم نظر مرحوم آقای خوئی و استاد همین بود و لو احتیاط واجب می‌کردند.

و این را هم عرض کنم: کسانی که مقلد مرحوم تبریزی هستند این احتیاط واجب از آن احتیاط های واجبی است که ایشان تخطئه غیر می‌کرد. یعنی می‌فرمود آن هایی که فتوی نمی‌دهند به وجوب حضور در نماز جمعه بعد از اقامه آن با شرائط اشتباه می‌کنند. ولی من که لازم نیست فتوی بدهم بر خلاف مشهور؛ احتیاط می‌کنم. کسانی که خبر ندارند که ایشان تخطئه می‌کرد غیر را و رأی داشت و لو طبق رأیش فتوی نداد، می‌توانند رجوع کنند به مراجع دیگر که مثلاً حتی نسبت به حضور بعد الاقامة قائل به وجوب تخییری هستند مثل آقای سیستانی. اما آن هایی که خبر دارند ایشان تخطئه غیر می‌کرد،‌ اخیراً نظر ایشان این بود در احتیاط های واجبی که عامی بداند که مرجعش تخطئه غیر می‌کند، حق رجوع به فالاعلم ندارند و باید طبق این احتیاط عمل کنند و رجوع در این احتیاط به دیگران مشکل خواهد بود.

اشاره به قائلین قول اول

بحث راجع به ادله قول اول بود؛ قول به وجوب تعیینی نماز جمعه اقامتاً و حضوراً. که قول شهید ثانی هست در صلاة الجمعة، در کتاب رساله صلاة الجمعة. و همانطور که مرحوم صاحب جواهر گفته این خلاف فرمایشات شهید ره در کتاب های دیگراست. ما به شرح لمعه هم که رجوع کردیم، ایشان در شرح لمعه صریحا فرموده که ما قائل به وجوب تخییری نماز جمعه هستیم چون اجماع داریم، لدعواهم الاجماع علی عدم وجوبها تعیینا فی عصر الغیبة. و الا اگر اجماع نداشتیم ظاهر ادله وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت است.

صاحب مدارک، مرحوم فیض کاشانی در رساله صلاة الجمعة قائل به وجوب تعیینی شدند. در معاصرین مرحوم حاج آقا مرتضی حائری قائل به وجوب تعیینی اقامه نماز جمعه و حضور در آن بعد از اقامه هستند.

أدله قول اول

دلیل شان برخی از آیات و روایات هست؛

1-آیه سوره جمعه

در قرآن دو آیه است که به آن بر وجوب تعیینی اقامه نماز جمعه در عصر غیبت استدلال شده است:

اولین آیه، آیه سوره جمعه است که «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون».

آیه دوم هم «حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی» هست که در برخی از روایات به صلاة جمعه تفسیر شده.

تقریب استدلال به آیه اول

مرحوم شهید ثانی در استدلال به این آیه شریفه فرموده اند که؛ مفسرین اجماع دارند که مراد از «فاسعوا الی ذکر الله» یا نماز جمعه است یا خطبه نماز جمعه. و لذا أمر داریم به سعی بعد از شنیدن اذان روز جمعه، بشتابیم برای شنیدن خطبه های نماز جمعه و بعد شرکت در نماز جمعه و یا امر داریم به شتافتن به سمت خود نماز جمعه. و امر ظاهر است در وجوب.

مرحوم آقای حائری، حاج آقا مرتضی حائری، فرمودند به نظر ما این استدلال تمام است. چرا؟ ایشان فرمودند برای این‌که این آیه درست است به نحو قضیه شرطیه است، «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله» ولی ما دو قرینه داریم که مراد از این آیه این نیست که «اذا اقیمت صلاة الجمعة فاحضروا فیها». بلکه به این معنا است که هنگام دخول وقت و هنگام ظهر در روز جمعه مردم به سمت اقامه نماز جمعه بشتابند؛

قرینه اول: این است که هیچ عرفی برای نداء که اذان نماز است موضوعیت قائل نیست: که اگر اذان نگویند شرط وجوب نماز جمعه محقق نشود. و ظاهر این عنوان به ارتکاز عرفی این است که «اذا دخل الوقت، اذا زالت الشمس من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله».

قرینه دوم: این آیه نگفته که «اذا نودی للأذان لصلاة الجمعة». بلکه گفتهاذا نودی للصلاة من یوم الجمعة». جنس صلاۀ اراده شده یعنی فرق ندارد این نداء للصلاة برای نماز ظهر باشد یا برای نماز جمعه. اگراذان ظهر بگویند اعم از این‌که بخواهند نماز ظهر بخوانند یا نماز جمعه، شرط محقق می شود. و معنای چنین می شود که: اگر اذان ظهر را بگویند در روز جمعه باید بروید نماز جمعه بخوانید. حالا این اذان ظهر را برای اقامه نماز جمعه گفتند یا برای اقامه نماز ظهر گفتند در هر صورت شرط محقق می شود.

و لذا این آیه شریفه دلیل بر وجوب اقامه نماز جمعه است بر هر زمانی چه در عصر حضور چه در عصر غیبت.

تقویت استدلال با دفعِ دخل مقدّر

اشکال:بعد ایشان می‌فرماید ممکن است شما به ما اشکال کنید؛ بگویید این آیه در مقام بیان شرائط صحت نماز جمعه نیست؛ این آیه در مقام ترغیب به نماز جمعه است با حفظ شرائط آن. «یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة» یعنی «نودی للصلاة الصحیحة» دیگه، «فاسعوا الی ذکر الله» یعنی «فاسعوا الی صلاة صحیحة یا فاسعوا الی خطبة صلاة جمعه صحیحه». اما صلاة جمعه صحیحه چیست در مقام بیان نیست. شاید نماز جمعه صحیح آن نمازی است که به اذن معصوم یا با وجود نائب خاص معصوم برگزار بشود و شامل عصر غیبت نمی‌شود.

جواب:ایشان در جواب فرموده است که این آیه اطلاق دارد. این آیه می‌گوید که «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله». اگر روز جمعه شد، اذان ظهر شد، بشتابید به سوی اقامه نماز جمعه. اطلاق دارد؛ شامل عصر غیبت هم می‌شود که امکان اذن از امام معصوم نیست. و این اطلاق شرطیت حضور امام معصوم را نفی می کند.

نکته:أصل اولی اطلاق است: بعد ایشان درد دلی می‌کند. می‌گوید: بعضی جاها می خواهیم اطلاق‌گیری کنیم مثلاً بگوییم: «کتب علیکم الصیام» اطلاق دارد نسبت به این‌که ارتماس در ماء مبطل نیست می‌گویند این آیه در مقام تشریع اصل حکم است. و بعضی جاها می‌خواهیم اطلاق‌گیری بکنیم می‌گویند این آیه در مقام این خصوصیت این است نه سائر خصوصیات. پس کجا ما اطلاق‌گیری بکنیم؟‌ اصل، اطلاق است. از جمله در همین آیه «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة». و این شبهات مانع از اطلاق‌گیری نیست.

نتیجه: و لذا ایشان می‌گویند ما به این آیه شریفه تمسک می‌کنیم برای اثبات وجوب تعیینی نماز، اقامه نماز جمعه در عصر غیبت فضلا از حضور مؤمنین در آن.

مناقشه در استدلال به آیه

در مقابل مرحوم آقای بروجردی و مرحوم آقای خوئی اشکال هایی به استدلال به این آیه مطرح کرده اند که عرض می‌کنیم:

مناقشه مرحوم آقای بروجردی

آقای بروجردی فرموده باید در ابتدا به شأن نزول آیه توجه کنیم؛

شأن نزول آیه این است که دحیه کلبی از شام به مدینه آمد و مال التجارة می‌آورد. وقتی مدینه می‌آمد طبل می زد. یک روز وارد مدینه شد در حالیکه پیغمبر در حال خطبه نماز جمعه بود. مؤمنینی که در مسجد حضور داشتند یا کسانی که بیرون بودند، یک عده بخاطر خرید، یک عده بخاطر شنیدن طبل نوازی دحیه بیرون ایستادند. «و ترکوک قائما». پیغمبر هم همین‌جور ایستاده در حال خطبه نماز جمعه منتظر بود که این مردم برگردند نماز جمعه را شروع کند. آیه نازل شداذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون فاذا قضیت الصلاة فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله». تا اینجا می‌رسد، «و اذا رأوا تجارة او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قائم اقل ما عند الله خیر من اللهو و من التجارة و الله خیر الرازقین».

نکته:و ترکوک قائما یعنی فی حال الخطبة؛ خطبه نماز جمعه را پیغمبر ایستاده می‌خواند تا زمان معاویه. معاویه تن پرور دید اگرنشسته خطبه نماز جمعه را بخواند راحت‌تر است. از آن به بعد خطبه نماز جمعه را خلفاء بنی امیه نشسته می‌خواندند.

تقریب مناقشه:ایشان می‌فرمایند: مراد از «فاسعوا الی ذکر الله» اکثر مفسرین هم گفتند «فاسعوا الی خطبة صلاة الجمعة» «ترکوک قائما» هم که «ترکوک قائما فی حال الخطبة». وقتی این‌جور شد امر کرد خدا مردم را که شتاب کنند برای ادراک خطبه پیامبر، و فرض این بوده که نماز جمعه را پیامبر با شرائطش برگزار می‌کرده. پیامبر نماز جمعه با شرائطش برگزار می‌کرده؛ مسلمین مشغول لهو و تجارت می‌شدند و حضور در خطبه ها را ترک می‌کردند لذا آیه نازل شد. همه اش مربوط به حضور مسلمین است در نماز جمعه که با شرائط اقامه شده. اما کدام نماز جمعه با شرائط اقامه می‌شود؟ در مقام نیست. انصراف دارد اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة به قرینه شأن نزول به اذا نودی لصلاة الجمعة الصحیحة. وقتی در مقام بیان نبود یا استظهار کردیم کما هو الصحیح فی نظر السید البروجردی که حضور امام معصوم یا نائب خاص او شرط صحت نماز جمعه است یا اگر شک هم بکنیم می‌شود شک در تحقق شرط این آیه که «اذا اقیمت الجمعة بشرائطها فیجب الحضور».

بعد فرمودند که دلیل ولایت فقیه اطلاق ندارد و شامل نماز جمعه نمی شود.

(نکته : اشتباه البدر الظاهر در نقل نظر آقای بروجردی)

البدر الظاهر اشتباه کرده. از آقای بروجردی نقل کرده که امام دو صنف وظیفه دارد. صنف اول در زمانی که مبسوط الید است، می‌گوید «کحفظ الانتظامات الداخلیة و سدّ ثغور المملکة و الامر بالجهاد و الدفاع و نحو ذلک». بعد می‌گوید نسبت به این صنف دلیل نداریم که در عصر غیبت به فقیه تفویض شده و صنف دوم مثل اداره اموال غُیّب و قُصّر، که دلیل داریم در عصر غیبت به فقیه تفویض شده و ظاهر این است که صلاة جمعه از صنف اول است که تفویض نشده است به فقیه و لااقل من الشک. این مثالی که برای صنف اول زد در بدر الظاهر، «حفظ الانتظامات الداخلیة و سد ثغور المملکة و الامر بالجهاد و الدفاع و نحو ذلک» اشتباه است. آقای بروجردی این‌ها را از صنف دوم می‌داند. این مثال ها از صنف دوم است که به نظر ایشان واگذار شده به فقیه در عصر غیبت. دو تا شاهد داریم:

شاهد اول این است که در صفحه ۷۴ همین البدر الظاهر می‌گوید سد ثغور، اداره امور مسلمین، از چیزهایی است که نمی‌شود مهمل گذاشت. نمی‌شود اسلام نسبت به اداره امور مسلمین بی تفاوت باشد. نسبت به سد ثغور بی تفاوت باشد. آن وقت چه جور می‌شود بعدش در صفحه ۸۱ بگوید که این‌ها از صنف اول هستند که مختص امام معصوم است و تفویض نشده است به فقیه؟ آن هم مثل دفاع که در هر زمانی واجب است. حفظ نظم جامعه، انتظامات داخلی.

شاهد دوم ما تقریرات دیگری است که از آقای بروجردی هست، که مرحوم حاج آقا علی صافی نوشتند به نام تبیان الصلاة در صفحه ۹۱ این مثال ها را برای صنف دوم می‌زند که به فقیه تفویض شده است.

ولی هر دو تقریر در این مشترکند که آقای بروجردی نماز جمعه را از صنف اول می داند. یا می‌شود شبهه مصداقیه اقیمت الجمعة بشرائطها یا استظهار این است که اصلا فاقد شرط است نماز جمعه در عصر غیبت. چون اذن معصوم و نائب خاص او نیست.

مناقشه مرحوم خویی

مرحوم آقای خوئی هم می‌فرمایند: به نظر ما این آیه شریفه به دو دلیل دلالت بر وجوب نماز جمعه نمی‌کند.

مناقشه اول

فوقش این آیه به نحو قضیه شرطیه هست که «اذا اقیمت الجمعة بشرائطها وجب الحضور فیها» اما «هل تجب اقامة صلاة الجمعة؟»از این جهت ‌که در مقام بیان نیست.

فرق بیان ایشان با آقای بروجردی این است: آقای بروجردی می‌فرمود اگر نماز جمعه هم بخوانند الان، معلوم نیست با شرائط باشد. چون شرط اصلیش حضور امام معصوم است. ولی آقای خوئی این را قبول ندارد. آقای خوئی شرط صحت نماز جمعه را حضور امام معصوم نمی‌داند. می‌گوید هر شخص عادلی می‌تواند نماز جمعه اقامه کند. ولی کلام در این است که حالا اقامه نکرد، کار گناهی نکردند. اگر اقامه شد با شرائط آن وقت حضور واجب است.

مؤید: بعد می فرماید که ادامه آیه مؤید حرف ماست:«و اذا رأوا تجارة او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قائما» یعنی ذم این مردم این است که بابا نماز جمعه برگزار شده شما رها می‌کنید می‌روید، مشغول لهو تجارت می‌شوید!!

تکمیل مناقشه اول

در کلمات مرحوم شهید ثانی و آقای حائری در ردّ این مناقشه گفته اند: در«اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة» ندارد «اذا نودی لصلاة الجمعة» که. و شرط قضیه این می شود که اذان ظهر روز جمعه را بگویند روز. پس آقای خوئی باید جوابش را تکمیل می‌کرد. می‌گفت ظاهر «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله» ظاهرش این است که نماز جمعه را مفروض الوجود گرفته. اقامه نماز جمعه را فرض گرفته است یا حداقل احتمال دارد. «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة» ظاهرش این است که یعنی اذا نودی لصلاة الجمعة. ظاهرش این است. یعنی اگر نماز جمعه ای برگزار شود و بگویند شرکت کنید ظاهر همان «ترکوک قائما» هم همین است که بالاخره پیغمبر داشت خطبه می‌خواند و نماز جمعه اقامه داشت می‌شد، مشکل دیگران بود که حضور پیدا نکردند.

ممکن است کسی اشکال کند به این مطلب، بگوید «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة» و لو یک مؤمنی می‌گوید مردم! بیایید نماز جمعه!. آقای امام جمعه! آن چهار نفر دیگر یا آن شش نفر دیگر که همراه با امام جمعه بشوید تا اقل عدد تشکیل بشود، بابا بیایید نماز جمعه. آن وقت واجب می‌شود امام جمعه و آن عددی که اقل واجب هست در نماز جمعه حاضر بشوند. ولی به نظر ما نه، این هم خلاف فهم عرفی است. ظاهر فهم عرفی این است که نماز جمعه شما هم نیایید تشکیل دارد می‌شود و ذکر الله برگزارمی شود.

و لذا از این آیه وجوب اقامه نماز جمعه را انصافا نمی‌شود فهمید. این اشکال اول آقای خوئی به نظر ما با این تقریب که عرض کردیم وارد است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo