< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحج(واجبات الحج)/رمی الجمار /وجوب قضاء الرمی المنسی

مروری برمباحث گذشته

افرادی که در روز قادر به رمی جمرات نیستند و یا مباشرت به رمی در روز برای آنان حرجی است، نه تنها رمی در شب برای آنها جائز است ، بلکه این أمر بر استنابه برای رمی در روز مقدّم است. البته چنانچه به طور کلی قادر بر مباشرت بر رمی در شب یا روز نباشند و یا از مباشرت ، دچار حرج بشوند، نوبت به استنابه می رسد.

کلام صاحب مدارک

گرچه وظیفه اولیه این است که معذورین، رمی هر روز از ایام تشریق را به طور جداگانه در شب انجام دهد لیکن چنانچه شخص ، متمکن ازاین نباشد که هر شب به جمرات برود می تواند رمی تمام ایام را در یک شب مانند شب عید انجام دهد.

سپس ، به عنوان تعلیل ، می فرمایند: « لأنّه أولی من الترک أو التأخیر ». مراد از تاخیر این است که به تاخیر اندازد تا ناچار به قضا شود.

مناقشه جواهر در کلام مدارک

این کلام، وجهی ندارد و صرف استحسان است البته آنچه صاحب مدارک در ذیل کلام خود اشاره کرده است و فرموده است که چه بسا این حکم ، مستفاد از اطلاق برخی روایات باشد ، کلام متینی است.

مفاد روایات راجع به این حکم

مراد این دو بزرگوار از اطلاق برخی از روایات ، روایت زراره و محمد بن مسلم است:

زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي الْخَائِفِ لَا بَأْسَ بِأَنْ يَرْمِيَ الْجِمَارَ بِاللَّيْلِ وَ يُضَحِّيَ بِاللَّيْلِ وَ يُفِيضَ بِاللَّيْل

ظاهر این تعبیر با توجّه به این که «یفیض بلیل» را در إنتهاء ذکر نمود، این است که خائف در همان شب عید از مشعر به منی وارد می شود و رمی جمرات تا إنتهای روز دوازدهم را انجام می دهد و سپس در همان شب به سمت وطن خود کوچ می کند.

اشکال

روشن نیست که این تعبیر،مربوط به إفاضه از منی به وطن باشد، بلکه محتمل است که مراد، إفاضه از منی به مکّه باشد و یا مراد إفاضه از مشعر به منی باشد و تأخیر ما حقّه التقدیم صورت گرفته باشد چرا که طبق احتمال اخیر، مناسب بود که ابتدا گفته شود: یفیض بلیل چون افاضه از مشعر قبل از اعمال منی می باشد.

پاسخ

إنصاف این است -همانطور که آقای خویی فرموده اند-که احتمال دوم خلاف ظاهر است چرا که حمل بر تأخیر ما حقّه التقدیم نیاز به قرینه داردهم چنانکه ظاهرافاضه به قول مطلق ، کوچ به سمت وطن است نه کوچ به سمت مکه برای انجام اعمال.شاهدش این است که خائف از عدوّ أعمال را قبل از وقوفین انجام می دهد، بنابراین دیگر محتمل نیست که مراد ، إفاضه به مکّه به قصد انجام أعمال و مناسک باشد هم چنانکه در روایت آمده است:

الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع يَقُولُ لَا بَأْسَ بِتَعْجِيلِ طَوَافِ الْحَجِّ وَ طَوَافِ النِّسَاءِ قَبْلَ الْحَجِّ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ إِلَى مِنًى وَ كَذَلِكَ لَا بَأْسَ لِمَنْ خَافَ أَمْراً لَا يَتَهَيَّأُ لَهُ الِانْصِرَافُ إِلَى مَكَّةَ أَنْ يَطُوفَ وَ يُوَدِّعَ الْبَيْتَ ثُمَّ يَمُرَّ كَمَا هُوَ مِنْ مِنًى إِذَا كَانَ خَائِفاً.

جمع بندی نهایی

بنابراین إنصاف این است که کلام صاحب مدارک و جواهر و آقای خوئی صحیح است که خائف، در همان شب تمام أعمال را انجام می دهد و مناسبت حکم و موضوع نیز،این مطلب را إقتضاء می کند چون فرض اینست که این شخص از بقاء در منی و مکّه خائف است و قصد رجوع به وطن دارد.

البته این اشکال، مطرح است که این روایت در مورد خائف است و نمی توان به غیر مورد خائف تعدّی نمودو به نظر ما إلغاء خصوصیّت از خائف عدوّ مشکل می باشد، به همین جهت احتیاط این است که اگر شخص متمکّن از رمی هر روز در شب قبل آن نمی باشد، در شب دهم تمام رمی جمرات این أیاّم را انجام می دهد و همچنین برای رمی روز یازدهم و روز دوازدهم و روز سیزدهم نائب می گیرد.

جواز نفر برای معذورین از رمی درروز

همانگونه که آقای خوئی فرموده اند، جواز رمی جمرات در شب برای معذورین ارتباطی به جواز نفر از منی ندارد؛ مردان و زنان معذور اگر چه جایز است که در شب دوازدهم رمی جمرات روز دوازدهم را انجام دهند و لکن جایز نیست که در شب دوازدهم نفر از منی کنند، بلکه باید مانند سایر مکلّفین تا ظهر روز دوازدهم در منی بمانند چرا که روایات عدم جواز نفر قبل از زوال ، نسبت به رمی در شب یا روز ، اطلاق دارد. به این روایت برای نمونه، توجه کنید:

الْحَلَبِيِّ أَنَّهُ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَنْفِرُ- فِي النَّفْرِ الْأَوَّلِ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ- فَقَالَ لَا

بنابراین آنچه در مناسک حضرت امام ، آمده است که این اشخاص بعد از رمی در شب دوازدهم و انجام مبیت واجب می توانند از منی کوچ کنند، صحیح نیست، بلکه مخالف عبارت تحریر الوسیله می باشد.

البته اگر بقاء در منی تا ظهر روز دوازدهم بر این شخص حرجی باشد، نفر از منی قبل از ظهر روز دوازدهم به سبب جریان قاعده لاحرج،جایز خواهد بود.

(مسألة 434): من نسي الرمي في اليوم الحادي عشر وجب عليه قضاؤه في الثاني عشر‌و من نسيه في الثاني عشر قضاه في اليوم الثالث عشر و الأحوط أن يفرّق بين الاداء و القضاء، و ان يقدّم القضاء على الأداء و أن يكون القضاء اوّل النهار و الأداء عند الزوال.

وجوب قضاء رمی در صورت نسیان

شخصی که رمی جمرات روز یازدهم و یا روز دوازدهم را فراموش کند، باید آن را در روز بعد قضاء کند همانطور که مرحوم صاحب جواهر ، ادعای عدم اختلاف در این مساله را نموده است.

دلیل وجوب قضاء

مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عالرَّجُلُ يَنْكُسُ فِي رَمْيِ الْجِمَارِ فَيَبْدَأُ بِجَمْرَةِ الْعَقَبَةِ ثُمَّ الْوُسْطَى ثُمَّ الْعُظْمَى قَالَ يَعُودُ فَيَرْمِي الْوُسْطَى ثُمَّ يَرْمِي جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ وَ إِنْ كَانَ مِنَ الْغَدِ.

«و إن کان من الغد»؛ یعنی اگر امروز نشد، فردا قضاء کند؛

به طور عادی، این شخص یا ناسی است و یا جاهل است، حال یا جاهل به موضوع است و یا جاهل به حکم، بنابراین اطلاق این روایت ناسی را نیز شامل می شود.

و از آن جهت که إرتکاز متشرعی بر وجوب تعیینی أداء است، نه وجوب تخییری میان أداء و قضاء، این قرینه خواهد بود که مراد این است که: اگر امروز نشد، فردا قضاء کند نه آنکه مخیر بین امروز و فردا باشد.

شایان ذکر است که اطلاق این روایت، نسیان رمی جمرات روز سیزدهم بر کسی که رمی بر او واجب بوده است را شامل می شود و تعبیر « إن کان من الغد »حکم می کند که قضاء آن را باید ، روز چهاردهم به جا آورد.

وجوب تقدیم قضاء رمی سابق براداء رمی لاحق

در جواهر فرموده است: چنانچه کسی -برای مثال- رمی جمرات در روز یازدهم را فراموش کند، در روز دوازدهم ابتدا باید قضاء رمی روز قبل را بجا آورد و سپس مشغول اداء رمی روز بعد شود و اختلافی در مورد این حکم ، بین فقهاء وجود ندارد.

سپس ، ایشان ، صحیحه عبدالله بن سنان را به عنوان دلیل وجوب تقدیم قضاء ذکر می کنند:

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ جَمْعٍ حَتَّى انْتَهَى إِلَى مِنًى فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَلَمْ يَرْمِ الْجَمْرَةَ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ قَالَ يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ إِحْدَاهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ هِيَ لِيَوْمِهِ.

حضرت فرمود: قضاء را أوّل صبح و أداء را هنگام ظهر انجام دهد.

مناقشه در استدلال به صحیحه عبدالله بن سنان

این صحیحه در مورد قضاء رمی جمره عقبه یوم العید است که شخص قصد قضاء آن را در روز یازدهم داردبنابراین امر به قضاء در ابتدای صبح و أداء رمی روز بعد در هنگام زوال مربوط به این مورد است و الغاء خصوصیت از مورد این صحیحه ، به موارد دیگر مشکل است چرا که محتمل است وجوب ترتیب ، مختص به قضاء رمی روز دهم یعنی رمی جمره عقبه باشد زیرا رمی جمره عقبه جزء حجّ است و لکن رمی جمرات روز یازدهم و دوازدهم خارج از حج می باشد.

مناقشه محقق خویی دراستدلال به این روایت

وجوب تقدیم قضاء رمی جمره عقبه یوم العید بر أداء رمی جمرات روز یازدهم مطابق قاعده است زیرا رمی جمره عقبه یوم العید از أعمال حجّ است و لکن رمی جمرات روز یازدهم و دوازدهم بعد از فراغ از حجّ می باشد، بنابراین باید میان أداء و قضاء رمی جمره عقبه با رمی جمرات روز یازدهم ترتیب رعایت شود، و لکن این ارتباطی به قضاء و أداء رمی جمرات أیام تشریق ندارد.

نقد گفتار محقق خویی

لازمه کلام ایشان این است که اگر شخصی روز عید، متمکن از قربانی نبود و لکن روز یازدهم و یا دوازدهم ، متمکن از قربانی شود و یا حلق و تقصیر او از روز دهم تأخیر افتاده باشد،ابتدا باید ذبح و یا حلق و تقصیر گذشته را که جزء اعمال حج است انجام دهد و سپس رمی جمرات روز یازدهم و دوازدهم را انجام دهد!! در حالی که إلتزام به این مطلب بعید است؛ چرا که دلیلی بر این مطلب وجود ندارد که رمی جمرات روز یازدهم و دوازدهم باید بعد از فراغ از حجّ باشد و به همین سبب است که شخص می تواند این رمی را قبل از أعمال مکّه انجام دهد و خود ایشان فرموده است که تأخیر مناسک مکّه به بعد از أیام تشریق جایز است . آنچه در روایات آمده بود تنها این بودکه شخص ،بعد از أعمال یوم العید در منی و انجام مناسک مکّه از حجّ فارغ شده است نه اینکه قاعده این است که رمی جمرات ، باید بعد از فراغ از اعمال حج باشد.

بنابراین مفاد صحیحه عبدالله بن سنان ، مطابق قاعده نیست بلکه تنها تعبدی راجع به ترتیب بین قضاء رمی جمره عقبه یوم العید و رمی باقی جمرات است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo