< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحج(واجبات الحج)/رمی الجمار /وجوب الرمی فی الیوم الثالث عشر

مروری بر بحث گذشته

محقق خوئی فرمود: اگر اجماعی بر لزوم رمی جمرات ثلاث در روز سیزدهم ،بر کسانی که شب سیزدهم در منی بیتوته می کنند،وجود نداشته باشد، می توانیم در وجوب آن مناقشه کنیم و قائل به استحباب آن شویم، چرا که دلیل معتبری بر وجوب رمی جمرات در روز سیزدهم نیافتیم.

مناقشه محقق خویی در صحیحه معاویة بن عمار

ممکن است برای اثبات وجوب رمی، در روز سیزدهم ، به این روایت استناد شود:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَنْفِرَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَيْسَ لَكَ أَنْ تَنْفِرَ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ وَ إِنْ تَأَخَّرْتَ إِلَى آخِرِ أَيَّامِ التَّشْرِيقِ وَ هُوَ يَوْمُ النَّفْرِ الْأَخِيرِ فَلَا عَلَيْكَ أَيَ‌ سَاعَةٍ نَفَرْتَ‌ وَ رَمَيْتَ‌ قَبْلَ‌ الزَّوَالِ‌ أَوْ بَعْدَه.‌

تقریب استدلال این است که امام علیه السلام فرمود: بعد از رمی ، نفر از منی جایز است که معنای آن عدم جواز نفر قبل از رمی می باشد.

لیکن این استدلال مخدوش است چرا که قطعا،عبارت «و رمیت» زائد است و در کلام امام موجود نیست. بنابراین ، حدیث اینگونه است: «أیّ ساعة نفرت قبل الزوال أو بعده».

ممکن است کسی توهم کند ادعای زائدبودن تعبیر، به سبب آن است که صاحب وسائل آن را در نقل خویش ذکر نکرده اند لیکن این توهم مردود است چرا که به طور قطع، صاحب وسائل دچار خطا شده است چرا که این عبارت، در تمام نسخ کافی و تهذیب و وافی و حدائق موجود است بنابراین ادعا این است که منبع أصلی این روایت در نقل آن اشتباه کرده است زیرا واضح است که رمی جمرات در روز سیزدهم چه قبل از ظهر و چه بعد از ظهر مانعی ندارد و آنچه محل شبهه بوده است ، نفر قبل از زوال در روز سیزدهم است بنابراین عبارت«و رمیت» زائد است. شاهد این ادعا ، این است که هیچ فقیهی به این روایت بر وجوب رمی جمرات روز سیزدهم استدلال ننموده است.

البته این سخن، به معنی انکار این نیست که رمی جمرات روز سیزدهم سنّت النبیّ بوده است و پیامبر قبل از نفر از منی در روز سیزدهم، ابتدا رمی نمودند. اما روشن است که فعل پیامبر صلی الله علیه و آله دلیل بر وجوب نیست.

مناقشه در کلام محقق خویی

ایراد اول

عدم استدلال فقهاء به فقره «فلا علیک أیّ ساعة...» به جهت وضوح وجوب رمی جمرات بوده است، نه آنکه فقهاء قصوری در دلالت این روایت ، می دیده اند البته صاحب جواهر به اطلاق روایات استناد کرده است.

ایراد دوم

ادعای قطع به زیاده «رمیت» صحیح نیست؛ چرا که

این عبارت را می توان به صورت لفّ و نشر مشوش ، تفسیر کرد و در این صورت، مصحّح عرفی آن، سبق شروع نفر بر رمی خواهد بود هرچند، أصل نفر از منی بعد از رمی واقع می شود.زیرا شروع نفر قبل از رمی محقق می شود چرا که افراد، به طور متعارف، ابتدا وسایل خود را از منزل جمع و شروع در نفر می نمودند و سپس رمی می کردند و از منی خارج می شدند. شایان توجه است که اشکال آقای خوئی در صورتی است که «رمیت» بعد از «نفرت» باشد و گرنه اگر گفته می شد: «أیّ ساعة رمیت و نفرت» مشکلی نبود؛ چرا که رمی قبل از نفر است و قدر متیقن از «قبل الزوال أو بعد الزوال» این بود که به عبارت «نفرت» برگردد.

ایراد سوم

ادعای وضوح جواز رمی قبل از زوال، ناصحیح است چرا که عامّه، رمی جمرات را بعد از زوال واجب می دانند و مرحوم شیخ طوسی نیز، می فرماید: لا خلاف فی وجوب رمی الجمرات بعد الزوال. بنابراین ، کاملا عرفی است که امام علیه السلام،برای دفع توهّم وجوب رمی جمرات بعد از زوال بفرمایند: در روز یازدهم و دوازدهم، رمی بعد از زوال ،مستحبّ مؤکّد است و لکن در روز سیزدهم، تقدیم آن بر زوال اشکال ندارد.

بنابراین این اشکال آقای خوئی ناتمام است.

اشکال دیگر به دلالت صحیحه معاویة

اینکه امام علیه السلام ، وقوع رمی جمرات د رروز سیزدهم را فرض گرفته اند، ملازمه با امر به آن و وجوب آن ندارد بلکه ممکن است این فرض، از باب تعارف انجام رمی در روز سیزدهم باشد مثل اینکه در موردی که دست شستن قبل از غذا متعارف است گفته شود: روز جمعه در هر زمانی که برای خوردن غذا خواستی دست خود را بشویی،مانعی ندارد چه قبل از زوال و چه بعد از زوال و لکن در روز های دیگر دست ها را قبل از آمدن بچه ها از مدرسه نشوی.

روشن است که این به معنی وجوب شستن دست ها نیست بلکه بخاطر تعارف آن، ذکر شده است.

پاسخ به این اشکال

این تفسیر ، خلاف ظاهر است . برای مثال: اگر مولی بگوید: « هر وقت نماز خواندی و نهار خوردی، مانعی ندارد که از منزل خارج شوی، چه قبل از ساعت دو و چه بعد از ساعت دو » ظاهر آن عدم جواز خروج در فرض عدم إتیان به نماز و خوردن غذا خواهد بود، نه اینکه چون سبق نماز و نهار متعارف است ذکرشده اند.

در مقام نیز ،ظاهر «فلا شیء علیک ...» این است که اگر رمی بکند چیزی بر او نیست ، نه اینکه چیزی بر او نیست حتی اگر رمی نکند بنابراین، ظاهر آن این است که أصل رمی واجب است و لکن زمان آن توسعه دارد.

بنابراین به نظر ما دلالت این روایت بر وجوب تمام است.

وجوب مباشرت در رمی

اگر حاجی ،متمکّن از رمی مباشری باشد، باید خود او مباشرت در رمی کند، و این مساله،با حلق که با تسبیب نیز به مکلّف مستند می شود متفاوت است چرا که در رمی با استنابه فعل به خود مکلّف مستند نمی شود، بلکه گفته می شود: «رُمی عنه و لم یرم بنفسه» در حالی که ظاهر أدلّه، لزوم مباشرت مکلّف در رمی می باشد.

علاوه بر اینکه ظاهر روایاتی که می فرماید: « المریض یرمی عنه » عدم جواز استنابه در فرض اختیار می باشد و إلاّ أخذ خصوص «مریض» در خطاب لغو می بود.

اشکال

ظاهر «المریض یرمی عنه» لزوم استنابه در فرض عجز از مباشرت می باشد و مفهوم آن تخییر میان استنابه و مباشرت در فرض اختیار می باشد

پاسخ

این برداشت، بر خلاف ظاهر روایت است و ظاهر اطلاقی آن این است که مختارین ،مجاز به استنابه نیستند.

لزوم ترتیب در رمی جمرات

شیخ طوسی می فرماید: « الترتیب واجب فی رمی الجمار بلاخلاف »و شایان توجه است که ظاهر ادعای عدم الخلاف از شیخ طوسی در کتاب الخلاف، عدم اختلاف در بین مسلمین است چرا که برای ادعای اجماع در بین خصوص شیعیان، از تعبیر اجماع الفرقة استفاده می کند.

ادله لزوم ترتیب

دلیل اول: صحیحة معاویة بن عمّار؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ارْمِ‌ فِي‌ كُلِ‌ يَوْمٍ‌ عِنْدَ زَوَالِ‌ الشَّمْسِ‌ وَ قُلْ كَمَا قُلْتَ حِينَ رَمَيْتَ جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ فَابْدَأْ بِالْجَمْرَةِ الْأُولَى فَارْمِهَا عَنْ يَسَارِهَا فِي بَطْنِ الْمَسِيلِ وَ قُلْ كَمَا قُلْتَ يَوْمَ النَّحْرِ قُمْ عَنْ يَسَارِ الطَّرِيقِ فَاسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ تَقَدَّمْ‌ قَلِيلًا فَتَدْعُو وَ تَسْأَلُهُ أَنْ يَتَقَبَّلَ مِنْكَ ثُمَّ تَقَدَّمْ أَيْضاً ثُمَّ افْعَلْ ذَلِكَ عِنْدَ الثَّانِيَةِ وَ اصْنَعْ كَمَا صَنَعْتَ بِالْأُولَى وَ تَقِفُ وَ تَدْعُو اللَّهَ كَمَا دَعَوْتَ ثُمَّ تَمْضِي إِلَى الثَّالِثَةِ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ فَارْمِ وَ لَا تَقِفْ عِنْدَهَا.

البته اشکال سابق ما در این روایت، مبنی بر اشتمال این صحیحه بر مستحبات کثیره درمقام، جاری است و موجب اختلال ظهور آن ،در وجوب ترتیب خواهد بود.

دلیل دوم:صحیحه أخری لمعاویة بن عمّار

عن ابی عبدالله علیه السلام: قال قُلْتُ الرَّجُلُ يَنْكُسُ فِي رَمْيِ الْجِمَارِ فَيَبْدَأُ بِجَمْرَةِ الْعَقَبَةِ ثُمَّ الْوُسْطَى ثُمَّ الْعُظْمَى قَالَ يَعُودُ فَيَرْمِي الْوُسْطَى ثُمَّ يَرْمِي جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ وَ إِنْ كَانَ مِنَ الْغَدِ.

نکس به معنای جابجایی جمرات دررمی است و دلالت این صحیحه بر ترتیب واضح است.

دلیل سوم : صحیحه مسمع

عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ نَسِيَ رَمْيَ الْجِمَارِ يَوْمَ الثَّانِي فَبَدَأَ بِجَمْرَةِ الْعَقَبَةِ ثُمَّ الْوُسْطَى ثُمَّ الْأُولَى يُؤَخِّرُ مَا رَمَى بِمَا رَمَى وَ يَرْمِي الْجَمْرَةَ الْوُسْطَى ثُمَّ جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ.

نکته

در روایتی که جلسه گذشته، قرائت کردیم و مشتمل بر الیوم الثانی بود در معنای آن تردید کردیم و گفتیم که محتمل است مراد الیوم الثانی من ایام منی باشد یا الیوم الثانی من ایام التشریق. به متن روایت فوق الذکر توجه کنید:

عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ رَمْيَ الْجَمْرَةِ الْوُسْطَى فِي الْيَوْمِ الثَّانِي قَالَ فَلْيَرْمِهَا فِي الْيَوْمِ الثَّالِثِ لِمَا فَاتَهُ وَ لِمَا يَجِبُ عَلَيْهِ فِي يَوْمِهِ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَذْكُرْ إِلَّا يَوْمَ النَّفْرِ قَالَ فَلْيَرْمِهَا وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ.

با تامل در ذیل روایت ، به این نتیجه رسیدیم که مراد از الیوم الثانی، روز یازدهم است چرا که بعد از ذکر احکام الیوم الثانی و الیوم الثالث، سوال از تذکر در یوم النفر پرسیده می شود و از آنجا که یوم النفر، مصطلح در روز سیزدهم بوده است به قرینه تقابل با الیوم الثانی و الیوم الثالث فهمیده می شود که مراداز الیوم الثانی ، یازدهم و مراد از الیوم الثالث ، روز دوازدهم است.

و به طور کلی نیز به این نتیجه رسیده ایم که مراد از الیوم الثانی، روز یازدهم است.

به هر حال در روایت محل بحث، حضرت می فرماید: باید بازگردد و جمره عقبه و وسطی را بر طبق ترتیب صحیح ، اعاده کند.

شمول وجوب ترتیب نسبت به ناسی و جاهل

لزوم ترتیب میان رمی جمرات ،شامل ناسی و جاهل نیز می شود و مختصّ به عامد نیست، بلکه در صحیحه مسمع در خصوص ناسی، حکم به لزوم إعاده به جهت إخلال به ترتیب می کند. حتی اگر این دلیل خاصّ نیز نبود، طبق قاعده در فرض جهل و نسیان نیز إعاده لازم است؛

اشکال

پیامبر در صحیحه جمیل در مورد افرادی که ترتیب بین اعمال را از روی نسیان یا جهل ، مختل کرده بودند فرمود: لا حرج و این دلالت می کند که إخلال به ترتیب به جهت نسیان و جهل اشکال ندارد.

پاسخ

سؤال أصحاب و مورد صحیحه جمیل، اخلال به ترتیب در یوم النحر بود، بنابراین مراد، أعمال منی در روز عید و یا أعمال مکّه که در روز عید انجام می شود بوده است بنابراین این روایت، اطلاقی نسبت به روز یازدهم و دوازدهم ندارد.

نقصان در رمی جمرات

اگر شخصی -مثلاً- رمی جمره أولی را ناقص انجام دهد و سپس مشغول به رمی جمره وسطی شود؛ در روایات تفصیل داده شده است که:

اگر به جمره أولی چهار سنگ زده است و سپس ،مشغول به رمی جمره وسطی شده است، اشکالی ندارد و تنها باید باز گردد و سه سنگ دیگر به جمره أولی بزند، أمّا اگر جمره أولی را سه سنگ زده بوده باشد، باید بازگردد و رمی جمره أولی را استیناف کند، کما اینکه رمی جمره وسطی را نیز باید إعاده کند؛

به این روایت صحیحه توجه کنید:

صحیحة معاویة بن عمّار؛

مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ رَمَى الْجَمْرَةَ الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ الثَّانِيَةَ بِسَبْعٍ وَ الثَّالِثَةَ بِسَبْعٍ قَالَ يُعِيدُ يَرْمِيهِنَّ جَمِيعاً بِسَبْعٍ سَبْعٍ قُلْتُ فَإِنْ رَمَى الْأُولَى بِأَرْبَعٍ وَ الثَّانِيَةَ بِثَلَاثٍ وَ الثَّالِثَةَ بِسَبْعٍ قَالَ يَرْمِي الْجَمْرَةَ الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ الثَّانِيَةَ بِسَبْعٍ وَ يَرْمِي جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ بِسَبْعٍ قُلْتُ فَإِنَّهُ رَمَى الْجَمْرَةَ الْأُولَى بِأَرْبَعٍ وَ الثَّانِيَةَ بِأَرْبَعٍ وَ الثَّالِثَةَ بِسَبْعٍ قَالَ يُعِيدُ فَيَرْمِي‌الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ الثَّانِيَةَ بِثَلَاثٍ وَ لَا يُعِيدُ عَلَى الثَّالِثَةِ.

این روایت-هم چنانکه علامه حلی فرموده است-دلالت می کند بر این که:

اگر به جمره سابق سه زنگ زده شود و سپس به جمره لاحق هفت سنگ زده شود، هر دو رمی باطل است و باید رمی هر دو جمره از ابتدا إعاده شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo