< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحج(واجبات الحج)/المبیت بمنی /لزوم الکفارة لمن ترک المبیت

مسئله ۴۲۹: من ترک المبیت بمنی فعلیه کفارة شاة عن کل لیلة.

کسی که بیتوته در شب یازدهم و شب دوازدهم در منی را ترک کند به ازای هر شب ، یک گوسفندرا باید به عنوان کفاره ، ذبح و بین فقرا تقسیم کند.

قابل توجه است کسی که پول گوسفند را به فقیر پرداخت می کند باید متذکر شود که فقیر، گوسفند را به نیت این شخص معطی -و نه به نیت خود- خریداری و ذبح می کند بنابراین در صورتی که فقیر ، گوسفند را برای خود بخرد مجزی از کفاره نخواهد بود.

این نکته، به عنوان یک قاعده در تمامی کفارات باید مورد توجه قرار گیرد بنابراین ، برای مثال، در کفاره افطار غیر عمدی ماه مبارک رمضان، که کفاره آن یک مد طعام است، فقیری که پول را دریافت می کند باید طعام را از جانب و به وکالت از معطی ، خریداری کرده وسپس از جانب او تملک کند تا امر به اداء کفاره امتثال شود و در غیر این صورت، اعطاء پول مصداق تصدق به مد نخواهد بود بلکه مصداق تصدق به ثمن مد است.

و بدیهی است که در این گونه امور ، نمی توان از عنوان تصدق ، الغاء خصوصیت کرد چرا که ما از ملاکات احکام، آگاه نیستیم لذا ملزم هستیم که مطابق ظاهر امر به تصدق، قبل از تملیک طعام به فقیر، مالک آن باشیم یا اذن در تصرف آن داشته باشیم و این جز با روشی که ذکر شد محقق نخواهد شد.

به هر تقدیر، اصل وجوب کفاره گوسفند بر تارک مبیت ، بی اشکال است البته گوسفند خصوصیتی ندارد بلکه می توان بقر یا ابل ذبح کرد.

وجوب کفاره بر تارک مبیت در تمام شب

برخی از فقهاء ، وجوب کفاره را به فرضی اختصاص داده اند که شخص، تمام شب را در مکانی غیر از منی مانند مکه سپری کند و در مورد کسانی که بخشی از شب را در منی گذرانده اند و باقی آن را در مکانی دیگر بیتوته کرده اند کفاره را واجب ندانسته اند. برای مثال اگر کسی ابتدای شب در منی بود و سپس ، به مکه رفته و بدون اشتغال عبادت ، شب را به صبح رسانده است مشغول دلیل وجوب کفاره نخواهد بود.

بررسی نقل محقق خویی از محقق نائینی

محقق خویی ، مطلب اخیررا ، با استاد خویش، مرحوم نائینی نیز نسبت داده اند. به عبارت محقق نائینی توجه کنید:

« لو فاته جزء من أول الليل- لا في نسكه- لكنه أدرك البيتوتة بها إلى الفجر ففي وجوب الفدية إشكال »

محقق خویی فرموده است که از این عبارت بر می آید که ایشان ، کفاره را بر کسی که بخشی از شب را در غیر منی بیتوته کرده است ثابت نمی داند.

لیکن به نظر می رسد برداشت محقق خویی از این عبارت ناتمام است چرا که ممکن است محقق نائینی نیز، مانند مشهور فقهاء، بیتوته در نیمه اول شب را واجب می دانسته است ولی از آنجا که برخی قائل به کفایت درک طلوع فجر، برای درک نیمه دوم شب شده اند ایشان جازم به ثبوت کفاره در این فرض ، نشده است . شاهد این استظهار این است که چنانچه برداشت محقق خویی، صحیح بود نیازی به این نبود که مرحوم نائینی ، سخنی از برگشت به منی تا اذان صبح به میان آورند بلکه همین مقدار که بگویند این شخص ابتدای شب در منی بوده است و باقی شب را از منی خارج شده است و دیگر به منی برنگشته است ، کافی بود که در ثبوت کفاره اشکال کنند. به هر حال عده ای از فقهاء به این نظر معتقد شده اند که کفاره، تنها بر کسی ثابت است که تمامی شب را در خارج از منی سپری کند بنابراین کسی که بخشی از شب را در منی گذرانده است و بقیه شب را به غیر منی رفته است کفاره بر عهده اش واجب نیست هر چند مرتکب گناه شده است.

نظر آیت الله زنجانی

ایشان معتقد است که موضوع دلیل وجوب کفاره ، کسی است که تمام شب را در غیر منی و در مکان واحد به صبح برساند بنابراین علاوه عدم وجوب کفاره بر کسی که بخشی از شب را در منی بوده است، به نظر ایشان شخصی که تمام شب را در غیر منی بوده است لیکن در دو مکان بیتوته کرده است-برای مثال درمشعر و مکه- نیز از موضوع دلیل وجوب کفاره خارج است.

البته این نظری است که ایشان در مباحث استدلالی خود- و نه مناسک حجشان- ابراز کرده اند.

دلیل آیت الله زنجانی

در صحیحه علی بن جعفر این طور آمده است:

« عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ ع عَنْ رَجُلٍ بَاتَ بِمَكَّةَ فِي لَيَالِي مِنًى حَتَّى أَصْبَحَ قَالَ إِنْ كَانَ أَتَاهَا نَهَاراً فَبَاتَ فِيهَا حَتَّى أَصْبَحَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ. »

مفهوم جمله ان کان اتاها نهارا این است که کسی که شب به مکه وارد می شود و در نتیجه بخشی از شب را قهرا در منی گذرانده است کفاره بر او واجب نیست و این مفهوم موجب تقیید بقیه روایات ثبوت کفاره خواهد بود.

برای وضوح بیشتر نسبت به مطالب ایشان، باقی روایات را نیز ذکر می کنیم:

« صَفْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع سَأَلَنِي بَعْضُهُمْ عَنْ رَجُلٍ بَاتَ لَيْلَةً مِنْ لَيَالِيَ مِنًى بِمَكَّةَ فَقُلْتُ لَا أَدْرِي فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِيهَا قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ إِذَا بَاتَ ».

گرچه در این روایت ،کفاره را به طور مطلق بر بیتوته در غیر منی متفرع کرده است لیکن همانطور که گذشت این اطلاق با مفهوم صحیحه علی بن جعفر ، مقید خواهد شد.

« مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَبِتْ لَيَالِيَ التَّشْرِيقِ إِلَّا بِمِنًى فَإِنْ بِتَّ فِي غَيْرِهَا فَعَلَيْكَ دَمٌ وَ إِنْ خَرَجْتَ أَوَّلَ اللَّيْلِ فَلَا يَنْتَصِفْ لَكَ اللَّيْلُ إِلَّا وَ أَنْتَ بِمِنًى إِلَّا أَنْ يَكُونَ شُغُلُكَ بِنُسُكِكَ أَوْ قَدْ خَرَجْتَ مِنْ مَكَّةَ وَ إِنْ خَرَجْتَ نِصْفَ اللَّيْلِ فَلَا يَضُرُّكَ أَنْ تُصْبِحَ بِغَيْرِهَا ».

گرچه ظاهر صدر این صحیحه که کفاره را بر بیتوته در غیر منی متفرع می کند مطلق است و با بیتوته کامله و ناقصه سازگار است لیکن به قرینه ذیل ، کشف می کنیم که موضوع صدر ، بیتوته کامله است و شامل بیتوته ناقصه نمی شود چرا که ذیل ، دو فرد از بیتوته ناقصه را ذکر می کند و حکم هر یک را جدا گانه ذکر می کند به این نحو که کسی که بخشی از شب را در منی می ماند و از منی خارج می شود از دو حال خارج نیست:

یا ابتدای شب از منی خارج می شود که باید قبل از نیمه شب به منی برگردد و یا بعد از نیمه شب خارج می شود که دیگر نیازی به بازگشت نیست بنابراین ذیل روایت، در مورد بیتوته ناقصه در غیر منی ، تفصیل می دهد و با این وصف، اطلاق صدر نسبت به بیتوته ناقصه ، عرفی نخواهد بود و به عبارت دیگر عرفی نیست که امام علیه السلام بفرمایند:

« اگر در غیر منی بیتوته کنی چه ناقص و چه کامل ، باید کفاره بدهی » و در عین حال ،در ذیل ، در مورد بیتوته ناقصه تفصیل قائل شوند پس روشن است که صدر، شامل بیتوته ناقصه نمی شود و موضوعش تنها، بیتوته کامله در غیر منی است و این مطابق نتیجه ای است که از صحیحه علی بن جعفر گرفتیم با این تفاوت که صحیحه علی بن جعفر موجب تقیید این صدر، به مکان واحد می شود.

روایت آخر در این مقام، روایت جعفر بن ناجیه است:

« جَعْفَرِ بْنِ نَاجِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَمَّنْ بَاتَ لَيَالِيَ مِنًى بِمَكَّةَ فَقَالَ عَلَيْهِ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْغَنَمِ يَذْبَحُهُنَّ ».

این روایت نیز مانند دو روایت قبلی، به واسطه مفهوم صحیحه علی بن جعفرتقیید می شود.

مناقشه در ادله آیت الله زنجانی

ایراد اول

این نظر، با تعلیلی که در ذیل صحیحه معاویة بن عمار نقل شده است ناسازگار است

توضیح مطلب : در صحیحه معاویة بن عمار این طور نقل شده است:

« سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ زَارَ عِشَاءً فَلَمْ يَزَلْ فِي طَوَافِهِ وَ دُعَائِهِ وَ فِي السَّعْيِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ كَانَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ ».

موضوع این روایت، کسی است که بعد از دخول شب، از منی خارج شده است و در ذیل روایت، عدم وجوب کفاره به این تعلیل شده است که این شخص ، در ترک مبیت به منی ، مطیع خدا بوده است لذا کفاره بر او واجب نیست و این همان معنایی است که ایشان آن را تفسیر صحیحه از روایت ، می دانستند. حال، نکته این است که مفهوم این تعلیل ، این است که اگر این شخص ، مشغول به اطاعت خدا نبود یعنی مشغول به مناسک حج نبود و در عین حال ، این خروج را انجام می داد بر او کفاره واجب بود و ظاهرش این است که همان کفاره ای بر او واجب می شد که بر ترک مبیت به منی بر دیگران واجب ، می شود که همان کفاره دم است. بنابراین ، طبق مفهوم این تعلیل باید ، بپذیریم که کسی که بدون اشتغال به مناسک، حتی بخشی از شب را درمکه بگذراند کفاره بر او واجب است و این خلاف نظر ایشان است.

اشکال

مفهوم عبارت لیس علیه شیء کان فی طاعة الله این است که اگر مشغول اطاعت نبود کان علیه شیء و ثبوت شیئی بر عهده شخص، منافات با نفی کفاره دم که مدلول صحیحه علی بن جعفر بود ندارد یعنی چه بسا به مقتضای صحیحه علی بن جعفر، کفاره دم بر این شخص واجب نباشد چون تمام شب را در غیر منی نبوده است ولی در عین حال، چیزی مثل طعام و ... بر عهده او ثابت شود که مفاد مفهوم این تعلیل است.

پاسخ

این برداشت، عرفی نیست بلکه ظاهر عرفی روایت این است که در صورت ترک اشتغال و اطاعت، همان چیزی بر این شخص واجب می شود که بر تارکین مبیت واجب خواهد بود.

ایراد دوم

سابقا متذکر شدیم که ممکن است جمله شرطیه ای که در صحیحه علی بن جعفر وارد شده است ممکن است در مقابل خروج بعد از نیمه شب باشد و نه در مقابل تمام کسانی که روز به مکه نمی آیند تا شامل کسانی بشود که ابتدای شب از منی خارج می شوند و گفتیم که شاهد این استظهار، نقل قرب الاسناد است که در ذیل آن ، این طور آمده است:

« وَ إِنْ كَانَ خَرَجَ مِنْ مِنًى بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ وَ أَصْبَحَ بِمَكَّةَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ »

و این نکته را نیز تذکر دادیم که دو جمله شرطیه متقابل، ظهور در تقسیم دارند بنابراین ، در این روایت حضرت حکم دو فرض را بیان کردند:

فرض اول کسانی که روز از منی خارج می شوند و به مکه می روند که در این صورت ، ملزم به پرداخت کفاره هستند

وصورت دوم کسانی هستند که بعد ازنیمه شب از منی خارج می شوند و این تقسیم ، منافات با این ندارد که یکی از فروض، که همان فرض خروج در ابتدای شب است، ذکر نشود و حکم آن از دیگر روایات مانند صحیحه معاویة بن عمار- که در ایراد اول بحث شد- بیان شود و در آن فرض هم کفاره دم ثابت شود.

اشکال

در صورت اتحاد حکم فرض خروج در روز و خروج در ابتدای شب در ثبوت کفاره، چه ضرورتی داشت که امام علیه السلام تنها فرض اول را در صحیحه علی بن جعفر بیان کنند و فرض خروج در ابتدای شب را مسکوت بگذارند.

پاسخ

همین مقدار، که فرض خروج در روز ، متعارف بوده است و معمولا افرادی که روز به مکه می آمدند به منی بازنمی گشتند کافی است که امام این فرض را ذکر کنند.

ایراد سوم

اگر از اشکالات گذشته صرف نظر کنیم و تمام ادعای ایشان راجع به صحیحه علی بن جعفر را بپذیریم ، باز نمی توانیم اشتراط مکان واحد در ثبوت کفاره برای بیتوته در غیر منی را قبول کنیم. چرا که صحیحه علی بن جعفر هیچ ظهوری دراین اشتراط ندارد و اساسا ظاهر این روایت این است که ماندن در یک مکان مهم نیست بلکه مهم ، ترک بیتوته در منی است که موجب کفاره شده است.

اشکال

بعد از اختصاص مورد صحیحه علی بن جعفر، به مکان واحد، که همان مکه است دلیلی بر ثبوت کفاره بر کسی که در دو مکان در غیر منی مانده است نداریم.

پاسخ

این فرض مشمول صدر صحیحه معاویة بن عمار است که فرمود « فإن بت فی غیرها فعلیک دم » و مفاد اطلاقی آن این است که کفاره بر مقیم در غیر منی واجب است و تفاوتی نمی کند که در یک مکان مانده باشد یا دو مکان.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo