< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجبات الحجّ/المبیت بمنی /أقسام فرض الإشتغال بالمناسک لیلة الحادی عشر و الثانی عشر و أحکامها

مروری بر بحث گذشته

بحث در مورد اقسامی بود که آقای زنجانی در آن تفصیل دادند، و حال ادلّه هر یک از این اقسام را بیان می کنیم؛

قسم أوّل این بود که شخص قبل از غروب از منی خارج می شود و تا هنگام طلوع فجر مشغول مناسک حجّ (به همراه مقدّمات و مستحبّات و رفع حوائج ضروریه) می باشد؛ دراین فرض ترک بیتوته در منی و بقاء در مکّه تا هنگام طلوع فجر جایزاست هر چند از روایات کراهت این أمر استفاده می شود و أولی این است که او از مکّه خارج شود و در هنگام طلوع فجر در منی حاضر باشد.

ادله آیت الله زنجانی بر قسم اول

دلیل اول: صحیحه معاویة بن عمار

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ زَارَ عِشَاءً فَلَمْ يَزَلْ فِي طَوَافِهِ وَ دُعَائِهِ وَ فِي السَّعْيِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ كَانَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ.

ایشان فرمودند: اگر چه مورد این صحیحه شخصی است که أوّل شب از منی خارج شده است چرا که تعبیر زار عشاء به قرینه سائر روایات به این معنی است که خرج من منی عشاء بغرض الزیارة، نه اینکه قبل از خروج آفتاب خارج شده است و در شب زیارت نموده است لکن تعلیل به کان فی طاعة الله که در ذیل وارد شده است باعث تعمیم می شود که در نتیجه فرقی بین خروج قبل و بعد از غروب نخواهد بود.

مناقشه در دلیل اول

این وجه با مبانی ایشان تناسب ندارد چرا که ایشان « کان فی طاعة الله » را علّت برای نفی کفاره دانستند و طبق تفسیر ایشان مراد از روایت این است که:

چون این شخص در ترک بیتوته منی و اشتغال به مناسک حجّ طاعت خداوند نموده است، کفاره ای بر او واجب نیست، در ما نحن فیه أوّل الکلام است که شخصی که قبل از غروب از منی خارج می شود و تا هنگام طلوع مشغول مناسک می شود، طاعت خداوند نموده باشد بلکه محتمل است که وظیفه او حضور در منی در هنگام طلوع فجر باشد، همانگونه که در صحیحه محمّد بن مسلم آمده است؛ فِي الزِّيَارَةِ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ مِنًى قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَلَا تُصْبِحْ إِلَّا بِمِنًى.

بنابراین قدر متیقن از صحیحه معاویة بن عمّار شخصی است که بعد از دخول لیل از منی خارج شود.

البته این نکته قابل توجه است که عرفا می توان از فرض روایت که خروج بعد از غروب به مورد قسم اول یعنی فرضی که اندکی قبل از غروب خارج می شود الغاء خصوصیت کرد لیکن مشکل این است که الغاء خصوصیت با استدلال به تعلیل متفاوت است و همین موجب ایراد ما به آقای زنجانی شده است بنابراین اگر ایشان به الغاء خصوصیت تمسک می کردند از ایشان پذیرفته بود.

دلیل دوم: صحیحه صفوان

قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع‌ سَأَلَنِي بَعْضُهُمْ عَنْ رَجُلٍ بَاتَ لَيْلَةً مِنْ لَيَالِي مِنًى بِمَكَّةَ فَقُلْتُ لَا أَدْرِي فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِيهَا قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ إِذَا بَاتَ فَقُلْتُ إِنْ كَانَ إِنَّمَا حَبَسَهُ‌ شَأْنُهُ‌ الَّذِي‌ كَانَ فِيهِ مِنْ طَوَافِهِ وَ سَعْيِهِ لَمْ يَكُنْ لِنَوْمٍ وَ لَا لَذَّةٍ أَ عَلَيْهِ مِثْلُ مَا عَلَى هَذَا قَالَ لَيْسَ هَذَا بِمَنْزِلَةِ هَذَا وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يَنْشَقَّ لَهُ الْفَجْرُ إِلَّا وَ هُوَ بِمِنًى.

ظاهر این روایت این است که شخصی که به قصد انجام أعمال حجّ، بیتوته در منی را ترک کند و در مکّه بماند، جایز است که تا هنگام صبح در مکّه بماند.

ایشان برای تطابق مورد این روایت با قسم اول دو مقدمه بیان فرموده اند:

مقدمه اول

این روایت ، با تعبیر علیه دم اذا بات ، وجوب کفاره را بر کسی که بدون انگیزه انجام مناسک ، در مکه بیتوته کند ثابت کرده است . گرچه این حکم به صورت مطلق بیان شده است لیکن به قرینه صحیحه علی بن جعفر ، مقید به فرضی می شود که شخص، قبل از غروب آفتاب از منی خارج شود و تا اذان صبح در مکه بماند.

عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ ع عَنْ رَجُلٍ بَاتَ بِمَكَّةَ فِي لَيَالِي مِنًى حَتَّى أَصْبَحَ قَالَ إِنْ كَانَ أَتَاهَا نَهَاراً فَبَاتَ فِيهَا حَتَّى أَصْبَحَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ.

مفهوم این روایت این است که همین شخصی که تا أذان صبح در مکّه بیتوته نموده است، اگر در روز به مکّه نیامده باشدیعنی شب به مکّه آمده باشد، کفاره بر او لازم نیست.نتیجه این روایت این است که صحیحه صفوان که کفاره را ثابت می کند مقید به فرض خروج از منی در روز می شود.

مقدمه دوم

ظاهر صحیحه صفوان که فرمود:« إن کان حبسه شأنه »این است که کفاره را از همان فرض صدر حدیث که بیتوته کامل از أوّل شب تا طلوع فجربود به خاطر انجام مناسک ، منتفی می کند و طبق مقدمه اول، آن فرض، صورت خروج از منی در روز بود. بنابراین حکم قسم اول روشن شد به این نحو که کسی که قبل از غروب یعنی درروز از منی خارج شود و کل شب را به غرض انجام مناسک در مکه باشد کفاره ای ندارد.

اشکال

چرا ایشان تکلّف نمود و به صحیحه علیّ بن جعفر تمسّک نموددر حالی که ظاهر «إذا بات بمکّة علیه دم» بیتوته کامل است.

پاسخ

ایشان قائلند که بیتوته در مکه صدق می کندبر بقاء کمتر از نصف شب نیز صادق است چون در روایت تعبیر شده بود: إن خرجت بعد نصف اللّیل فلا تضرّک أن تبیت بغیر منی. به همین جهت ایشان چاره ای جز استدلال به صحیحه علی بن جعفر نداشتند.

و ما « إذا بات بمکّة علیه دم» را ظاهر در بیتوته کامل در مکّه نمی دانیم؛ چرا که ظاهر ذیل روایت این است که این شخص قصد داشت که نیمه دوم را به منی برود و تنها به جهت اشتغال به أعمال حجّ نتوانست به منی برود و بحث در مورد ترک بیتوته در منی است، نه بیتوته در مکّه، و اساسا حمل این روایت بر اشتغال به مناسک در تمام شب و اگر چه با فرض انجام مقدّمات و مستحبّات غیر عرفی است: چرا که محتمل نیست که شخصی تمام شب را مشغول به طواف و سعی شود.

مناقشه در مقدمه اول

ایراد اول

خود ایشان پذیرفته است که جمله شرطیه مفهوم مطلق ندارد، بلکه تنها مفهوم فی الجمله برای آن ثابت است. برای مثال خطاب: إذا زلزلت الأرض فصلّ صلاة الآیات مفهوم مطلق ندارد تا وجوب نماز آیات را حتی در صورت تحقق مخوف سماوی نفی کند بنابراین مفهوم فی الجملة « إن کان أتاها نهاراً» این است که اگر بعد از نیمه شب از منی خارج شود و به مکّه بیاید، کفاره ندارد؛ چرا که نیمه أوّل را در منی بیتوته نموده است.

ایراد دوم

بر فرض که این جمله شرطیه مفهوم مطلق داشته باشدثبوت این مفهوم در صورتی است که این، تنها نقل در مورد این روایت باشد در حالی که در قرب الإسناد به سند عبدالله بن حسن عن جدّه علیّ بن جعفر این روایت را اینگونه نقل می کند»

«إِنْ كَانَ أَتَاهَا نَهَاراً فَبَاتَ [فِيهَا] حَتَّى أَصْبَحَ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ يُهَرِيقُهُ وَ إِنْ كَانَ خَرَجَ مِنْ مِنًى بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ وَ أَصْبَحَ بِمَكَّةَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ء»

طبق این نقل،حضرت دو جمله شرطیه به کار بردند و ما بارها گفته ایم اگر موضوعی را با دو جمله شرطیه تقسیم بندی کنند، ظاهر در مفهوم نیست، بلکه ظاهر در تقسیم است؛

برای مثال اگر در خطابی این طور وارد شود سألته عن الدم قال إن کان أقلّ من الدرهم فصلّ فیه و إن کان أکثر من الدرهم فلا تصلّ فیه

روشن است که در این خطاب حکم دم مساوی درهم بیان نشده است و هیچ یک از دو جمله شرطیه مفهوم ندارند؛ چرا که ظاهر این دو جمله تقسیم می باشد و بر فرض هم این دو جمله مقتضی برای مفهوم داشته باشند، این دو جمله در مورد اجتماع یعنی دم مساوی با یکدیگر تعارض می کنند:

مفهوم جمله « إن کان الدم أقلّ من الدرهم تصلّ فیه» این است که إن لم یکن الدم أقلّ من الدرهم فلا تصلّ فیه و مقتضای اطلاق آن عدم جواز نماز در دم مساوی با درهم می باشد، در حالی که مقتضای اطلاق مفهوم إن کان الدم أکثر من الدرهم این است که نمازدر دم مساوی با درهم جائز است. در نتیجه باز هم با فرض تعارض این دو مفهوم دانسته می شود که این جملات شرطیه مفهوم ندارند.

نتیجه این قاعده در محل بحث این است که صحیحه علیّ بن جعفر ظهور در عدم لزوم کفاره بر کسی که ابتدای شب به مکّه بیاید و تا طلوع فجر مشغول مناسک باشد ندارد.

مناقشه در مقدمه دوم

اگر مراد جدّی از« علیه دم إذا بات » بیتوته در تمام شب در مکّه باشد، این دلیل نخواهد بود که در ظهور « إنّما حبسه شأنه » تصرّف شود، و به عبارت دیگر اینکه مراد جدّی از این جمله بیتوته کامله در مکه است، موجب تغییر ظهور اطلاقی ذیل نمی شود، بنابراین نمی توانیم بخاطر مراد جدی صدر که بیتوته کامل است ذیل را به اشتغال به مناسک از ابتدای شب تا طلوع فجرتقیید بزنیم، بلکه این جمله اطلاق دارد و شامل فرض اشتغال بعد از نیمه شب به مناسک نیز می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo