< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجبات الحجّ/المبیت بمنی /مستثنیات وجوب المبیت/ الإشتغال بالعبادة

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد دوم از استثنای وجوب مبیت می باشد که عبارت از إشتغال به عبادت در مکّه است؛ آقای خوئی فرمودند: در فرض اشتغال به مطلق عبادت در مکّه و اگر چه عبادت مستحبّ باشد، ترک مبیت جایز خواهد بود.

 

بحث در مورد استثناء دوم از وجوب مبیت بود:

آقای خوئی فرمودند: اگر کسی که در مکّه می باشد، تمام شب را مشغول عبادت شود و یا اگر شب هنگام از منی وارد مکّه می شود، بعد از ورود باقی شب را مشغول عبادت شود، مبیت بر او واجب نمی باشد. بله، به مقدار انجام ضروریات می تواند عبادت را ترک کند.

استدلال؛

و عمده دلیل بر این مطلب صحیحه معاویة بن عمّار می باشد:

قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ‌ رَجُلٍ‌ زَارَ الْبَيْتَ‌ فَلَمْ‌ يَزَلْ‌ فِي‌ طَوَافِهِ‌ وَ دُعَائِهِ وَ السَّعْيِ وَ الدُّعَاءِ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ كَانَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

جواز ترک مبیت به منی به «کان فی طاعة الله» تعلیل شده است و علّت نیز معمّم است.

بله، فقهاء این حکم را مختصّ به عبادت در مکّه نموده اند.

مناقشه؛

و لکن این مطلب ناتمام است:

أوّلاً: اگر «کان فی طاعة الله» تعلیل برای جواز ترک مبیت می باشد، نسبت به عبادت خارج از مکّه نیز اطلاق دارد، پس اختصاص آن به عبادت در مکّه خلاف این اطلاق می باشد.

ثانیاً: عبارت «کان فی طاعة الله» تعلیل به طاعت می باشد، نه خصوص عبادت، و طاعت أعمّ از عبادت می باشد: مانند حاضر شدن در نزد بیمارانی که در مکّه بستری شده اند.

ثالثاً: محتمل است که تعبیر «کان فی طاعة الله» تعلیل برای جواز ترک مبیت به منی نباشد، بلکه تعلیل برای نفی کفاره که با تعبیر «لا شیء علیه» بیان شد، باشد، که در اینصورت معنی اینچنین خواهد بود که: (بر این شخص کفاره واجب نمی باشد: چرا که او در ترک مبیت به منی به قصد اشتغال به مناسک حجّ در مکّه در طاعت خداوند بوده است و در این أمر به جهت وجود إذن در ترک مبیت در این فرض، نافرمانی خداوند را نکرده است). بنابراین مقتضای عموم این تعلیل فقط جواز ترک مبیت به منی به جهت اشتغال به أمور دیگر، در مواردی است که ترک مبیت به قصد إشتغال به آن أمر مأذون از شارع باشد و إذن شرعی در ترک مبیت به قصد اشتغال به مثل نظر به بیت الله و یا ذکر گفتن و یا قرائت قرآن أوّل الکلام می باشد، بلکه اطلاق دلیل وجوب مبیت بمنی اثبات می کند که او در ترک مبیت به منی به جهت این أمور مطیع خداوند نمی باشد. و مؤیّد این احتمال بُعد جواز ترک واجب به مجرّد اشتغال به طاعت مستحبّ می باشد. بنابراین با وجود این احتمال ظهور روایت در معنای أوّل ثابت نخواهد بود.

بنابراین ترک مبیت به منی فقط در فرض اشتغال به مناسک حجّ و یا أمر دیگری که شارع در ترک مبیت به منی به جهت اشتغال به آن أمر إذن داده است، جایز خواهد بود: مانند ترک مبیت به منی به جهت حفظ حیات نفس محترمه.

نکته:

آقای خوئی فرموده اند:

تعلیل «کان فی طاعة الله» عامّ است و شامل عبادتی نیز که منافات با حضور در منی ندارد، می باشد.

و لکن آقای داماد فرموده اند:

ظاهر «کان فی طاعة الله» عبادتی است که با حضور در منی تنافی دارد، بنابراین ترک مبیت به منی با هر عبادتی که اشتغال به آن با حضور در منی منافات دارد، جایز می باشد و لکن چنین عبادتی منحصر به مناسک مکّه می باشد و غیر از آن مصداقی برای آن وجود ندارد.

و لکن این مطلب تمام نیست:

چرا که نماز در مسجد الحرام و اگر چه مانند نماز شب باشد که در منی نیز قابل انجام می باشد، فردی است غیر از افراد دیگر و انجام این فرد أفضل از نماز با حضور در منی منافات دارد، همانگونه که طواف مندوب و نظر به بیت الله نیز اینچنین می باشد. و إنصاف این است که اگر تعبیر «کان فی طاعة الله» تعلیل برای جواز ترک مبیت باشد، نسبت به اشتغال به عبادتی نیز که با حضور در منی منافات ندارد، اطلاق دارد.

بله، تعبیر «إذا شغلک نسک» در صحیحه دیگر معاویة بن عمّار ظاهر در اشتغال به خصوص مناسک حجّ می باشد که مانع از عود به منی است.

نکته:

آقای داماد فرموده اند:

تعبیر «زار البیت» که در این صحیحه معاویة بن عمّار ذکر شده است، ظاهر در زیارت مستحبّ می باشد.

و لکن این مطلب از ایشان عجیب است:

زیرا در روایات متعدّده عنوان زیارت بر طواف نساء و عنوان «زار البیت» بر طواف حجّ اطلاق شده است، بنابراین ظاهر تعبیر «زار البیت» مناسک مکّه بعد از منی می باشد.

 

حال بنابر نظر مشهور که جواز ترک مبیت به جهت اشتغال عبادت است، بحث در أموری واقع می شود:

مطلب أوّل:

آیا مراد از اشتغال به عبادت در مکّه، خصوص مکّه قدیمه است و یا أعمّ از مکّه قدیمه و جدیده؟

استظهار آقای خوئی مکّه قدیمه می باشد.

و لکن ما در سابق همانگونه که بسیاری از آقایان مانند مرحوم امام و آقای سیستانی و آقای زنجانی فرموده اند، عرض کردیم:

عنوان «مکّه» در خطاباتی که به عنوان موضوع أخذ شده است، ظاهر در أعمّ از مکّه قدیمه می باشد. علاوه بر اینکه اگر در اطلاق عنوان «مکّه» نیز مناقشه شود و لکن اشکالی در اطلاق این روایت وارد نخواهد شد: چرا که در صحیحه معاویة بن عمّار و تعلیل «کان فی طاعة الله» عنوان «مکّه» أخذ نشده است و نهایت مطلب إنصراف این صحیحه از عبادت خارج از أعمّ از مکّه قدیمه و جدیده می باشد و إلاّ إنصرافی از عبادت در مکّه جدیده ندارد.

و اگر اجماع و یا تسالم بر عدم کفایت عبادت در خارج از مکّه باشد، قدر متیقن از آن عبادت خارج از مکّه أعمّ از قدیمه و جدیده می باشد، بنابراین مقیّدی برای اطلاق این روایت نسبت به عبادت در مکّه جدیده وجود ندارد.

مطلب دوم:

آیا اشتغال به عبادت باید در تمام شب باشد و یا اشتغال به عبادت در نیمه أوّل شب کافی است، همانگونه که بیتوته در منی در نیمه أوّل شب کافی می باشد؟

آقای خوئی فرموده اند:

طبق فرض سؤال در این صحیحه « فلَمْ‌ يَزَلْ‌ فِي‌ طَوَافِهِ‌ وَ دُعَائِهِ وَ السَّعْيِ وَ الدُّعَاءِ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ» در جواز ترک مبیت إشتغال به عبادت در تمام شب لازم است، و اگر این روایت دلیل بر لزوم عبادت در تمام شب نمی باشد، اطلاق دلیل لزوم بیتوته در منی در فرض عبادت در بعض شب محکّم می باشد إلاّ در موردی که با دلیل خارج شده است و آن فرض إشتغال به عبادت در تمام شب است.

و لکن برخی از فقهاء کفایت اشتغال در نیمه أوّل شب را مطرح نموده اند و مرحوم شهید در دروس احتمال این مطلب را پذیرفته اند.

و آقای سیستانی فرموده اند:

عبادت تمام شب لازم نیست، بلکه عبادت نیمه دوم شب نیز کافی است و شخص مخیّر میان این دو صورت می باشد، و لکن عبادت در نیمه أوّل شب کافی نمی باشد.

وجه این نظر ایشان عبارت از این دو مقدّمه می باشد:

مقدّمه أولی: دلیل جواز ترک مبیت منحصر به این صحیحه معاویة بن عمّار نیست، بلکه صحیحه دیگر معاویة بن عمّار نیز می باشد که می فرمود: «فإن خرج أوّل الّیل فلا ینتصف اللّیل ... إلاّ أن شغلک نسکک»؛ ظاهر این روایت کفایت اشتغال به مناسک در هنگام نیمه شب و عدم لزوم إشتغال به عبادت از إبتدای شب در جواز ترک مبیت می باشد.

مقدمه ثانیه: اگر چه عبارت «إلاّ أن شغلک نسکک» در صحیحه أولی معاویة بن عمّار مختصّ به مناسک حجّ می باشد و لکن با توجّه به تعلیل «کان فی طاعة الله» در صحیحه دیگر معاویة بن عمّار دانسته می شود که إشتغال به مناسک حجّ خصوصیّت ندارد، بلکه مطلق عبادت در جواز ترک مبیت کافی است.

و ممکن است وجه این نظر آقای سیستانی عبارت از این مطلب باشد که:

این صحیحه معاویة بن عمّار« فَلَمْ‌ يَزَلْ‌ فِي‌ طَوَافِهِ‌ وَ دُعَائِهِ وَ السَّعْيِ وَ الدُّعَاءِ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْر» مقیّد به عبادت از إبتدای شب نمی باشد، بنابراین از جهت زمان شروع عبادت اطلاق دارد و فقط از جهت زمان إتمام عبادت مقیّد به طلوع فجر است، بنابراین این صحیحه حتی نسبت به عبادت بعد از نیمه شب تا طلوع فجر و اگر چه تمام نیمه شب نباشد، اطلاق دارد و اگر چه عنوان «فلم یزل» از یک و یا دو ساعت عبادت انصراف دارد. بنابراین طبق اطلاق این صحیحه عبادت تمام شب لازم نمی باشد، بلکه عبادت در نیمه شب دوم و اگر چه از إبتدای نیمه شب نباشد، کافی است و لکن با توجّه به صحیحه دیگر معاویة بن عمّار «فلا ینتصف اللّیل إلاّ و أنت بمنی إلاّ أن شغلک نسکک» که ترک مبیت را مشروط به اشتغال در نیمه شب قرار داده است، حکم به عدم کفایت عبادت کمتر از مقدار نیمه شب و لزوم عبادت از إبتدای نیمه شب می شود.

و به نظر ما بنابر جواز ترک مبیت به مجرّد اشتغال به عبادت، این فرمایش ایشان بعید نیست.

مطلب سوم:

آقای زنجانی فرموده اند:

در جواز ترک مبیت از مورد إشتغال به مناسک حجّ نمی توان به مطلق عبادت تعدّی نمود. علاوه بر اینکه حتی بنابر قول جواز ترک مبیت به مطلق عبادت، و لکن این حکم مختصّ به شب یازدهم می باشد و در شب دوازدهم ترک مبیت به جهت إشتغال به عبادت جایز نمی باشد: چرا که صحیحه معاویة بن عمّار «إذا خرجت أوّل اللّیل فلا ینتصف اللّیل إلاّ و أنت بمنی إلاّ أن شغلک نسکک» منصرف به شب یازدهم می باشد: زیرا خروج به جهت انجام طواف زیارت در شب دوازدهم متعارف نبوده است.

و لکن این فرمایش همانگونه که عرض کردیم، تمام نیست:

چرا که در این روایت فرض خروج للزیارة نشده است، بلکه عنوان «خروج» مطلق است و وجهی برای إنصراف آن به خروج به غرض طواف زیارت نمی باشد، بنابراین این روایت اطلاق دارد، همانگونه که روایاتی مانند روایت جمیل «إِذَا خَرَجْتَ مِنْ مِنًى قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَلَا تُصْبِحْ‌ إِلَّا بِه» اطلاق دارد.

مطلب چهارم:

 

آقای زنجانی در مورد ترک مبیت به منی در فرض اشتغال به مناسک تفصیل داده و می فرمایند:

اگر شخص در أوّل شب در مکّه باشد، در هر زمانی که أعمال مکّه تمام شود و شخص متمکّن از رجوع به منی تا قبل از طلوع فجر باشد، رجوع به منی واجب خواهد بود.

و اگر شخص در أوّل شب در منی باشد و سپس از منی به قصد أعمال خارج شود؛

اگر قبل از نیمه شب أعمال تمام شود، باید از مکّه خارج شود، حال یا در هنگام طلوع فجر در منی باشد و یا در میان طریق منی بخوابد.

و اگر بعد از نیمه شب أعمال تمام شود؛

یا شروع أعمال قبل از نیمه شب بوده است، در اینصورت رجوع به منی به احتیاط واجب لازم است.

و یا شروع در أعمال بعد از نیمه شب بوده است، در اینصورت رجوع به منی واجب نیست، بلکه بقاء در مکّه تا طلوع فجر جایز می باشد.

طبق این فرمایش جایز خواهد بود که شخص بعد از غروب آفتاب از منی خارج شده و به مکّه بیاید و به اختیار أعمال را تا بعد از نیمه شب به تأخیر بیاندازد تا رجوع به منی بر او واجب نباشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo