< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجبات الحجّ/المبیت بمنی لیالی التشریق /مسألة 426: لزوم المبیت لیلة الثالث عشر إن بقی إلی الغروب

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مسأله 426 واقع شد که اگر شخصی تا هنگام غروب در منی باقی بماند و از منی کوچ نکند، مبیت در شب سیزدهم بر او واجب است، و این مسأله خود پنج صورت دارد که صورت أوّل بررسی و حکم به وجوب مبیت در این صورت شد.

 

بحث در مورد صورة أولی از بقاء شخص در منی تا هنگام غروب شب سیزدهم بود که عرض کردیم در این صورت مبیت در شب سیزدهم لازم است، و در فرض حرج مبیت لازم نیست و همانطور که کفاره نیز واجب نمی باشد:

چرا که از صحیحه معاویة بن عمّار استفاده می شود که جهت ثبوت کفاره بر ترک مبیت عقوبت می باشد، بنابراین در فرض حرج که ترک مبیت جایز می باشد، کفاره نیز ثابت نخواهد بود.

و لکن این شبهه وجود دارد که تعبیر «کان فی طاعة الله» مختصّ به موردی است که ترک مبیت اطاعت خداوند باشد، به این صورت که ترک مبیت و اشتغال به فعل دیگر متعلّق أمر و اگر چه أمر استحبابی قرار بگیرد، و این شبهه ای است که قابل إغماض نمی باشد: چرا که واضح نیست که «کان فی طاعة الله» به معنای مجرّد عدم عصیان باشد، و اینچنین نیست که قطع به عدم استحباب ترک مبیت و اشتغال به مناسک حجّ که مورد این صحیحه است، باشد، بلکه محتمل است که ترک مبیت به منی به جهت اشتغال به مناسک حجّ مستحبّ و یا عدل واجب تخییری باشد، به این صورت که یا مبیت به منی واجب است و یا اشتغال به مناسک حجّ. و به همین جهت احتیاط واجب این است که در فرض حرج و ترک مبیت کفاره دم پرداخت شود.

بله، اگر ترک مبیت متعلّق أمر باشد، مانند فرضی که حفظ نفس متوقف بر ترک مبیت است، در اینصورت کفاره نیز رفع خواهد شد.

بله، در منع ثبوت کفاره در فرض حرج می توان بیان دیگری ذکر نمود و آن عبارت از این است که:

أدلّه لزوم کفاره در ترک مبیت دو روایت می باشد:

روایت جعفر بن ناجیة که ما در سند آن مناقشه داریم، اگر چه آقای خوئی آن را پذیرفته است. و دیگری صحیحه معاویة بن عمّار می باشد «فإن بتّ فی غیرها فعلیک دم»، و لکن عموم این صحیحه نسبت به فرض حرج واضح نیست؛

چرا که این عبارت تفریع بر نهی از مبیت به غیر منی در صدر صحیحه شده است: «لا تبت إلاّ بمنی»، و علی الأقلّ محتمل است که کفاره مترتّب بر عصیان نهی از مبیت در غیر منی باشد، در حالی که در فرض حرج نهی از مبیت به غیر منی وجود ندارد.

الصورة الثانیة:

شخص از منزل خود در منی خارج می شود و لکن قبل از خروج از منی آفتاب غروب می کند؛

مرحوم علاّمه در تذکره فرموده اند: «الأقرب عدم وجوب المبیت؛ لمشقة الرفع و الحطّ»؛

و لکن این کلام صحیح نیست:

زیرا اگر مراد ایشان تمسّک به «لا حرج» است، این کلام ایشان أخصّ از مدّعی خواهد بود: چرا که همگان بعد از جمع اسباب خروج از منزل، از رجوع به منی و مبیت در آن به حرج شخصی دچار نمی شوند، بلکه نوع حجّاج در این فرض از رجوع و مبیت به منی دچار حرج نمی شوند. بله، در هر موردی که حرج شخصی حاصل شود، دلیل «لا حرج» لزوم را رفع می کند.

استدلال؛

مرحوم آقای داماد فرموده اند:

أشبه این است که گفته شود: طبق قاعده أوّلیه حتی با قطع نظر از دلیل «لا حرج» بیتوته در این فرض لازم نیست: زیرا به نظر عرف در این صورت به مجّرد جمع وسایل و خروج از منزل عنوان «إنّه نفر» صدق می کند، و آنچه موضوع اثر می باشد، عنوان «نفر» است، نه خروج از منی؛

روایت أبی بصیر؛

قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَنْفِرُ فِي النَّفْرِ الْأَوَّلِ قَالَ لَهُ أَنْ يَنْفِرَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَنْ تَصْفَرَّ الشَّمْسُ فَإِنْ هُوَ لَمْ‌ يَنْفِرْ حَتَّى‌ يَكُونَ‌ عِنْدَ غُرُوبِهَا فَلَا يَنْفِرْ وَ لْيَبِتْ بِمِنًى حَتَّى إِذَا أَصْبَحَ وَ طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَلْيَنْفِرْ مَتَى شَاءَ.

صحیحة حلبی؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‌ تَعَجَّلَ‌ فِي‌ يَوْمَيْنِ‌ فَلَا يَنْفِرْ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ فَإِنْ أَدْرَكَهُ الْمَسَاءُ بَاتَ وَ لَمْ يَنْفِرْ.

مناقشه؛

و لکن به نظر ما این فرمایش ایشان ناتمام است:

اگر مراد از عنوان «لم ینفر» نفر از منزل باشد، لازم می آید خروج از منزل قبل از زوال روز دوازدهم حرام باشد، در حالی که بسیاری قبل از زوال وسایل خود را جمع نموده و رمی جمرات نموده و در کنار جمره عقبه تا زوال آفتاب منتظر می شوند، سپس از منی خارج می گردند! این مطلب نشاندهنده این است که معهود از عنوان «نفر» نفر از منی می باشد، که با توجّه به این مطلب ظاهر این روایات این خواهد بود که نفر از منی قبل از غروب آفتاب موضوع می باشد، نه نفر از منزل، و از جهتی دیگر در فرضی که شخص از منزل خارج می شود و لکن قبل از غروب آفتاب موفق به خروج از منی نمی شود، صدق می کند که «أنّه لم ینفر من منی حتی أدرکه المساء»؛ زیرا نفر از منی بدون خروج از منی ممکن نیست.

مثال: شخصی که ده روز در قم اقامت نموده و حال وسایل خود را از هتل جمع می کند و به قصد خروج از قم، از هتل خارج می شود و لکن برای زیارت به حرم می رود؛ در این فرض صدق نمی کند که او از قم کوچ نموده است.

و به همین جهت نیز ظاهر روایات جواز نفر از منزل قبل از زوال روز دوازدهم می باشد.

بله، اگر شکّ شود که مراد از عنوان «نفر» نفر از منی است و یا نفر از منزل، شبهه مفهومیه خواهد بود، که در اینصورت رجوع به برائت از لزوم مبیت در شب سیزدهم و برائت از حرمت نفر از منزل قبل از زوال می شود.

ممکن است اشکال شود و گفته شود:

علم اجمالی است که یکی از این دو أصل برائت خلاف واقع می باشد:

زیرا یا مراد از «نفر»، نفر از منی است، بنابراین برائت از لزوم مبیت در شب سیزدهم خلاف واقع خواهد بود، و یا مراد نفر از منزل است، بنابراین برائت از حرمت نفر از منزل قبل از زول خلاف واقع خواهد بود؛

و لکن در پاسخ از این اشکال می گوییم:

اگر چه یکی از این دو برائت خلاف واقع است و لکن جمع میان این دو برائت اشکال ندارد و این دو أصل با یکدیگر تعارض نمی کنند:

زیرا در مقام مکلّف واحد علم به تکلیف فعلی معلوم بالإجمال ندارد: چرا که کسی که قصد خروج از منزل قبل از زوال و خروج از منی قبل از غروب دارد، اگر چه علم دارد که موضوع حرمت نفر از منزل قبل از زوال (بر فرض ثبوت آن) قرار می گیرد و لکن علم ندارد که موضوع لزوم مبیت به منی قرار می گیرد که موضوع آن عبارت از «من لم ینفر من منی حتی أدرکه المساء و هو بمنی» می باشد، و در منجّزیت علم اجمالی علم مکلّف واحد به تکلیف فعلی شرط می باشد، و حال بعد از نفر از منزل قبل از زوال، موفق به نفر از منی قبل از غروب نشود، برائت از لزوم مبیت به منی در این شب نیز بدون معارض جاری می شود؛ زیرا علم اجمالی به تکلیف فعلی نمی باشد.

بنابراین جریان أصل برائت از هر دو تکلیف محذوری ندارد: چرا که مستلزم ترخیص در مخالفت قطعیه تکلیف فعلی معلوم بالإجمال نمی باشد.

مثال: علم می باشد که یا إکرام زید واجب است و یا إکرام عمرو بنابر تقدیر زیارت او واجب است؛ در این فرض اگر شخص قصد زیارت عمرو نداشته باشد، از آن جهت که علم به تحقق شرط وجوب إکرام عمرو نخواهد بود، علم اجمالی به تکلیف فعلی وجود نخواهد داشت، بنابراین برائت از وجوب إکرام زید بدون معارض جاری خواهد بود، و حال اگر شخص با توجّه به این برائت إکرام زید را ترک نمود و زمان وجوب إکرام او بنابر تقدیر وجوب آن به طور جزم و یا احتمال گذشت، سپس او قصد زیارت عمرو نمود، در این فرض نیز برائت از وجوب إکرام عمرو جاری می شود: زیرا در این حال نیز علم به تکلیف فعلی وجود ندارد.

بله، اگر شخص از ابتدا بناء بر خروج از منزل قبل از زوال و عدم خروج از منی قبل از غروب داشته باشد، علم اجمالی به تکلیف فعلی حاصل می شود که: یا مراد از «نفر» در روایات نفر از منزل می باشد، بنابراین نفر او از منزل قبل از زوال حرام خواهد بود و یا مراد نفر از منی می باشد، بنابراین مبیت در شب سیزدهم بر او واجب خواهد بود. و لکن این فرض متعارف نمی باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo