< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

97/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: احکام دوران بین محذورین/دوران بین تعبدیین /اصالة التخییر /اصول عملیه

0.1نکته: اشتباه مصلحت و مفسده های متفاوت در موارد عرضی

نکته ای از بحث قبل که واجب و حرام با یکدیگر مشتبه می شوند و در عرض یکدیگر قرار دارند باقی مانده و آن اینکه گاهی امر دائر می شود بین دو امری که هر دو مصلحت و مفسده یکسانی دارند مثل اینکه شک می کند در اینکه به سبب نذر باید رسائل را مطالعه کند و مکاسب را ترک کند و یا مکاسب را مطالعه کند و رسائل را ترک کند در اینجا در مصلحت و مفسده عمل به نذر یا حنث نذر فرقی بین دو احتمال نیست. در نتیجه از حیث مفسده و مصلحت با یکدیگر فرقی ندارند اما گاهی ممکن است اینگونه نباشد یعنی ممکن است واجب و حرام هایی با یکدیگر مشتبه شوند در حالیکه مصلحت و مفسده آنها با یکدیگر فرق می کند مثل اینکه واجب مصلحت مستقل و حرام مفسده ای دیگر داشته ولی این دو با یکدیگر مشتبه شده اند مثل موارد اشتباه حجت و لاحجت که می داند روایتی بود که یا دال بر وجوب فلان فعل و یا دال بر حرمت فلان فعل دیگر بود اما نمی داند که کدام روایت صحت داشته است در این موارد ممکن است گفته شود کسانی که می گویند دفع مفسده اولی از جلب منفعت است ممکن است بگویند باید طرف حرمت را گرفت یعنی باید هر دو را ترک کرد تا حرامی که در بین است ترک شود نه اینکه گفته شود یکی را باید انجام دهد و دیگری را ترک کند و اگر این مطلب را هم قبول نکنیم آیا می توان گفت احوط این است که طرف حرمت گرفته شود؟ چون احتمال می دهیم که دفع مفسده اولی از جلب منفعت است، در جواب باید گفت نمی توان قائل به چنین مطلبی شد چون اگر جازم نشدیم به اینکه دفع المفسده اولی از جلب منفعت است همان مساله پیش می آید که می گفتیم حق الطاعه مولا اقتضا می کند که کاری انجام نشود که از آن کار علم به مخالفت قطعیه پیدا شود و اگر هر دو را ترک کنیم می دانیم که مخالفت با مولا کرده ایم.

1بررسی قسم دوم: قسم طولی

قسم دوم این بود که دو فرد طولی که می دانیم یکی از آنها واجب و دیگری حرام است وجود دارند مثل اینکه می داند که جمعه اول ماه نذری دارد و جمعه دوم ماه نذر دیگری دارد اما فراموش کرده که آیا جمعه اول ماه را نذر کرده بود روزه بگیرد و جمعه دوم ماه را نذر کرده بود روزه نگیرد یا برعکس؟ در اینصورت هم همه واقعیت های چهارگانه ای که در قسم اول بود در این قسم نیز وجود دارد؛

واقعیت اول این است که چهار علم اجمالی برای این شخص پیدا می شود؛

علم اجمالی اول این است که به جمعه اول و جمعه دوم وقتی مستقلا نگاه می کند می بیند علم اجمالی به وجوب روزه یا حرمت روزه دارد، علم اجمالی دوم و سوم این است که وقتی به هر دو جمعه نگاه می کند این علم اجمالی برای او وجود دارد که یا روزه جمعه اول واجب است و یا روزه جمعه دوم واجب است، علم اجمالی چهارم نیز این است که علم اجمالی به حرمت روزه این جمعه یا جمعه بعد پیدا می کند.

واقعیت دوم این است که اثری بر علم اجمالی که به هر کدام از جمعه ها مستقلا تعلق گرفته بود مترتب نمی شود چون نه موافقت قطعیه ممکن است و نه مخالفت قطعیه و موافقت احتمالیه نیز خود به خود حاصل است مثل اینکه در حرمت یا وجوب روزه روز اول رجب شک کند.

واقعیت سوم این است که علم اجمالی دوم و سوم که هر کدام نسبت به دیگری سنجیده می شود به مقتضای این دو علم اجمالی نیز نمی توان عمل کرد چون مقتضای علم اجمالی سوم یعنی علم اجمالی به وجوب روزه این جمعه یا جمعه آینده این است که هر دو جمعه را روزه بگیرد و مقتضای علم اجمالی چهارم یعنی علم اجمالی به حرمت روزه این جمعه یا جمعه بعد این است که هر دو روزه ها را ترک کند در اینصورت امکان عمل به مقتضای هر دو علم اجمالی وجود ندارد چون نمی توان هم دو جمعه را روزه گرفت و هم روزه دو جمعه را ترک کرد.

واقعیت چهارم این است که اگر هر دو را انجام دهد علم به یک موافقت پیدا می کند اما در کنار آن علم به یک مخالفت نیز پیدا می کند و اگر هر دو را نیز ترک کند باز هم یک علم به موافقت و یک علم به مخالفت پیدا می کند.

1.1اقوال در مساله

حال سوال در اینجا این است که وظیفه این شخص در این صورت چیست؟ آیا وظیفه او این است که به نحو تخییر هر دو جمعه را روزه بگیرد یا روزه هر دو جمعه را ترک کند تا یقین به موافقت کند یا اینکه باید به گونه ای عمل کرد که علم به مخالفت حاصل نشود یعنی روزه یک جمعه را بگیرد و روزه جمعه دیگر را ترک کند در اینصورت اگر چه علم به موافقت پیدا نمی شود ولی علم به مخالفت هم پیدا نمی شود.

1.2قول اول

محقق اصفهانی«ره» قائل به این است که این شخص مخیر است بین انجام دادن هر دو یا ترک کردن هر دو و یا انجام دادن یکی و ترک کردن دیگری.

1.3قول دوم

نظر دیگر این است که برای پرهیز از مخالفت قطعیه باید یک طرف را انجام داد و طرف دیگر را ترک نمود چون نباید کاری کند که علم به مخالفت با مولا پیدا کند.

در صورت قبل چون هر دو عرضی بود اشکالی در تنجیز علم اجمالی وجود نداشت اما در اینجا چون مخالفت تدریجیه است مبتنی بر این می شود که آیا علم اجمالی در تدریجیات منجز می شود یا خیر؟

اگر کسی بگوید علم اجمالی در تدریجیات منجز نیست در اینصورت این شخص نسبت به روزه جمعه بعد اصلا تکلیفی ندارد و فقط نسبت به روزه جمعه اول تکلیف دارد و چون امر آن دائر بین وجوب و حرمت است مخیر به فعل یا ترک می شود و وقتی به جمعه دوم رسید نیز به همین نحو تخییر بین فعل یا ترک برای او ثابت می شود در نتیجه می تواند در هر دو جمعه روزه بگیرد و یا در هر دو جمعه روزه را ترک کند همانطور که می تواند در یک جمعه روزه بگیرد و در جمعه دیگر آن را ترک کند.

اما اگر گفته شود علم اجمالی در تدریجیات منجز است در اینصورت نباید کاری کند که با علم اجمالی مخالفت قطعیه کند در نتیجه یا جمعه اول را روزه می گیرد و روزه جمعه دوم را ترک می کند و یا برعکس جمعه اول را ترک می کند و جمعه دوم را روزه می گیرد.

 

نکته

در اینجا نکته ای است که شیخنا الاستاد مرحوم آقای تبریزی به آن توجه داشته این است که در قسم طولی که مخالفت تدریجی است تارتا قائل به واجب معلق می شویم و تارتا قائل به واجب معلق نمی شویم، واجب معلق واجبی است که وجوب فعلی و واجب استقبالی است حال گاهی در تدریجیات وجوب فعلی و واجب استقبالی است در اینصورت علم اجمالی منجز می شود مثل اینکه نذر کرده جمعه اول ماه را روزه بگیرد و جمعه دوم ماه را روزه نگیرد و یا برعکس، در اینصورت وجوب فعلی است ولی واجب استقبالی است اما گاهی اینگونه نیست یعنی وجوب فعلی نیست مثل اینکه فرض شود مرئه ای است که می داند 10 روز دم می بیند و بعد کمتر از اقل طهر مثلا سه چهار روز پاک می شود و سپس 10 روز خون می بیند در اینصورت این زن علم اجمالی پیدا می کند که یا 10 روز اول حائض است و نماز بر او حرام است و یا 10 روز دوم حائض است و نماز بر او حرام است پس هم در 10 روز اول و هم در 10 روز دوم دوران بین وجوب و حرمت ییش می آید در اینصورت چون وجوب نماز مشروط به رسیدن وقت صلاه است، به همین دلیل هنوز وجوب فعلی نیست ولی نظر ایشان این است که در این موارد نیز اصول متعارض است و فرقی نمی کند اما ممکن است کسی بگوید در مواردی که وجوب فعلی نیست پس قهرا علم اجمالی تحقق پیدا نمی کند در نتیجه تنجز نیز ثابت نمی شود.

حال محقق نائینی«ره» می گوید چه عرضی باشند و چه طولی باشند آیا فرقی بین اینکه یکی از این دو از دیگری اهم باشند وجود دارد یا وجود ندارد؟ در جلسه بعد به آن اشاره خواهد شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo