< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

97/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تنبیهات اخبار من بلغ /تنبیهات /اصول عملیه

0.1تنبیه سوم: شمول یا عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به بعضی از موارد

بحث در بعض مواردی بود که ممکن است گفته شود مشمول اخبار من بلغ نمی شوند یکی از این موارد جایی بود که علم یا اطمینان باشد به اینکه ناقل خلاف واقع می گوید اعم از اینکه از روی کذب یا سهو خلاف واقع بگوید حال چه مبنا این باشد که اخبار من بلغ دلالت بر حجیت اخبار ضعاف می کند و چه گفته شود اخبار من بلغ دلالت بر استحباب می کند و چه گفته شود این اخبار فقط دلالت می کند بر اینکه به ذات العمل ثواب تعلق گرفته است.

0.1.1وجوه عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به موارد علم یا اطمینان به خلاف

برای اثبات این مدعا به وجوهی می توان تمسک کرد؛

0.1.1.1وجه اول: انصراف اخبار من بلغ از موارد علم به خلاف

وجه اول که به محقق خویی«ره» نسبت داده شده انصراف می باشد یعنی اخبار من بلغ از مواردی که علم یا اطمینان به خلاف واقع آن وجود دارد انصراف دارد. در تقریب انصراف دو بیان می توان ارائه کرد؛

0.1.1.1.1بیان اول: انصراف به معنای عدم شمول

بیان اول اینکه اخبار من بلغ جایی را که علم یا اطمینان به خلاف است را اصلا شامل نمی شود.

0.1.1.1.2بیان دوم: تقیید به موارد عدم علم به خلاف

بیان دوم این است که این انصراف موجب می شود که موضوع اخبار من بلغ معنون به این عنوان شود که «من بلغه ثواب علی عمل و لم یعلم او لم یطمئن بخلافه فعمله فله ذالک الثواب» پس این قید اضافه می شود که مادامیکه علم به خلاف یا اطمینان به خلاف نداشته باشد ثواب داده می شود.

بر دو بیان فوق آثاری نیز مترتب می شود، مثل دعوایی که بین مکتب محقق عراقی«ره» و مکتب محقق نائینی«ره» است که اگر عامی مورد تخصیص قرار گرفت مثل «اکرم کل عالم» و «لاتکرم الفساق منهم» این تخصیص موجب می شود که عام معنون بشود به «اکرم کل عالم لایکون فاسقا» البته در تعنون نیز بحث است که آیا به نحو توصیف یا تاکید و یا به نحو دیگری معنون می شود؟ کیفیت تعنون نیز در استصحاب عدم ازلی و احراز موضوع ثمره دارد و یا اینکه مثل محقق عراقی«ره» بگوید تخصیص تعنون ایجاد نمی کند بلکه تخصیص مثل مردن عده ای از علماست که وقتی می میرند در آنجا نیستند نه اینکه تعنون ایجاد شود در اینجا نیز یا فقط اخبار من بلغ شامل موارد علم و اطمینان به خلاف واقع نمی شود و یا اینکه این اخبار متعنون می شود به مواردی که علم یا اطمینان به خلاف نباشد.

ظاهر کلام منقول از محقق خویی«ره» در بعضی از تقریرات ایشان مثل الهدایه مرحوم آقای صافی که بهتر از بقیه تقریرات بیان شده انصراف را به شیوه اول بیان فرموده است؛ «و الأخبار منصرفة عمّا علم‌ بكذبه من بلوغ الثواب و لو تعبّدا»[1] . البته قید «ولو تعبدا» مربوط به صور دیگری است که بعدا خواهد آمد.

از کلمات شهید صدر«ره» استفاده می شود که این انصراف را به شیوه دوم یعنی تقیید و تعنون فهمیده است.

0.1.1.1.3اشکال به وجه اول: عدم تمامیت این وجه نسبت به مبنای مختار در مایترتب علیه الثواب

این دلیل بنابر بعضی از فقه الحدیث های اخبار من بلغ باید گفت تمام است بلکه بالاتر از انصراف است چون بنابر مبنایی که می گفت موضوع اخبار من بلغ عمل انقیادی یا انقیاد است از آنجا که در موارد علم یا اطمینان به خلاف واقع، انقیاد متصور نیست پس اصلا موضوع اخبار من بلغ محقق نمی شود.

بنابراین نه تنها انصراف نیست بلکه امکان ندارد که اخبار من بلغ موارد علم یا اطمینان به خلاف را شامل شود.

اما اگر بنابر مبنای مختار که ما یترتب علیه الثواب ذات العمل است در اینصورت وجهی برای انصراف وجود ندارد چون بزرگواری و سیادت شارع اقتضا می کند که حتی در مواردی که علم یا اطمینان به خلاف واقع باشد بگوید ثواب را می دهم و یا اینکه چون می داند علم های ما به اینکه این افراد دروغ می گویند خیلی وقت ها مطابق با واقع نیست به همین دلیل اعلام می کند که به همه موارد ثواب می دهم تا مصالح واقعیه از دست مکلفین نرود پس اگر بگوییم موضوع انقیاد یا عمل انقیادی است این فرمایش صحیح است بلکه بالاتر می گوییم که انصراف ممکن نیست اما اگر موضوع ذات العمل باشد این فرمایش صحیح نیست چون اشکالی ندارد که شارع به خاطر مصالحی حتی به مواردی که علم یا اطمینان به خلاف واقع وجود دارد ثواب بدهد.

0.1.1.2وجه دوم: تقیید مطلقات به قرینیت «طلب قول النبی» و «التماس ذلک الثواب»

دلیل دوم بر این مساله این است که در خود اخبار من بلغ قرائنی وجود دارد که می فهمیم مواردی که علم یا اطمینان به خلاف داریم را شامل نمی شود چون در دو روایت فرمود: «فعمله طلب قول النبی صلی الله علیه و آله» و یا «عمله التماس ذلک الثواب» در حالیکه طلب قول نبی در مواردی است که علم یا اطمینان به خلاف وجود نداشته باشد و الا اگر کسی علم یا اطمینان داشته باشد که عملی مستحب نیست یا ثواب بر آن مترتب نیست نمی تواند از باب طلب قول نبی و یا از باب درخواست ثواب، آن عمل را انجام دهد، پس در خود اخبار من بلغ قرینه داخلیه ای وجود دارد که دلالت می کند بر قیدی که از ابتدا مانع انعقاد اطلاق می شود.

ان قلت: این دو روایت به سبب وجود قید مطلق نیستند اما اخبار دیگر که این قید را ندارند مطلق هستند و مقید نمی شوند و چون هر دو دسته مثبتین هستند تقیید صورت نمی گیرد.

قلت: ظاهر این است که موضوع در همه این اخبار یک چیز است و همه اینها یک مطلب را افاده می کنند و در باب اطلاق و تقیید ثابت شده که اگر مثتبین وحدت حکم یا وحدت موضوع داشته باشند تقیید صورت می گیرد و در مانحن فیه همانگونه که محقق عراقی«ره» در نهایة الافکار و برخی دیگر از بزرگان بیان کرده اند اخبار من بلغ در مقام افاده یک مطلب می باشد به همین دلیل روایات مشتمل بر قید، روایات مطلق را تقیید می کنند.

پس نمی توان گفت این اخبار شامل مواردی که علم به کذب یا اطمینان به کذب داریم را شامل می شود.

0.1.1.3وجه سوم: دلالت فاء تفریع بر عدم شمول

دلیل سوم بر عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به مواردی که علم یا اطمینان به خلاف وجود دارد این است که در همه این اخبار قرینه ای وجود دارد که دلالت بر عدم شمول دارد و آن «فاء» تفریع است چون در همه این اخبار پس از اینکه می فرماید: «من بلغه ثواب» پس از آن می فرماید: «فعمله» یا «فصنعه» یعنی منشأ انجام آن عمل این است که ثواب وجود دارد و جایی بلوغ ثواب می تواند منشأ انجام عملی شود که علم به خلاف آن نداشته باشیم و الا اگر علم یا اطمینان داشته باشیم به اینکه این عمل ثواب ندارد یا مستحب نیست در اینصورت آن کار را انجام نمی دهیم.

0.1.1.4وجه چهارم: عدم اطلاق «بلوغ» بر موارد علم به خلاف

دلیل دیگر این است که در اخبار تعبیر «من بلغه» اخذ شده است در حالیکه تعبیر بلوغ در جایی صادق است که علم به خلاف آن وجود نداشته باشد و الا اگر علم به خلاف مطلبی داشته باشیم از تعبیر «بلغ» استفاده نمی شود بلکه اگر شک به آن مطلب داشته باشیم نیز از «بلغ» استفاده نمی شود همانطور که قبلا از لسان العرب نقل شد:

«بَلغَ الشي‌ءُ يَبْلُغُ بُلُوغاً و بَلاغاً: وصَلَ و انْتَهَى ... و العرب تقول للخبر يبلغ واحدَهم و لا يحققونه: سَمْعٌ لا بَلْغٌ أَي نسمعه و لا يَبْلُغنا»[2] .

0.1.1.4.1اشکال به وجه چهارم

اشکال این دلیل این است که سمع و بلغ اگر در کنار هم استعمال شوند معنای آنها فرق می کند اما اگر منفردا استعمال شوند معنای آنها متحد می شود.

ثانیا تعبیر «بلغه ثواب من العمل» به معنای بلوغ خبر دال بر ثواب است نه خود ثواب و شکی نداریم که ناقل خبر، آن خبر را که مشتمل بر ثواب فلان عمل است نقل نموده است.

ثالثا در روایت معتبر -صحیحه هشام- از تعبیر «من سمع» استفاده شده است که موارد اطمینان یا علم به خلاف را نیز شامل می شود.

0.1.2نتیجه تنبیه سوم: عدم شمول

اگر چه دلیل اول و چهارم مورد اشکال قرار گرفت اما به دلیل دوم و سوم ما موافق با فرمایش محقق خویی«ره» هستیم که فرمود اخبار من بلغ موارد علم و اطمینان به خلاف را شامل نمی شود.

 


[1] - الهداية في الأصول، ج‌3، ص: 336.
[2] - .لسان العرب، ج‌8، ص: 419‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo