< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

95/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/برائت /حدیث حلّ

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در قرائنی بود که در روایت مسعده بن صدقه اقامه شده بود و دلالت می کرد بر اینکه این حدیث فقط مربوط به شبهات موضوعیه است.

بحث به قرینه دوم رسید که حاصل آن این بود که واژه «بینه» در این حدیث دلالت می کند بر اینکه این حدیث اختصاص به شبهات موضوعیه دارد.

تقاریب قرینیت واژه «بینه» بر اختصاص حدیث به شبهات موضوعیه

برای کیفیت دلالت این قرینه بر اختصاص حدیث به شببهات موضوعیه سه تقریب وجود دارد:

 

تقریب اول: ظهور «بینه» در معنای اصطلاحی

تقریب اول همانطور که در جلسه قبل ذکر شد این است که واژه «بینه» به معنای دو شاهد عادل است همانطور که در برخی از روایات دیگر فرموده: «حتی یجیئک الشاهدان یشهدان ان فیه المیته» پس معلوم می شود که «بینه» به معنای «شاهدان» است و دو شاهد عادل، در موضوعات حجیت دارد و الا در احکام، فقط خبر واحد حجت است.

جواب تقریب اول: ظهور «بینه» در معنای لغوی

همانطور که بیان شد به این تقریب جواب داده شده است، محقق خویی«ره» در دوره های قبل یعنی دراسات و هدایه این سخن را قبول داشت اما در دوره مصباح الاصول این سخن را نپذیرفته و به آن جواب داده و گفته واژه «بینه» در لغت به معنای «ما یبیّن الشیئ» می باشد، بنابراین معنای این جمله این می شود که «حتی یستبین به غیر ذلک او تقوم به البینه» یعنی در همه موارد شبهه حکم به حلیت می شود مگر اینکه علم یا مبیّن دیگری برای شما ثابت شود.

مناقشه اول در جواب تقریب اول: دلالت قرینه مقابله بر معنای اصطلاحی(لزوم وجود مغایرت)

برخی از اعلام در فرمایش محقق خویی«ره» مناقشه کرده اند و گفته اند طبق این جواب لازم می آید تقابل بین «یستبین» و «تقوم به البینه» تمام نباشد چون مقتضای مقابله این است که این دو با یکدیگر مغایرت داشته باشند در حالیکه طبق فرمایش محقق خویی«ره» «حتی یستبین» مصداقی از «بینه» می باشد و تردید بین مصداق و کلی صحیح نیست چون مثل این است که گفته شود یا زید اینجا بیاید یا انسان، بنابراین باید گفت به قرینه مقابله در اینجا «بینه» در معنای اصطلاحی استعمال شده است.

پاسخ به مناقشه اول: عدم دلالت قرینیت مقابله(امکان تصویر مغایرت)

همانگونه که بیان شد می توان به این مناقشه اینگونه پاسخ داد که «یستبین» یعنی خود به خود ظاهر شود و «تقوم به البینه» یعنی مُظهری پیدا شود و دلیلی اقامه شود در نتیجه طبق این جواب همانطور که شهید صدر«ره» نیز در حاشیه بر عروه به آن اشاره کرده است می توان گفت بین «یستبین» و «بینه» مغایرت وجود دارد پس می توان «بینه» را به معنای لغوی نیز فرض نمود؛

«بل يدخل الثاني في الأول، إلا باعمال عناية بحمل الاستبانة على ظهور الشي‌ء في نفسه، لا بمظهر»[1] .

مناقشه دوم در جواب تقریب اول: ثبوت حقیقت متشرعیه برای معنای اصطلاحی

مناقشه دیگری که در آن جواب وجود دارد این است که پس از تتبع و استقراء برای ما ثابت شده که حتما در زمان صادقین علیهما السلام واژه «بینه» در محیط متشرعه حقیقت در معنای اصطلاحی شده بوده و دیگر کسی از واژه «بینه» به معانی دیگر منتقل نمی شده است بلکه به حسب بعض تتبعات از زمان پیامبر این اصطلاح جعل شده بود، مثل برخی از روایاتی که منقول از پیامبر صلی الله علیه و آله است و می فرماید:«إِنَّمَا أَقْضِي‌ بَيْنَكُمْ‌ بِالْبَيِّنَاتِ‌ وَ الْأَيْمَان‌»[2] و یا برخی از روایات که دلالت بر «البینه للمدعی» می کنند و یا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که در محاجه با ابوبکر در مورد فدک فرمود: بینه به معنای دو شاهد عادل بر فدک وجود دارد، و روایات دیگری که شیخنا الاستاد دام ظله تعداد آنها را 50 روایت می دانست که در آنها «بینه» در معنای اصطلاحی استعمال شده است. پس می توان ادعا کرد این واژه حقیقت متشرعیه در معنای «شاهدین عدلین» پیدا کرده است.

تقریب دوم: تردد واژه «بینه» بین معنای لغوی و اصطلاحی

این تقریب از شیخنا الاستاد مرحوم میرزا جواد تبریزی است که گفته این مقابله نشان می دهد که ممکن است معنای «بینه» معنای لغوی آن نباشد در نتیجه امر مردد می شود بین اینکه از «بینه» معنای لغوی مقصود باشد یا معنای اصطلاحی مقصود باشد و وقتی مردد شد عبارت «الاشیاء کلها علی ذلک» محفوف بما یحتمل القرینیه می شود در اینصورت ظهور در مطلوب ما یعنی عمومیتی که شامل شبهات حکمیه نیز بشود پیدا نمی کند بنابراین چون در این حدیث واژه ای در عبارت وجود دارد که محتمل است قرینیت داشته باشد به همین دلیل عمومیت برای حدیث ثابت نمی شود.

جواب اول به تقریب دوم: اثبات معنای لغوی با اصالة الثبات

ممکن است به این فرمایش این جواب داده شود که در تردد بین معنای لغوی و معنای اصطلاحی به اصالة الثبات یا اصالة عدم النقل در لغت تمسک می کنیم و حکم به معنای لغوی این واژه می کنیم. بنابراین تردید با این اصل عقلایی از بین می رود و چنین اصل عقلایی یک اماره می باشد.

مناقشه در جواب اول: عدم جریان اصالة الثبات

جریان اصالة الثبات در صورتی صحیح است که اصل نقل برای ما معلوم نباشد اما اگر اصل نقل ثابت است ولی در تقدم و تاخر زمانی نقل شک شده است در اینصورت نمی توانیم به چنین اصلی تمسک کنیم، چون در بین عقلاء تمسک به چنین اصلی در چنین موردی یا قطعا وجود ندارد و یا وجود آن مشکوک است.

جواب دوم به تقریب دوم: اثبات معنای لغوی با استصحاب

دومین جواب این است که استصحاب عدم دلالت بر معنای اصطلاحی و یا استصحاب بقاء معنای این لفظ بر معنای لغوی و عرفی را جاری می کنیم در نتیجه این واژه ظهور در معنای لغوی پیدا می کند.

فرق این اصل با مورد قبل این است که اصالة عدم نقل یا اصالة الثبات یک اماره عقلاییه است ولی این استصحاب، یک اصل عملی است.

مناقشه در جواب دوم: لزوم اصل مثبت

اشکال این جواب این است که این اصل مثبت است چه استصحاب بقاء معنای لغوی جاری شود و چه استصحاب عدم دلالت بر معنای اصطلاحی از آن استفاده شود، چون استصحاب عدم دلالت بر معنای اصطلاحی لازمه اش این است که بر معنای لغوی دلالت می کند و این اصل مثبت است و اما اگر استصحاب بقاء دلالت بر معنای لغوی جاری شود نیز اشکالش این است که با جریان استصحاب، ثابت می شود که مدلول مستعمل فیه این لفظ همان معنای لغوی است و چون مدلول مستعمل فیه معنای لغوی است پس مراد جدی امام و مدلول تصدیقیه ثانی امام علیه السلام نیز همین معنای لغوی است بنابراین باز هم اصل مثبت پیش می آید چون مراد جدی امام علیه السلام لازمه مدلول مستعمل فیه کلام ایشان می باشد.

تقریب سوم: تردد معنای «بینه» بین معنای اصطلاحی و مطلق امور تعبدیه

این تقریب نیز از برخی اساتید ما دام ظله است که تقابل و قسیم بودن واژه «بینه» با عبارت «یستبین» به ما می فهماند که مراد از «بینه» معنای لغوی نیست در نتیجه امر آن دائر می شود بین اینکه خصوص دو شاهد عادل مقصود باشد یا اینکه مطلق امور تعبدیه مقصود باشد به عبارت دیگر این تعبیر وزان این است که گفته شود یا علم پیدا کنید و یا علمی، فرق این تقریب با تقریب قبل این است که در تقریب قبل تردید بین معنای لغوی و معنای اصطلاحی بود اما در این تقریب یقین داریم که معنای لغوی مراد نیست بلکه تردید بین معنای اصطلاحی و مطلق امور تعبدیه می باشد، اگر مطلق امور تعبدیه باشد شبهات حکمیه را نیز شامل می شود اما اگر خصوص شاهدین عدلین مراد باشد شبهات حکمیه را شامل نمی شود بنابراین کلام محفوف بما یحتمل القرینیه می شود و نمی تواند شبهات حکمیه را نیز شامل شود.

البته شیخنا الاستاد اگر چه در ابتدا می گوید تردد وجود دارد ولی در ادامه می فرماید چون 50 روایت در این زمینه وجود دارد که در آنها «بینه» به معنای اصطلاحی است به همین دلیل حتی تردد نیز نداریم بلکه بینه متعین در معنای اصطلاحی است.

بنابراین چهار قول در مورد «بینه» در این روایت وجود دارد؛ قول اول که قول اخیر محقق خویی«ره» است می گوید این واژه ظهور معنای لغوی دارد، قول دوم که قول برخی از بزرگان مثل مرحوم امام است این است که ظهور این واژه در معنای اصطلاحی یعنی دو شاهد عادل است، قول سوم تردید بین معنای لغوی و اصطلاحی را بیان می کند و قول چهارم تردید بین خصوص شاهدین عدلین و مطلق حجج تعبدیه می باشد.

نتیجه قرینه دوم: دلالت بر اختصاص حدیث به شبهات موضوعیه

بنابراین جواب اصلی این است که واژه «بینه» به دلیل تتبع در روایات ظهور در معنای اصطلاحی دارد بنابراین واژه «بینه» قرینه بر اختصاص این حدیث به شبهات موضوعیه می باشد.

 


[1] - .بحوث في شرح العروة الوثقى، ج‌2، ص: 87‌
[2] - .الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌7، ص: 414

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo