درس خارج فقه استاد محمد مهدی شبزندهدار
97/02/11
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
0.0.0.0.0.1دلیل پنجم: جلوگیری از اشاعهی فحشا0.0.0.0.0.1.1مناقشات
0.0.0.0.0.2دلیل ششم: قتل مقدمه است
0.0.0.0.0.2.1تقریب اول: مقدمهی امر و نهی
0.0.0.0.0.2.1.1مناقشه محقق اردبیلی
0.0.0.0.0.2.1.2مناقشه صاحب جواهر
موضوع: مراتب امربهمعروف (مرتبه سوم: اعمال قدرت / قسم اخیر: قتل / دلیل پنجم و ششم)
خلاصه مباحث گذشته:در بحث امربهمعروف، وارد نوع سوم شدیم: اِعمال قدرت (مرتبه یدی). برای این نوع، پانزده صنف گفتیم. صنف پانزدهم «قتل» بود. گفتیم: چون این صنف اشدّ از همهی است، اگر توانستیم این صنف را اثبات کنیم که از باب امربهمعروف قتل واجب است، بقیهی اصناف به طریق اولویت اثبات میشود، لذا اول از قسم آخر شروع کردیم. گفتیم: در وجوب امربهمعروفی که منجر به قتل بشود، سه قول هست: وجوب مطلقاً، عدم وجوب مطلقاً، و وجوب مشروط به اذن امام. بر اثبات وجوب مطلقاً، چهار دلیل آوردیم و هیچکدام تمام نبود؛ مناقشهی مشترکی که بر همهی آن ادله وارد بود، فساد عظیم بود.
0.0.0.0.0.1دلیل پنجم: جلوگیری از اشاعهی فحشا
سیدمرتضی قائل به وجوب این مرتبه است، مقدس اردبیلی در نصرت ایشان استدلالی آورده که از قلم صاحب جواهر افتادهاست؛ ایشان میگوید: اگر قتل واجب نباشد، باعث کثرت فساد و اشاعهی فحشا میشود؛ چون گناهکاران احساس امنیت میکنند. پس کشف میکنیم که یا شارع بلا شرط واجب کرده، یا اگر نیاز به اذن دارد، خود شارع اذنش را دادهاست.[1]
0.0.0.0.0.1.1مناقشات
مقدس اردبیلی خودش از این استدلال اینطور جواب میدهد که اولاً جلوگیری از اشاعهی فحشا، منحصر در این راه نیست؛ با ضرب و جرح هم میتوان ناامنی برای گناهکاران ایجادکرد. ثانیاً در عصر غیبت، حتی حدود را هم نمیتوان اجراکرد، چه برسد به قتلی که مصداق حدود نیست. ثالثاً فسادی که از همگانیبودن قتل و جرح لازم میآید، اکثر است از فساد ناشی از گناه؛ چون هم اعراض مردم در خطر قرارمیگیرد هم نوامیسشان و هم اموالشان، و درنتیجه شارع چنین عملی را تجویزنمیکند.[2]
این اشکالات، درست است الا این که اشکال دوم مبنایی است؛ امثال امام و خوئی میفرمایند که فقیه در عصر غیبت هم اجازهی اجرای حدود را دارد.
0.0.0.0.0.2دلیل ششم: قتل مقدمه است
به سیدمرتضی نسبت داده شده که برای مذهب خودش (وجوب مطلق قتل) استدلال فرموده به این که قتل مقدمه است و چون ذیالمقدمه مشروط به اذن امام نیست، پس قتل هم مشروط به اذن امام نیست. این که «ذیالمقدمه چیست؟» دو تقریب، یا دو برداشت دارد:
0.0.0.0.0.2.1تقریب اول: مقدمهی امر و نهی
مقدس اردبیلی[3] و صاحب جواهر[4] اینطور برداشت کردهاند[5] دلیل سیدمرتضی این است که نهیازمنکر، واجبی است که مهما امکن واجب است و مشروط به شرطی نیست.
ان قلت: «اجرای حدود، بدون اذن امام جایز نیست، چطور اینجا جایز است؟»، قلنا: جراحات و ضرر در حدود، مقصود بالذات است. اما در مانحنفیه، مقصود اصلی، منع عاصی است. شبیه این است که کسی از خودش دفاع کند و منجر به قتل بشود. اگر قتل مقصود بالذات نیست، و مقصود بالذات «ممانعت» است، دلیلی بر اذن نداریم.
0.0.0.0.0.2.1.1مناقشه محقق اردبیلی
این استدلال، ضرورت به شرط محمول است؛ واجبی که مهما امکن واجب است و مشروط به شرطی نیست، مشروط به اذن امام نیست. اما چرا نهیازمنکر، واجبی است که مهما امکن واجب است؟! هذا اول الکلام. اطلاقات امربهمعروف هم چنین دلالتی ندارد؛ چون در هیچ لغت و عرفی به «کشتن» نمیگویند: «نهاه».[6]
0.0.0.0.0.2.1.2مناقشه صاحب جواهر
فساد عظیم[7]
تفاوت این دو مناقشه، در این است که محقق اردبیلی گفت لا دلیل علیه، صاحب جواهر گفت: دلیل بر عدمش داریم.
بعضی علما در «فقه الصادق» به این کلام فساد عظیم اشکال کردهاند؛ که این فساد عظیم، از تجویز قتل لازم نمیآید. از این که «از آمر بازخواست نشود» لازم میآید؛ اگر بگویند: «جایز است بکشید، ولی هر کسی که این کار را کرد، باید ثابت کند، وگرنه قصاص میشود.»، چنین فسادی لازم نمیآید.[8]
اولاً اگر گفتیم شارع اجازه داده بلکه گفته واجب است، نیازی به اثبات نیست؛ چون از باب «حمل فعل مسلم بر صحت» عمل ناهی را باید حمل بر صحت کنیم؛ اصل بر این است که مقتول گناه کرده و ناهی مراتب نهیازمنکر را در قبال او انجام داده ولی او منتهی نشده، و درنهایت ناهی گریزی جز قتل او نداشتهاست. کما این که در «قاضی» هم همینطور است؛ چون شارع به او اجازه داده که اعدام کند، اگر این کار را کرد، فعلش حمل بر صحت میشود، خصوصاً اگر جایز بدانیم قاضی به علمش عمل کند؛ چون در این صورت قاضی راهی برای اثبات صحت قضاوتش ندارد، آیا پس باید قصاصش کنیم؟! یا فعلش را حمل بر صحت کنیم؟![9]
ثانیاً همه کس نمیتوانند همه جا او را به دام بیندازند؛ ممکن است عاصی را بکشد و جسدش را هم مخفی کند و لذا هیچوقت گیر نیفتد. آن فرمایش امام صادق در آن روایت معتبره را هم مد نظر داشته باشید؛ که اگر شارع چنین اجازهای داده باشد، هر کسی میتواند دشمنش را اینطور بکشد.[10]
پس فرمایش ایشان فی غیره محله است.
استدلال سید طبق تقریب محقق کرکی محقق ثانی در جامع المقاصد[11] ، إنشاءالله برای شنبه.