< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

97/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مراتب (تکالیف قلب / تفسیر دوازدهم: عزم / استدلال به آیه «فإن ذلک من عزم الامور»)

خلاصه مباحث گذشته:

دیروز واردشدیم در تفاسیر ترکیبی، تفسیر دوازدهم تفسیر مرحوم حلبی در «کافی فی الفقه» بود که مجموعه‌ی «کراهیت قبیح» و «عزم بر انکار متی تمکّن» بود، در تفسیر چهارم مفصلاً بحث کردیم که بر کراهت دلیل نداریم، پس این تفسیر ثابت نیست. ولی صرف نظر از ادعای ایشان، آیا قلباً مأمور هستیم بر «انکار منکر هر وقت توانستیم»؟ یا مأمور نیستیم؟

 

0.0.0.1قائلین به وجوب عزم در باب قرض

علما «عزم بر انجام وظیفه» را در باب ادای قرض فرموده‌اند:

علامه حلی در «قواعد» فرموده: «و يجب العزم على القضاء.»[1] : واجب است که وقتی می‌خواهد قرض بگیرد، عزم بر قضا داشته باشد.

مرحوم امام هم در «تحریر الوسیله» فرموده: «يجب عليه نية القضاء مع عدم القدرة بأن يكون من نيته الأداء عندها[2] .

مرحوم شهیداول در لمعه فرموده: «و یجب علی المدیون نیة القضاء»، شهیدثانی در شرح این عبارت فرموده: «سواء قدر علی ادائه أم لا»، و سپس در معنای «نیة القضاء» فرموده: «بمعنی العزم»، و در استدلال به این مطلب فرموده: «لأنّ ذلک من مقتضی الإیمان»[3] . سپس این وظیفه را تعمیم داده و فرموده: «کما يجب العزم على أداء كل واجب و ترك كل محرم»[4] ، پس اختصاص به ادای دین ندارد و انسان باید عزم بر انجام هر واجبی داشته باشد و عزم بر ترک هر حرامی داشته باشد.[5]

0.0.0.2دلیل بر وجوب عزم نسبت به امربه‌معروف

برای اثبات وجوب «عزم بر امربه‌معروف متی تمکّن»، به وجوهی ممکن است تمسک بشود:

0.0.0.2.1آیه «إنّ ذلک من عزم الامور»

اولین دلیل، استدلال به آیه‌ی «فإنّ ذلک من عزم الأمور» در سوره «لقمان» است، البته در دو جای دیگر هم شبیه این عبارت هست:

آل عمران (186) : ﴿ لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور ِ[6]

لقمان (17) : ﴿ يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[7] (این آیه را فراموش کردیم در عداد آیات دالّ بر وجوب امربه‌معروف بحث کنیم.)

شوری (43) : ﴿ وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[8]

0.0.0.2.1.1معنای لغوی عزم

فرموده شده: من عزم الامور، یعنی مما یجب علیه العزم و التصمیم

عزم در لغت به معنای عقدالقلب و تصمیم غیرمتزلزل گرفتن بر انجام حتمی یک کار است.

مفردات راغب: «العَزْمُ و العَزِيمَةُ: عقد القلب على إمضاء الأمر»[9] .

در عبارات فقها هم داریم که مثلاً «در صورت جمع بین دو نماز، سقوط اذان آیا عزیمت است یا رخصت است؟»؛ عزیمت، یعنی امر حتمی و مسلّم.

0.0.0.2.1.2تقریب استدلال

طبق این آیه، نماز و امربه‌معروف و صبر، از «عزم الامور» است، ولی این افعال، قصد نیست؛ نماز، تصمیم‌گرفتن نیست. پس مراد از «عزم»، معزومه است؛ یعنی نماز، چیزی است که مورد قصد است.

«عزم الامور»، اضافه‌ی صفت به موصوف است؛ مثل «نماز از واجبات عبادات است»؛ یعنی از عبادات واجبه است. بنابراین «عزم الامور»، یعنی «امور معزومه»؛ یعنی امور مورد قصد جدی.

آیه‌ی محل بحث یعنی ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ ... وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾، به این معنی است که «نماز» چیزی است که مورد قصد است، و «صبر بر ما أصاب» چیزی است که مورد قصد است. اما در خارج می‌بینیم که برای خیلی از مردم اینطور نیست، پس این جمله، مثل «یُعیدُ صلاته» خبر به داعی انشاء است؛ یعنی باید از «عزم الامور» باشد. بنابراین «فإنّ ذلک من عزم الأمور»، یعنی این امور، باید از امور معزومه باشد؛ یعنی باید مورد قصد جدی مردم باشد.

پس اولاً «عزم» یعنی «حتمی و مسلّم، و ثانیاً عزم مصدر است و «نماز عزم» معنی ندارد پس باید به معنای مفعولی بگیریم و مراد «معزومه» است، و ثالثاً صفتی است که اضافه به موصوفش شده‌است، و رابعاً معنای بدویِ این مطلب (که این امور مورد قصد جدی مردم است)، هم خلاف واقع است و هم امر مهمی نیست که شارع از آن اِخبار کند، پس این جمله در مقام انشاء است ولو به معنای کنایی‌اش؛ می‌خواهد بگوید: اینها از امور لازمی است که همه‌ی مردم باید قصد جدی به آن داشته باشند.

فلذا غیر واحدی از مفسرین اینطور معنی کرده‌اند:

تبیان شیخ طوسی: «و معناه من جزم الأمور، أي‌ ما بان‌ رشده‌ و صوابه‌. و وجب على العاقل العزم عليه.»[10] .

المنار: «أی التی یجب أن‌تُعقَد علیه العزیمة»

انوار التنزیل بیضاوی: «مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ من‌ معزومات‌ الأمور التي يجب العزم عليها»[11] .

البته برای استدلال به این آیه، لازم نیست بگوییم: «عزم» به معنای «معزومه» است. ممکن است مثل «زید عدل» باشد؛ از باب شدت اهتمام و تأکید، نماز و امربه‌معروف و صبر، آنقدر باید مورد قصد باشد کأنّ خود قصد است.

0.0.0.2.1.3مناقشات

به استدلال به این آیه‌ی شریفه بر وجوب عزم، مناقشاتی وارد است:

0.0.0.2.1.3.1مناقشه اول: احتمالات دیگر

ان المعنی الصالح للاستدلال من قوله تعال: «من عزم الامور»، احد الاحتمالین أو الاحتملات، و لا معیِّن له.

احتمال دیگر، این است که فاعل مصدر یعنی «عزم»، مکلفین و مردم نباشند، بلکه فاعل این عزم خدا باشد؛ یعنی این امور گفته‌شده، از چیزهایی است که خدای متعال عزم جدی بر وجوبش دارد و هیچ‌گاه دست از آن برنخواهدداشت. این معنا، با سیاق هم خوب سازگار است؛ لقمان به فرزندش می‌گوید: این کارها، از آن کارهایی است که خدا واجب کرده و از آن نمی‌گذرد؛ یعنی در صورت تخلف، رجاء عفو نداشته باش. مثل «نماز عمود دین است»؛ خدا به این سادگی از تارک‌الصلاة نمی‌گذرد.[12]

در «اعراب القرآن» گفته: «و معنى عزم الأمور: من‌ معزوماتها فهو مصدر بمعنى المفعول أو بمعنى الفاعل أي من عازمات الأمور أي مما جعله اللّه عزيمة و أوجبه على عباده.»[13] ؛ یعنی به معنای امور جدّی و مسلّم است.

در «عزم الامور» البته احتمالات دیگری هم داده‌اند مثل «احسن الامور»، ولی این احتمالات، سازگار با معنای «عزم» نیست و شاید ذوقی باشد.

0.0.0.2.1.3.2مناقشه دوم: مشارٌإلیه «ذلک»

این استدلال، مبنی است بر این که مشارٌإلیهِ «ذلک» را تمام امور مذکوره قراردهیم تا شامل «امربه‌معروف» هم بشود. اما ممکن است مشارٌإلیه «ذلک» فقط اولی باشد (چون «ذلک» اسم اشاره بعید است)، یا فقط اخیر یعنی «صبر» باشد (کما استظهر بعض المتأخرین مثلا علامه طباطبائی)، پس ثابت نمی‌شود که امربه‌معروف هم از «عزم الامور» است و باید از اموری باشد که مردم به آن اهتمام جدی داشته باشند و درنتیجه ثابت نمی‌شود که «عزم بر امربه‌معروف متی تمکّن» واجب است.

علامه طباطبائی فرموده مشارٌإلیه «ذلک» مردد بین چند احتمال نیست، بلکه فقط به «صبر» برمی‌گردد؛ چون در آیات متعدی مثل (شوری:43) مکرَّراً فرموده که: «صبر، از عزم امور است.». اما «صبر» امر اخیر است و به «ذلک» نزدیک است، پس چرا نفرمود: «هذا»؟ به خاطر عظمت صبر؛ مثل «ذلک الکتاب لا ریب فیه»؛ این قرآن نزدیک است و قاعدتاً باید می‌گفت: «هذا الکتاب لا ریب فیه»، ولی به خاطر عظمت قرآن فرموده: «ذلک الکتاب».[14]

پس «ذلک»، یا فقط به صلات برمی‌گردد یا فقط به «صبر» برمی‌گردد، و در هر یک از این دو صورت نمی‌توان به این آیه استدلال کرد، یا به جمیع برمی‌گردد و می‌توان به این آیه استدلال کرد، ولی متعین نیست که به جمیع برمی‌گردد و شامل امربه‌معروف هم می‌شود، پس ثابت نمی‌شود که امربه‌معروف هم از عزم‌الامور است و قصد بر آن واجب است.

0.0.0.2.1.3.2.1پاسخ از مناقشه: متبادر به ذهن، همه‌ی امور است

اولاً فقط در سه آیه «صبر» از «عزم‌الامور» قرارداده‌شده، ثانیاً این که «چون در جای دیگر اینطور است، پس اینجا هم کذلک.»، قانع‌کننده نیست؛ از «مِن عزم الامور» حصر فهمیده نمی‌شود که اگر در بعضی آیات «صبر» را از «عزم‌الامور» قراردادند، بفهمیم هر جای دیگری هم که «عزم‌الامور» آمد، مقصود همین «صبر» است، اثبات شیء نفی ماعداه نمی‌کند؛ یک جا «صبر» را از «عزم‌الامور» قرارداده‌اند، ممکن است در جای دیگری امر دیگری را از «عزم‌الامور» قراردهند. ثالثاً در آن دو مورد دیگر هم متعیّن نیست که «ذلک» فقط به «صبر» برمی‌گردد؛ «ذلک»، در سوره «آل‌عمران» به صبر و تقوی برمی‌گردد، و در سوره «شوری» به صبر و مغفرت برمی‌گردد[15] .

استظهار ما، این است که وقتی چند چیز را ذکرمی‌کنند سپس می‌فرمایند: «فإن ذلک من عزم الامور»، متبادر به ذهن، همه‌ی اینهاست. صبر، مقامش بالاتر از نماز (که ستون دین است) نیست که بگوییم: «این آیه می‌خواهد مقام «عزم‌الامور» را فقط برای «صبر» اثبات کند.»!. بنابراین این مناقشه تمام نیست و به حسب این آیه‌ی شریفه، امربه‌معروف هم از امور معزومه است.

سه مناقشه‌ی دیگر هم هست، إن‌شاءالله فردا.


[1] - و تخفّ الكراهية لو كان له ما يرجع إليه لقضائه، و تزول مع الاضطرار إليه، فيقتصر على كفايته و مئونة عائلته على الاقتصاد، و يجب العزم على القضاء. قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام؛ ج‌2، ص: 101.
[2] - تحرير الوسيلة؛ ج‌1، ص: 651.
[3] - خوب است استاد این استدلال شهیدثانی را هم در عداد استدلال‌ها متعرض بشوند. مقرر.
[4] - الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشى - سلطان العلماء)؛ ج‌1، ص: 342.
[5] - تتبّع من تام نبوده، در همین تتبّع ناقص، غیر از شهیدثانی عجالتاً فقیهی پیدانکردیم که چنین تعمیمی داده باشد.
[9] - مفردات ألفاظ القرآن؛ ص: 565.
[10] - التبيان فى تفسير القرآن، ج‌3، ص: 73.
[11] - أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج‌2، ص: 53.
[12] - لذا والد ما می‌فرمود: مرحوم آیت‌الله بروجردی در باب «صلات» در مواردی که اقامه‌ی دلیل نمی‌شد و قاعدتاً باید برائت جاری می‌شد، احتیاط می‌فرمود؛ می‌فرمود: «نماز است، عمود دین است، باید کاری کنیم که آنچه خدا خواسته، امتثال بشود.»، لذا در اجزائی مثل قنوت، یا استغفار بعد از تسبیحات اربعه، یا ارغام انف، بعضی احتیاط کرده‌اند.
[13] - اعراب القرآن و بيانه، ج‌7، ص: 543.
[14] - «و قوله: «إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» الإشارة إلى الصبر و الإشارة البعيدة للتعظيم و الترفيع و قول بعضهم: إن الإشارة إلى جميع ما تقدم من الصلاة و الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر و الصبر ليس في محله لتكرر عد الصبر من عزم الأمور في كلامه تعالى كقوله: «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»: الشورى: 43 و قوله: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»: آل عمران: 186.». الميزان فى تفسير القرآن، ج‌16، ص: 218.
[15] - البته خیلی جاها مغفرت و بخشش در اثر صبر است، ولی بعضی جاها نیاز به صبر هم ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo