درس خارج فقه استاد محمد مهدی شبزندهدار
96/12/22
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
0.0.0.0.1دستهی دوم: روایات معارض0.0.0.0.1.11- وجوب حبّ حبیب آل محمد
0.0.0.0.1.22- وجوب حبّ محبّ آل محمد
0.0.0.0.1.33- وجوب حبّ مسلم
0.0.0.0.1.44- حرمت بغض مؤمن و اولیای ائمه
0.0.0.0.1.55- اثبات بغض فعل، و نفی بغض مؤمن
0.0.0.0.1.66- وجوب حب بعض طوائف
0.0.0.0.1.77- جواز حب عشیره
0.0.0.0.1.88- جواز حبّ محسن و بغض مسیء
0.0.0.0.1.99- ترخیص حب و بغض در عصر غیبت
0.0.0.0.1.1010- حب شیعیان فی الله و بغض مخالفین فی الله
0.0.0.0.1.1111- جواب حبّ ناشی از عواطف و احساسات بشری
0.0.0.0.1.1212- جواز جمع بین «بغض دینی» و «حبّ ناشی از عواطف بشری»
موضوع: مراتب امربهمعروف (تکالیف قلب / تفسیر نهم: بغض / مقام سوم: مقتضای ادله / روایات معارض)
خلاصه مباحث گذشته:گفتیم در تفسیر نهم یعنی «وجوب بغض عاصی» در سه مقام بحث میکنیم، مراد از «بغض»، و اقوال فقها در متعلَّق بغض را بحث کردیم، در مقام سوم یعنی «بررسی مقتضای ادله»، گفتیم سه طایفه روایت داریم که ممکن است وجوب بغض نسبت به شخص فاسق ولو مؤمن باشد را اثبات کند. نتیجه این شد که هیچ روایتی نداریم که چنین وجوبی را ثابت کند، الا این که چون کافی حجت است، فیالجمله[1] به حسب روایت جابر کسی که هچکدام از مراتب امربهمعروف در او اثر ندارد، بغض نسبت به او واجب است.
در مقابل، طوایف متعددی داریم که مدلولش، یا «عدم وجوب بغض به مؤمن» است، یا حتی «حرمت بغض به مؤمن» است، و در هر صورت با این دو طایفه معارضه میکند. امروز میخواهیم این روایات را مرورکنیم.
0.0.0.0.1دستهی دوم: روایات معارض
دربارهی «بغض مؤمن» مجموعاً به حسب استقرای معمولی، دوازده طایفه استقصاکردهایم که مضمونش «عدم وجوب حب عاصی» یا بلکه حرمت آن است. از هر طایفهای یکی دو تا عرض میکنیم.
0.0.0.0.1.11- وجوب حبّ حبیب آل محمد
حبیب آل محمد: کسی که اهل بیت او را دوست دارند. (یعنی محبوب)
محبّ آل محمد: کسی که اهل بیت را دوست دارد.
باب پانزده وسائل حدیث دوازدهم: «أَحْبِبْ حَبِيبَ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ إِنْ كَانَ فَاسِقاً زَانِياً وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ إِنْ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً.»[2] . حبیب، به معنای محبوب است، لذا «مبغض» در ادامهی روایت باید به صورت اسم مفعول (به فتح غین) خوانده شود؛ یعنی ما هم باید حبّ و بغضمان را مثل حبّ و بغض آل محمد قراردهیم؛ هر کس که آنها دوستش دارند را دوست بداریم و هر کس که آنها نسبت به او بغض دارند ما هم نسبت به او بغض داشتهباشیم، پس باید «مبغَض» خوانده شود.[3]
در مستدرک از «بشارةالمصطفی» از جابر بن عبد الله انصاری نقل شده که: «أَحْبِبْ حَبِيبَ آلِ مُحَمَّدٍ ع مَا أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغَضِ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ ع مَا أَبْغَضَهُمْ وَ إِنْ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً»[4] .
روایت بعدی از امالی شیخ طوسی است: «يَا مِيثَمُ أَحْبِبْ حَبِيبَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ كَانَ فَاسِقاً زَانِياً، وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً.»[5] .
به دو تقریب دلالت میکند بر این که بغض واجب نیست:
تقریب اول، از ناحیهی «موضوع» است: موضوع این روایات، «حبیب آل محمد»ی است که فاسق است؛ پس فاسق وجوب بغض ندارد، و الا حبیب آل محمد نمیشد. در این تقریب، «حبّ پیامبر و ائمه نسبت به فاسقین» معارضه میکند با «وجوب حبّ نسبت به فاسقین».
تقریب دوم، از ناحیهی «حکم» است؛ چون میگوید: «أحبب»، و «وجوب حبّ» با «وجوب بغض» معارضه میکند.
0.0.0.0.1.22- وجوب حبّ محبّ آل محمد
در کامل الزیارات: «يَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ أَحِبَّنَا وَ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّنَا»[6] ؛ این روایت، به اطلاقش شامل عاصی هم میشود.
در «مقتضب الأثر» هست که خداوند به پیامبرش فرمود: «هَذَا الْقَائِمُ يُحِلُّ حَلَالِي وَ يُحَرِّمُ حَرَامِي وَ يَنْتَقِمُ يَا مُحَمَّدُ مِنْ أَعْدَائِي؛ يَا مُحَمَّدُ أَحْبِبْهُ وأَحْبِبْ مَنْ يُحِبُّهُ.»[7] ؛ بر اساس «اشتراک احکام» این امری که خداوند به پیامبر فرموده، شامل ما هم میشود، پس ما هم باید هر کسی که امام زمان را دوست دارد دوست داشته باشیم. ممکن است گفته شود همین که فرموده: «محبّ»، پس لازم نیست شیعه هم باشد و مثلاً شامل شافعیه هم میشود.
در بعضی روایاتِ طایفهی اول، به جای «أحبب حبیب آل محمد»، تعبیر «أحبب محبّ آل محمد» به کار برده شده، آن نسخهها هم ذیل این طایفه قرارمیگیرد.[8]
0.0.0.0.1.33- وجوب حبّ مسلم
مشکات الانوار: «أَحْبِبْ أَخَاكَ الْمُسْلِمَ»[9] ؛ اطلاقش شامل مسلمان عاصی هم میشود.
0.0.0.0.1.44- حرمت بغض مؤمن و اولیای ائمه
«مستدرک» روایت چهاردهمش را از امالی شیخ طوسی نقل کردهاست: «شِرَارُ النَّاسِ مَنْ يُبْغِضُ الْمُؤْمِنِينَ وَ تُبْغِضُهُ قُلُوبُهُمْ».[10]
0.0.0.0.1.55- اثبات بغض فعل، و نفی بغض مؤمن
روایات این طایفه دلالت بر سه امر میکند: وجوب حب مؤمن، حرمت بغض مؤمن، و وجوب بغض کار حرامش (نه خودش). این روایات، به دو تقریب، با سه طایفهی روایات دستهی اول که دال بر «وجوب بغض عاصی» بود معارض است؛ از راه «حرمت بغض» به دلالت مطابقی معارض است، و از راه «وجوب حب» به دلالت التزامی معارض است و در هر دو صورت، «وجوب بغض» را نفی میکند.
صاحب مستدرک در روایت «زید نَرسی» میفرماید: «كِتَابُ زَيْدٍ النَّرْسِيِّ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع الرَّجُلُ مِنْ مَوَالِيكُمْ يَكُونُ عَارِفاً»؛ یعنی مذهب حق را شناخته و شیعه است، «يَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ يَرْتَكِبُ الْمُوبِقَ مِنَ الذَّنْبِ، نَتَبَرَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لَاتَبَرَّءُوا مِنْهُ أَحِبُّوهُ وَ أَبْغِضُوا عَمَلَهُ.».[11]
0.0.0.0.1.66- وجوب حب بعض طوائف
مرحوم صاحب مستدرک، روایتی را از «کافی» نقل میکند: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: أَنَّهُ قَالَ فِي رِسَالَتِهِ إِلَى أَصْحَابِهِ[12] ... وَ قَدْ قَالَ أَبُونَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَرَنِي رَبِّي بِحُبِ الْمَسَاكِينِ الْمُسْلِمِينَ إِلَى أَنْ قَالَ: فَاتَّقُوا اللَّهَ فِي إِخْوَانِكُمُ الْمُسْلِمِينَ الْمَسَاكِينِ فَإِنَّ لَهُمْ عَلَيْكُمْ حَقّاً أَنْ تُحِبُّوهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ رَسُولَهُ بِحُبِّهِمْ فَمَنْ لَمْ يُحِبَّ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِحُبِّهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ مَاتَ وَ هُوَ مِنَ الْغَاوِينَ.»[13] . این روایت، به اطلاقش شامل مساکین عاصی هم میشود.
0.0.0.0.1.77- جواز حب عشیره
ذیل همان باب هفدهم مبنی بر «وجوب حب مؤمن و بغض کافر» صاحب وسائل روایت هجدهم را از «سرائر» نقل میکند به عنوان استثنا از حرمت بغض کافر: «لَا لَوْمَ عَلَى مَنْ أَحَبَّ قَوْمَهُ وَ إِنْ كَانُوا كُفَّاراً.»[14] .[15]
0.0.0.0.1.88- جواز حبّ محسن و بغض مسیء
صاحب وسائل در باب هجدهم «وجوب حب المطیع و بغض العاصی» در حدیث چهارم و پنجم به عنوان استثناء از عنوان باب میفرماید: خداوند طبیعت و جبلّت قلوب ما را اینگونه آفریده که کسانی که به ما خوبی کنند آنها را دوست داشته باشیم، و کسانی که به ما بدی کنند نسبت به آنها بغض داشتهباشیم: «طُبِعَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَيْهَا.»، و «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ نَفَعَهَا وَ بُغْضِ مَنْ ضَرَّهَا»[16] .
0.0.0.0.1.99- ترخیص حب و بغض در عصر غیبت
روایاتی داریم دالّ بر این که در عصر غیبت، حبّ و بغض به عهدهی خود ما گذاشته شدهاست: «إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ، لَاتَرَى إِمَاماً تَأْتَمُّ بِهِ، فَأَحْبِبْ مَنْ كُنْتَ تُحِبُ، وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»[17] .
0.0.0.0.1.1010- حب شیعیان فی الله و بغض مخالفین فی الله
حدیث ششم از باب17 وسائل: «أَحِبُّوا فِي اللَّهِ مَنْ وَصَفَ صِفَتَكُمْ وَ أَبْغِضُوا فِي اللَّهِ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ ابْذُلُوا مَوَدَّتَكُمْ وَ نَصِيحَتَكُمْ لِمَنْ وَصَفَ صِفَتَكُمْ وَ لَا تَبْذُلُوهَا لِمَنْ يَرْغَبُ عَنْ صِفَتِكُمْ.»[18] .
0.0.0.0.1.1111- جواب حبّ ناشی از عواطف و احساسات بشری
روایت جواز حب قوم و عشیره که ذیل طایفهی هفتم گذشت: «لَا لَوْمَ عَلَى مَنْ أَحَبَّ قَوْمَهُ وَ إِنْ كَانُوا كُفَّاراً.»[19] .
0.0.0.0.1.1212- جواز جمع بین «بغض دینی» و «حبّ ناشی از عواطف بشری»
همان روایت جواز حبّ قوم و عشیره. این روایت، به اختلاف مواردش، مدالیلش مختلف شده و تحت طوایف مختلف جای میگیرد.
در «کافی» هم بابی داریم دربارهی «حب سادات» که به اطلاقش شامل سید عاصی هم میشود. إنشاءالله جلسهی آینده باید جمع بین این روایات با سه طایفه روایات دستهی اول مبنی بر لزوم بغض به شخص عاصی را بررسی کنیم.