< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

95/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرط ثانی: تأثیر (تنبیه پنجم: امربمعروف مقابل انظار/ فرع دوم: غیرمتجاهربفسق)

به مناسبت ایام

وقایع گذشته عبرت‌آور است. کسی که کاسب است، یک روز تعطیل‌شدن برایش خیلی مشکلات ایجادمی‌کند، اما ما شاهد بودیم در 19دی وقتی مراجع می‌فرمودند، یک هفته بازار را تعطیل می‌کردند. و همین حمایت‌ها اگر در ابتدای اسلام بود، جهان، جهان دیگری بود؛ اگر این چهارده نور پاک بر عالم حکومت کرده‌بودند، این علام، عالم دیگری بود.

من در سال42 وسط خیابان باجک رفتم هشت صبح نان بگیرم، دیدم جمعیت زیادی چهار راه بازار آمده‌بود و شعارشان این بود که: «یا مرگ یا خمینی»! مرحوم امام دستگیر شده‌بودند، با این که آن زمان، امام مرجعیت نداشتند، فقط یک مدرس عالی حوزه بودند و خیلی هم احترازداشتند از این که شناخته بشوند؛ حتی نمازجماعت نداشت و به جماعت علما می‌رفت. در فوت مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی در تشییع نازه حاضر نشد و ختم هم نگرفتند الا بعد از این که تمام ختم‌ها تمام شد. و همین شیوه را داشتند تا جایی که وظیفه ایجاب کرد که در جامعه مطرح بشود و قدرت روحانیت و علما را به رخ نظام ستمشاهی بکشاند.

امروز هم هر طلبه‌ای نقش دارد در این که آبروی روحانیت و علما حفظ بشود. حوزه‌های علمیه نیاز به دو چیز دارد تا به وظیفه‌اش عمل کند: اول تقواست، و دوم علم. ما اگر به صلاح و سداد عمل کنیم، مردم إن‌شاءالله حمایت خواهندکرد.

این که ما خودمان به نماز اهمیت بدهیم، مهم است، نحوه‌ی خانه و ماشین ما هم در نظر مردم مهم است، نباید وقتی که موقع نماز می‌شود، ما مثلاً در نانوایی باشیم یا مشغول گعده باشیم، اینها در نظر مردم خیلی مهم است.

عالِمی که آخرتش را به دنیایش نفروخته باشد، در عالم آخرت خیلی اجر و قرب دارد.

اشتهر فی الالسن که فردا روز شهادت حضرت معصومه است، البته بعضی بزرگان هم معتقدند که جعلی‌بودنش معلوم است. ولی بالاخره یک روزی برای تکریم این بزرگوار لازم است. و فردا چون مراسم بزرگداشت حضرت در صحن و حرم است و تناسب ندارد درس باشد، بحث تعطیل است إن‌شاءالله تا روز سه‌شنبه.

این نکته را هم باید توجه کنیم که این خانم، بابی است از ابواب الهی. شواهد و امور مسلّمی هم نشان می‌دهد که ایشان بسیابسیار مقرب درگاه الهی است. و به حسب نقلی امام صادق قبل از تولد موسی‌بن‌جعفر خبردادند که بضعه‌ای از ایشان در قم دفن خواهدشد.

خلاصه مباحث گذشته

ما گفتیم: در مقابل این دو دسته ادله (امربه‌معروف و حرمت ایذاء و تحقیر و غیبت و جهر بالسوء). گفتیم: اتجاهات اربعه داریم.

راه دوم این بود که: اطلاقات ادله‌ی امربه‌معروف اصلاً این صورت را نمی‌گیرد؛ چرا که ادله‌ی امربه‌معروف انصراف دارد از این که به حرام انجام بگیرد؛ چون هدف از امربه‌معروف قلع فساد است، چطور می‌شود خودش مایه‌ی محرَّم و فساد باشد؟!

 

دو مثال از دو تن از بزرگان ذیل راه دوم

بیان دومی که دیروز ولو نوشته بودم ولی غفلت شد که بگویم، فرمایش محقق ایروانی و محقق خوئی است؛ اینها خواسته‌اند با یک مثال ذهن‌ها را توجه بدهند؛ گفته‌اند: برای بازداشتن شخص زانی آیا می‌شود با ناموسش زناکرد؟![1] و قِس علی هذا مثال‌هایی که انسان خجالت می‌کشد بگوید.

مناقشه در مثال اول: باید با خود شخص کاری کنند

قدیجاب عن هذا الکلام به این که این مثال‌هایی که شما می‌فرمایید، تفاوت می‌کند با این ادله‌ای که ما با آنها روبه‌رو هستیم؛ مثال اول، خیلی مثال عجیبی است؛ این مثال، هتک حرمت دیگری است برای این که این شخص دست از گناهش بردارد! اگر مثال می‌زدند به این که با خود این شخص یک کاری کنند، باز یک وجهی داشت. اما در مانحن‌فیه، هتک و ایذاء، بر خود فاعل محرّم و تارک معروف است.

مناقشه در هر دو مثال: تخصیص ادله‌ی هتک

و قدیقال که: اینجا شبیه باب «لاضرر» و «لاحرج» است؛ آنجا گفته می‌شود تکالیفی که طبیعتش ضرری و حرجی است، مشمول «لاضرر و لاحرج» نیستند، مخصِّص «لاضرر و لاحرج» هستند؛ مثلاً «جهاد» به خاطر طبیعتش از تحت این ادله خارج است، و همینطور است ادله‌ی خمس و زکات؛ همه‌ی اینها چون طبیعت‌شان ضرری است، تخصیص می‌خورد از این قاعده.

مانحن‌فیه هم از همین قبیل است؛ در طبیعت امربه‌معروف هم یک مقدار هتک و ایذاء خوابیده‌است. پس ادله‌ی امربه‌معروف، محکوم آن ادله نیست بلکه مخصِّص آنهاست. اما اموری که آن اَعلام مثال زده‌اند، در طبیعت امربه‌معروف آن جور امور نخوابیده‌است. این را بعضی بزرگان در منهاج المنهاج از مراجع معاصر، از استادشان محقق خوئی اینجور جواب داده‌اند.

جواب: در طبیعت امربه‌معروف هتک نخوابیده‌است

تصدیق به این کلام، متوقف است بر این که این کلام ایشان را بپذیریم که در طبیعت امربه‌معروف یا در غالب افرادش تحقیر و ایذاء هست. به نظر ما، درست است که ثقیل است، ولی هتک و تحقیر و ایذاء در آن نیست، خصوصاً که امثال «تحقیر» و «هتک» از عناوین قصدیه است؛ باید قصد تحقیر داشته باشیم تا تحقیر محقق بشود. به نظر ما امربه‌معروف مثل جهاد و خمس نیست که ملازمه‌ی قهریه دارد با حرج و مشقت فوق‌العاده و تنقیص در مال، امربه‌معروف ملازمه‌ی قهریه با این عناوین ندارد، الا این که مثل مانحن‌فیه در مقابل انظار باشد.

سؤال: غالب افراد اگر به آنها تذکر داده شود، ناراحت می‌شوند.

پاسخ: اذیت‌شدن، غیر از خوشش نیامدن و ناراحت‌شدن است.

استدراکی ذیل اتجاه اول: مصلحت امربه‌معروف اشدّ است

فرمایش سوم در «ینابیع الاحکام» مال علامه سیدعلی قزوینی که از اعلام طائفه است؛ ایشان فرموده: مصلحت امربه‌معروف، آکد و اشدّ است نسبت به مفسده‌ی غیبت و هتک و ایذاء؛ چون بها تقام الفرائض: دین با آن استوار خواهدشد. وقتی این مصحلت را با مفاسدی که در آن طرف می‌سنجیم، می‌بینیم که امربه‌معروف مهمتر است. بنابراین مولایی که احکامش بر اساس مصالح و مفاسد است، چون مصلحت امربه‌معروف بالاتر است، فدای آن مفاسد نمی‌کندش. بنابراین ولو این که وظیفه‌ی ما نگاه به ادله است و این مصلحت‌سنجی‌ها به عهده‌ی شارع است، ولی اینجا چون آن مصلحت‌ها را فهمیده‌ایم، خودمان می‌فهمیم که شارع جانب امربه‌معروف را ترجیح داده. ایشان فرموده: «نظراً أنّ مصلحة ذلك أعظم من مصلحة احترام المؤمن، و أنّ مفسدة اغتيابه بذكر منكره أهون من مفسدة بقائه على منكره[2] .

این، یک توضیحی دارد، که فعلاً وقت گذشت، إن‌شاءالله سه‌شنبه.


[1] - و أما الوجه الثاني: ففيه أنه لا يجوز ردع المنكر بالمنكر لانصراف أدلته عن ذلك، و إلا لجاز ردع الزناة. بالزناة بأعراضهم، و ردع السراق بسرقة أموالهم. مصباح الفقاهة (المكاسب)؛ ج‌1، ص: 353
[2] - ينابيع الأحكام في معرفة الحلال و الحرام؛ ج‌2، ص: 27.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo