< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

99/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:لاخمس فی المؤونه

تعلق خمس به سرمایه

نوعا مردم سرمایه دارند و زندگی را با آن سرمایه پیش می برند. مانند ماشین برای راننده، زمین کشاورزی برای کشاورز، مال و مغازه برای تاجر، ابزار و آلات برای صنعتگر و ... که همه اینها سرمایه برای گذران زندگی هستند.

بحث در این است که آیا این سرمایه هم خمس دارد یا از وجوب پرداخت خمس استثناء می شود؟

فقهاء در این مساله اختلاف کرده اند و اقوال سه گانه ای دارند، ولی ما هر سه قول را رد می کنیم و قول چهارمی را بیان می کنیم.

عدم وجوب خمس

برخی از فقهاء قائل هستند که سرمایه مطلقا خمس ندارد، دلیل مدعیان این است که سرمایه عرفا مؤونه حساب می شود لذا ادله استثناء مؤونه، شامل سرمایه هم می شود.

وجوب خمس

برخی گفته اند سرمایه با مؤونه متفاوت است و مؤونه شامل چیزهایی است که در طول سال مصرف می شود، مانند غذایی که انسان می خرد و می خورد، لباسی که می خرد و استفاده می کند و ... ولی سرمایه مصرف نمی شود، بلکه سرمایه، ربح و فایده ای است که انسان به دست آورده است، بنابراین باید مانند بقیه فواید خمس آنرا نیز بدهد.

3- تفصیل بین جایی که سرمایه به مقدار مؤونه باشد و جایی که سرمایه بیشتر از مؤونه باشد

برخی فرموده اند که اگر این سرمایه به مقدار مؤونه سال است قابل استثناء است ولی اگر بیشتر است فقط به مقدار مؤونه استثناء می شود و خمس بقیه را باید بپردازد.

4- تفصیل بین جایی که امرار معاش متوقف بر آن سرمایه است و جایی که چنین نیست

*مقتضی التحقیق به نظر ما این است که باید تفصیل بدهیم که اگر سرمایه به نحوی مورد نیاز است که که اگر نباشد زندگی به هم می خورد و انسان دچار مشکل می شود، در اینجا سرمایه را استثناء می کند. ولی اگر این سرمایه مورد نیاز برای زندگی نیست و سرمایه دیگری و مال و اموال دیگری دارد که با آنها می تواند گذران زندگی کند، در این صورت نباید استثنا کند و باید خمس همان سرمایه را هم بدهد.

به نظر ما فرقی هم ندارد که مقدار این سرمایه چقدر باشد، ممکن است حتی این سرمایه چند برابر مؤونه باشد، مثلا مؤونه اش صد میلیون است و سرمایه اش سیصد میلیون است ولی زندگی اش متوقف بر این سرمایه است، در این صورت کل این سرمایه استثناء می شود و خمس ندارد.

با اینکه می تواند الان سرمایه را خرج کند و با آن زندگی کند ولی اگر چنین کند، یکی دو سال دیگر اموالش تمام می شود و دوباره دچار مشکل خواهد شد، در این صورت این سرمایه قابل استثناست.

بله ممکن است وسط سال سرمایه ای به او برسد، مثلا هدیه هنگفتی به او برسد یا یکی از بستگان نزدیکش از دنیا برود و ارث کلانی به او برسد که در این صورت دیگر آن سرمایه، از سرمایه بودن می افتد، ولی اگر در همین صورت، آن اموال هم مورد نیازش باشند باز هم سرمایه به عنوان سرمایه باقی می ماند.

ملاک این است که در پایان سال، سرمایه ای داشته باشد که مورد نیاز برای امرار معاش باشد، اگر سرمایه این خصوصیت را دارد استثناء می شود و خمس ندارد. ولی اگر مثلا اموال دیگری در وسط سال به دست آورده و دیگر نیازی به این سرمایه ندارد در این صورت دیگر استثناء نمی شود و باید خمس آنرا بدهد.

در جایی که زندگی متوقف بر این سرمایه است، فرض مساله این است که اگر این سرمایه کمتر شود باز هم زندگی به هم می خورد، مثلا اگر زمین کشاورزی را بخواهد کوچکتر کند، یا مغازه اش را با مغازه کوچکتر یا دورتری تعویض کند، یا مقدار پولی که به عنوان مال التجاره دارد کمتر کند، فرض مساله این است که در همه این مثالها با کمتر شدن سرمایه، زندگی دچار مشکل می شود و انسان دچار ضیق و گرفتاری می شود. انسان باید زندگی لایق به شأن خودش را داشته باشد و بتواند حفظ آبرو کند. اگر این زندگی با شرایط عادی و عرفی متوقف بر این سرمایه باشد در این صورت نفسِ این توقف سبب می شود که این سرمایه، مؤونه به حساب بیاید!

درست است که این سرمایه را مصرف نکرده ولی چون زندگی متوقف بر آن است، خود این مال هم مؤونه می شود و حکم مؤونه را دارد و پولی که خرج زندگی می شود از طریق همین سرمایه تامین می شود. مثلا انسان مایحتاج زندگی روزمره را تهیه می کند. یا منزل شخصی ندارد و می خواهد منزل بخرد و گرفتار اجاره نشینی نباشد. یا منزل دارد ولی می خواهد منزل بزرگتری بخرد، همه اینها که برای یک زندگی عادی و طبیعی لازم است و مورد احتیاج است با سرمایه تامین می شود.

ممکن است با اموالی که وسط سال ربح کرده است این کارها را کند و مثلا خانه اش را تعویض کند، در صورتی که نیاز به خانه بزرگتر دارد و می خواهد از سختی در بیاید و مشکلاتش را مرتفع کند، این اموال هم سرمایه به حساب می آید و ملاک همان راس المال را دارد.

سرمایه ای که با آن کار می کند یا خانه می خرد همه اینها ملاک راس مال را دارند.

در آخر سال باید ببیند این سرمایه که در دست اوست آیا زندگی متوقف بر آن است یا خیر؟ اگر امرار معاش زندگی متوقف بر آن سرمایه باشد، خود این توقف سبب می شود که آن سرمایه هم مؤونه محسوب شود.

سوال: بر اساس این مبنا هر کسی که گرفتاری داشته باشد و در آخر سال پولی برایش باقی بماند نباید خمس بدهد چون آن پولها مورد نیازش هستند و ملاک سرمایه را دارند.

جواب: گرفتاری ها مختلف هستند، اگر مثلا همسرش بیمار است و نیاز به درمان دارد این مؤونه است، یا بدهی مربوط به همان سال را دارد، اینها مستثنی هستند و اصلا محل کلام نیستند.

اگر این سرمایه «مما یتوقف علیه امرار معاشه» باشد از متعلق خمس خارج است و استثناء می شود، و این سرمایه نه تنها الان داخل در مؤونه سنه هست، حتی سنه های بعدی هم هست، پس «الخمس بعد المؤونه» شامل این می شود. حال چه قیمت آن چند برابر مؤونه سال او باشد یاکمتر یا بیشتر، زیرا ملاک آن مستقل است: صدق عنوان مؤونه. صدق مؤونه هم گاهی به صَرف اعدامی است مثلا بخورد و مصرف شود و از بین برود، و گاهی به نگه داشتن و تصرفی که معاش شخص بر آن تصرف متوقف است.

پس نتیجه می گیریم که اگر وسط سال آمد و مالی _ارث یا هبه یا ...- از جایی به او رسید به مجرد اینکه در وسط سال تا بخشی از سال جزء مؤونه بوده است، از خمس آخر سال استثناء نمی شود و باید خمس آن پرداخت است، ملاک این است که در حین زمان ادای خمس، صدق کند که الان هذا المال «مما یتوقف علیه إمرار معاشه» است.

سوال: اگر چند سال این پول را جمع کند تا اینکه بتواند یک قطعه زمین کشاورزی یا خانه ای را بخرد، اینجا می تواند خمسش را ندهد؟

جواب: تا مادامیکه به حدی نرسد که با آن بتواند معاش بکند و وسیله ای را به کار بزند، در آنجا صدق سرمایه هم نمی کند چون فعلا که الان سرمایه نیست و خمسش را می دهد و توکل بر خدا کند تا بعدا برساند.

سوال: مثلا مستاجر اگر سه سال پول جمع کند، صاحبخانه می شود ولی اگر بخواهد هر سال خمس بدهد بعد از سه چهار سال هم نمی تواند خانه بخرد. حالا آیا سر سال خمسی باز هم خمس این پول لازم است؟

جواب: این مثل جهیزیه می ماند که کم کم انسان جمع می کند برای اینکه بتواند در زمان آن جهیزیه را تأمین کند، و اگر جمع نکند وجدانا زندگی اش در گرفتاری و مضیقه هست و بعد هم ادامه پیدا می کند، در اینجا هرچند که فعلا «مما یتوقف علیه إمرار معاشه» صدق نمی کند چون آن را برای معاش که صرف نمی کند و فقط اندوخته است بلکه «سیتوقف علیه معاشه» ولی اگر این کار را نکند هرگز نمی تواند مسکنی داشته باشد و تهیه مسکن او متوقف بر این است. ما در کتاب خمس این مطلب را آوردیم که در جایی که زندگی اش یا تهیه مسکن مناسب حالش توقف بر این اندوخته داشته باشد، این داخل در عنوان مؤونه می شود یعنی الان هم صادق است.

پس در واقع صدق می کند که معاش یا مسکن مناسب حال، متوقف است بر داشتن این مال، لذا جزء مؤونه سال می شود. «الخمس بعد المؤونه»، وقتی بنا شد که مؤونه همان سنه باشد-بر حسب همان تقریبی که از صحیحه علی بن مهزیار بیان شد- آن مربوط است به آن سنه مصروفه یعنی مؤونه مصروفه. چون در روایات ما دارد: «الخمس بعد المؤونه» لفظ سنه که در روایات نیامده و ما به قرینه صحیحه علی بن مهزیار و تناسب، سنه را استفاده کردیم و آن متقوّم و مبتنی بود بر همان مؤونه مصروفه مثل غذا و مأکولات و مشروبات و ملبوساتی که صرف می شده ولی اگر به نحو دیگری این مؤونه عرفا صادق شد، این مؤونه ای که مسکن و معاش متوقف بر این است هم داخل در مؤونه می شود.

سوال: در جهیزیه هم همین طور است؟

جواب: در جهیزیه اگر عقد بسته اند و الان پدر بخواهد که زندگی این دختر شروع بشود متوقف بر این باشد که جهیزیه تهیه شود، چون بالاخره تامین زندگی او فرع بر این است و وظیفه اوست. حالا یا عرفاً یا شرعاً. گاهی هر چه که عرف باشد شرع هم می شود. شما الان حساب بکنید گر چه تمام مسکن و ملبس و غذا و همه چیز زن با داماد است به حکم شارع. ﴿وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾ [1] ولی عرف الان بخش معظمی از این هزینه ها را به عهده ی پدر عروس گذاشته است. او هم الان ملزم شده و بالاخره این جزء مؤونه اش هست.

سوال: از نظر شرع، چیزی به عهده پدر عروس واجب نیست. پس چرا او را ملزم کنیم؟

جواب: چون آبرویش به این بستگی دارد، داخل در مؤونه می شود، حتی از خیلی از زیارت های مستحب. مؤونه یک حقیقت شرعی نیست و همه فقها در این که مؤونه یک حقیقت شرعیه ندارد و عرفی است، اتفاق دارند، البته بیان این اتفاق از از باب تیمن است، وگرنه یک امر وجدانی است.

مؤونه یعنی چیزهایی که اگر نداشته باشد، زندگی آبرومندانه نیست، پس طبعاً این جهیزیه جزء مؤونه اش می شود و همین الان صدق می کند و لو اینکه دو سال دیگر می خواهد دختر به منزل شوهر می رود، البته اگر عقد خوانده اند یا خواستگار دارد و در معرض ازدواج است.اما اگر دختر پنج یا شش یا هفت ساله است که یقین دارد شش سال یا ده سال دیگر می خواهد این را شوهر بدهد اینجا شامل نمی شود.

آن زمانی که وظیفه به سراغش آمد و باید همین الان تهیه بکند، آنجا صدق مؤونه می کند چون جزء مخارجش می شود.

همچنین در مورد مسکن اگر کسی احتیاج به دو خانه دارد و نیاز اوست مؤونه به حساب می آید ولی اگر کسی ییلاق و قشلاق دارد و برای راحتی و استراحت و تفریح به آنجا می رود اینها جزء مؤونه نمی شود مگر اینکه زندگی اش متوقف بر آن باشد یا مریضی داشته باشد که باید تابستان در یک جا و زمستان در جای دیگر باشد و گرنه مریضی اش تشدید می شود، اینها همه جزء مؤونه اش می شود. به گونه ای که عرف نگوید این برای راحتی خودش این کار را کرده و اینها جزء مؤونه نمی شود.

زندگی مناسب حالش آن است که مایحتاج روزمره و سالش است تا زندگی اش را پیش ببرد که آبرویش حفظ بشود. بله اگر آن دو تا منزل را نداشته باشد و به ایّ جهة من الجهات در مضیقه و حرج بیفتد، آن موقع داخل در مؤونه اش می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo