< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

99/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:لاخمس فی المؤونه

خمس معدن

خمس به معدن بعد از علاج و تصفیه تعلق می گیرد . ممکن است گفته شود به مقتضای صحیحه زراره: «مَا عَالَجْتَهُ بِمَالِكَ- فَفِيهِ مَا أَخْرَجَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مِنْهُ- مِنْ حِجَارَتِهِ مُصَفًّى الْخُمُسُ».[1] قبل از علاج و تصفیه خمس واجب نیست، ولی عرض ما این است که این روایت مفهوم ندارد و فقط وجوب دفع خمس بعد از علاج، با کسر موونه استخراج و علاج را بیان می کند وگرنه باید از نصوصی که متعلق خمس را ربح می داند دست بکشیم وبگوییم در مواردی که قبل از علاج فروخته می شود و عنوان ربح صادق می شود از تعلق خمس خارج است . پس این روایت در مقام نفی تعلق خمس قبل از علاج و تصفیه نیست.

لذا نتیجه جمع بین این روایت و روایت «اما الغنائم و الفوائد ففیه الخمس» اینست که در مواردی که قبل از علاج فروخته می شود مخارج استخراج از آن کسر و خمس آن پرداخت می‌شود.

*اینکه پرداخت خمس بعد از کسر موونه باشد ملازمه ای ندارد که نصاب هم بعد از کسر موونه معتبر باشد بلکه نصاب قبل از کسر موونه معتبر است. این نتیجه ثمرات فقهی مهمی دارد.

آیا صحیحه بزنطی : محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن الحسن الصفار، عن يعقوب بن يزيد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر قال: سألت أبا الحسن عليه السلام عما أخرج المعدن من قليل أو كثير هل فيه شئ؟ قال: ليس فيه شئ حتى يبلغ ما يكون في مثله الزكاة عشرين دينارا. [2] دلالت دارد که حد نصاب بعد از استثناء موونه است؟ این روایت به اطلاق بر قبل و بعد از استثناء موونه استخراج را دلالت دارد و «عما أخرج المعدن من قليل أو كثير» صریح در این اطلاق است که صرف اخراج مورد نظر است. منطوق «حتى يبلغ ما يكون في مثله الزكاة عشرين دينارا» این است اما مفهوم غایت آن، این است که از آنچه که از معدن استخراج می شود و به مبلغ عشرین دینار می رسد در آن خمس است، اطلاق لفظی شامل زمانی که موونه استثناء نشده می شود. فرض دیگر این است که چون بماانه فائده است باید استثناء موونه استخراج شود و بعد به مبلغ عشرین دینار برسد.

ثمره عملی آن این است که اگر مثلا قیمت معدن مستخرج 5میلیون تومان شده که از عشرین دینارا بالاتر شده، همینکه به این مبلغ رسیده، تعبدا به نص، متعلق خمس قرار گرفته است هرچند هنوز موونه استخراج کسر نشده، اما برای پرداخت خمس می تواند موونه را کسر کند و خمس بقیه را پرداخت کند.

اما اگر بگوییم اطلاق شامل نمی شود و «بماانه فائده» را قرینه قرار بدهیم، و بگوییم مراد بلوغ عشرین دینارا بعد از استثناء موونه استخراج است، این 5میلیون بعد از کسر موونه استخراج باید به عشرین دینارا برسد.

عرض ما این است که اطلاق صحیحه دلالت بر قول اول-بلوغ عشرین، قبل از کسر موونه استخراج- دارد ، زیرا به مجرد إخراج معدن متعلق خمس قرار گرفته است و نصاب معتبر است.

جمع بین این روایات اینگونه می شود که اگر بعد از إخراج، و قبل از کسر موونه استخراج، به عشرین دینارا برسد، متعلق خمس است، اما می توانی بعد از کسر هزینه استخراج، خمس آن را بپردازی، زیرا بعد از کسر هزینه استخراج، صدق ربح می کند، مثل موونه سنه، که زمان تعلق خمس و زمان دفع خمس تفاوت دارد و خمس به اصل ربح تعلق گرفته اما شارع بعد از کسر موونه سنه، پرداخت خمس را واجب کرده است، منتهی در آنجا یکسال فرصت داده ولی در اینجا به مجرد صدق عنوان فایده است خمس واجب می شود.

*بعضی ها برای قول مقابل، به أصالة البرائه تمسک کرده اند که بلوغ عشرین دینارا بعد از استثنا مؤونه استخراج معتبر است.

یعنی گفته اند که این اطلاق دوتا صورت دارد: یکی متیقن از مفهوم غایت است که همین صورت است که بلوغ عشرین دینارا بعد از استثنا مؤونه استخراج معتبر است و این متیقن از مدلول صحیحه بزنطی است. اما قبل از استثنا مؤونه استخراج، مجرد بلوغ عشرین دینارا کافی باشد، محل شک است که آیا داخل در نطاق روایت است یا نه، شک در تکلیف داریم که اصل عدم تکلیف است.

*ما عرض کردیم که وقتی اطلاق را استظهار کردیم و بین نصوص جمع شد و هردو طایفه قابل اخذ شدند، چون دلیل لفظی داریم دیگر نوبت به اصل نمی رسد.

نکته امام راحل

دو روایت را ملاحظه کردید که در مورد نصاب دونصاب وارد شده است یکی دینار واحد و یکی هم عشرین. ما روایت دیگری در اینجا نداریم که بخواهد برای ما نصاب تعیین کند. اما ایشان فرمودند که یا عشرین دینار یا مأئة درهم بنابر احتیاط وجوبی.

شاید بتوان دلیل ایشان را اینگونه بیان کرد: در بحثی که در باب نکاح و تعیین مهر المثل داشتیم و به دوسه روایت استشهاد کردیم که اختلاف داشتند و بعضی ها گفته اند که هر دوازده درهم معادل یک دینار است و بعضی ها هم گفتند هر ده درهم. در آنجا عشرة دراهم را تقویت کردیم که یک دینار باشد، لذا مهرالسنه در زمان حضور را تعمیم دادیم به پانصد درهم یا پنجاه دینار.

در خصوص مانحن فیه، امام راحل می‌تواند آن نصوص را محکم کند فقط تنها وجه فرمایش ایشان این می‌شود که دویست درهم همان بیست دینار است.

سوال: اگر ما گفتیم الخمس بعد المؤونه یعنی احتساب الخمس بعد اخراج المؤونه دیگر نمی توانیم به اطلاق صحیحه بزنطی در اینجا ملتزم باشیم.

جواب:می توانیم چون تعلق با استخراج فرق دارد

سوال:شما گفتید که اطلاق به این است که ما اول آن را نصاب قرار می دهیم و بعد مؤونه را خارج می کنیم. ولی در الخمس بعد المؤونه میگوید که اول باید مؤونه خارج‌ بشود و بعد به حد نصاب برسد.

جواب:نه ما در مقام احتساب هم گفتیم که اول مؤونه را خارج می کنیم.

در آنجا هم که صحیحه بزنطی را اخذ کردیم گفتیم اول مؤونه تحصیل را خارج می کنیم و بعد پرداخت می‌کنیم منتهی برای اینکه این اطلاق بلوغ نصاب را بگیریم گفتیم تعلق آن موقع هست و ثمره این است که بلوغ نصاب قبل از استثنا مؤونه استخراج باشد.

سوال:خمس مع خصوصیت آن نصاب بعد المؤونه مراد است

جواب:نه خصوصیت نصاب نیست. جمع می شود و اخذا به این اطلاق این طور می گوییم.

ما به آن عمل کردیم.احتساب الخمس و اخراج الخمس لا یجب إلا بعد از استثنا مؤونه تحصیل.

قبول داریم و همین طور عمل می کنیم منتهی این منافات ندارد که اخذ تعلق، بلوغ عشرین دینارا باشد. مثلا در استثنا مؤونه سنه هم همین طور است که می گوید از اول، خمس تعلق به خصوص ربح‌ می گیرد و ثمره اش این است که قبل انتهای سنه هم می تواندخمس را بپردازد.

سوال:احتساب الخمس به همان اندازه ای که شرع برای ما تحدید کرده است که مع ملاحظة النصاب هست بعداز المؤونه.

جواب:این می سازد. این حرف که شما در مقام احتساب بعداز مؤونه استخراج دارید خمس را احتساب می کنید که یعنی دارید عمل میکنید یعنی الان شما خمس را دفع نمی کنید مگر اینکه مؤونه استخراج خودتان را که از جیبتان رفته خارج می کنید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo