< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

99/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : لاخمس فی المؤونه:

قاعده استثناء موونه از خمس، هم موونه معاش و هم تحصیل ربح را شامل می شود. در استثناء موونه معاش، به وضع لفظ موونه استدلال شده، که متبادر به ذهن، خرج خود و خانواده در طول سال است، البته لفظ موونه سنه، در نصی نیامده است اما از جمع بین اطلاق الموونه (الخمس بعد الموونه) و صحیحه علی بن مهزیار، « فأمّا الغنائم والفوائد فهي واجبة عليهم في كلّ عامّ»[1] به دلالت اشاره، فهمیده می شود که موونه سنه ملاک است. در دلالت اشاره، از ملاحظه دو تا نص، یک نتیجه به دست آید.

ادعای اینکه «موونه» برای موونه معاش استعمال شده است، این چندان مورد قبول نیست، موونه در لغت همان هزینه ای است که انسان در راه تحصیل ربح تحمل می کند چه برای خودش و چه برای خانواده و شامل همه هزینه ها می شود چه در تحصیل ربح و چه در راه هزینه معاش.

لکن وقتی می دانیم در بعضی از نصوص، موونه معاش را هم داخل در تحصیل ربح کرده است لذا به اطلاق این نصوص اخذ می شود یا به قرینه «فی کل عام»، موونه معاش داخل می شود یا اینکه «فی کل عام» ربح را بدهد موونه معاش داخل می شود، اما موونه تحصیل ربح معنا ندارد.

در خصوص صحیحه علی بن مهزیار، خمسی که در هر سال واجب است داده شود این موونه ظهور در موونه سنه پیدا می کند، اما خمسی که در هر تحصیل ربحی باید داده شود که شاید دو ماه باشد و مخارجی را دارد که موونه است و این با موونه سنه ملائم نمی باشد. لفظ موونه «کل ما یتحمله الانسان» است، فی کل عام، به موونه سنه منصرف می شود، اما موونه ربح که استثناء می شود نیاز به گذشت سال ندارد و ربح بودن منوط به کسر موونه تحصیل ربح است. بعد از صدق فائده اگر تا آخر سال باقی ماند موونه استثناء می شود.

در روایت «الخمس بعد الموونه»، اطلاق لفظ موونه، شامل موونه معاش می شود، و یکی هم از بعدیت، استثناء فهمیده می شود. موونه سنه را از صحیحه علی بن مهزیار که «یجب» دارد استفاده می شود، البته تا قبل از سنه، خمس جایز می شود.

بعدیت و اطلاق لفظ موونه، در موونه تحصیل ربح هم می آید، فقط موونه سنه را نداریم، دلیل دوم صدق نفس «ربح» است که موضوع خمس است و این در صورتی صادق است که موونه تحصیل اخراج شود.

خمس معدندو محور محل بحث است:

1 –محور اول: آیا استثناء موونه تحصیل ربح، قبل از تصفیه و علاج معدن است یا بعد از آن؟

ممکن است کسی بگوید که موونه تحصیل را باید قبل از تصفیه و علاج حساب کند، طبعا قیمت کمتری نسبت به بعد از علاج آن، می شود چون جدا کردن خاک و نخاله، یک هزینه ای دارد ، آیا او همین که معدن را استخراج کرد، و چون برای همین استخراج، وسیله و موتور و ماشین و کارگر داشت، آیا این هزینه را الان استخراج کند یا بعدالعلاج استخراج کند؟

2- محور دوم: حد نصابی که در معدن آمده است، چه زمانی معتبر است؟

آیا این نصاب قبل العلاج معتبر است یا بعد العلاج؟ اگر قبل معتبر باشد وقتی کارشناس آمد معدن را با تمام خاک و نخاله، یک قیمت می گذارد دارد و بعد العلاج یک قیمت دیگر می گذارد.

با نخاله و قبل علاج، قیمتش کمتر است و بعد از استخراج نخاله قیمتش بالاتر می شود.

چه زمانی قیمت باید به عشرین دینار برسد، اگر قبل العلاج باید شاید به عشرین دینار نرسد و خمسش واجب نشود و اگر بعد از علاج باشد شاید به عشرین دینا برسد و خمسش واجب شود، اگر این باشد طبعا افراد و مواردی که به آن خمس تعلق می گیرد بیشتر می شود.

قبل العلاج چون قیمتش پایین تر است ممکن است مواردش بیشتر شود. ولی اگر بعد العلاج ملاک باشد، یک هزینه و قیمت بالاتری دارد و تعدادش که به عشرین دینا برسد بیشتر شود.

اما ممکن است قبل العلاج به عشرین دینا نرسد اما بعد از آن به عشرین دینا برسد، اگر کسی بگوید که موقع تعلق خمس قبل از استخراج است، خمس که تعلق نگرفته است، پس بعدالعلاج اگر به عشرین دینا برسد باز هم خمس واجب نیست، زیرا در این حین، شخص مال خودش را علاج می کند.

فائده معدن به عنوان مصداق و فردی از فائده، بعد العلاج صدق می کند، همانطور که در نص داریم: «و اما الغنائم و الفوائد یجب علیهم الخمس»، در موثقه سماعه داریم: « الخمس یجب فی کل ما افاد الناس ».

از نصوص وارده در خمس استفاده کردیم که هر مالی که فائده و ربح بر آن صدق کند متعلق خمس می شود منتهی بعضی ها مثل معدن نصاب دارند و بعضی ها هم ندارد.

سوال: چون روایت خاص و نصاب دارد کسی نمی تواند مخالفت کند؟

جواب: بله، وجه مدعیان همین است و ظاهر بعضی از این روایات مفهم این معناست که معدن به مجرد اخراج، مشمول خمس می شود، چه علاج شود و چه نشود.

مثلا در باب 3 از ابواب ما یجب فیه الخمس دارد: « وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّا يُخْرَجُ مِنَ الْبَحْرِ مِنَ اللُّؤْلُؤِ- وَ الْيَاقُوتِ وَ الزَّبَرْجَدِ- وَ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ هَلْ (فِيهَا زَكَاةٌ) فَقَالَ إِذَا بَلَغَ قِيمَتُهُ دِينَاراً فَفِيهِ الْخُمُسُ»[2] یعنی مطلقا، چه علاج شود و چه علاج نشود.

یا در صحیحه جمیل: « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ- وَ الصُّفْرِ وَ الْحَدِيدِ وَ الرَّصَاصِ- فَقَالَ عَلَيْهَا الْخُمُسُ جَمِيعاً»[3] در این جمیع اقسام معادن، خمس دارد.

مدعی می گوید در اینجا صدق عنوان معدن برای وجوب خمس کافی است. ظاهر این الفاظ، می گوید معدن یک عنوان عرفی محض است و لذا به محض تحقق عنوان معدن، وجوب خمس می آید، چه قبل العلاج، و چه بعد العلاج. این وجه کسی است که می گوید علاج دخیل نیست، و استثناء مؤونه تحصیل ربح به ظاهر در نصوص نیامده است. ثبوتا ممکن است شارع این طور جعل کند که مؤونه تحصیل را هم از بقیه ربح استفاده کن، و هر چقدر که از معدن کسب کردی بدون کسر مخارج، خمسش را بده. این ظاهر این روایت، ولی با ملاحظه سایر نصوص می فهمیم که شارع وقتی می گوید معدن خمس دارد که به عنوان فایده و ربح است، اینکه چه زمانی معدن فائده باشد را عرف تشخیص می دهد، عرف، معدنی را که هزینه و خرج برده و از سود آن کسر نشده، صدق فایده معدن نمی کند، چون می دانیم بما أنه فائده موضوع خمس است نه به عنوان ذات معدن با قطع نظر از صدق فائده، لذا در این استثناء مؤونه تحصیل را با خودش همراه دارد و نیازی به الخمس بعد المؤونه نداریم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo