< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ایراد کلام شیخ/تنبیه سوم

مرحوم آخوند در کفایه الاصول کلام شیخ را در قسم اول و دوم از اقسام کلی قبول دارند ولی بر قسم سوم کلی در کلام شیخ اشکال دارند.و همچنین مرحوم میلانی و خوئی و ایروانی بر قسم سوم شیخ اشکال می کردند و اشکال هر کدام از بزرگوارن ناظر به بخشی از کلام شیخ در قسم سوم است.کلی قسم سوم این بود : که کلی در ضمن دو فرد باشد و یکی از دو فرد یقینا از بین رفته است و یک فرد احتمال باقی باشد.اشکال آخوند این است:که یکی از ارکان استصحاب این است که باید متیقن با مشکوک یکی باشد نهایت زمان آنها ، دو تا است مثالی که متیقن و مشکوک یکی باشد این است که دیروز یقین به حیات زید داشتم و امروز شک در حیات زید دارم.و این رکن از استصحاب در این قسم سوم مرحوم شیخ انصاری مخدوش شده است چه اینکه متیقن غیر از مشکوک است چه ما قائل باشیم آن فرد دوم وجودا مقارن با فرد اول بوده است و چه قائل باشیم که مقارن نبوده است و یا اینکه همان فرد اول ، تبدیل به فرد دوم شده است.توضیح مطلب:اگر چنانچه نسبت طبیعی به افراد خودش، نسبت اب واحد با اولاد متعدد باشد کلام شیخ صحیح است و متیقن یکی است یعنی قبلا یقین داشتم که طبیعت انسان در ضمن فرد قبلی بوده است و در زمان شک نمی دانم آن انسان در ضمن فرد مشکوک است یا نیست؟ پس متیقن و مشکوک اب واحد یعنی انسان است و دارای افراد متعدد است.و این حرف ( نسبت طبیعی به افراد خودش، نسبت اب واحد با اولاد متعدد ) قابل قبول نیست چه اینکه نسبت طبیعی به افرادش نسبت اباء متعدد به اولاد است گویا یک پدر است و یک فرزند و انسانیت در ضمن زید ، غیر انسانیت در ضمن عمرو است بنابراین آنکه قبلا یقین داشتم ، آن انسانیت در ضمن زید بود و الان که شک دارم ، انسانیت در ضمن عمرو است پس متیقن با مشکوک دو تا شد و این رکن استصحاب که باید متیقن و مشکوک یکی باشد از بین رفت و جای استصحاب نیست.(و اینکه جای استصحاب نیست چون متیقن دو تا است ) فرقی نیست بین اینکه فرد دومی که شک داریم که کلی در ضمن او است حقیقتا غیر از فرد اول باشد مثل عمرو و زید و یا اینکه همان فرد اول است که یک مقداری تغییر در او ایجاد شده و تبدیل به فرد دوم شده است مثل اینکه قبلا آنچه یقین داشتم طلب قوی بود که از او تعبیر به وجوب می کنیم و آنچه در او الان شک می کنیم همان طلب است ولی کمی ضعیف تر است که تعبیر به استحباب می کنیم و در هر دو صورت متیقن متعدد شده است نهایت در فرض اول فرد مشکوک حقیقتا غیر از فرد متیقن باشد مثل زید و عمر و مثل سفیدی با سیاهی و در مانحن فیه، آن کلی حقیقتا دو تا است و آن پدر واقعا دو تا است.و در این فرض دوم که فرد مشکوک همان فرد اولی است که یک مقدار تغییر کرده است همان طلب است نهایت اینجا ضعیف تر شده است در اینجا باز طلب دو تا شده است نهایت نه حقیقتا بلکه عرفا و عرف طلبی که در ضمن وجوب است با طلبی که در ضمن استحباب است غیر هم می داند و دو طلب می داند و خواهد آمد که ملاک در وحدت و تعدد ، نظر عرف است نه دقت عقلی و نظر عرف اینجا می گوید این جا دو طلب است.خلاصه اشکال آخوند به کلی قسم سوم شیخ این است که جای استصحاب کلی نیست بخاطر متیقن غیر از مشکوک است.بررسی قسم اول کلی شیخاز کلمات مرحوم شیخ و آخوند استفاده می شود که نسبت به قسم اول که کلی در ضمن یک فرد یقینا بود و حال که شک در بقاء کلی دارم بخاطر این است که احتمال می دهم که آن فردی که کلی در ضمن او بود از بین رفته باشد فرمودند هم استصحاب کلی و هم استصحاب فرد جاری است ولی در کلی قسم دو و سوم جای اشکال است مرحوم میلانی به تبع استادشان مرحوم محقق اصفهانی و مرحوم خوئی طبق آنچه مصباح بیان فرموده است به فرمایش آخوند و شیخ انصاری در قسم اول اشکال می کنند و محقق ایروانی هم بر قسم اول اشکال و هم بر استصحاب کلی در تمام اقسام اشکال می کنند.

محقق اصفهانی در نهایة الدرایه [1] شکالی مطرح می کنند که مرحوم میلانی هم قبول کردند.

اشکال اصفهانی بر تخییری است که در کلی قسم اول ( در زمان شک انسان مخیر بین استصحاب کلی و بین استصحاب فرد است)هم مرحوم آخوند و هم شیخ قبول دارند.در کلی قسم اول ، فقط یک استصحاب جاری است یا فقط استصحاب کلی جاری است و یا فقط استصحاب فرد جاری است چه قائل باشیم که اثر یکی است و یا اثر دو تا است که یکی مال کلی است و یکی مال فرد است.در جایی که اثر یکی است به ناچار همان که دارای اثر است باید استصحاب بشود و آنکه اثر ندارد جای استصحاب نیست.در این قسم اول کلی: اگر اثر مال کلی است استصحاب کلی جاری می شود و اگر مال فرد است استصحاب فرد جاری می شود و چون یک اثر بیشتر نیست مال هر کدام است ، مستصحب ، همان خواهد بود.و اگر گفته شود اثر واحد است ولی اثر هر دو باشد تا استصحاب در هر دو جاری شود هم در کلی و هم در فرد است ولی این کلام رد شد و در ضمن مقدمه چهارم بیان شد که معقول نیست که یک اثر هم اثر کلی باشد و هم اثر آن فرد باشد چه اینکه اگر اثر کلی است معنایش این است که خصوصیات فردیه در ترتب این اثر بر کلی دخیل نیست و اگر گفتیم اثر فرد است یعنی خصوصیات فردیه در اثر دخیل است و اگر بگویید اثر در هر دو است جمع بین متناقضین است یعنی هم قبول کنید خصوصیات فردیه در ترتب این اثر دخیل است و هم دخیل نیست و این معقول نیست پس نتیجه این شد که اگر اثر یکی است و ان یکی یا مال کلی است و یا مال فرد و مال هر کدام که بود استصحاب در همان جاری می شود و مال هر دو نیست تا استصحاب در هر دو جاری باشد.و اما اگر اثر متعدد است یک اثر مال کلی و یک اثر مال فرد است فرض کنید که کلی حدث این دو فرد دارد این حدث یا در ضمن بول تحقق پیدا می کند و یا در ضمن منی.در اینجا دو اثر متصور است:الف: یک اثر مال کلی حدث است مثل کسی که محدث بود چه با حدث بولی و چه منی نمی تواند وارد نماز بشود و نماز بخواند بخاطر اینکه شرط نماز طهارت است و همچنین نمی تواند دست به خط قرآن بزند پس این دخول در نماز و مس خط قران عدمشان اثر این کلی است ب: و یک اثر هم مال فرد است یعنی مال جنابت است و یا خروج منی است و در بول دیگر نیست و آن اثر مال جنابت این است که توقف در مسجد برای جنب جایز نیست.و در این جا اثر متعدد شد یک اثر مال کلی است برای مطلق حدث است عدم دخول در نماز و عدم مس خط قران و یک اثر برای فرد و جنابت است عدم توقف در مسجد.در این جا هم که دو اثر است باز هم جای تخییر نیست که شما گفتید مخیر بین استصحاب کلی و فرد و باز هم یک استصحاب است بخاطر این که اگر چه اثر دو تا است ولی باید دید که کدام یک محل ابتلاء این شخص که شک دارد است و اگر محل ابتلاء دخول در نماز و مس قران است باید استصحاب کلی جاری کند و اگر محل ابتلاء این است که در مسجد توقف کند باید استصحاب فرد جاری شود پس هر دو استصحاب جاری نیست.بنابراین اثر چه یکی باشد و چه دو تا یک استصحاب بیشتر جاری نیست.

صاحب مصباح اگر چه عبارت ایشان یک مقداری مشوش است ولی حرفشان همان کلام محقق اصفهانی است با این عبارت: « أنّا لسنا مخيّرين في إجراء الاستصحاب في الكلي و الجزئي على ما يظهر من عبارة الكفاية بل جريان الاستصحاب تابع للأثر على ما ذكرنا»[2]

توضیح عبارت: ما مخیر نیستیم که استصحاب در کلی و هم در جزئی جاری کنیم بلکه جریان استصحاب برای هر کدام که اثر دارد و یا هر کدام محل ابتلاء بود استصحاب در همان جاری است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo