< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خلاصه مطالب در تنبیه اول/ تنبیهات استصحاب

ادامه خلاصه آنچه در تنبیه اول بیان شد:

7: در این تنبیه اول دو فرع بیان شد که هم در فرع اول قاعده فراغ جاری نخواهد شد و هم جای استصحاب نیست:

جای قاعده فراغ نیست بخاطر اینکه فرض این است این شخص مصلی از خواب بیدار شد و بدون توجه که محدث است وارد نماز شد یعنی در حال غفلت از حدثش وارد نماز شده است و این غفلت مانع است که بعد از سلام در صحت نمازش شک کند و وقتی شک در صحت نکرد ، جای قاعده فراغ نیست.

و به تعبیر دیگر:

قوام قاعده فراغ به احتمال خلاف است و بعد از اتمام عمل اگر شک در صحت عمل کرد جای قاعده فراغ است و در فرض بحث ما این شخص مصلی وقتی وارد نماز شد غافل بود مثل انسانی خوابیده محسوب می شود و انسان خوابیده، شک در صحت عمل ندارد و احتمال خلاف نمی دهد پس جای قاعده نیست.

از این اشکال مرحوم میلانی جواب می دادند:

قبول داریم که شخص مصلی از روی غفلت وارد نماز شده ولی او الان نماز می خواند و در حال نماز ، خودش را با وضوء می بیند و در غیر این صورت وارد نماز نمی شد و وقتی خودش را با وضوء می داند پس بعد از سلام نماز ، جای احتمال خلاف است که من که خودم را با وضوء می دیدم آیا غفلتی شد و یا نشد؟ قاعده فراغ جاری است.

اشکال بر استصحاب

اثر بر اجراء استصحاب چیست؟

استصحاب در جایی جاری می شود که یا خود مستصحب حکم شرعی باشد و یا اثر شرعی بر او بار شود ولی این جا خود مستصحب امر شرعی نیست که استصحاب حدث است و در مثال بحث ما (خوابیدن را) استصحاب کند و اثر شرعی هم ندارد بخاطر اینکه مرجع استصحاب حدث بعد از نماز یا ثمره این استصحاب این است که صلوتی که مامور به است ، مقید است به عدم حدث یعنی باید با طهارت باشی و این ثمره (که نمازت مقید به عدم حدث است ) با توجه به اینکه نماز خوانده است و قبل از اجراء این استصحاب نماز تمام شده است نتیجه ای نخواهد داشت نظیر اینکه شما استصحاب خاموشی برق را کنید و حال اینکه برق خاموش شده است.

و استصحاب هم اگر چه ارکان او اینجا تمام است و مثل قاعده فراغ نیست که مقوم ندارد ولی چون اثر ندارد جای استصحاب نیست.

مرحوم میلانی از این اشکال جواب دادند:

این استصحاب اثر شرعی دارد و آن اینکه با اجرای استصحاب می فهمیم که نمازی بر من واجب است نماز مقید به عدم حدث است یعنی اجزاء و شرائطی دارد که از جمله عدم حدث است ( و بعد که این مطلب ثابت شد که آنچه بر من واجب بوده نماز بدون حدث است ) عقل می گوید عملی و نمازی که خواندی چون با همه خصوصیات نبوده نماز باطل است و نماز که باطل بود باید اعاده بشود.

پس استصحاب بطلان این نماز را ثابت می کند و اثر شرعی دارد و ارکان او که یقین و شک فعلی دارد.

و لکن همانطوری که آخوند و شیخ فرمودند قاعده فراغ بر این استصحاب مقدم است و بعد از سلام هم قاعده فراغ ارکانش تمام است و جاری است و می گوید نماز صحیح است و استصحاب می گوید نماز باطل است و در وقتی این دو با هم درگیر شدند قاعده فراغ بر استصحاب مقدم است.

بنابراین اشکال بر استصحاب و بر قاعده فراغ وارد نبود.25/09/99

8: بر اجراء استصحاب در فرع دوم ( فرع دوم عبارت از این بود: شخص مصلی از خواب بیدار شد و و فرض می کنیم به تلفنی شد و بعد شک کرد وضوء گرفته است و یا نه؟ و بعد غفلت کرد و وارد نماز شد اینجا استصحاب حدث جاری است.) صاحب نهایه النهایه اشکال کرد:

بیان اشکال:

اینجا مثل فرع اول استصحاب جاری نیست چون در اینجا مثل فرع اول موضوع استصحاب ناتمام است چه اینکه هم در فرع اول و هم در فرع دوم در حالت غفلت از حدث، وارد نماز شده است و این غفلت باعث می شود که آن فعلیت یقین و شک از بین برود و در سابق بیان شد که موضوع استصحاب یقین و شک فعلی است پس در هر دو فرع بخاطر غفلتی که دارد استصحاب از بین می رود نهایت در فرع اول ، حدوثا غفلت مانع از تحقق موضوع استصحاب است یعنی نمی گذارد یقین و شکی پیدا شود ولی در فرع دوم یقین و شک پیدا شد ولی بخاطر غفلت که پدید آمد یقین و شک ادامه پیدا نکرد.

و بیان کردیم که حکم تابع موضوعش است مثل مسافری که از سفر برگشته که دیگر نماز مسافر بر او لازم و واجب نیست چون بقاء او مسافر نیست.

از این اشکال جواب داده شد:

قبول داریم که در فرع دوم از اول غفلت نبود و بعد غفلت عارض شد ولی در عین حال فرق است بین این دو غفلت و این دو موضوع و این دو فرع بخاطر اینکه در فرع اول غفلت از اول بود اصلا یقین و شک به ذهن این شخص نیامده نه در ذاکره و نه در خزانه او ولی در فرع دوم اگر چه بخاطر غفلتی که عارض شد موضوع استصحاب که یقین و شک فعلی است از ذاکره او خارج شد ولی در خزانه او است.

بنابراین در عین حال قبول داریم در هر دو فرع غفلت است و در هر دو فرع غفلتی که دارد با ذاکره نمی سازد ولی بین این دو فرقش این است که در فرع اول در خزانه است و نه اینکه در ذاکره باشد و در فرع دوم در خزانه است و در نه اینکه در ذاکره باشد.26/09/99

9: مرحوم میلانی می فرمودند: حق این است که در مورد استصحاب اگر غفلت عارض شد ، منجز بودن استصحاب را از بین می برد و استصحاب وقتی بر من منجز است که به من واصل شود و غفلت مانع از این است که به من واصل شود و واصل که نشد پس منجز نیست.

بنابراین در حوزه استصحاب اگر غفلت از حدث بود مثل وضوء رافع حدث نیست ولی رافع منجز بودن استصحاب است. 26/09/99

10: مرحوم میلانی می فرمودند:

آنچه که آخوند و شیخ معتقد بودند که در استصحاب لازم است که یقین و شک فعلیت داشته باشد ( یعنی انسان توجه به یقین و شک داشته باشد و در ذاکره انسان باشد تا استصحاب جاری شود ) این صحیح و مسلم است ولی در این مبحث ( که بحث در این است یقین و شک موضوع استصحاب باید فعلی باشد) ثمره عملی ندارد.

و آن دو فرع که به عنوان ثمره عملی بود (که در فرع اول نماز باطل نبود و در فرع دوم نماز باطل باشد و این بطلان و عدم بطلان ) ثمره این بحث ما نیست ( یقین و شک باید در استصحاب فعلی باشد ) بلکه این بطلان و عدم بطلان بخاطر قاعده فراغ است.

و در فرع دوم بعد از سلام قاعده فراغ جاری نبود لذا نماز باطل بود چون قاعده فراغ در فرع دوم شکی که در او است مسبوق به مثل است چه اینکه او قبلا شک کرده بود و وارد نماز شد و البته در فرع اول قاعده فراغ جاری بود و مسبوق به مثل نبود.30/09/99

11: مرحوم میلانی می فرمودند: قاعده فراغ در مورد شک تقدیری جاری می شود و در غیر این صورت که جاری نشود اصلا هیچ موردی برای قاعده فراغ باقی نمی ماند ( شک تقدیری یعنی شکی که مصلی در حال نماز شاک است ولی توجه به شکش ندارد.) پس قاعده فراغ در مورد شک فعلی نیست ولی در مورد شک تقدیری است.

و در فرع اول قاعده فراغ جاری می شود چون شکش تقدیری است و در فرع دوم چون شکش فعلی است قاعده فراغ جاری نمی شود.

بنابراین بطلان نماز بخاطر عدم جریان قاعده فراغ است و اعاده نماز هم بخاطر قاعده اشتغال است نه اینکه بخاطر فعلیت یقین و شک باشد30/09/99

12:مختار بنده: در استصحاب باید یقین و شک فعلی باشد و لی شاید ثمره عملیه ای برای این بحث نشود ثابت کرد بخاطر اشکال های که در ثمره عملیه وارد شد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo