< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اشکالات میلانی/بررسی فرع دوم در تنبیه اول

در تنبیه اول دو فرع داشت و فرع اول بررسی آن گذشت.

اما فرع دوم

فرع دوم را مرحوم آخوند در کفایه با این عبارت می فرماید: « بخلاف من التفت قبلها و شك ثم غفل و صلى فيحكم بفساد صلاته فيما إذا قطع بعدم تطهيره بعد الشك لكونه محدثا قبلها بحكم الاستصحاب مع القطع بعدم رفع حدثه الاستصحابي‌.»[1]

توضیح عبارت: (کسی را فرض کنید خواب بود و از خواب بیدار شد بعد فرض کنید کسی درب منزل او را زد که غفلت کرد که محدث بوده و بعد وارد نماز شد و بعد از نماز شک کرد که وضوء گرفت یا نه؟ می فرمودند نماز بحکم قاعده فراغ صحیح است.)

اما فرع دوم: کسی را فرض کنید که از خواب بیدار شد و فرض کنید به او تلفن شد و بعد شک کرد آیا وضوء گرفتم یا نه؟ و بعد از این شک غفلت کرد که آیا وضوء گرفتم یا نه؟ و نماز خواند که در این صورت نماز او فاسد است بخاطر اینکه این شخص مورد مثال ما بعد از اینکه از خواب بیدار شد بعد شک کرد که آیا وضوء گرفتم یا نه؟ اینجا استصحاب بقاء حدث دارد و بعد با وجود این استصحاب ، غفلت کرد و داخل نماز شد و بعد از نماز یقین دارد که آن حدث استصحابی او ، قبل از نماز ( یعنی استصحاب بقاء حدث را کرد ) بر طرف نشده است و اینجا فرمودند نماز باطل است و جای قاعده فراغ نیست.

بر این فرمایش اشکال شده است:

هر حکمی حدوثا و بقاء دائر مدار موضوع خودش است و با حدوث موضوع ، حکم ثابت می شود و با زوال موضوع ، حکم بر طرف می شود ؛ فرض کنید که نماز قصر با حدوث سفر ، بر مسافر واجب است (یعنی وقتی انسان مسافر شد وجوب نماز قصر بر او ثابت می شود ) و وقتی از سفر برگشت و حاضر شد ، دیگر مسافر نیست و وجوب قصر هم نخواهد بود پس تا مادامی که مسافر باشد این حکم است و وقتی نبود حکم از بین خواهد رفت.

در مانحن فیه در فرع دوم صحیح است که استصحاب حدث دارد و این استصحاب برای او حجت است ولی این استصحاب حدوثا و بقاء دائر مدار یقین و شک است یعنی تا یقین و شک نباشد استصحابی نیست و بعد از اینکه یقین و شک پدید آمد تا وقتی این یقین و شک است این استصحاب است و قتی این یقین شک از بین رفت دیگر استصحاب هم نیست و در این فرع دوم اگر چه قبل از نماز این مصلی استصحاب حدث دارد ولی فرض این است که بعد غفلت کرده است و با غفلت آن یقین و شکش که موضوع استصحاب بود بقاء نیست و بعد از بین رفتن یقین و شک قهرا جای استصحاب نیست.

پس در هر دو صورت این نماز صحیح است و فرقی از جهت عدم جریان استصحاب بین این دو فرع نیست نهایت در فرع اول از ابتدا استصحابی نبود لذا گفتیم نماز درست است در این فرع دوم استصحاب تحقق پیدا کرد ولی فرض این است این شخص مصلی ( مورد مثال ما) باز غفلت کرد و با آمدن غفلت یقین و شک از بین رفت پس قهرا استصحاب هم نیست مثل مسافری که در شهر خودش حاضر شود پس در هر دو صورت باید بگوییم نمازش صحیح است چون استصحاب حدثی ندارد.

اقول:

این اشکال را مرحوم میلانی بیان کردند.

و همچنین مرحوم ایروانی در حاشیه خودشان نهایه النهایة:

عبارت مرحوم ایروانی این است « انّ الغفلة الطارئة بعد الالتفات و الشك توجب انقطاع الاستصحاب، فلا فرق بين الغفلة ابتداء و الغفلة بعد الشك في عدم جريان الاستصحاب معها. فالتفصيل بين الصورتين لا وجه له ظاهرا.»[2]

توضیح عبارت: غفلتی که بعد از التفات و شک ، عارض شد ( یعنی قبل از نماز متوجه شد که محدث بوده است و بعد شک کرد که آیا وضوء گرفتم یا نه ؟ بعد از این شک ، غفلت پیدا شد و وارد نماز شد ) و این غفلت باعث انقطاع استصحاب می شود ( یعنی صحیح است که قبل از غفلت، استصحابی داشت و اما با آمدن غفلت ، استصحابی از بین می رود ) پس فرقی بین فرع اول ( الغفلة ابتداء ) و بین فرع دوم (الغفلة بعد الشك ) در اینکه در صورت شک استصحاب جاری نیست. ( یعنی فرقی ندارد غفلت از اول بیاید و موضوعی ندارد و یا استصحاب جاری شده است و بعد غفلت بیاید یعنی بقاء موضوع از بین رفت است ) پس ظاهرا وجهی برای تفصیل بین دو فرع نیست.

مرحوم میلانی از این اشکال جواب می دادند:

قبول داریم و صحیح است که با آمدن غفلت، شک از بین می رود و لکن با آمدن غفلت ، شک از آن ذاکره از بین می رود و اما در خزانه نفس است یعنی وقتی شک کرد و این شک در نفسش و ارتکازش پدید آمد نهایت بعد که غفلت آمد اگر چه از او غافل شده است ولی در خزانه نفس او است بخلاف فرض اول که با بودن غفلت اصلا موضوع استصحاب نه در خزانه و نه در ذاکره وجود ندارد و پدید نمی آید (چرا در خزانه است و در ذاکره نیست؟ ) بخاطر اینکه صفات نفسانیه مثل علم و ظن و شک وقتی در نفس پیدا شد ، این در نفس ما ثابت و باقی است چه علم به او پیدا کنیم و یا پیدا نمی کنیم چه به ذاکره منتقل بشود و یا نشود ( و وقتی این صفت در نفسم پیدا شد و در خزانه نفسم پدید آمد ) حال که غفلت کردم او باعث شده به ذاکره منتقل نشود ولی در خزائن نفس است.

بنابراین فرق بین فرع اول و بین فرع دوم وجود دارد.

در چند جلسه[3] قبل اشاره بین این مطلب شد که هر صفتی پیدا شد (گفتیم خواهد آمد )که این در نفس ثابت است و اگر غفلت کردیم در خزانه نفس است و ذاکره نیست.

بنابراین در فرع اول بحکم قاعده فراغ نماز صحیح است ولی در فرع دوم نماز صحیح نیست.

مرحوم میلانی می فرمودند که ممکن به جواب خدشه بشود:

مقصود از اینکه شک باید فعلی باشد تا استصحاب جاری بشود این است که شک در ذاکره باشد و التفات به او باشد نه اینکه در خزانه نفس باشد.

و قبول داریم و صحیح است که در فرع اول و دوم یقین و شک در خزانه نفس است ولی وقتی استصحاب جاری است که در یقین و شک در ذاکره باشد و چون تا در ذاکره نباشد انسان التفات به او ندارد و قبلا بیان شد موضوع استصحاب یقین و شکی که التفات به او داشته باشد و اگر التفات نداشته باشد یعنی در ذاکره نیست ولو در خزانه باشد جای استصحاب نخواهد بود.

بنابراین ولو از حیث اینکه یکی در خزانه است و یکی در خزانه نیست فرق بین اول و دوم است ولی از نظر اجراء استصحاب فرقی بینشان نیست چون استصحاب در جایی جاری است یقین و شک در ذاکره باشد.

بنابراین در فرع اول و دوم یقین و شک در ذاکره نیست پس جایی برای استصحاب نخواهد بود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo