< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیة/ استصحاب/ حجیت استصحاب/ اخبار/ خلاصه سه روایت زراره

خلاصه و مطالب مهم در استدلال به سه روایت زراره

1: صحیحه اول زراره (الرجل ینام الخ ) [1] اگر چه مضمره بود یعنی معلوم نبود که از چه امامی زرارة نقل می کند و اما در عین حال اشکالا سندی در او نیست چه اینکه مضمر خود زراره است و زراره شخصی نیست که از غیر امام سوال کند.

گذشته بر این که این روایت را بعضی مسند نقل کرده بودند و علاوه بر این دو جهت صاحب معالم در منتقی الجمان بیانی داشت که نوع این روایات مسند هستند نهایت در روایت چند مسئله از موضوعات مختلف سوال شده است که قسمت اول مسند و بقیه مضمره بیان شده است و در حقیقت همه اینها در یک جلسه از معصوم سوال شده است. 11/03/99

2: منظور از حکمی که به وسیله جمله خبریه انشاء می شود یعنی در مقام انشاء که متکلم جمله خبریه را بیان می کند و قصدش انشاء و طلب است یا حکم تکلیفی و یا حکم وضعی است:

اگر حکم تکلیفی باشد شرطش این است که خود این فعلی که در این جمله خبریه است مستند به فاعل باشد یعنی معلوم باشد مثل یتوضو ( فعل را معلوم بخوان) و اگر حکم وضعی است مثل انت حر بوجه الله با جمله خبریه می خواهد حریت عبد را انشاء کند شرط انشاء حکم وضعی این است که قبلا ثابت نشده باشد و الا لغویت لازم می آید یعنی اگر قبلا عبد را آزاد کرده است دیگر الان با جمله خبریه بگوید انت حر این کلام لغو است.17/03/99

3: اگر کلمه من ( به کسر میم ) در کلام می بود مثل علی یقین من وضوئه اگر ماقبل من، صفت نفسانی بود مثل یقین در فقره علی (یقین من وضوئه ) ما بعد من منشاء صفت نفسانی می شود و یا مثل في ریب مما انزلناه که ریب که صفات نفسانی است و ما بعد هم انزلنا است و ریب قبل از من، منشاء آن انزلنا است یعنی انزال کتاب منشاء ریب این شخص است و یا علی یقین من وضوئه این وضوء بعد از من است منشاء آن یقین قبل از وضوء است بنابراین در این جملاتی که قبل از من صفات نفسانی باشد ما بعد من قید ما قبل من نیست چه اینکه این ما بعد منشاء ما قبل است.18/03/99

4: جواب شرطی که در حدیث بود که فرمود( والا) جواب شرط ان (به کسر همزه ان ) در الا، نتیجه یک صغری و کبری است صغری این بود فانه علی یقین من وضوئه و کبری این بود لا تنقض الیقین بالشک و اینکه نتیجه صغری و کبری جواب شرط است در او سه یا چهار احتمال بود که بعضی می گفتند که خود (فانه )جواب است و بعضی گفتند علت جواب است.

این احتمال چهارم که نتیجه صغری و کبری جواب است مختار مرحوم میلانی بود و گفته شد که فصیح ترین کلام کلامی است که نتیجه کلام در جواب شرط واقع بشود.13/03/99

5: مرحوم میلانی فرمودند که تعبد به موضوع، تعبد به حکم آن موضوع است یعنی اگر شارع ما را متعبد کرد به این که این موضوع را قبول بکن و در واقع این موضوع هم حکمی دارد گویا ما را متعبد به حکم موضوع کرده است پس در واقع در این روایات که ما را شارع متعبد می کرد تعبد به این یقین در زمان شک، در واقع تعبد به حکم این یقین بقاء است یعنی در زمان شک بگو این یقین است و این تعبد به معنای تعبد حکم یقین است یعنی شک ناقض یقین نیست.17/03/99

6: مرحوم میلانی فرمودند که مناط استدلال به این صحیحه زراره ( لاتنقض الیقین) این نیست که لام در الیقین لام عهد نباشد و بلکه لام جنس باشد (که بعضی گفتند که جنس یقین را نقض نکن ) و (مرحوم میلانی در ادامه می فرمودند) مناط در استدلال این است که آن یقین در صغری یقین بدون قید باشد یعنی آن وضوء که بعد از من ( به کسر میم) است قید یقین نباشد (چون اگر وضوء قید یقین بود اختصاص به باب وضوء دارد.) و وقتی وضوء قید یقین نبود یعنی این یقین یقین مطلق باشد قهرا فرقی ندارد که لام الیقین در کبری لام جنس باشد یا عهد ذکری (که اشاره به الیقین در صغری است چه اینکه اگر عهد هم باشد اشاره به همین یقینی که در صغری است ) و این یقین در صغری هم یقین مجرد بود و قید نداشت و همه یقین ها را شامل می شود.

پس الف و لام در لا تنقض الیقین عهد هم باشد یعنی یقین بدون قید را نقض نکن و این یقین بدون قید مثل لام جنس است پس فرقی نیست لام در الیقین لام جنس و یا لام عهد باشد.19/03/99

7: سلب عموم ملازم با ایجاب کلی نیست که اگر عموم نفی شود لازمه او ایجاب کلی باشد و ایجاب جزئی هم منافات با سلب عموم دارد و اما اگر طبیعت سلب شد که سلب طبیعت ملازم با ایجاب کلی است چه اینکه نفی طبیعت به این است که همه مصداقهایش نباشد و الا اگر حتی یک مصداق طبیعت باشد طبیعت نفی نشده است. 20/03/99

8: مختار ما این است صحیحه اولی زراره دلیل بر حجیت استصحاب است چه اینکه آن یقینی که در صغری است یقین مجرد است و وضوء بعد از من قید یقین نیست بلکه منشاء یقین این قید است. 21/03/99

9: صاحب نهایة الدرایه [2] فرمودند: علتی در کلام ذکر می شود و غرض ذکر این علت در کلام متکلم دو احتمال در او است 1: متکلم می خواهد آن مطلبی که بیان کرده است تحت عنوان کلی قرار بدهد و اگر مراد این باشد لازم نیست قبلا حکم شرعا و یا عقلا برای این مورد بیان شده باشد و اما اگر غرض از ذکر تعلیق این است که متکلم می خواهد مطلب را از تعبد خارج کند و با بیان علت می خواهد به مردم بفهماند که خودتان درک می کنید (اگر مراد این باشد )حتما باید علت امر ارتکازی باشد که مردم با ارتکاز خودشان درک کنند و الا علت ناقص است. .24/03/99

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo