< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواب منتقی الاصول از شبهه

 

جوابی که امام در جواب سوال چهارم،دادند، مطابق مورد سوال نبود.

 

با سه بیان از این مشکل جواب دادند.

 

صاحب منتقی الاصول با یک بیان دیگری از اشکال جواب می دهند که در واقع همان سوال سومی که از مرحوم میلانی نقل کردیم و با یک

 

توجیهی ایشان به توسط این جواب سوم، از اشکال جواب دادند.

 

صاحب منتقی الاصول همان جواب سوم را عنوان می کند و با بیان دیگری از اشکال جواب می دهند و می فرماید این جوابی سومی که نقل شد (که طهارت شرط نیست و نجاست لباس مانعیت دارد،) این بیان متعلق به مرحوم نائینی است.

 

عبارت منتقی الاصول این گونه است: « ثم انه قد يثار حول التزام المحقق النائيني –القائل بهذا الوجه الثالث-سؤال .... وقد دار ـ في القديم ـ حول هذا السؤال كلام مع بعض تلامذة المحقق النائيني فلم نجد عندهم ما يرفع الشبهة.» [1]

 

توضیح عبارت: این وجه سوم که طهارت شرطیت ندارد، و نجس شدن لباس مصلی مانعیت دارد، این حرف مال مرحوم نائینی است و این حرف ( نائینی ) ایجاد یک سوالی کرد.

 

با بعضی از شاگردان نائینی صحبت شد که مراد ایشان چیست و چگونه این سوال مطرح شده با بیان ایشان، باید جواب داده شود و هر چه با شاگردان صحبت کردیم که شبهه در جواب ایشان برطرف شود جوابی ندادند.

 

خود مرحوم روحانی در پاسخ این سوال این گونه می فرماید:

 

با این عبارت : « والّذي ينبغي ان يقال في جوابه : ان المحقق النائيني .... التزم بان المانع هو العلم بالنجاسة ، لكن ليس المأخوذ هو العلم بما هو صفة قائمة في النّفس ، ولا بما هو طريق إلى الواقع ، بل بما هو منجز للواقع ومعذر عنه ، وقد ذكر ان هذا القسم من أخذ العلم موضوعا فاتنا التنبيه عليه في مبحث القطع. وهو بهذه الملاحظة مما يصلح ان تقوم مقامه جميع الطرق والأصول المحرزة وغير المحرزة ، لأنها جميعها تتكفل جهة التنجيز والتعذير. ... يكون مجرد الاحتمال منجزا للواقع ، فيقوم مقام العلم في كونه مانعا. وانما ينفي تنجزه بواسطة الأصول العقلية أو الشرعية المؤمنة... ولا مجال في مورد الرواية لغير الاستصحاب لحكومته على غيره ، فلأجل ذلك علل عدم وجوب الإعادة بجريان الاستصحاب. فالتفت.»[2]

 

توضیح عبارت: آنچه در جواب شبهه ای که در کلام نائینی بود می شود طرح بشود، این است که مرحوم نائینی ملتزم شده است به این که شرط صحت نماز طهارت لباس مصلی نیست ، آنکه در صحت نماز دخیل است عدم نجاست لباس مصلی است و آن نجاست مانع صحت نماز است.

 

( در توضیح مطلب می گوییم ) اگر ما علم به نجاست پیدا کردیم نماز با یک مانع اتیان شده و باید اعاده شود و این علم به نجاست،اگر بود نماز باید اعاده شود.

 

علم دارای سه جهت است و کدام جهت ، مانع از صحت نماز است؟

 

1: علم صفتی قائم به نفس انسان است همانطوری که ظن و شک از صفات نفسانیه است.

2: علم طریق است و عالم به توسط علم، معلوم را می بیند.

3: علم، منجز آن واقع است و آنچه ما بوسیله علم دیدیم بر ما منجز می شود.

 

و مرحوم نائینی در وقت مباحثه با شاگردانشان متوجه شده است که اینکه این جهت سوم از علم را ( من نائینی در مبحث قطع ) یادم رفته است که بگویم در علم است و الان متذکر شدم و این علم با این ملاحظه (که الان گفتم که منجز است ) صلاحیت دارد طروق و اصولی که منجز و معذر هستند جای علم قرار بگیرند. و حتی گاهی احتمال تکلیف هم منجز است و ممکن است همین احتمال منجز بودن، جای علم را بگیرد( از جهتی که علم منجز است) یعنی از حیث تنجیز، ممکن علم نباشد و اصلی از اصول باشد مثل استصحاب و حتی احتمال تکلیف باشد.

 

اما در ما نحن فیه:

نجاست لباس مصلی، مانع صحت نماز است و آن در وقتی مانع است، که به یک وسیله ای، این مانع برای ما منجز بشود و اگر چنانچه منجز شد، می گوییم لباس نجس است و اعاده لازم است و اگر منجز نشد ولو در واقع لباس نجس بوده است، نماز درست است.

 

و اما اگر چیزی در این بحث نجاست لباس، جلوی منجزها را گرفت، نه خود علم بود و نه اصلی و یا طریقی بود،قهرا ، نماز صحیح است و چون طهارت لباس که شرط نبود و نجاست مانعیت داشت و آنهم نجاست منجز، مانع بود و اما اگر نجاست منجز، نبود باز مانعی نیست پس قهرا نماز صحیح خواهد بود.

 

آنوقت استصحاب در ما نحن فیه نمی گذارد نجاست لباس، منجز بشود و اگر شک کردیم نجاست که دیدم همان نجاست حال نماز است که ظن پیدا کردم و یا بعد از نماز لباسم نجس شده، می گوییم ،قبلا یقین داشتم که لباسم پاک بوده، الان که شک کردم، استصحاب می کنم طهارت این لباس را، بنابراین این استصحاب جلوی تنجز مانع را می گیرد.

 

در ادامه منتقی الاصول می فرماید:

 

با این عبارت: «والّذي تحصل من مجموع ما تقدم : ان الوجوه المذكورة لدفع الإشكال الّذي بيناه غير وافية.»[3]

 

توضیح عبارت: این وجوهی که بیان شد، برای دفع اشکال ، که جواب با مورد نمی سازد وافی نیست ( یعنی اشکال به حال خودش باقی است.)

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo