< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کلام میلانی

 

بیان شد که ، استدلال برای حجیت استصحاب، به یک فقره از روایت دوم زراره تمام بود و در فقره دیگر اشکال بود.

 

اشکال این بود که تعلیل مطابق با مورد نیست.

 

تا با حالا از این اشکال با دو بیان جواب دادند:

 

جواب آخوند: شرط نماز طهارت واقعیه نیست بلکه احراز طهارت است و این احراز طهارت به توسط استصحاب بوده است.

 

بر این فرمایش آخوند که شرط احراز طهارت است، مرحوم میلانی اشکال می کردند:

 

و حاصل اشکال این است: که این فرمایش شما بر خلاف ظاهر روایت است و ظاهر روایت این است که آن آثار طهارت واقعیه، عند الشک است یا نیست؟ نه آثار تعبد به احراز طهارت.

 

به بیان دیگر: ظاهر روایت این است که متعبد به آثار خود مستصحب بشود که آن طهارت است نه با آثار استصحاب که می گوید احراز طهارت و احراز طهارت یعنی اثری که مال استصحاب است ولی ظاهر روایت این است که مراد اثر خود مستصحب است.

 

وجه سومی که بیان شده برای حل مشکل که علت با مورد تطبیق نمی کرد این است که:

 

این اشکال در وقتی است که ما بگوییم طهارت شرط است برای صحت عمل، آنوقت اشکال پیش می آید که طهارت نبوده است پس نماز درست نیست، چرا نباید نماز اعاده نشود؟ ولی اگر گفتیم نجاستی که باید احراز بشود آن مانع نماز است و طهارت برای صحت نماز شرط نیست و نجاستی که باید احراز بشود آن مانعیت دارد برای صحت نماز و اما اینجا می گوییم نجاست مانعیت دارد تا اشکال شما وارد نشود (چرا طهارت شرط نیست؟ و نجاست مانعیت دارد؟) بخاطر اینکه طهارت امر عدمی است، طهارت یعنی ، عدم کثافت، و به تعبیری ، خلو محل از قذارت، محلی که خالی از کثافت بود به او می گوییم طهارت و این خلو امر عدمی است و در جای خودش گفته شده عدم شرط واقع نمی شود پس باید گفت وجود قذارت و کثافت مانع است از صحت نماز،در وقتی که احراز بشود این کثافت و در فرض بحث ما نمازی که اتیان شده است اگر چه با نجاست بوده در واقع، بعد از نماز فهمید نماز با لباس نجس بوده است ولی این نجاست برای مصلی در وقت نماز احراز نشده است چون در حال نماز این نجاست احراز نشده است پس مانع صحت نماز نیست پس نقض یقین به یقین نیست بلکه نقض یقین به شک است که در حدیث بود.

 

بر این فرمایش هم مرحوم میلانی اشکال می کردند:

 

به این بیان که این حرف هم خلاف ظاهر روایت است ما هستیم و روایت و آنچه ظاهر روایت برای ما می گوید درست است و ظاهر روایت این است که اثر مال طهارت است نه مال نجاست محرزه و الا اگر اثر مال این نجاست بود وقتی سائل سوال کرد،که چرا در این صورت فرمودید لباست را بشوی ولی نمازت را اعاده نکن، امام در جواب می فرمودند اعاده نماز لازم نیست لانک لم تعلم النجاسة عند الشک فیها چون تو علم به نجاست نداری و حال اینکه امام فرمودند اعاده لازم نیست برای اینکه نقض یقین به شک است پس این فرمایش به حسب ظاهر خالی از خدشه نیست مگر اینکه اینطور گفته شود که خدشه وارد نشود و اینکه بگویم ذات نجاست اقتضاء می کند که مانع باشد و نجاست مقتضی است برای مانعیت از صحت نماز و این مقتضی وقتی اثر می کند که فعلیت پیدا کند و فعلیتش به این است که حجتی جلو این فعلیت را نگیرد و الا اگر ذات نجاست در لباس بود ولی حجتی جلوی آن را گرفت مانعیت نخواهد داشت و در ما نحن فیه، حجت جلوی آن مانع را گرفته است و آن همان استصحاب است و لذا امام فرمود لا تنقض الیقین بالشک یعنی تو استصحاب داری و آن استصحاب جلوی آن مانع را می گیرد و نمی گذارد آن نجاست که مقتضی بود برای مانعیت، و اعاده نماز، اثر کند، پس بنابراین در عین اینکه لباس نجس بوده و آن نجاست مقتضی اعاده نماز است شرطش این بود حجت جلویش را نگیرد و این استصحاب مانع جلوی آن تاثیر است و مرحوم میلانی می فرمودند به تعبیر ایشان فقه الحدیث حسن می باشد و اشکالی بر آن وارد نخواهد بود.

 

نتیجه:

 

اینکه خدشه که در این فقره روایت بود که تعلیل با مورد نمی سازد با سه بیان جواب گفتند و جواب سومی که به تعبیر مرحوم میلانی خالی از خدشه است و با این جواب مشکل حل می شود اینکه بگویم طهارت شرط نیست و نجاست لباس مانعیت برای صحت نماز و آن نجاستی که به فعلیت برسد و در اینجا نجاست بخاطر استصحاب به فعلیت نمی رسد و پس استناد به این فقره حدیث برای حجیت استصحاب تمام خواهد بود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo