< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشکالات بر آخوند

اقول

می شود گفت که، فرمایش مرحوم آخوند، به دو قسمت، تقسیم می شود:

الف: سیره عقلائیه را دایره اش را وسیع گرفته است و حتی در حیوانات هم است و همچنین فرمودند استصحاب هم در شک در مقتضی است و هم در شک در رافع است .

ب: و بخش دوم کلام آخوند، اشکال بر این سیره عقلائیه بود که تحت اولا و ثانیا اشکال کردند.

و اما ایراد بخش اول : این است که صحیح است که بگوییم، حیوانات هم عملا استصحاب را جاری می کنند و آنچه مسلم است، آنها بر طبق یقین سابقشان حرکت می کنند و اما منشاء حرکتشان معلوم نیست که آیا منشاء این حرکت، همان استصحاب است و یا منشاء، چیزی دیگری است؟ این اشکالی است که مرحوم مشکینی در حاشیه خودشان بر مرحوم آخوند بیان کردند.

استاد: و ظاهرا اشکال صحیحی است یعنی حرکت معلوم است و منشاء معلوم نیست.

و اینکه مرحوم آخوند سیره را توسعه داد چه شک در مقتضی و چه شک در رافع ( در جایی که فرمود استصحاب مطلقا حجت است اعم از شک در مقتضی و شک در رافع) خدشه این فرمایش از فرمایش مرحوم نائینی معلوم می شود.

ایراد مرحوم نائینی به مرحوم آخوند این است:

این درست نیست که فرمودید که عقلاء حتی در شک در مقتضی استصحاب جاری می کنند.

و شاهد آن که عقلاء، در شک در مقتضی استصحاب جاری نمی کند و در شک در رافع جاری می کنند این است که اگر چنانچه جمعی به شهر مشهد مقدس آمدند و قصد ده روز اقامت را کردند و مردم می دانند که اینها قصد ده روز اقامت کردند و حال بعد از چند روز دوستانشان شک می کنند که این جمع از این قصدشان منصرف شده اند و قبل از ده روز می خواهند بیرون بروند و یا بر همین قصد باقی هستند؟ در این جور جایی، عقلاء بنائشان بر این است که دوستان آنها به دیدنشان می روند چون مقتضی مسلم است که ده روز قصد کرده اند و شک در رافع یعنی در انصراف از این قصد باشد، بی شک دوستان به دیدنشان می رود.

و اگر جمعی آمدند و معلوم نیست که قصد ده روز کردند و یا قصد نکردند؟ به دیدن این اشخاص، نمی روند زیرا اصل مقتضی برای آنها معلوم نیست چون شک در مقتضی دارد که اینها قصد ده روز کردند و یا نکردند؟

پس همین که دوستان زائرین مشهد، در به دیدن رفتن، فرق می گذارند بین کسی که یقین دارد قصد کرده و بعد شک در انصرافش دارند و بین کسی که از اول نمی داند قصد کرده است و یا نکرده است؟ و دیدن اولی می روند و به دیدن دومی معلوم نیست بروند و اگر بروند احتیاط و رجاء می روند و این شاهد، این است عقلاء در جای که شک در مقتضی باشد استصحاب جاری نمی کنند و اگر در شک در رافع باشد استصحاب جاری می کنند.

اما ایراد بر بخش (ب) کلام آخوند: (و اما اشکال آخوند بعد از توسعه، در سیره عقلائیه فرمودند که اولا ما قبول داریم که عقلاء بر طبق حالت سابقه عمل می کنند و اما معلوم نیست که این حرکتشان بر طبق حالت سابقه تعبدا است یعنی چون آن حالت، حالت سابقه است حرکت می کنند و یا رجاء و یا ظنا و لو ظنا نوعی و یا احتیاطا و یا غفلتا حرکت می کنند پس اصل سیره قبول است و اما معیار این سیره چیست همان حالت سابقه تا استصحاب بشود و یا احتیاط و رجاء و ظن است تا استصحاب نباشد.)

ایراد بر کلام آخوند: اگر حرکت رجاء و احتیاطا باشد این را قبول داریم، که این استصحاب نیست و بلکه استصحاب این است که حرکت بخاطر حالت سابقه و بقاء آن باشد لذا می بینیم که این حرکت رجائی و احتیاطی در شبهه بدویه هم است یعنی شبهه ای که حالت سابقه اش معلوم نیست، در آن جا حرکت رجائی و احتیاطی است از اینکه در آن است، معلوم می شود حرکت اگر احتیاطی و رجایی بود، استصحاب نیست.

و اما اینکه آخوند فرمود، اگر حرکت اطمینانی و ظنی باشد، و چون ظن به بقاء دارد، حرکت می کند این هم از استصحاب نیست

ایراد ما به آخوند این است: این مورد، از استصحاب است یعنی در استصحاب، بخاطر همان یقین سابق، نوعا، اطمینان دارد که آن متیقن باقی است لذا حرکت می کند.

و این حرکت استصحابی بخاطر اطمینان و ظن، در کار عقلاء نظیر هم دارد، نظیر در باب خبر عمل به طبق خبر ثقه که معیار به عمل بر طبق خبر ثقه همین ظن و اطمینان است چون عقلاء اطمینان دارند که ثقه دروغ نمی گوید، و مطلبی که نقل می کند از امام نقل می کند، لذا عمل می کند، پس این حرکت عقلاء، که منشاء و اطمینان و ظن است کما اینکه در خبر ثقه استف در استصحاب است و از دایره استصحاب خارج نیست و بلکه از عبارت عنایه [1] معلوم می شود که ایشان می گویند استصحاب عقلاء منحصر به جایی که وثوق و اطمینان باشد و اگر این وثوق و اطمینان نباشد این استصحاب نیست.

به تعبیر دیگر: و این عمل عقلاء، بر طبق حالت سابقه، به تعبیر عنایه، منحصر است وثوق و اطمینان شخصی به بقاء متیقن نه اینکه بر طبق حالت سابقه، عمل می کنند و وثوق و اطمینان ندارند.

و همچنین در خبر ثقه، عقلاء که بر طبق ثقه عمل می کنند بخاطر این نیست که مخبر ثقه است و بعد عمل می کنند بلکه بخاطر این است که اطمینان دارند که این مخبر، دروغ نمی گوید پس اگر اطمینان و وثوق نباشد نه استصحاب جاری می کنند و نه به خبر ثقه عمل می کنند.

پس در هر دو باب، عقلاء به اطمینان عمل می کنند و اگر چه اخباری که در هر دو باب داریم (مثل استصحاب لا تنقض الیقین بالشک و همان باب خبر ثقه) توسعه آنها، بیشتر از سیره عقلائیه است و عقلاء به اطمینان عمل می کنند، هم در استصحاب و در خبر ثقه ولی روایات ما در هر دو باب، برای حجیت توسعه بیشتری قائل است.

اما اشکال دوم آخوند (که بر فرض سیره صحیح باشد) این است:

این سیره به دو دسته روایت، ردع شده است یک دسته بالمطابقه ردع می کند مثل لا تقف ما لیس لک به علم در جایی که علم نیست عمل نکن و در مورد استصحاب علم نیست و یک دسته بالالتزام نفی می کنند و می گویند عمل نکن یعنی در مورد شبهه می گویند اخباری می گوید احتیاط کن و اصولی می گوید برائت جاری کن لازمه اینکه در مورد شک یا احتیاط و یا برائت جاری می کنیم پس بالالتزام استصحاب جاری نمی کنند.

در جلسه بعد ایراد کلام آخوند را بیان خواهیم کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo