< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه مطالب

مرحوم میلانی ( ره) می فرمودند:

تنقیح کلام این است که اینطور وارد بحث شویم و آن اینکه فعلی که ما مکلف هستیم که خودمان درباره آن انجام بدهیم گاهی ذاتا قابل تعدد نیست و نمی شود آن را انجام داد مثل دفن میت و گاهی ذاتا قابل تعدد است و بالعرض قابل تعدد نیست مثل روزه گرفتن که قابل تعدد است در چند روز و لکن بالعرض قابل تعدد نیست و در یک روز خاص باید روزه بگیرد و یا مثل واجب موسع در آخر وقت مثل نماز که ذاتا قابل تعدد است ولی بالعرض بخاطر ضیق وقت قابل تعدد نیست و گاهی ذاتا و عرضا قابل تعدد است مثل واجب موسع در سعه وقت.

در دو قسم اول که قابل تعدد نیست چه ذاتا و چه عرضا دیگر از مکلف ممکن نیست عمل صادر شود و در اینجا قائل به تخییر می شود چه عمل توصلی باشد و چه عمل تعبدی باشد و اما در قسم سوم که قابل تعدد است باید احتیاط کرد فرقی ندارد واجب تعبدی باشد یا توصلی باشد.

پس کسانی خواسته اند تفصیلی بین توصلی و تعبدی در مقام فرق بگذارند با این بیان مرحوم میلانی کلامشان پذیرفته نخواهد شد و باید دید که آن عمل قابل تعدد است یا قابل تعدد نیست و مرحوم آقای خویی این کلام را در مصباح الاصول اختیار کرده اند.

استاد: نظر ما نظر مرحوم میلانی است.

خلاصه تنبیه چهارم.

    1. مرحوم میلانی برای مورد بحث چهار صورت درست کردند به این بیان که آنیکه در آن شک دارید که آیا جزء است در حال عجز یا شرط است در حال عجز ( که موضوع تنبیه چهارم است )در حال تمکن یقینا جزء و شرط است گاهی این مربوط به متعلق تکلیف است یعنی آن فعلی که از ما می خواهد صادر بشود در آن فعل شک داریم که آیا این قید مخصوص حال تمکن است یا در حال عجز هم است و بعنوان مثال آیا استقبال به قبله در حال تمکن است یا در حال عجز هم است گاهی مربوط به خود مکلف است یعنی موضوع این تکلیف است به عنوان مثال در مثل اکرام العالم في المدرسة این مدرسه مربوط به عالم است یعنی عالمی که در مدرسه است اکرام کن پس این قید مدرسه بودن در حال تمکن است یا در حال عجز هم است و بنا بر هر دو فرض گاهی علم داریم به جزئیت و یا شرطیت آن مشکوک در حال تمکن فی الجمله و گاهی شک داریم که در حال تمکن است یا در حال تمکن نیست و به طور قهری و طبیعی چهار صورت درست می شود.

ولی مرحوم شیخ در رسائل و کفایه محل بحث را یک صورت قرار دادند و آنجایکه مشکوک مربوط به متعلق است و علم داریم که در حال تمکن فی الجملة قید است.18/01/98.

    2. اگر جزئیت یا شرطیت که مشکوک است مختص به حال تمکن باشد مثل استقبال و سوره در وقتی شرط نماز است که تمکن داشته باشید و حال عجز از استقبال و سوره را شامل نیست و اگر متمکن از این دو بودید انجام باید داد و اگر متمکن نبودید باید آن عمل بدون جزء یا شرط باید انجام داد یعنی نماز بدون استقبال به قبله بر ما واجب است چه اینکه استقبال در فرض حال تمکن بود و اگر جزء یا شرط به طور مطلق در نماز شرط است یعنی اگر تمکن از جزء و یا شرط داشتید نماز با جزء و شرطش واجب است و اگر تمکن از جزء و یا شرط نداشتید اصلا نماز واجب نیست چه اینکه آنکه بر من واجب بود نماز با استقبال بود و الان که استقبال ممکن نیست مرکب ینتفی به انتفاء قیدش خواهد بود بنابراین نماز واجب نیست.

مرحوم شیخ در رسائل و آخوند در کفایه برای اینکه باقی مانده اجزاء بر مکلف واجب نیست برائت عقلی جاری کردند به این بیان که من شک می کنم که الان نمازی که الان استقبالش ممکن نیست بر من واجب است یا نه برائت جاری می شود و برای اینکه بگویند نماز با اجزاء و شرط در حال تمکن و در حال عجز در هر دو حال واجب است دلیلشان استصحاب وجوب و روایت المیسور لا یسقط بالمعسور است.19/01/98.

    3. مانع یا مانعیتش بالاصالة است مثل پوشیدن لباس ما لا یوکل و یا بالعرض است به این معنی که از یک تکلیفی که الزامی است و حرام است از آن استفاده می شود مانعیت مثل اینکه در اجتماع امر و نهی در ماده اجتماع اگر قائل به امتناع شدیم یعنی نباید این عمل در این صورت انجام شود از این نهی که شده است ما استفاده می کنیم که مانعیت دارد این مکان برای نماز مانعیت دارد و آنوقت اگر مانعیتش اصلی باشد مثل لباس ما لا یوکل داخل در محل نزاع است و اما اگر اصلی نباشد مثل ماده اجتماع امر و نهی داخل در محل نزاع نیست چه اینکه ماده اجتماع وقتی نهی بخاطر عذر از بین رفت قهرا مانعیتی در کار نیست چون آن نهی منشاء برای مانعیت صلوه در این محل بود.19/01/98.

    4. قدرت بر جزء و شرط یا در دلیل اخذ شده به بیانی که از شارع آمده است مثل اینکه دلیل فرمود تطهر عند التمکن یعنی در وقتی قادری با طهارت نماز بخوان و این طهارت که شرط نماز است از همین بیان شارع استفاده می شود و یا این قدرت بر جزء و شرط به حکم عقل است مثل اینکه مولی در مقام بیان بود مثلا فرمود تطهر و مقید به قیدی مثل قدرت و تمکن نکرد عقل می گوید قدرت و تمکن شرط صحت این تکلیف است و یا خطاب شرعی از حیث تمکن و قدرت مجمل است همان حرف های که بحث کردیم که در صورت عدم قدرت این عمل لازم است یا خیر؟مطرح خواهد شد.19/01/98.

    5. آنکه دال بر و جوب عمل و قید است یا دلیل واحد است مثل اینکه می فرماید صل عند التمکن و یا صل عند الطهارة و یا دلیل متعدد است یک دلیل خود عمل و یک دلیل خود قید را بیان می کند و مرکز نزاع هر دو هم اصل دلیل و هم دلیل قید مجمل باشد است در وقتی دلیل متعدد باشد و اما در جایی که دو دلیل بود و یک دلیل ظهور داشت و ظهور ما دلیل قید بود مثل تطهر ظهور داشت در حال تعذر جایی که طهارت ممکن نبود اتیان بقیه اجزاء لازم نیست و اگر خود دلیل مکلف به و اصل دلیل ظهور داشت و دلیل قید ظهور نداشت باید عند تعذر باید بقیه اجزاء اتیان شود.21/01/98

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo