< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلالت حدیث «اذا امرتکم بشیء فاتوا به ما استطعتم»:

وافاد ایضا «ولفظ الشيء لا يكنی به عن المتعدد بل عن الواحد ، وإنما يكنى عن المتعدد بأشياء ، فيدور الأمر بين الكلي الذي له وحدة جنسية أو نوعية أو صنفية ، أو المركب ا٠ذي له وحدة اعتبارية ، وحيث إن التبعيض لا يلائم الكلي ، إذ الفرد ليس بعض الكلي بل مصداقه ، فلا محالة يراد منه المركب الذي له أجزاء. كما أن كلمة ( ما ) ظاهرة في الموصول ، دون المصدرية الزمانية ، فيكون مفعولا لقوله عليه السلام ( فأتوا ) ، فالمراد إذا أمرتكم بمركب ذي أجزاء فأتوا ما تستطيعونه منه ، لا فأتوا به مدة استطاعتكم.

إلا أن مورد الرواية ـ كما في المتن ـ لا يلائم المركب من أجزاء ، كما أنه أجنبي عن الأمر بالعام الذي له أفراد.

بل يلائم الكلي الذي يصدق على الأفراد ، وقد عرفت عدم ملائمة التبعيض له.

فالتحقيق : أن كلمة ( من )...».[1]

به اینجا رسیدیم که آقای اصفهانی فرمودند اگر معنای مِن اگر تبعیض باشد، با کلی نمی سازد و با کل می سازد، وجه اینکه با کل می سازد این است که بعض، مصداق کل است و در کلی نمی توانیم بعض بگوئیم بلکه باید فرد بگوییم، پس مراد از شیء باید مرکبی باشد که دارای اجزاء است و وقتی مراد به مِن، تبعیضیه باشد، مراد به شیء هم باید کل باشد تا بعض صحت داشته باشد و از طرفی می فرمایند که مورد روایت با مرکب نمی سازد، چه اینکه مرکب دارای اجزاء است و مورد روایت مسئله حج بود، پس مورد روایت با مرکب نمی سازد کما اینکه با عام هم نمی سازد.

اگر مِن به معنای تبعیض باشد، بین مورد روایت و تبعیض، درگیری پیش می آید، چون تبعیض می گوید مراد به شیء در روایات، باید مرکب باشد و مورد که حج است می گوید باید مراد به شیء کلی باشد که دارای افراد است، پس لا محاله اگر ما خواستیم به معنای مِن نگاه کنیم که تبعیض است، باید بگوئیم مراد به شیء کل و مرکب است و اگر به مورد روایت نگاه کنیم، باید بگوئیم مراد به شیء کلی است.

پس تحقیق این است که بگوئیم مِن اصلا به معنای تبعیض نیست که این مشکل پیش بیاید و مِن به معنای اقتطاع است یا به تعبیر مرحوم میلانی به معنای «از» است که در این صورت، مِن هم با کلی می سازد و هم با کل و این مشکلی که الان بیان شد، دیگر نخواهد بود.

اقول:

لو کان من للتبعیض لا یمکن ان یراد من (شیئ) المرکب والکلي کلاهما لاستلزمه استعمال من في معنیین احدهما باعتبار المرکب والآخر بمعنی الباء باعتبار الکلی.

و اما بناء مع افاده سیدنا الاستاذ (ره) وکذا محقق الاصفهاني (ره) في معنی من وانه لیس للتبعیض بل بمعنی (از) او الاقتطاع فلو ارید من (شیئ) المرکب والکلي کلاهما لا یکون استعمال من الا في معنی واحد.

وعلیه یکون الاستدلال بها في المقام تماما مع کون المورد یلائم الکلی لا المرکب ولا محذور في کون الجواب اعما من السئوال وغیره.

به فرمایش ایشان می شود اضافه کرد که اگر مِن برای تبعیض باشد همانطور که نحویین فرموده اند، نمی توانیم از شیء اراده مرکب و کلی هر دو کنیم و بگوئیم هم کل است و هم کلی است، چه اینکه اگر شیء با هر دو بسازد، هم با کل و هم با کلی، باید در دو معنا استعمال شود، یکی تبعیض به مناسبت اینکه مراد به شیء، کل است و دیگری به معنای باء به مناسبت اینکه مراد به شیء، کلی است و لازمه اش این است که مِن در دو معنا استعمال شود و گفته شده که اکثر آقایان می گویند استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد صحیح نیست و ما گفتیم استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد، اشکالی ندارد.

و اگر معنای مِن، «از» باشد کما اینکه آقای میلانی گفتند و یا اقتطاع باشد که آقای اصفهانی گفتند، در این صورت، این معنا، با کل و کلی هر دو می سازد.

حال اگر گفته شود که شیء شامل کلی و کل شود، و مِن به معنای «از» باشد، این با مورد روایت که حج است و از کلی ها می باشد، نمی سازد، ما می گوئیم که در خیلی از موارد، جواب اعم از سوال است و ما نحن فیه هم همین است و در جواب مهم این است که مضمون سوال، جواب داده شود و می تواند اعم از سوال باشد.

ان قلت: یتصور التبعیض في الکلی ایضا اذ في کل فرد من افراد الکلی حصة من الکلي فیصدق علی کل حصة کانت في ضمن الفرد انها بعض الطبیعي کما اختاره محقق العراقي فی نهایة الافکار.[2]

قلت: علی تقدیر تسلیم یکون خلاف المتفاهم العرفي من الالفاظ.

ولذا افاد محقق الایرواني في نهایة النهایة: «التبعيض لا يكون إلاّ بحسب الاجزاء إذ الفرد ليس بعضا من الكلي، بل في الخارج هو هو...».[3]

ان قلت: در عین اینکه معنای مِن، تبعیض است، تبعیض با کلی هم می سازد و اینکه شما گفتید تبعیض با کلی نمی سازد، چون کلی، بعض ندارد بلکه فرد دارد و لذا تبعیض، با کل می سازد، حرف صحیحی نیست و تبعیض با کلی هم می سازد، چون در جای خودش بیان شده که کلی که دارای افراد است، در هر فردی از افراد، حصه ای از کلی است، پس اگر معنای مِن، تبعیض هم باشد، چون در افراد کلی در هر کدام بخشی و حصه ای از کلی است، تبعیض درست است و صدق می کند کما اینکه این مطلب را مرحوم محقق عراقی در نهایة الافکار ذکر کرده اند.

قلت: با این بیان محقق عراقی و دقت ایشان درست است که تبعیض با کلی هم می سازد اما مخاطب این حدیث، مردم هستند و کلام باید طوری باشد که مردم هم بفهمند، در اینها عرف این دقت و این معنا را از کلام نمی فهمد و باید کلام حمل شود بر آنچه که مردم از آن کلام می فهمند نه بر دقت های عقلی و غیر عقلی که محققین بیان می کنند.

و لذا مرحوم محقق ایروانی در نهایة النهایه می فرمایند: تناسب تبعیض، با کل است نه با افراد که کلی باشد، چون فرد در خارج، عین کلی است نه بعضی از کلی، زید خود انسان است نه اینکه بعضی از انسان باشد اما رکوع، بعضی از نماز است نه اینکه خود نماز باشد. پس بعض فقط با کل می سازد نه با کلی.

ان قلت: لو کان الشیئ شاملا للکل والکلي یلزم استعمال کلمة (ما) في الموصولة والمصدریة فیکون الاستعمال في معنیتین.

قلت: لا بل هو موصولة بالنسبة الی کل من الکل والکلي.

ان قلت: اگر بگوئیم معنای شیء، شامل کل و کلی هر دو شود، یک مشکل دیگری پیش می آید و آن این است که «ما» در فاتوا ما استطعتم، در دو معنای موصوله و مصدریه استعمال شود و لازمه آن استعمال «ما» در دو معنا می شود، چون مراد به شیء، کلی باشد، مراد به «ما» مصدریه زمانیه است و به اعتبار اینکه مراد کل باشد، مراد به «ما» موصوله باید باشد.

قلت: این حرف صحیح نیست و «ما» موصوله است و این موصوله بودن، با کل و کلی هر دو می سازد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo